0
مسیر جاری :
گذری بر خاطرات شهید محمد مهدی دباغی (بخش دوم) سایر شهدا

گذری بر خاطرات شهید محمد مهدی دباغی (بخش دوم)

محمدمهدی هر وقت غذا می‌پختیم اصلاً اهل ایراد و بهانه نبود و همیشه از نعمت‌های خدا به‌اندازه‌ی نیاز استفاده می‌کرد. فقط بین غذاها خیلی شوید باقالی‌پلو با گوشت یا مرغ دوست داشت. بین میوه‌ها هم تقریباً هندوانه...
گذری بر خاطرات شهید محمد مهدی دباغی (بخش اول) سایر شهدا

گذری بر خاطرات شهید محمد مهدی دباغی (بخش اول)

شهید محمدمهدی دباغی در یازدهم اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۵۱ مطابق با شب ۱۷ ربیع‌الاول در خانواده مذهبی در تهران چشم به جهان گشود. تنها پسر خانواده بود ‌و پنج خواهر داشت. دوران کودکی‌اش هم‌زمان با دوران انقلاب...
گذری بر زندگی شهید ابوالفضل علیزاده(بخش دوم) سایر شهدا

گذری بر زندگی شهید ابوالفضل علیزاده(بخش دوم)

شهید ابوالفضل علیزاده متولد ۳ خرداد ۱۳۳۹ در شهر تهران به دنیا آمد. خانواده شهید در شهر چهاردانگه استان تهران زندگی می کنند. دوران کودکی و نوجوانی شهید علیزاده همزمان با شروع سالهای اول مبارزه با رژیم طاغوت...
گذری بر زندگی شهید ابوالفضل علیزاده(بخش اول) سایر شهدا

گذری بر زندگی شهید ابوالفضل علیزاده(بخش اول)

شهید ابوالفضل علیزاده متولد ۳ خرداد ۱۳۳۹ در شهر تهران به دنیا آمد. خانواده شهید در شهر چهاردانگه استان تهران زندگی می کنند. دوران کودکی و نوجوانی شهید علیزاده همزمان با شروع سالهای اول مبارزه با رژیم طاغوت...
دلم هوای عباس(ع) روکرده یاد یاران

دلم هوای عباس(ع) روکرده

اومدگفت: «خیلی دلم گرفته. روضه می خونی؟ شاید دیگه فرصت نباشه!» گفتم: «برو شب عملیاته، خیلی کار دارم.» رفت و با دوستش برگشت. اصرار که فقط چند دقیقه! سه‌تایی نشستیم. گفتم: «چه روضه‌ای؟»
آخرین گلوله یاد یاران

آخرین گلوله

هنوز نگاهم به رضا و حسین که جواد را با خود می ­برند خیره مانده بود که ناگهان گلوله ­ای درست روی بدن پر زخم جواد جا خوش کرد. هاج و واج نگاهشان می کردم. در یک چشم بر هم زدن، انگار سه نفریشان پودر شده بودند...
جزیره یاد یاران

جزیره

بلم آهسته و آرام راهش را از میان آب های کف آلود باز کرد. از بین نی های سبز وسوخته گذشت و پیش رفت. ایستادم و دستم را سایبان چشم هایم کردم. همه سو آب بود و مه. سرهای نی های بلند در مه گم بودند. بادی وزید...
شهید مهدی فصیحی مردی از جنس نور (بخش دوم) سایر شهدا

شهید مهدی فصیحی مردی از جنس نور (بخش دوم)

شهید مهدی فصیحی در یک خانواده ی مذهبی در روستای دستجرد جرقویه، درشرق اصفهان به دنیا آمد. ایشان دارای ۲برادر و ۲ خواهر می باشد. شهید مهدی فصیحی فرزند سوم خانواده و سومین پسر خانواده بود.‌ در سن ۱۲ سالگی...
آخرین آرزو داستان

آخرین آرزو

صورتش زرد زرد شده بود. داشت لحظات آخر را می‌گذراند. لبهایش به آرامی تکان خورد. محسن سرش را نزدیکتر برد تا صدایش را بشنود. ـ«مرا رو به قبله کنید، یک تکه یخ هم بیاورید.» یخ... یخ برای چه می‌خواست؟ یعنی...
یادش بخیر، شهید محمد حسین علم الهدی! یاد یاران

یادش بخیر، شهید محمد حسین علم الهدی!

قاری قرآن صبحگاه مدرسه بود. قرآن را با لحن قشنگی می­خواند. آنقدر زیبا که همه را شیفته می­کرد. دلت می­خواست همه‌ی عمر قرآن بخواند و بشنوی. همه‌ی محله می­دانستند: «فوتبال دم اذان تعطیل!»