اي ز زلفت حلقه‌اي بر پاي دل

اي ز زلفت حلقه‌اي بر پاي دل شاعر : سيف فرغاني گر درين حلقه نباشد واي دل اي ز زلفت حلقه‌اي بر پاي دل در دوکونش مي‌نگنجد پاي دل هر که را سوداي تو در سر بود کشتي انديشه در درياي دل غرقه‌ي گرداب حيرت از تو شد با تو اي شادي جان غمهاي دل آن سعادت کو که بتوانيم گفت نه مرا در عشق تو پرواي دل نه دلم را در غمت پرواي من آتش عشق تو در اجزاي دل رفته همچون آب در اجزاي خاک هست دل جاي غم و غم جاي دل چون غمت را غير دل جايي نبود ذره‌اي گم گشته...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي ز زلفت حلقه‌اي بر پاي دل
اي ز زلفت حلقه‌اي بر پاي دل
اي ز زلفت حلقه‌اي بر پاي دل

شاعر : سيف فرغاني

گر درين حلقه نباشد واي دلاي ز زلفت حلقه‌اي بر پاي دل
در دوکونش مي‌نگنجد پاي دلهر که را سوداي تو در سر بود
کشتي انديشه در درياي دلغرقه‌ي گرداب حيرت از تو شد
با تو اي شادي جان غمهاي دلآن سعادت کو که بتوانيم گفت
نه مرا در عشق تو پرواي دلنه دلم را در غمت پرواي من
آتش عشق تو در اجزاي دلرفته همچون آب در اجزاي خاک
هست دل جاي غم و غم جاي دلچون غمت را غير دل جايي نبود
ذره‌اي گم گشته در صحراي دلهر دو عالم چيست نزد عارفان
جان خود پيوسته بر درهاي دلسيف فرغاني چو حلقه بسته‌دار


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما