مسیر جاری :
حذفگرایی و ابزارانگاری (3)
برخی از مادیانگاران برای اینکه به حذف حالات التفاتی ملتزم نشوند، میان سطوح مختلف توصیف فرق میگذارند. آنها حالات التفاتی را مربوط به مرتبهی بالاتری از توصیف میدانند و حالات فیزیکی را مربوط به
حذفگرایی و ابزارانگاری (2)
اعتراضاتی به مادی انگاری حذفی وارد شده است: استدلال از طریق خود متناقض بودن که انسجام درونی دیدگاه «حذفگرایی» را به چالش میکشد، رد نظریه- نظریه که در حقیقت، اشکال به یکی از مبانی این
حذفگرایی و ابزارانگاری (1)
بابک دوستی خود را با پرویز به هم میزند، چون فکر میکند پرویز اطلاعات خصوصی او را به دیگران میدهد؛ بابک هم دوست ندارد همگان اطلاعات خصوصی او را بدانند. در این داستان، بابک رفتاری از خود به
ارتباط روانی- فیزیکی (4)
من شرایط وجود رابطهی ضروری میان پدیدارشناسی و فیزیولوژی را به شکلی بسیار انتزاعی توصیف کردم. این توصیف هنوز پیشنهادی در مورد اینکه چه نوع مفهومی میتواند مستلزم هر دو باشد و در نتیجه، بنیاد
ارتباط روانی- فیزیکی (3)
با اینکه معتقدم که مکگین دربارهی وضعیت کنونی ما درست میگوید، اما گمان میکنم که اگر بپذیریم که فهم بیواسطهی اول شخص ما از پدیدارشناسی ممکن است منطقاً ناقص باشد، میتوانیم از سخن مکگین فراتر
ارتباط روانی- فیزیکی (2)
بزرگترین پیشرفت علمی از طریق تغییر مفهومی رخ میدهد؛ تغییری که این امکان را برای نظام مشاهده شدهی تجربی که بدواً امکانی به نظر میرسد، به وجود میآورد که در سطح عمیقتری، ضروری فهمیده شود؛ به
ارتباط روانی- فیزیکی (1)
این مقاله رویکردی را به مسئلهی ذهن و بدن بررسی میکند که هم با دوگانهانگاری متفاوت است و هم با نوعی از تحویل مفهومی امور ذهنی به امور فیزیکی که از طریق تحلیل کارکردگرایانه مفاهیم ذهنی پیش میرود.
رد آموزهی اینهمانی (3)
صورتبندی مجدد پیشین از استدلال یقین از نمونهای از مقدمهی زیر استفاده میکرد: "ممکن است یک موجود به صورت پیشینی معرفت داشته باشد که آیا F بودن= G بودن، یا نه."
ردآموزهی اینهمانی (2)
من اکنون به این پرسش از دامنهی ذاتگرایی علمی بازمیگردم. استدلالهای مؤید ذاتگرایی علمی بر شهودهای مبتنیاند که بدون آنها ذاتگرایی علمی موجه نیست. شهود مشهور همزاد زمین را ملاحظه کنید: اگر همه
رد آموزهی اینهمانی (1)
بگذارید توافق کنیم که نظریهی اینهمانی این است که هر ویژگی ذهنی (مثلاً درد داشتن) با یک ویژگی فیزیکی مرتبه اول (مثلاً شلیک اعصاب C) اینهمان است.