مسیر جاری :
از عشق دل افروزم، چون شمع همي سوزم
از عشق دل افروزم، چون شمع همي سوزم شاعر : سيف فرغاني چون شمع همي سوزم، از عشق دل افروزم از عشق دل افروزم، چون شمع همي سوزم چون شمع ز هجر او ميگريم و ميسوزم از گريه...
اي غم تو روغن چراغ ضميرم
اي غم تو روغن چراغ ضميرم شاعر : سيف فرغاني کم مکن اي دوست روغنم که بميرم اي غم تو روغن چراغ ضميرم سوي فتيل زبان چراغ ضميرم کز مدد روغن تو نور فرستد شمع مثال ار سرم...
تا نقش تو هست در ضميرم
تا نقش تو هست در ضميرم شاعر : سيف فرغاني نقش دگري کجا پذيرم تا نقش تو هست در ضميرم و آن کافر زلف را اسيرم آن هندوي چشم را غلامم مستي است که ميزند به تيرم چشم تو...
گر کسي را حسد آيد که تو را مينگرم
گر کسي را حسد آيد که تو را مينگرم شاعر : سيف فرغاني من نه در روي تو، در صنع خدا مينگرم گر کسي را حسد آيد که تو را مينگرم روشن است اين که به چشم تو، تو را مينگرم من...
چو روي تو گل رنگين نديدم
چو روي تو گل رنگين نديدم شاعر : سيف فرغاني تو را چون گل وفا آيين نديدم چو روي تو گل رنگين نديدم چو خالت نقطهي مشکين نديدم من اندر مرکز رخسار خوبان ز مشغولي به مه...
چو بيند روي تو اي نازنين گل
چو بيند روي تو اي نازنين گل شاعر : سيف فرغاني کند بر تو هزاران آفرين گل چو بيند روي تو اي نازنين گل نهد پيش رخت رو بر زمين گل تو با اين حسن اگر در گلشن آيي ز نامت...
تني داري بسان خرمن گل
تني داري بسان خرمن گل شاعر : سيف فرغاني عرق از وي روان چون روغن گل تني داري بسان خرمن گل فگنده آتش اندر خرمن گل صبا از رشک اندام چو آبت شکسته چون بنفشه گردن گل ...
اي ز زلفت حلقهاي بر پاي دل
اي ز زلفت حلقهاي بر پاي دل شاعر : سيف فرغاني گر درين حلقه نباشد واي دل اي ز زلفت حلقهاي بر پاي دل در دوکونش مينگنجد پاي دل هر که را سوداي تو در سر بود کشتي انديشه...
دل ز غمت زنده شد اي غم تو جان دل
دل ز غمت زنده شد اي غم تو جان دل شاعر : سيف فرغاني نام تو آرام جان درد تو درمان دل دل ز غمت زنده شد اي غم تو جان دل دل به تو لايق که تو آن دلي آن دل من به تو اولي که...
هلال حسن به عهد رخ تو يافت کمال
هلال حسن به عهد رخ تو يافت کمال شاعر : سيف فرغاني که هم جمال جهاني و هم جهان جمال هلال حسن به عهد رخ تو يافت کمال هلال ابروي تو همچو غرهي شوال ز روي پرده برافگن که خلق...