مسیر جاری :
آن چند روزِ برفی
رضا کبریت کشید و گذاشت پای فتیله ی فانوس. دوروبرمان روشن شد. نفسم بالا آمد. خداخدا می کردم رضا و بقیه ی بچه ها صدای تیریک تیریک به هم خوردن دندان هایم را نشنیده باشند؛ نه اینکه همه اش از ترس باشد،...
خرمای شیرین...
رسول با چوب روی دیوار خط کشید و دوباره زیر لب خط ها را شمرد:
- «شد 15روز. پس چرا نیامد؟ نکنه چاخان کردی؟»
دیلو، دستش را روی سینه اش گذاشت و برافروخته گفت: « آقام خودش گفت همین روزها می آید. تازه...
تخممرغ ها پشت در بود
مامان در مرغ دانی را که باز کرد، همه چیز را فهمید. فکر نمی کردم به این زودی ها از ماجرا سر دربیاورد. خودم را دلداری می دادم که آخرش می فهمید. حالا امروز نه، فردا. اصلا تقصیر من نبود، تقصیر مرادی بود...
دو خط آب...
صدای میرزا بریده بریده می آمد بالا. عباس سرش را توی چاه کرد و طناب را بالا کشید. بعد دلو را خالی کرد روی زمین و گفت: «میرزا پیر شده، دیگه آدم چاه نیست. اگه اون پایین خفه بشه، تو جرات داری بری پایین یا...
آیینهدار باران
گفتم به وقف که مرا کردهای محروم
از بخشی از ارثیهی نیاکانم
بخشی زمزرعه، یک قطعه از جالیز
سهمی هم از ثمر باغ و بستانم
موانع رونق سنت وقف بعد از انقلاب
چه عواملی بعد از انقلاب برای رونق سنت وقف بایدهمگاری بیشتر داشته باشند؟ چگونه باید این ودیعهای ماندگار سرچشمه مهربانی ها و نیکاندیشیها را بعد انقلاب گسترش داد؟
بن بست توتستان
علی مشغول خوردن بود، توت های شیرین بدجور به دهانش مزه کرده بود. یک دفعه در خانه رباب خانم باز شد. رضا سرش را به طرف در چرخاند. رباب خانم اخم هایش را کرده بود توی هم. رضا چند قدم رفت عقب. داد زد: «علی،...
اشتباه بزرگ
تشهد نمازم که تمام شد سر به سجده گذاشتم و دعا کردم: «خدایا تو می دانی اگر در ارتش شاهنشاهی مشغول خدمتم به اجبار است و از روی ناچاری، تو می دانی که آرزوی رفتنم به خارج از ایران چیزی جز ادامه تحصیل نیست....
مدرسه و مسجد موقوفه شیخ عبدالحسین تهرانی (قسمت دوم)
مقاله ذیل نگاهی دارد به یکی از آثارو خدمات ارزشمند عالم فرزانه شیخ عبدالحسین تهرانی که از جمله موقوفات شاخص وبرجسته تهران به شمار می رود .
مدرسه و مسجد موقوفه شیخ عبدالحسین تهرانی (قسمت اول)
مقاله ذیل نگاهی دارد به یکی از آثارو خدمات ارزشمند عالم فرزانه شیخ عبدالحسین تهرانی که از جمله موقوفات شاخص وبرجسته تهران به شمار می رود .