نويسنده: عباس کوثري
«غاشيه» برگرفته از ماده «غشي» در اصل به معناي پوشاندن و فراگرفتن است. يکي از اسماي قيامت غاشيه است؛ چون سختيهاي آن، خلايق را فراميگيرد. (1) اين کلمه همچنين به معناي روکش شمشير و زين، (2) اميدواران به نيکي و اکرام فرد، ملاقاتکنندگان و دوستداران که به نوبت به زيارت فردي ميآيند، آهنِ پس کوهه پالان و زين است. (3) «غشا»، «تغشّي» و «غِشيان» کنايه از جماع است. (4)
گفتني است ماده «غشي» در هيئتهاي گوناگونش معاني ديگري نيز دارد؛ مانند صيغهي «تغشي» که به معناي آميزش است. قرآن کريم ميفرمايد: «فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلاً خَفِيفاً فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَت دَعَوَا اللّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحاً لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ»: (9) سپس هنگامي که با [همسرش] آميزش کرد، حملي سبک برداشت که با وجود آن، به کارهاي خود ادامه ميداد و چون سنگين شد، هر دو از پروردگارشان خواستند اگر فرزند صالحي به ما دهي از شاکران خواهيم بود. اين کلمه در هيئتهاي «غشاوه»، «غَشِي»، «تُغْشي» و «يَغْشي» به معناي پوشش و فراگرفتن به کار رفته است، همانند: «وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ»، (10) «فَغَشِيَهُم مِنَ الْيَمِّ مَا غَشِيَهُمْ» (11) و «وَإِذَا غَشِيَهُم مَوْجٌ». (12)
منبعمقاله: کوثري، عباس؛ (1394)، فرهنگنامه تحليلي وجوه و نظائر در قرآن (جلد دوم)، قم: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، معاونت پژوهشي، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، چاپ اول.
کاربردهاي غاشيه در قرآن
1. اسم قيامت
قرآن کريم ميفرمايد: «هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ الْغَاشِيَةِ * وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ». (5) غاشيه به معناي حادثهاي است که سختيها و هول و هراسهايش مردم را فرا ميگيرد و منظور از آن قيامت است، چنانکه خداوند متعال ميفرمايد: «يَوْمَ يَغْشَاهُمُ الْعَذَابُ». (6) روزي که عذاب، آنان را فرا ميگيرد. برخي بر اين اعتقادند که مقصود آتش دوزخ است، چنانکه خداوند فرموده است: «وَتَغْشَى وُجُوهَهُمُ النَّارُ»: (7) صورتهاي آنان را آتش فرا ميگيرد. ولي ميتوان گفت سياق آيه که در آن کلمه «يوم» آمده است، يعني در عبارت «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ» و «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاعِمَةٌ»، قرينه بر اين است که مقصود از غاشيه قيامت است.2. عذاب فراگير
خداوند متعال ميفرمايد: «أَفَأَمِنُوا أَن تَأْتِيَهُمْ غاشِيَةٌ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ أَوْ تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً وَهُمْ لاَ يَشْعُرُونَ»: (8) آيا ايمن از آناند که عذاب فراگيرِ خدا به سراغ آنان بيايد يا ساعت رستاخيز ناگهان فرارسد، درحاليکه متوجه نيستند؟ کلمه غاشيه به قرينه مقابله با «أَوْ تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ» ممکن است عذاب دنيوي باشد.گفتني است ماده «غشي» در هيئتهاي گوناگونش معاني ديگري نيز دارد؛ مانند صيغهي «تغشي» که به معناي آميزش است. قرآن کريم ميفرمايد: «فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلاً خَفِيفاً فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَت دَعَوَا اللّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحاً لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ»: (9) سپس هنگامي که با [همسرش] آميزش کرد، حملي سبک برداشت که با وجود آن، به کارهاي خود ادامه ميداد و چون سنگين شد، هر دو از پروردگارشان خواستند اگر فرزند صالحي به ما دهي از شاکران خواهيم بود. اين کلمه در هيئتهاي «غشاوه»، «غَشِي»، «تُغْشي» و «يَغْشي» به معناي پوشش و فراگرفتن به کار رفته است، همانند: «وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ»، (10) «فَغَشِيَهُم مِنَ الْيَمِّ مَا غَشِيَهُمْ» (11) و «وَإِذَا غَشِيَهُم مَوْجٌ». (12)
پينوشتها:
1. ابن فارس؛ معجم مقاييس اللغة؛ ج 4، ص 425.
2. خليل بن احمد فراهيدي؛ ترتيب کتاب العين؛ ج 2، ص 1343.
3. ابن منظور؛ لسان العرب، ج 10، ص 76.
4. حسين راغب اصفهاني؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 607.
5. غاشيه: 1-2.
6. عنکبوت: 55.
7. ابراهيم: 50.
8. يوسف: 107.
9. اعراف: 189.
10. بقره: 7.
11. طه: 78.
12. لقمان: 32.
منبعمقاله: کوثري، عباس؛ (1394)، فرهنگنامه تحليلي وجوه و نظائر در قرآن (جلد دوم)، قم: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، معاونت پژوهشي، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، چاپ اول.