0
مسیر جاری :
واژه‌ی فاحشه در قرآن مفردات قرآن

واژه‌ی فاحشه در قرآن

به هر کار يا گفتار بسيار زشت «فاحشه» گفته مي‌شود. نيز به هر کاري که موافق با حق و اندازه‌ي خود نباشد، فاحشه گويند، چنان‌که بر چيزي که از حد بگذرد، «فاحش» اطلاق مي‌شود و جمله «غبن فاحش» به
واژه‌ی غمره در قرآن مفردات قرآن

واژه‌ی غمره در قرآن

«غمره» برگرفته از «غَمر» به معناي تنگنايي و سختي، وارد شدن در باطل، و سختي‌هاي مرگ است. جمع آن «غمرات» است
واژه‌ی غرفه در قرآن مفردات قرآن

واژه‌ی غرفه در قرآن

«غرفه» در لغت به معناي برداشتن آب با مشت است و نيز به معناي طبقه بالاست. جمع آن «غُرَف» و جمع‌الجمع آن «غرفات» به فتح و ضمّ راء است
واژه‌ی غاشيه در قرآن مفردات قرآن

واژه‌ی غاشيه در قرآن

«غاشيه» برگرفته از ماده «غشي» در اصل به معناي پوشاندن و فراگرفتن است. يکي از اسماي قيامت غاشيه است؛ چون سختي‌هاي آن، خلايق را فرامي‌گيرد.
واژه‌ی عين در قرآن مفردات قرآن

واژه‌ی عين در قرآن

«عين» در معاني مختلفي به کار رفته است، همانند چشم، چشمه، نهر، ديده‌بان، خود، ذات و شخص، دينارهاي مسکوک، نقدهاي رايج طلا و نقره در معامله، شريف و بزرگ قوم. «امرأة عيناء» به معناي زني است که
واژه‌ی عقيم در قرآن مفردات قرآن

واژه‌ی عقيم در قرآن

«عقيم» فردي است که فرزندي به دنيا نمي‌آورد. اين کلمه بر مرد و زن اطلاق مي‌شود. اسم مصدر آن «عُقم» است و «عقل عقيم» آن عقلي است که صاحبش را نفعي نمي‌رساند و «سلطنت عقيم» يعني دوسي و نسبت فاميلي
واژه‌ی عفو در قرآن مفردات قرآن

واژه‌ی عفو در قرآن

«عفو» در لغت به معناي کهنه شدن، بخشيدن و محو گناهان، اسقاط حق، کثرت افراد، زياده از يک شيء است و «استعفي الخروج» به معناي درخواست ترک خارج شدن است
واژه‌ی عزم در قرآن مفردات قرآن

واژه‌ی عزم در قرآن

«عزم» در لغت، تصميم قلبي بر انجام کاري است، همچنين به معناي تلاش و جديت در کار است. «و عزيمة الله» به معناي واجبات الهي است
واژه‌ی عزت در قرآن مفردات قرآن

واژه‌ی عزت در قرآن

«عزة» برگرفته از ماده «عزز» اسم مصدر است و جمع آن «اعزّه» است. در لغت در معاني مختلفي همانند شدت، قوت، غلبه و از اضداد به معناي ضعف و کمياب شدن به کار رفته است. جمله «عزّ الشي» يعني آن
واژه‌ی عرش در قرآن مفردات قرآن

واژه‌ی عرش در قرآن

«عرش» در لغت به معناي تخت پادشاه، قوام امور، سايبان و سقف خانه است و اصل در معناي آن چيزي است که بر بالاي سر گسترانده شود، در مقابل فرش. اين کلمه به لحاظ معنا امري نسبي است؛ بنابراين گاه آنچه