0
مسیر جاری :
دو دريا شعر

دو دريا

در دو قصیده زير کوشش شده است مطالب تاريخي از زبان دو درياي بزرگ شمال و جنوب کشور بيان شود. شعر نخست، زبان حال خليج فارس است و شعر دوم، زبان حال درياي مازندران.خليج فارس منم، طرفه بحر پهناور
در تهنيت جشن مهرگان شعر

در تهنيت جشن مهرگان

شاد باشيد که جشن مهرگان آمد بانگ و آواي دراي کاروان آمد کاروان مهرگان از خزران آمد يا ز اقصاي بلاد چينستان آمد نه از اين آمد بالله، نه از آن آمد که ز فردوس برين وز آسمان آمد مهرگان آمد، در باز گشائيدش...
در بارگاه سعدي شعر

در بارگاه سعدي

سعديا، از باب عشقت در گلستان آمديم بوستانت ديده، چون بلبل به دستان آمديم طيبات را که دانشگاه عشق سرمد است تازه اين پيرانه سر،طفل دبستان آمديم ميزبان هفت قرن ما! خدا را خواب بس خيز کز ري تا به شيرازت...
دانای شرق، فردوسي شعر

دانای شرق، فردوسي

به علم دو فضل توان بود زنده در دنيا که اهل فضل مصونند از زوال و فنا هنر بجوي تو از هر چه هست در عالم که هر چه هست، همه صورت است و آن معنا جهان به چشم خرد چون شکفته بستاني است در اوست مرد هنرمند بوستان...
خوي، بهشت ايران شعر

خوي، بهشت ايران

تعالي الله اي خوي که دارد ز اختر خوي خجلت از تو به رخ، چزخ اخضر به هر روضه ات آمد اشجار دلکش به هر دوحه ات رسته ازهار ازهر چو در صحن جنت، خرامنده غلمان چو در اوج گردون، فروزنده اختر تو را چون جنان گفتمي،...
خليج فارس شعر

خليج فارس

اي هميشه نيلگون، اي خليج فارس نام نامي ات هماره جاودانه است نام نامي ات هماره بر زبان موج جاودان ترين سرود عاشقانه است نام پاک تو شکوه ميهن من است جز حماسه تو بر زبان من مباد واي من، اگر نخوانمت به...
خروش فردوسي شعر

خروش فردوسي

هوز يادم هست: چهار سالم بود، که با نوازش سيمرغ، به خواب مي رفتم. به بانگ شيهه رخش، ز خواب مي جستم. چه مايه شوق به ديدار موي زالم بود! به خواب و بيداري، لب از حکايت «رستم» فرو نمي بستم. تنم ز نعره ديو سپيد...
خرمشهر آزاد شعر

خرمشهر آزاد

اي چشمهايت تا ابد بيدار خرمشهر وي کوه عزمت همچنان ستوار خرمشهر رزم آورانت مژده ي پيروزي آوردند در دستشان آيينه ديدار خرمشهر از نخل هايت آيت بشکوه آزادي کارون تو از خشم و خون سرشار خرمشهر
جهان علم و ايران است ايران شعر

جهان علم و ايران است ايران

درود من به دانشمند ايران به دانشمند شيراز و صفاهان به دانشمند نيشابور و تبريز به دانشمند تون و توس و ترشيز به تهران، شهر علم و مأمن ذوق زمين...
جهان پيکر است و ايران سر شعر

جهان پيکر است و ايران سر

همره کاروان شوق و سرور رخت بستم ز ري به نيشابور داد راهم غبار راه، نشان اشک شوقم غبار راه نشان خرِّما مرغزار نيشابور دلنشين جايگاه ذوق و...