دل تنگم و ز عشق توام بار بر دل است شاعر : سيف فرغاني وز دست تو بسي چو مرا پاي در گل است دل تنگم و ز عشق توام بار بر دل است فرهاد جان سپرده و مجنون بيدل است شيرين تري ز ليلي و در کوي تو بسي جز با تو دوستي نکند هر که عاقل است گر چه ز دوستي تو ديوانه گشتهام شهد عقيق رنگ تو چون موم قابل است گر من به بوسه مهر نهم بر لبت رواست روزي نميخوهم که شبش در مقابل است در روز وصلت از شب هجرم غم است و من اشتر به ناله چون جرس از بار محمل است دل را مدام...