مسیر جاری :
واژهی صراط در قرآن
«صراط» در اصل «سراط» - با سين - بوده است. فرّاء معتقد است: هرگاه بعد از کلمة سين، طاء يا قاف و غين و خاء باشد آن سين قلب به صاد ميشود و قرائت صراط با صاد لغت قريش است که قرآن نيز بر آن لغت آمده
واژهی صَدّ - صُدود در قرآن
«صَدّ يصُدّ» به معناي اعراض و رويگرداني و نيز به معناي منع و بازداشتن است. هنگامي که گفته ميشود «صددتُه عن کذا» يعني او را از آن کار بازداشتم و «صَدّ يصِدُّ» از باب «ضَرَب» به معناي خنديدن است و
واژهی صاحب در قرآن
«صاحب» جمع آن «صَحب» و جمع الجمع آن «اصحاب» است، به معناي ملازم و همراه فرد است، چه انسان يا حيوان يا مکان يا زمان باشد. به مالک شيء صاحب آن گفته ميشود و همينگونه بر فردي که در
واژهی شيعه، شِيع در قرآن
«شيعه» به معناي پيروان و انصار است و به هر قومي که بر يک مقصد اجتماع کنند، شيعه گويند. جمع آن «شِيع» و جمع الجمع آن «اشياع» است.
واژهی شيطان در قرآن
در اينکه ماده اصلي شيطان چيست دو نظر وجود دارد: الف) شيطان از ماده «شطن» به معناي دوري از حق يا رحمت الهي است؛ بر اين اساس هر سرکشِ نافرماني از جن و انس و جنبندگان، شيطان است.
واژهی شهيد، شهدا در قرآن
«شهد» ماده اصلي شهيد، در لغت به معاني مختلفي آمده است. وقتي گفته ميشود «شهد الرجل علي کذا» يعني شخص قاطعانه به آن شيء خبر داد و «اشهد بکذا» يعني سوگند ميخورم. مشاهده به معناي ديدن است و جمله
واژهی شجر در قرآن
«شجر» روييدني است که داراي تنه و ساقهاي محکم است، مثل درخت خرما و غير آن. جمع آن «شجرات» و «اشجار» است. جملة «شجر الامر بينهم» به معناي درگيري و نزاع در يک موضوع بين افراد است.
واژهی سيئه در قرآن
«سيئهم» مقابل «حسنه» اسم فاعل برگرفته از «ساء يسوء» به معناي قبيح و زشت است. «رجل أسوَء و امراة سوآي»: يعني مرد و زن زشت. در حديثي از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) آمده است: «سَوأةٌ ولودٌ
واژهی سوا در قرآن
«سوا» به ضم و فتح سين به معناي عدل، وسط و غير آمده است. معناي اصلي آن راست بودن و اعتدال و برابري بين دو شيء است و اگر به معناي غير آمده، بدين جهت است که هر کدام وجودي برابر و يکسان با
واژهی سنين در قرآن
«سنين» جمع «سنة» است. در اينکه مادهي اصلي سنة چيست بين علماي لغت اختلاف است. برخي معتقدند اصل آن «سَنْهَةٌ» بوده و لام الفعل آن «هاء» حذف شده است و بعضي ديگر اصل آن را «سنوة» دانستهاند؛ به همين