دلم بربود دوش آن نرگس مست

دلم بربود دوش آن نرگس مست شاعر : سيف فرغاني اگر دستم نگيري رفتم از دست دلم بربود دوش آن نرگس مست دلم با چشمت، اين ديوانه آن مست چه نيکو هر دو با هم اوفتادند نمي‌دانم ميانت نيست يا هست نمي‌دانم دهانت هست يا نيست تويي آن بي‌مياني کو کمر بست تويي آن بي‌دهاني کو سخن گفت گرفتار تو شد وز خويشتن رست بجانم بنده‌ي آزاده‌اي کو دلي کز وي بريد و در تو پيوست دگر با سيف فرغاني نيايد به سلطانيش بنشاندند و ننشست گدايي کز سر کوي تو برخاست ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دلم بربود دوش آن نرگس مست
دلم بربود دوش آن نرگس مست
دلم بربود دوش آن نرگس مست

شاعر : سيف فرغاني

اگر دستم نگيري رفتم از دستدلم بربود دوش آن نرگس مست
دلم با چشمت، اين ديوانه آن مستچه نيکو هر دو با هم اوفتادند
نمي‌دانم ميانت نيست يا هستنمي‌دانم دهانت هست يا نيست
تويي آن بي‌مياني کو کمر بستتويي آن بي‌دهاني کو سخن گفت
گرفتار تو شد وز خويشتن رستبجانم بنده‌ي آزاده‌اي کو
دلي کز وي بريد و در تو پيوستدگر با سيف فرغاني نيايد
به سلطانيش بنشاندند و ننشستگدايي کز سر کوي تو برخاست


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط