صرفه‌جویی در کاغذ

ساده زیستی امام خمینی (ره) (6)

در اولین سال ورود امام به عراق چند روزی که در کربلا مشرف بودند، من با ایشان که کار داشتم (وضع بیرونی منزلشان در کربلا طوری بود که من نمی‌توانستم داخل بروم) گاهی مطالبم را روی کاغذی می‌نوشتم و می‌دادم. یک بار که
چهارشنبه، 8 ارديبهشت 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
ساده زیستی امام خمینی (ره) (6)

 ساده زیستی امام خمینی (ره) (6)
 

 

نویسنده: رسول سعادتمند




 

صرفه‌جویی در کاغذ

روی کاغذ باطله می‌نوشتی

حجت‌الاسلام و المسلمین عبدالعلی قرهی:

در اولین سال ورود امام به عراق چند روزی که در کربلا مشرف بودند، من با ایشان که کار داشتم (وضع بیرونی منزلشان در کربلا طوری بود که من نمی‌توانستم داخل بروم) گاهی مطالبم را روی کاغذی می‌نوشتم و می‌دادم. یک بار که مطلبی را روی کاغذی نوشته و به امام دادم آقا تشریف آوردند که به حرم برویم. در بین راه به من فرمودند: «تو احتیاط نمی‌کنی» من که ذهنم از این مسایل خالی بود و اصلاً باورم نمی‌آمد کاری کرده باشم که خطا باشد، عرض کردم: «چه کار کرده‌ام؟» فرمودند: «تو این مطلب را می‌بایست روی کاغذ باطله می‌نوشتی؟». (1)

در این کاغذ کوچک هم می‌توانستید بنویسید

حجت‌الاسلام و المسلمین ناصری:

امام خیلی در مصرف کاغذ صرفه‌جویی می‌کردند. یک بار آقای رضوانی که مسؤول مالی و دیگر کارهای امام بود، پشت پاکت چیزی نوشته و برای ایشان فرستاد امام در کاغذ کوچکی جواب داده زیر آن نوشته بودند: «شما در این کاغذ کوچک هم می‌توانستید بنویسید.» لذا آقای رضوانی پس از این امر کاغذهای خرده را جمع و جور کرده در کیسه‌ای می‌گذاشت و وقتی که می‌خواست برای آقا چیزی بنویسد بر روی آن کاغذپاره‌ها می‌نوشت و آقا هم زیر همانها جواب می‌نوشتند. (2)

پاکت نامه را دور نمی‌ریختند

آیت الله حسن صانعی:

امام از هر چیز به اندازه حداکثر استفاده اقتصادی می‌کردند، از قلم حداکثر استفاده را می‌کردند. همانطور که حضرت علی (علیه السلام) فرموده‌اند که سر قلم را نازک بگیرید و خط‌ها را بهم نزدیک بنویسید. ایشان در زندگی خود این مطلب را پیاده کرده بودند، مثلاً آنچه از نامه‌ها که برای ایشان می‌رسید، چون معمولاً از کاغذهای پستی استفاده شده بود و مقداری از آن در حدود دو صفحه یا بیشتر مفید بود و روی پاکت، به غیر از آدرس و عنوان، جای سفید زیادی بود، از تمام این کاغذها و حتی پاکتها استفاده می‌کردند و یادداشت‌های مقدمتاً علمی خودشان را روی آنها می‌نوشتند! اینقدر توجه به مسایل اقتصادی داشتند که بعضی از آقایان آن نوشته‌ها را هنوز دارند. (3)

دلیلی ندارد اسراف شود

آقای دکترکمال خرازی:

در ملاقاتی که با امام داشتیم ایشان ضمن ابراز نگرانی از عدم انسجام نشریات خبری، فرمودند که بولتنهای متعدد و مختلف به صورت اسراف‌آمیزی از طرف نهادها و ارگانهای مختلف منتشر می‌شود که بعضاً تکراری است و دلیلی ندارد که چنین اسرافی انجام گیرد و در این رابطه فرمودند جلسه‌ای با حضور مسؤولین نهادها و ارگانهایی که این بولتنها را منتشر می‌کنند تشکیل شود تا از چنین اسرافی جلوگیری به عمل آید. (4)

این چه برخوردی است؟

حجت‌الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی:

حاج احمدآقا نقل می‌کرد که گاهی که دو دستمال کاغذی را از یک طرف قوطی بیرون می‌آوریم، امام ناراحت می‌شوند و می‌گویند این چه برخوردی است؟، خودشان وقتی می‌خواهند از دستمال استفاده بکنند یک دستمال را چهار تکه می‌کنند و از هر تکه جداگانه استفاده می‌کنند و باز می‌گفتند که ایشان می‌گویند: «من اوقاتم تلخ می‌شود وقتی که می‌بینم گزارشهای مختلفی از اطراف می‌آید، شهربانی، سپاه، ژاندارمری، وزارت کشور و غیره و همه یک مطلب را روی کاغذ نوشته‌اند و فرستاده‌اند، امام می‌فرمودند: «این چه وضعی است که در مملکت از کاغذ این جور استفاده می‌شود؟» (5)

این دستمال هنوز جای مصرف دارد

حجت‌الاسلام و المسلمین انصاری کرمانی:

روزی امام فرمودند: «عینک مرا بدهید می‌خواهم مطالعه کنم.» وقتی عینک ایشان را از روی میز برداشتم دیدم مقداری گرد و غبار روی شیشه‌های آن نشسته است. یک دستمال از جعبه دستمال کاغذی روی میز برداشته و عینک را تمیز کردم و به امام دادم. ایشان عینک را به چشمشان زدند. من بی‌توجه قصد داشتم آن دستمال را مچاله کرده و دور بیندازم که امام متوجه شدند و فرمودند: «آقای انصاری؟ اگر شما برای آن دستمال مورد مصرف ندارید، به من بدهید، این دستمال هنوز جای مصرف دارد و نباید دور انداخته شود.» به نظر من ایشان دایم‌المراقبه بودند که مبادا مسؤولیتی که داشتند سبب بسط و توسعه در زندگیشان شود و اقدامی انجام دهند که تشریفات تلقی شود. (6)

به پسرت بگو این کار را نکند

آقای سیدرحیم میریان:

پدر آقای دکتر منافی دندانپزشک بود، یک روز برای معاینه دندانهای امام به بیت آمده بود. پسر آقای منافی هم همراه او بود. همین طور که مشغول معاینه بود پسر آقای منافی از یک جعبه دستمال کاغذی که در اتاق امام بود چند تا چند تا دستمال درمی‌آورد به دکتر می‌داد که روی دندانهای امام می‌گذاشت. امام به او اشاره می‌کرد که یکی یکی مصرف کن گفت چشم. فردای آن روز که باز معاینه ادامه پیدا کرد پسر آقای منافی مثل اینکه تذکر امام یادش رفت دوباره شروع کرد دسته دسته دستمال کاغذی را درآورد. تا این کار را کرد امام با ناراحتی به دکتر فرمود: «به پسرت بگو این کار را نکند و کمتر مصرف کند.» (7)

دستمال کاغذی را چهار قسمت می‌کردند

خانم زهرا مصطفوی:

آبی که امام میل می‌کنند حتماً روی ظرف آن یک چیزی می‌گذارند و اضافه را دور نمی‌ریزند. برای استفاده‌ی دستمال کاغذی اول دو ورق نازک آن را باز می‌کنند، بعد آن را چهار قسمت می‌کنند و هر کدام از این قسمتها را چهار لا می‌کنند. اگر مثلاً می‌خواهند یک چربی را پاک بکنند از همان چهار تا استفاده می‌کنند، اما اگر به آن صورت نیست آن را هم یا نصف می‌کنند یا چهار قسمت می‌کنند؛ یعنی بستگی دارد به آن مقداری که می‌خواهند از این کاغذ استفاده کنند. (8)

باید رعایت کنید

خانم فریده مصطفوی:

یک بار که خدمت امام بودیم، از من خواستند پاکت دارویشان را به ایشان بدهم. داخل پاکت دارویی بود که باید به پایشان می‌مالیدند. شاید کسی باور نکند، بعد از مصرف دارو، امام یک دستمال کاغذی را به چهار تکه تقسیم کردند و با یک قسمت از آن چربی پایشان را پاک کردند و سه قسمت دیگر را داخل پاکت گذاشتند تا برای دفعات بعد بتوانند از آن استفاده کنند. به امام گفتم: اگر برنامه‌ی زندگی این‌گونه است، پس ما همه جهنمی هستیم! چون ما واقعاً این رعایتها را بخصوص در مورد دستمال کاغذی نمی‌کنیم. آقا فرمودند: «شما این طور نباشید، ولی باید رعایت کنید.» (9)

پی‌نوشت‌ها:

1. همان، ص 107.
2. همان، ص 106.
2. همان، ص 107.
4. همان، ص 114.
5. همان، ص 113.
6. همان، ص 112.
7. همان، ص 78.
8. همان، ص 112.
9. همان، ص 79.

منبع مقاله :
سعادتمند، رسول؛ (1390)، درسهایی از امام: قناعت و ساده‌زیستی، قم: انتشارات تسنیم، چاپ دوم



 



مقالات مرتبط
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط