0
مسیر جاری :
تعارض الأدلة الشرعية فقه و اصول

تعارض الأدلة الشرعية

از اصطلاحات اصول فقه اماميه، تعارض در لغت به معناي تماثل و تشابه ميان دو چيز آمده است، ليکن در اصطلاح اصوليين چندين تعريف براي آن شده است. قدر مشترک تعاريف اين است که: فرض و تصور وجود دو
تعارض احوال لفظ فقه و اصول

تعارض احوال لفظ

در اصطلاح اصول فقه در الفاظ، دو ناحيه‌ي اساسي وجود دارد: ناحيه‌ي وضع، ناحيه‌ي استعمال و در هر يک از اين دو ناحيه ممکن است تعارض پديد آيد، و اصوليين به منظور رفع حيرت، به هنگام تعارض، راه‌حلهائي
تعادل و تراجيح فقه و اصول

تعادل و تراجيح

اصطلاح اصول فقه، تعادل به معناي همانند و همسان بودن دو چيز و تراجيح به معناي برتري دادن است. در اصطلاح علم اصول فقه، تعادل و تراجيح و يا تعادل و ترجيح، عنوان فصلي است که درباره‌ي تعادل روايات، از
تطفيف فقه و اصول

تطفيف

تطفيف، يعني کم فروشي کردن،‌ نقص در وزن و کيل (پيمانه) در لغت طف به معناي طرف و جانب آمده است، و مقدار کمي را که از طرف يک شيء جدا شود طف نامند، و به همين جهت طبرسي در مجمع البيان چنين گفته
تصرف فقه و اصول

تصرف

اصطلاحي است فقهي که در لغت به معاني مختلفه و از آن جمله: دست در کاري کردن «کوشش در يافتن روزي از راه انجام کار» تعريف شده است. ليکن در اصطلاح فقه تصرف آن است که شخص بتواند نسبت به مالي که
فقه و اجتهاد شيعه فقه و اصول

فقه و اجتهاد شيعه

«فقه» در لغت به معناي «فهم» است و در قرآن و حديث نيز به همين معني به کار رفته و به علم خاص و يا تخصص در دانش ويژه اختصاص ندارد. اما از اواخر سده‌ي اول هجري «علم احکام» «فقه» ناميده شد. با توجه
تشهير فقه و اصول

تشهير

از ماده‌ي «شُهرَه» گرفته شده که به معناي اعلان و پخش و افشاي کار زشتي است که موجبات شرمساري براي افشا شونده نزد ديگران را فراهم مي‌کند. در اصطلاح فقه اماميه نيز در همين معني استفاده شده است.
آراء غزالی در علم اصول فقه (2) فقه و اصول

آراء غزالی در علم اصول فقه (2)

در این قطب یك صدر، یك مقدمه و سه فن را مطرح كرده است: صدر: در بیان اینكه مهم‌ترین قسمت علم اصول همین قطب است، زیرا میدان كوشش مجتهدان در اقتباس احكام از اصول ادله است و این قطب متضمن بیان كیفیت
آراء غزالی در علم اصول فقه (1) فقه و اصول

آراء غزالی در علم اصول فقه (1)

سرزمین ایران به ویژه خطه‌ی خراسان، در علم و معرفت برجستگان و نوابغی به عالم بشریت ارزانی داشته كه كمتر می‌توان نظیر آنان را در سایر سرزمین‌ها یافت. از جمله‌ی این برجستگان ابوحامد محمد بن محمد بن
تعزیر فقه و اصول

تعزیر

تعزیر، در لغت به معنی تلاوت کردن، سرزنش کردن و نکوهیدن آمده است و در فقه به هر جرمی که کیفر مشخصی برای آن در شریعت وضع نشده باشد و کیفیت و کمیت آن به نظر و صلاحدید قاضی واگذار شده باشد