چند روزي است كه از تيمور بي خبرم و هيچ صدايي از خانه آنها بلند نشده است، به خودم مي‌گويم مگر مي‌شود تيمور در خانه‌اي باشد و هيچ سروصدايي از آن خانه به گوش نرسد؟

چنگيز چشم چرکو با چهارچرخ قراضه اش به همراه منوچهر چانه دراز براي سياحت ميان چمن و سبزه زار رفت. از چاله چوله جاده خاکي کمرش به چق و چوق افتاده بود. پس از پياده شدن براي چند دقيقه زير چناري چندمتري و بزرگ...

شخصي مي خواست نماينده ي مجلس شود.قبل ازآن که درانتخابات به پيروزي رسد مردم با او سخن مي گفتند و سؤال مي کردند،شخصي از او پرسيد :اگر شما در اين انتخابات به مجلس راه يابيد چکار خواهيد کرد؟کانديداي مجلس پاسخ...

ميرزا جبار،يك خانه‌ي خيلي بزرگ و مجلل داشت.او يك شب كه براي هواخوري به حياط بزرگ خانه‌اش آمده بود، از داخل حياط همسايه،صدايي شنيد.صداي «آقا كوچيكه»،همسايه‌اش بود.آقا كوچيكه داشت با خدا حرف مي‌زد و مي‌گفت:

اصفهاني هستم اهل شعر و قصه کارمند دولت با دلي پر غصه !اصفهاني هستم مثلاً اهل قلم قلمي صد تا يه غاز که به جز دردسر و رنج و تعب بهر من هيچ نمي آرد باز !

روز اول ربيع الثاني سنه 445 هجري قمري رقعتي(1) بر بونصر مشکان گسيل داشتم(2) که بر من معجوني همي فرستد که بدان آلام(3) سر را فرو نشانم. پس معجون را همي فرستاد و من آن را تمام سر کشيدم و ناگاه سر از شهري...

1) به يک باند ادبي بپيونديد. سعي کنيد باندي را انتخاب کنيد که با يک پاتوق ادبي، يک انتشاراتي بزرگ و يک مجله معتبر ادبي، ارتباط داشته باشد. 2) قهوه خانه و کافه هايي را که زماني پاتوق نويسنده هاي بزرگ بوده...

فقط اجبار نيست که آدم ها را به غذا خوردن در رستوران مي کشاند. رستوران گردي براي خيلي ها جزء تفريحات ثابت محسوب مي شود. تمام قرارهاي دوستانه و جمع شدن هاي گروهي در ايران ته اش مي رسد به رستوران. تازه اين...

بنده روزي دل به دريا مي زنم آستين را نيز بالا مي زنم مي كنم با خواب تسويه حساب فاكتورش را دولا پهنا مي زنم با کمي انديشه كار و تلاش ...

در جامعه امروزي و ادبيات معاصر تنها شاعران و نويسندگان نيستند که با اشعار و عبارات با شکل هاي مختلف به انتقاد از مسايل اجتماعي مي پردازند امروزه خامه نقاشان و صورتگران و پيکرتراشان بخش نسبتاً مهمي از طنز...