مسیر جاری :
کمدی
در حالی که دربارهی چگونگی شکلگیری شوخی در میان انسانهای نخستین چیزی جز حدس و گمان در اختیار نداریم، میدانیم که در قرن ششم پیش از میلاد یونانیها آن را در آیینی به نام کمدی نهادینه کرده بودند، و این...
شوخی به مثابهی بازی
عقاید فیلسوفان دربارهی شوخی در دو قرن اخیر، دستکم با نظر به آنچه منتشر کردهاند، چندان بهبود نبخشید. بخشی از ناخوشنامی ادامهیافتهی شوخی ناشی از اعتراض جدیدی است که نظریهی ناسازگاری منشأ آن بوده است:...
نظریهی ناسازگاری
در حالی که نظریهی خودبرتربینی علت خنده را احساس خودبرتربینی میداند و نظریهی تسکین میگوید که علت خنده تخلیهی انرژی عصبی است، نظریهی ناسازگاری بر آن است که علت خنده ادراک چیزی ناسازگار است - چیزی که...
نظریهی رهاسازی
نظریهی رهاسازی تبیینی هیدرولیک است که در آن خنده در دستگاه عصبی مانند دریچهی اطمینان در دیگ بخار عمل میکند. این نظریه اجمالاً در مقالهی لرد شافتسبری با نام «جستاری در باب آزادی ظرافت طبع و شوخی»
نظریهی خودبرتربینی
دیدگاهی نسبت به خنده که با افلاطون و کتاب مقدس شروع شد و به مدت دو هزار سال بر اندیشهی غربی در باب خنده حاکم بود، در قرن بیستم، نظریهی خودبرتربینی نامیده شد. تعبیر سادهی آن این است که خندهی ما احساس...
ناخوشنامی شوخی
وقتی مردم با این سؤال مواجه میشوند که چه چیز در زندگی آنان از اهمیت برخوردار است، غالباً به شوخی اشاره میکنند. شریکان زندگی وقتی آن ویژگیهای همسرشان را که بسیار برایشان ارزشمند است فهرست میکنند، معمولاً...
عناصر بنیادین فلسفهی حق
دایرةالمعارف علوم فلسفی هگل به سه بخش تقسیم میشود؛ یک منطق، یک فلسفهی طبیعت و یک فلسفهی روح. همان الگوی سه وجهی فلسفهی روح را نیز به سه بخش تقسیم میکند: روح سوبژکتیو، روح ابژکتیو، و روح مطلق. نخستین...
کتاب علم منطق هگل
علم منطقِ هگل، مشتمل بر سه «کتاب» که به ترتیب در سالهای 1812،1813 و 1816 منتشر شدند، بعید است که با همان درجه از اشتیاق که اغلب با مطالعهی «پدیدارشناسی روح» همراه است، مورد اقبال خوانندگان معاصر قرار...
کتاب پدیدارشناسی روح هگل
اصطلاح «پدیدارشناسی» به دست دانشمند و ریاضیدان آلمانی (و طرف مکاتبهی کانت)، ی. هـ . لامبرت (1728-1777) وضع شد، و کانت در نامهای به لامبرت، که در واقع به همراه نسخهای از «رسالهی آغاز استادی»اش
نگاهی به فلسفهی هگل
بیان موجز خود هگل دربارهی ماهیت فلسفه که در «پیشگفتار» عناصر فلسفهی حق آمده است، تنشی سرشتنما را در رهیافت فلسفی وی و، به ویژه، در رهیافتش نسبت به ماهیت و حدود شناخت بشری نشان میدهد. وی مینویسد:...