مسیر جاری :
جهان شناسی «شاهنامه»
در میان آثار منظوم ادب فارسی، شاهنامه جزو نمونههای معدودی است که پیش از آن که به ستایش پیامبر اسلام بپردازد، بتفصیل از مراتب آفرینش یا موضوع جهانشناسی سخن رانده است. این مبحث در مقدمهی شاهنامهی ابومنصوری...
اشتقاق سازی عامیانه در شاهنامه
اکنون دیریست که با آغاز عهد جدید، اشتقاق سازی عامیانه که ما در این گفتار از آن به برایشسازی یاد میکنیم – یعنی معنی و وجه تسمیهی واژهها را نه در ارتباط با اصل، بلکه از لفظ کنونی آنها گرفتن و سپس برای...
فردوسی و ارزشهای اخلاقی
بررسی مختصر اندیشههای اخلاقی ابوالقاسم فردوسی نشان میدهد که شاهنامه نه تنها حماسهی بزرگ ملی، داستان بیهمتای قهرمانی و پهلوانی و احیاگر تاریخ و افتخار ایران باستان است، بلکه گنجینهی بینظیر پند و اندرزهای...
آموزههای اخلاقی شاهنامه
تصویر انسان از زمانهای قدیم تا امروز در مرکز هر آثار بدیعی خواه شفاهی و کتابی و خواه اسطورهای و واقعی میایستد، ولی این تصویر در کلام هر ادیب و سخنور اصیل به طور خاص و تکرار صورت میگیرد. تنها آن آثاری...
جنگ و صلح در شاهنامهی فردوسی (2)
قهرمانان شاهنامه گاه پیش از شروع جنگ یا در فاصلهی بین جنگها نه با سلاح، بلکه با سخن با هم مبارزه را پیش میبرند که محققان آن را «نبرد روانی» نامیدهاند. فردوسی در تصویر نبرد روانی نیز مهارت بلند سخنوری...
جنگ و صلح در شاهنامهی فردوسی (1)
جنگ و صلح از مسائل مبرم جامعهی انسانی بوده، در ادبیات مردمان جهان بازتاب گسترده پیدا کرده است. ادبیاتی را پیدا کردن دشوار است که تصویر جنگهای روایتی و واقعی را در بر نگرفته و مبارزهی مردم را برای صلح...
آز در شاهنامه
یکی از پدیدههای زشت و بدی که در شاهنامهی فردوسی خیلی برجسته شده است، آز و حرص میباشد. حرص از نظر شاعر خصلتی است که به شخصیت انسان ضرر بزرگ رسانده، زندگی او را بیرنگ و پررنج میسازد. فردوسی در
کاهلی در شاهنامه
خصلت دیگری که در شاهنامه نکوهش شده است، کاهلی میباشد. از نگاه فردوسی کاهلی در زندگی همهی قشرهای جامعه سختی و بدبختی میآورد. هر کسی گرفتار آن گردد به هدف خود نخواهد رسید. کاهلی حتی اشخاص دلیر را ضعیف...
دروغ در شاهنامه
دروغ و دروغ گویی که مذمت آن در شاهنامهی فردوسی زیاد به نظر میرسد، با ظلم و ستم رابطه دارد، فردوسی شخصی را که از راستی دور شده و دروغ گویی را پیش گرفته است، ستمگر مینامد:
ستم در شاهنامه
ظلم و ستم از ظهورات بدی بوده، در شاهنامه با عدل و داد در تضاد قرار گرفته است. اگر فردوسی عدل را همیشه ستایش کرده باشد، ظلم را همواره مذمت نموده است.