مسیر جاری :
اخلاق فمينيستي
... تنها نظريه ي اخلاق فمينيستي مي تواند چندان كه بايد و شايد به درك آن بديل هاي نظريه ي اخلاق سنتي راه يابد كه تجربه ي زنان آن ها را اقتضا مي كند.
آيا مي توان اصول اخلاقي را توجيه كرد؟
اين فكر كه اصول پايه ي اخلاق معلوم است و همه ي مسائل از تفسير و اطلاق آن ها بر مي خيزد، در شمار كاذب ترين غرورهايي است كه نوع بشر، كه دچار غرور و نخوت است، گرفتارِ آن شده است.
نسبي نگري اخلاقي
جامعه مدرسه اي است كه در آن مي آموزيم بين درست و نادرست فرق بگذاريم. مدير اين مدرسه عرف يا سنت است، و همه ي اعضاي اجتماع دروس واحدي را فرا مي گيرند.
عدالت و اخلاق
پروتاگوراس، در يكي از محاورات افلاطون كه به نام خود او مشهور است، اسطوره ي آفرينشي را نقل مي كند كه در آن حيوانات گوناگون به صفاتي مجهز مي شوند كه براي صيانت ذات آن ها لازم است. بعضي از آن ها زورمند مي...
جاذبه ي نتيجه گرايي
حال بياييم اين سؤال را طرح كنيم كه چه چيزي در نتيجه گرايي بسيار جذاب است؟ به نظر من، آن چيز اين انديشه ي نسبتاً ساده است كه ترجيح دادن وضعي بدتر به وضعي بهتر در همه حال نادرست است.
اخلاق مبتنی بر سعادت نیست!
خودمحوري اخلاقي بر نتايج اعمال براي سعادت شخصي ما تأكيد مي ورزد. تأكيد نظريه ي فرمان الهي بر حجيت خداوند و سر نهادن به اراده ي اوست. نظريه ي اول از حيث سازگاري دروني مشكلاتي دارد، زيرا ما را به اصلي
اخلاق مبتني بر قانون طبيعي
عقل سليم به سادگي بين چيزهايي كه در طبيعت وجود دارد و چيزهايي كه در طبيعت پيدا نمي شود فرق مي گذارد. درخت، صخره، خرگوش و سنجاب در طبيعت وجود دارد، [ولي] كامپيوتر، دستگاه استريو و ماشين در طبيعت پيدا نمي...
آيا خداوند به عملي غيراخلاقي دستور مي دهد؟
فرض كنيد خدايي وجود دارد كه خير مطلق، داناي مطلق و قادر مطلق است، و شما را دوست مي دارد و نيكوترين چيز را براي شما مي خواهد، و آن را بر شما معلوم كرده است. در عين حال، به جاي آن كه صرفاً خبر دهد كه مايل...
آيا تنها بايد خير خود را بجوييم؟
بنابراين، بايد راه هاي رسيدن به سعادت يا خوشي را بررسي كنيم؛ زيرا اگر از سعادت محظوظ باشيم، همه چيز خواهيم داشت، ولي اگر از آن بي نصيب باشيم، هر كاري را براي حصول آن انجام مي دهيم.
فضيلت و سعادت
قدما علاوه بر طرح اين سؤال كه فضيلت چيست، و چگونه به دست مي آيد، اين را هم مي پرسيدند كه آيا فضيلت سودمند است. منظور آن ها اين بود كه « آيا فضيلت، سعادت به بار مي آورد؟ »