نویسنده: میرزا ملااحمد
بررسی مختصر اندیشههای اخلاقی ابوالقاسم فردوسی نشان میدهد که شاهنامه نه تنها حماسهی بزرگ ملی، داستان بیهمتای قهرمانی و پهلوانی و احیاگر تاریخ و افتخار ایران باستان است، بلکه گنجینهی بینظیر پند و اندرزهای سودمند، نصیحت و موعظههای حکیمانه و دستورهای مفید اخلاقی است که در طول هزار سال هزارها آدمیان را از هر قوم و ملت، طایفه و قشر به راه درست و راست زندگی هدایت نموده است.
دستورهای اخلاقی این خردمند روشن ضمیر برای هر نسل و هر قوم ارزش و اهمیت داشته هیچ گاه کهنه نمیشوند. قهرمانان آفریدهی شاعر رستم و سهراب، فریدون و سیاووش نماد برجستهی شجاعت و مردانگی، پاکی و آزادگی بوده، هزارها جوانان را پیگیر و پیرو خود ساختهاند.
اندیشههای اخلاقی و پند و اندرزهای فردوسی برای همهی آدمیان نگاشته شده است، ولی مخاطب او بیشتر شاهان و حاکمان بودهاند. زیرا شاعر بزرگ میدانست که آبادی و آرامی کشور پیش از همه به شاهان عادل و عاقل وابسته است. او میدانست که سبب کار جنگها و خرابکاریها قبل از همه حریصی و آزمندی، ظلم و ستم، بیعدلی و بیانصافی شاهان است. از اینجاست که او شاهان ظالم و جنگجوی چون ضحاک و افراسیاب را نکوهش میکند، شاهان عادل و نکوکار ایرج و کیخسرو را ستایش مینماید و همهی شاهان را به عدل و داد، راستی و راستکاری، نیکی و نیکوکاری، صلح و آشتی، سخاوت و همت بلندی، بردباری و خردمندی دعوت میکند.
اندیشههای اخلاقی و تربیتی فردوسی به خصوص امروز که انسانیت از یک طرف به قلههای بلند پیشرفت علم و فن رسیده، از سوی دیگر به ورطهی کسادآلودگی محیط و فساد و ناپاکی معنوی مبتلا شده است، خیلی مهم و مفید میباشند.
پند و اندرزهای حکیمانهی شاعر در این دنیای پرتضاد و پرنشیب و فراز برای پیدا کردن راه حق به هر فرد مدد میرساند. بیسبب نیست که ادیب و دانشمند معروف قرن هجدهم انگلیس، نخستین مترجم اشعار فردوسی به زبان انگلیسی ج. چمپیان تأکید کرده بود: «اندیشههای فردوسی زنده و باروح و دارای جنبههای اخلاقی است.» (1)
بیهوده نیست که شاعر برجستهی قرن بیستم تاجیک لایق شیرعلی هم فردوسی و قهرمانان او را زنده میداند و در نبرد کنونی انسانیت علیه همه گونه زشتی و بدی یاور و مددکار میشمارد. به نظر شاعر کاوه امروز هم ضد جنگ و خونریزی بهر صلح و آسایش مبارزه میبرد:
مانده در تهلکهی بیم و بلا *** میرود ده به ده و شهر به شهر
میزند بر دهن هر ضحاک *** میکشد کین همهی مردم دهر
میرود ده به ده و شهر به شهر *** تا همه صلح و صفاجو باشند
همه ابنای بشر پنداری *** پسر هژدهم او باشند (2)
از اینجاست که دانشمند معروف ایرانی محمدامین ریاحی شناخت عمیق شاهنامهی فردوسی را وظیفهی هر فرد میداند: «او [فردوسی] حکیم و متفکر و رهبر فکری صاحب درد ملت خویش است و هر ایرانی وظیفه دارد که در شناخت و شناساندن او در حد امکان بکوشد.» (3)
در واقع اندیشههای اخلاقی و پند و اندرزهای حکیمانهی فردوسی تنها برای همزمانان شاعر گفته نشدهاند و درخور کل بشر برای دیروز، امروز و فردا بوده، چون حلقهی پیوند خصلتهای پسندیدهی انسانی وسیلهی مهم گفتگوی تمدنهای شرق و غرب محسوب میشوند. آنها با جنبههای عمومی بشری خود به خصوص امروز، جهت جلوگیری و مبارزه علیه ظلم و ستم، زورآوری و ترور، افراط گرایی و جنگجویی و سایر بلایای زمان و تحکیم و گسترش صلح و دوستی، عدل و داد، نیکی و نکوکاری، راستی و راستکاری و امثال اینها برای کل مردم سیارهی زمین خیلی سودمندند.
شاهنامهی فردوسی نه تنها امروز بلکه فردا نیز برای پیشرفت اهل بشر، بیداری و هوشیاری، خرد سالاری انسان، بهر ریشه کن کردن و از بین بردن همه گونه زشتیها و پلیدیها و پیروزی نیکی مدد میرساند. پند و اندرزهای شاعر بزرگ دوای دردهای معنوی و اخلاقی انسانیت در همهی دور و زمانها میباشند.
رعدی آذرخشی بر مقام شاهنامه به خصوص در تربیت اخلاقی و معنوی جوانان درست تأکید کرده بود: «همهی مسئولان امروز در زمینههای آموزشی و فرهنگی و وسایل ارتباط جمعی باید به این نکته توجه داشته باشند که از لحاظ قومی و ملی آیندهی جوانان در دست شاهنامه و آیندهی شاهنامه در دست جوانان است.» (4)
پینوشتها:
1. جهان بینی و حکمت فردوسی، به کوشش محمود حکیمی و کریم حسنی تبار، چاپ دوم، تهران، 1370، ص 7.
2. لایق شیرعلی، گلچینی از اشعار، تهران، الهدا، 1372، ص 111.
3. محمدامین ریاحی، سرچشمههای فردوسی شناسی، تهران، 1372، ص 50.
4. رعدی آذرخشی، «شاهنامه و جوانان (شاهنامه شناسی)»، مجموعهی گفتارهای نخستین مجمع علمی بحث دربارهی شاهنامه، تهران، 1358، ص 9.
ملااحمد، میرزا؛ (1388)، بیا تا جهان را به بد نسپریم (پیام اخلاقی حکیم ابوالقاسم فردوسی)، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ اول