هنری برآمده از آب و خاک

سفالگری هنری بر آمده از آب و خاک است. گل در دستها جان مي گيرد و به شكلهاي مختلف در مي آيد. مثل كوزه يا ظروفي كه نقشهاي برجسته دارند و حتي مجسمه. و به تعبيري ، در تلاشي كه دستهاي يك هنرمند انجام ميدهند شكلي نهفته از ميان توده گل كشف مي گردد. شكلي كه مي تواند يك مجسمه باشد و يا يك كوزه.
پنجشنبه، 3 بهمن 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هنری برآمده از آب و خاک
هنری برآمده از آب و خاک
هنری برآمده از آب و خاک

سفالگری هنری بر آمده از آب و خاک است. گل در دستها جان مي گيرد و به شكلهاي مختلف در مي آيد. مثل كوزه يا ظروفي كه نقشهاي برجسته دارند و حتي مجسمه. و به تعبيري ، در تلاشي كه دستهاي يك هنرمند انجام ميدهند شكلي نهفته از ميان توده گل كشف مي گردد. شكلي كه مي تواند يك مجسمه باشد و يا يك كوزه.

تاریخچه سفالگـري در ايران

قبل از اسلام
شاید اولین صنعت ساخته دست بشر از خاک بوده ، سفالگری یکی از قدیمی ترین صنایعی است که زادگاه آن میهن کهن سال ما ایران است . در شش هزار سال پيش ازميلاد اولين نشانه پيدايش کوره پخت، درصنعت سفال ديده مي شود و در سه هزار و پانصد سال پيش از ميلاد چرخ سفالگري ساده اي که با دست حرکت مي کرد ساخته شد. پيدايش چرخ سفالگري تحوّل بزرگي را در ين صنعت بوجود آورد.
از آغاز نيمه سده گـذشته باستان شناسان تعـداد زيادي ظروف سفالي و اشياء ديگـر در منطقه اي از مشرق ايران تا عراق و از قـفـقاز با دره سند را از زير خاک بـيـرون آوردند. سفالهـاي پـيش از تاريخ که در اين مـنطقه وسيع يافت شده در شيوه و سبک ساختـن تـقـريـبا با مخـتصر تـغـيـير يکـنواخت و در سطح فـني بطرز اعـجاب انگـيزي پـيـشرفـته است. نخستين نمونه هاي آن از شوش در ايلام که اولين سکونت گـاه ايرانيان در پاي فلات ايران بود بـدست آمد. سـفالهـاي شوش نه تـنهـا مربوط به خود شوش است بلکه سفالينه هـايي که از تـپه موسيان در 160 کيلومتري شوش و از سومر و تـل حلف در عراق و از شمال غربي هـندوستان و بلوچستان، يا از فلات ايران در تـپه گـيان و تـپه حصار و تورنگ تـپه و سيلک، يا در قسمت شرق تا آنائـو که امروز در تـرکستان روسيه است جزو طبقه سفالهاي شوش ناميده مي شود. سفالهـايي که بـنام شوش اول معـروف است مـتعـلق به زماني است که از 3500 تا در حدود 2500 پـيش از ميلاد مسيح مي باشد. در اينجا بايد متـذکـر شد که مردماني با تـمدن نوسنگـي نيز در ايالت کانسوي چـين پـيدا شدند و ظروف سفالي آنهـا ويـژگـيهـايي هـمانـند ظروف سفالي شوش از لحاظ روش و فن توليد دارد.
کهـنـترين ظرفي که در ايران يافت شده است، ظرف سياه دود آلوديست که هـمانـند قـديمي تـرين ظروف کهن سفالي است و در جاهـاي ديگـر پـيـدا شده است. نخـستيـن ظرفـهـاي سفالي که با روش کربن 14 تاريخ آن بـدست آمده و متعـلق به هـزارهً چـهـارم پـيش از ميـلاد مسيح است در بـين النهـرين يافت شده است. کهـنـتـرين سفالي که در ايران يافت شده مـتعـلق به هـمان دوره است. اين ظرف دست ساز نسبتـاً ابتدايي به دنـبال خود ظرفي سرخ با لکـه هاي سـيـاه نـاشي از پـخـت ناقـص داشـت. پـيـشرفت فـني در حرفه کوزه گري سبب بوجود آمدن سبک جـديـدي شد، اين سبک با تـغـيـيرات و وقـفـه هايي که داشت بـيش از 2000 سال در بعـضي از مناطق فلات ايران دوام کرد.
معـروفـتـرين پـيـشرفـتهاي فـني در رشته سفالينه سازي از اين قـرار است:
1 - بـدنه اي از خاک رس ظريف که بدون تـرديد آبـديـده شده است. اين ظرف در کوره پـخـته مي شد و رنگ آن ليموئي، کرم، زرد، صورتي يا گـاهـي اوقات سرخ تـيـره بود. تـيـغـه هاي کـرم يا ليمويي رنگ که پـيـدا شده است نشان مي دهـد که پـخـت آن در اتـمسفـر احـيا کـنـنده اي انجام شده است.
2 - تمام ظروف داراي ضخامت يکـنواخت است، آنهـايي که بـلنـديـشان بـيش از 10 سانـتـيمتر بود 0.3 سانـتيمتر ضخامت داشتـند و بزرگـترين آنها که پـيـدا شده است 30 سانتي متر ارتـفاع و 0.95 سانتي متر ضخامت داشت.
3 - گـردي کامل و بعـضي عـلاماتي که در موقع چرخ دادن آن بـدست آمده نشان مي دهـد که لااقـل در آنروز چرخ کوزه گـري با سرعـت کم که پـيـش درآمد چرخـهـاي فعـلي کوزه گـري است به کار برده مي شده است.
4 - تمام ظروف پـيدا شده در دوغ آب خاک رس بـسـيار نـرمي فـرو برده شده بود که سطح آنهـا را اينـقـدر صاف کرده است.
5 - يک ماده رنگي که از گـرد اسيد آهـن آبـدار و اکسيد منگـنـز ساخته شده بود درآميخـتهً فوق به کـار بـرده مي شد. در پـخـت دوم اين رنگـهـا سياه و قهـوه اي سير مي شد.
6 - پـيش از پـايان هـزاره چـهـارم قـبـل از ميـلاد چرخ کـندر و کوزه گـري بصورت چرخ تـند امروزي درآمد. لااقـل اين موضوع در مورد سفالهـايي که سيلک در مرکـز ايران تـپـه حصار در شمال شرقي ايران پـيدا شده است، صدق مي کـند.
7 - تـقـريـباً در هـمان زمان نوعـي از کوره در ايران بوجود آمد که آتـشخـانه آن در زير محـل سفالهـا بود و يک در آجري آنهـا را از هـم جـدا مي کرد، کوره ها بايد از اين نوع باشـند. تا نظارت و بـررسي اتـمسفـر لازم براي توليد رنگـهـاي کرم و نخودي عـملي باشد. اين نوع کوره هـا هـنوز در سراسر کـشور از طرف کوزه گـران و آجرپـزان به کار برده مي شود و هـنوز هـم رنگ نخودي را براي آجر تـرجـيح مي دهـند.
8 - سفالهـاي قالبي در تـپه حصار و تـل باکـون در جـنوب ايران پـيـدا شده است. در قـسمتهـاي مخـتـلف کشور قالبهـاي گـلي پخـته شده براي توليد زياد مجسمه هاي متعـلق به سالهـاي 2500 تا 1750 قـبل از مسيح بدست آمده است.
9 - سفالينه هاي خاکستري رنگ با لعـاب سياه درخشان ابـتـدا در حدود 2000 پـيش از مسيح در تـپـه حصار و در سيلک بوجود آمد. اين سفالهـا که در کورهً احيا کـنـنده پـخـته شده اند، اولين نوع سفالسازي لعـابي است که از آن اطلاع داريم. اينجا بجاست يادآور شويم که لعـابکـاري سفال در قرون وسطي در کاشان مـتـداول گـرديد، و کاشان تـنـها چـند کيلومتر دورتر از سيلک است.
تـمام اين پـيـشرفـتهـاي فـني در مـدت کـوتاهـي سفالسازي را يکي از حـرفـه هاي سامان يافـته کـرد. و از آن تاريخ تا کـنون به هـمين نحـو باقـي مانده است. اما مهـارت و استادي کوزه گـران باستان تـنـهـا از نظر فـني نبوده است، زيـبايي اين فراورده هـا فوق العـاده است. به کار بردن رنگـيزه هاي اکسيدي با قـلم مـو با حرکات متـوالي کاملا مشهـود است. تـزئينات نقـش حـيوانات و نباتات را تـقـريـبا با طرح هـندسي دقيق نشان مي دهـد.
بعـد از اسلام
با آغاز دوران اسلامی به علت روح سادگی و بدور از تجمل پرستی فرهنگ اسلامی و همچنین به دلایل اقتصادی به صنعت سفال سازی توجه بیشتری معطوف گردید .
تازيان در زمان کوتاهـي سراسر خاک ايران را گـشودند، اشغـال ايران از طرف تازيان ابـتـدا اثـري در کار سفالسازي نـداشت، اما وقـتي که در سال 750 ميلادي خانواده ايراني ابوالعـباس بر تخـت خلافت بغـداد تـکـيه زد، فعـاليت فرهـنگي ايرانيـان بار دگـر آغاز گـرديد. اسلام بکار بردن ظرفـهـاي گـران قـيمت فـلزي به ويـژه زر و سيم را غـدغـن کرده است. از اينرو بار دگـر طبقه حاکمه خريدار ظرفـهـاي سفالي شدند و آماده شدند که سفالهـايي که بـسيار خوب آراسته شده و از لحـاظ هـنري در سطح والايي قـرار داشت بخـرند. رفـته رفـته پـيـشيـنه سفالگـري در بـسياري از مراکز سفالسازي ايران بـنـياد گـرفت و صاحبان اين کارگـاهـها استادان فـن را بکـار گـرفـتـند. نوشته اي که در سنگ محـراب امامزاده يحيي ورامين در نزديکي تهـران هـست، افـتخـار ساختـن محـراب را به سه کس يعـني سفالساز، طراح نقـشه و خوش نويس مي دهـد.
بزرگترین و مهمترین موفقیتی که صنعتگران در این دوره کسب نموده اند به کاربردن رنگهای متنوع و بسیار زیبا در لعابهای ظروف سفالین بوده و از ظروف بسیار عالی هنری تا ظروف ساده همه دارای خواص تزئینی ویژه ای است که از خصائص هنر و صنایع اسلامی به شمار می آمد . گرچه نقوشی که روی این ظروف به کار برده می شود جنبه تزئینی آنها اساسی است ولی برای سازندگان و کسانی که آنها را به کار می برند ، بسیار بیش از تزئین اهمیت داشته است هنرمندان با حفظ اصالتهای بومی به حفظ و اشاعه این صنعت اصیل پرداخته و سعی بر این بوده است که با بالابردن کیفیت جنس و طرحها و مصرفی کردن محصولات سفالین در سطح شهرها علاوه بر مصرف روستایی و بومی به حفظ و اشاعه این صنعت اصیل پرداخته و سعی بر این بوده است که با بالابردن کیفیت جنس و طرحها و مصرفی کردن محصولات سفالین در سطح شهرها علاوه بر مصرف روستایی و بومی آن ، گامهای مفیدی برداشته شود .
از لحاظ تاريخـي دروه اسلامي به سه بخش تـقـسيم مي گردد:
1 - دوره اوليه اسلامي تا آغاز سده يازده ميلادي
2 - دوره ميانه اسلامي شامل پادشاهـي سلجوقـيان و مغـولهـا
3 - دوره متاخر اسلامي از زمان صفويه تا به امروز
دوره اوليه اسلام
در دوره اوليه اسلام، سفالساز افـتاده و مـتواضع ايراني در هـمان زمينه پارتـهـا و ساسانـيان کار مي کـرد. ظرفـهـاي وي بي لعـاب بود و در قـالب فشاري آن را آراسته کرده، تـزيـين مي داد و يا ظرفـهايي از لعـاب آبي يا فـيـروزه اي مي ساخت. اينگونه قالبهـاي فشاري از خاک رس بي لعـاب ساخـته مي شد و پـيش از پـخـتـن آن را براي آرايش ظرف کنده کاري مي کردند.
در دوره اوليه سفالگـري ظرفـهـاي چـيـني که از چـين آورده شد سبب تـشويق و تحـريک ايرانيان در توسعـهً صنعـت سفالسازي شد. ثـعالبي و بـيـروني دو نفـر از مورخين مشهـور دربارهً انواع سفالهـايي که از چـين آورده شد شرحي نگـاشته و مرغوبـيت آن را ستوده اند.
محـمد بن الحسين مي نويسد که فرماندار خراسان در سال 1059 ميلادي بـيست تـکه ظروف چـيني از کشور چـين دريافت کرد و آن را به بارگـاه خـليفهً بغـداد فـرستاد؛ و سفالسازان داخلي را تـشويق به ساخـتن سفالهـايي شبـيه به آن کـرد. در حقـيـقـت در اثـر تـشويق فرمانداران و حـکام محـلي، نوآوري هـا و اخـتراعـات زيادي در فـن بـدل چـينيسازي و تـقـلـيد چـيـنيهاي دوره تانگ در ايران بوجود آمد.
سفالسازان ايراني در تـقـلـيد از چـيـنـيهاي سبک تانگ آنقـدر استاد بودند؛ که در نظر اول هـمه مصنوع آنهـا را بجاي چـيني اصل مي گـرفـتـند. کوششي که سفالسازان ايراني در تـقـليد چـيـنـيهاي کشور چـين در دوره هاي اوليهً اسلام کرده اند سبب کشف مجـدد لعـاب مينايي قـلع گـرديد. در سدهً هـشتم پـيش از ميلاد مسيح آشوريهـا اکسيد روي را در لعـابهـاي سربي خود براي بدست آوردن رنگ سفـيد کـدر به کار برده اند. چون آخرين کار براي اين فن در خاور نزديک را مي توان از آجرهاي لعـابي که در شوش و تخت جمشيد در سدهً پـنجم ساخته شده است ثابت کرد؛ بنابراين وقتي مي گوئيم بعـد از 1500 سال دوباره آن را بازيافـتـند بي دليل نيست. اين لعـاب جـديد که سطح کاملا سفـيد درست مي کرد، کاربرد گـل و رس سفـيد را از بـين برد و از ايران به سرعـت به تمام کشورهاي اسلامي تا اسپانيا گسترش يافت. در آنجا پايه و اساس سفالسازي اسپانيايي - آفريقايي گرديد که در جزيرهً اسپانيايي مايورکا ساخـته مي شد؛ از آنجا به نام ماجوليکا به ايتاليا آمد و طولي نکشيد که ايتاليا نيز آن را توليد کرد. از ايتاليا به آلمان و هـلـند و انگـلستان رفت. در هـلـند و انگـلستان به نام چـيني آلات دلـفـت معـروف گرديد.
يکي ديگر از اختراعات ايرانيان در صنعـت سفالسازي رنگهـاي مينايي بود که قبلا در سال 883 ميلادي آغاز گـرديده بود. اشيائي که رنگ مينايي بر آنهـا زده شده است - سفالسازان چـيني هـيچگـاه اين رنگ را به کار نبرده اند - در کارگاه هـهاي کوزه گـري فوسطاط نزديک قاهـره و در عـراق پـيدا شده است. ولي بـيـشـتر دانشمندان امروزه بر اين باورند که رنگ مينايي يک اختراع ايراني است. رنگ مينايي در اسپانياي افـريقا در کارگاه هـاي کوزه گـري معـروف پاتـرنا و والنسيا به کار برده مي شد، و در سال ر1500 ميلادي به ايتاليا رسيد.
سه نوع رنگ مينايي وجود دارد:

هنری برآمده از آب و خاک

1 - رنگ مينايي طلايي ساده روي زمينه سفـيد.
2 - رنگ مينايي جگـري در زمينه سفـيد يا مخـلوط با ساير رنگـهـا.
3 - رنگ مينايي چـند رنگ با درخشندگي فلز مس يا نـقره، يا اگـر روکش آن بسيار نازک باشد، رنگ مينايي زرد، قهـوه اي يا زيـتوني بر زمينه سفيد.
رنگ مينايي در زمان سلاطين سلجوق و مغـول در کاشان به اوج تـکامل خود رسيد.
دوره مياني اسلام
در زمان سلجوقـيان ( 1037 - 1147 ميلادي ) جهـش چشمگـيري در تـمام هـنرهـا، صنايع و عـلوم پـديد آمد. با اينکه سلجوقيان در اصل ترک بودند ولي خود را با روش زندگي ايرانيان تطبـيق دادند. در مورد سفالسازي اين دوره بايد گـفت "عصر طلايي چـيني سازيست"؛ در اين دوره تمام روشهـاي فـني شناخته شده به کار برده مي شد: حـکاکي، برجسته کاري، شبکه سازي، قـلمزني رنگ زير يا روي لعـاب، مطلا کاري و ميناکاري. چـنين بنظر مي آيد که در آن دوره نقاشان و طراحان استاد سفالساز را ياوري ميکردند و اين امري عادي بوده است.
کوشش مستمر سفالسازان ايراني براي اينکه بـتوانـند با چـينيهـا و لعـابهاي ساخت کشور باستاني چين برابري کـنـند موجب بوجود آمدن دو اخـتراع در ايران گـرديد، اولين اختراع ترکيب خمير نرم با آميخته زيادي از دُر کوهـي و ديگر کشف مجدد لعـاب قلياني که براي آخرين بار در مصر باستان بکار مي رفت. دانه هاي دُر کوهـي و خمير شيشه اي لعـاب قـليايي را به خاک رس اضافه ميکردند، پس از پخـتن رويهً نيمه شفاف و سخت و به هـم چسبـيده اي بدست مي آمد، و اين هـمانند ماده و خميري بود که در سدهً هـجدهـم در اروپا به عـنوان خمير نرم چـيني شناخته شده بود. براي بدست آوردن لعـاب شفاف با اکسيد قلع کار مي کردند. تـنهً ظرف را اغلب کنده کاري کرده و با لعـاب يکـدست مي پوشانـدند، اين فـن را لقابي مي گـفـتـند.
متداول شدن لعـابهـاي قليايي سبب شد که فـن رنگ آميزي جديد بوجود آمد. آميخـته مس در لعـاب سرب معـمولا رنگ فـيروزه اي تـيره يا سبز زنده بوجود مي آورد؛ ولي هـمين مس در لعـاب قـليايي رنگ نيلي سير درست مي کرد. لاجورد کاشي (کوبالت) در لعـاب قـليايي رنگ آبي مشکي (لاجوردي) مي ساخت. در نزديکي قـم و کاشان معـادن لاجورد کاشي (کوبالت) هست و احتمال دارد که استـفاده از کوبالت از هـمانجا آغاز گـرديده باشد. از جمله لعـابهـاي ديگري که عـموماً در لعـاب هاي قليايي به کار ميرفت عـبارتـنداز: فيروزه اي روشن، سبز روشن، يشمي، سرخ ارغواني و زرد ملايم که اغـلب آرايه زر هـم به آن افزوده مي شد. ترکيب طلا در لعـاب يا به صورت زر گـداخـته و يا به حالت سريشي بود.
با استـفاده از اين زرورق، کوزه گـر ايراني دو شيوه تازه لعـابسازي پـيدا کرد که به نام مينايي و هـفت رنگ شناخـته مي شد. براي ساخـتن لعـاب مينايي کوزه گر، خمير شيشهً قليايي و رنگيزه ها را در کوره مي گـداخت و به صورت لعـاب مورد نيازدر مي آورد. پس از خنک شدن آن را گـرد مي کردند و هـنگـامي که اين لعـاب روي ظرف داده شده و به کـوره برده مي شد رنگـش تـغـيـيـر نمي کرد و نقاش و تـزيـينـکار قـبل از وقت مي دانست که لعـاب پس از پخـته شدن، چه رنگي خواهـد داشت و هـمين امر سبب شد که دامنهً تعـداد رنگـهـا را گـسترش دهـد.
در سده سيزدهـم اصلاحاتي در لعـاب مينايي پـديد آمد، و به نام لعـابهـاي قلم مويي شناخـته شد. در اين شيوه با قـلم مو رنگ لعـابي را که مقـدار اکسيد آن زياد بود روي تـنهً ظرفـي که قـبلا در کوره رفـته بود مي زدند و خطوط منـقش آن را مي آراسـتـند. اين رنگـهـا در پـخـت دوم مشخصتر مي شد، و سپس ظرف در لعـاب يکـدست فـيروزه اي و يا عاجي فـرو برده شده و براي بار سوم به کوره مي رفـت. چون رنگـيزه هـا را با قلم مو و خيلي رقـيق زده بودند شـُره نمي کرد و لکه دار نمي شد. مراکزي که ظرفـهاي لاجوردينه تهـيه مي کردند، ري و کاشان بودند، علي ابن يوسف و ابوطاهـر حسين از کوزه گـران به نام ري بودند.
سفالسازان کاشي در ساختـن محـرابهـا بسيار استاد بودند. قـبلا محـرابهـا را گـچـبري مي کردند. محـراب کاشي بسيار زيـباست و صدهـا کاشي مينايي و درخشان بزرگ که خوب هـم به هـم سوار شده و اغـلب هـم کـنده کاري شده، محـراب را تـشکـيل مي دهـد. اين محـرابهـا نيز نـتـيجه هـمکاري نـزديک ميان سفالساز و نقاش آرايه گـر است. اين کـلمات در سنگ نبشه محـراب امامزاده جعـفـر در قـم ديده مي شود: "در دهـم ربيع الثـاني 738 (6 نوامبر 1337 ميلادي) در کاشان در کنار سيد رکن الدين محمود بن سيد زين الدين غضايري به دست جـناب مستطاب جمال نقاش ساخته شد".
دورهً متـاًخـر اسلامي
هـنگـامي که شاه اسمعـيل در سال 1501 ميلادي پس از 850 سال فرمانروايي بـيگـانگـان بر تخت نشست و نخستين شاه دودمان صفـويه گـرديد، بزرگي و عظمت ايران آغاز گرديد؛ و تا دويست سال ادامه داشت. در زمان شاه عـباس بـزرگ اين عـظمت به اوج خود رسيد (1587 - 1620 ميلادي) آوازه شکوه و جلال دربار شاهـنشاهي او به دربارهـاي اروپا رسيد، و سفـيراني از بسياري از کشورهـاي اروپا به پايتخت وي يعـني اصفهـان آمدند. شاه عـباس خود صنعـتکـار و بازرگـاني باهـوش بود. استادان فن را از امـپـراطوري پهـناور خود جمع کرد و در اصفهان يا پـيرامون آن جاي داد و کارگاهـهـاي صنعـتي شاهي بـيشماري بنياد نهـاد. به پـيشه وران جزء و صنايع خصوصي نيز کمک مي کـرد. هـنگـامي که از بازرگـانان و نمايندگـان کمپـاني هـند شرقي هـلـند که دژي در جزيره هـرمز در خليج فارس داشتـند، شنيد که آنها مشغـول تجارت ظروف چيني کشور چـين هـستـند؛ از بازرگـانان چـيني دعـوت کرد که چـيني هاي زيـباي خود را از راه خشکي براي صادرات به اروپا به کشور وي بفـرستـند و بدين ترتـيب کمپـاني هـلندي را از مـيدان خارج کرد. خود شاه گـردآورندهً تعـداد زيادي ظروف زيـباي چـيني بود؛ مجـموعـهً چـينـيهـاي وي هـنوز در آرامگـاه خانواده شيخ صفي در اردبـيل وجود دارد. اين امر نفوذ صنعـت چـين را دوباره برگـرداند و سفالسازان ايراني بار دگـر در کار چـيني سازي کوشيدند و شيوه کار کاشان را کامل کردند و کائولين سفيد نرمي را که در نائين و عـلي آباد پـيدا شده بود بکار بردند و با لعـاب خـمير شيشه قليايي که قـبلا گـفتيم درهـم آميخـتـند.
چـون سفالهـاي ايراني بدل چـيني بود شاه عـباس 300 کوزه گـر چـيني را به ايران دعـوت کرد تا سفالسازان ايراني در صنعـت چـيني سازي آموزش دهـند. رهـبر اين عـده مردي بود که در افسانه هـاي ايراني به نام "من او هـر" شناخـته شده است. جهانگردان اروپايي که در آن زمان به ايران مسافـرت کرده اند، مرغوبـيـت و جـنس اعلاي فراورده هـاي داخـلي را تحـسـيـن کرده اند.
در سده هـجـدهـم و نوزدهـم که شـاهـان و فـرمانـروايـان ايـران ضـعـيف بودند، سقوط کـلي در بـيشتر صنايع و حرفـه هـا پـديد آمـد؛ ولي سفـالسازان به ساخت ظرفهاي زيـباي خود ادامه دادند؛ به طوري که در دورهً شروع نوسازي ايران، زمان رضا شاه ر( 1925-1941 ميلادي ) توانستـند بـيشتر کاشيهـاي که از سردرهـا و گـنبدهـاي مسجدهـا و امامزاده هـاي قـديمي ريخـته بود با کاشيهـايي به مرغـوبـيت کاشيهـاي قرون وسطي تعـمير کـنـند.
وضعیت چند سال اخیر سفالگری
به دنبال سقوط قاجاریه و قطع نسبی و تدریجی روابط تجاری و سیاسی گذشته ، مجدداً گروهی از دست اندرکاران صنایع دستی به ویژه در مناطق روستایی به احیاء رشته های مختلف صنایع دست ساز و از جمله سفالگری روی آوردند و به پشتوانه عشق و علاقه ای که به کارشان داشتند و نیز با حمایت سازمان صنایع دستی ایران توانستند آب رفته ای را تا حدودی به جوی برگردانند و به این هنر کاملاً نابوده شده هویتی تازه ببخشند . به طوریکه هم اینک سفالگری یکی از برجسته ترین و معروف ترین تولیدات دست ساز ایران را تشکیل می دهد و علاوه بر ساخت کوزه های آبخوری ، گلدانهای سفالی و انواع دیگر وسایل مصرفی که صرفاً فاقد ارزشهای هنر ی است و تهیه و تولید آنها تقریباً در اکثر مناطق روستایی و حتی بسیاری از مناطق شهری کشورمان رواج دارد ، ساخت انواع محصولات مصرفی با ویژگیهای هنری نیز در بسیاری از مناطق کشور رایج می باشد و مناطقی نظیر لالجین ( در استان همدان ) ، روستای مندگناباد ( در استان خراسان ) ، بخش میبد ( در استان یزد ) بخش زنوز ( در استان آذربایجان شرقی ) ، سیاهکل ( در استان گیلان ) ، جویبار (در استان مازندران) و نیز شهرهای قم ، تهران ، تبریز ، شهرضا ، ساوه ، کرج ، استهبان ، نظنز ، اصفهان و ... جزء مراکز اصلی سفالگری ایران به شمار می آید و محصولات تولیدی سفالگران این مناطق ، ضمن داشتن جنبه های قوی مصرفی در محل تولید و رفع قسمت اعظم احتیاجات محلی به تهران و دیگر شهرهای کشور فرستاده می شود و حتی سرامیک و سفال پاره ای از مناطق دارای جنبه صادراتی می باشد و در بازارهای جهانی نیز از استقبال خوبی برخوردار است .
سفالگری در حال حاضر
سازمان صنایع دستی ایران از بدو تأسیس خود کوشیده است با شناسایی مناطقی که کار سفالگری هنوز در آن وجود دارد ، با حفظ اصالت های بومی ، به توسعه و اشاعه این صنعت قدیمی و پر پیشینه بپردازد . سعی سازمان صنایع بر این بوده است که با بالابردن کیفیت جنس و طرح سفالهای مناطق مختلف کشور به مصرفی کردن محصولات سفالی در سطح شهرها (علاوه بر مصرف روستایی و بومی آن ) بپردازد و درقالب این سیاست از موفقیت قابل توجهی به صورت صادر کردن سفال ایران به خارج نیز برخوردار بوده است .
طرز کار سفال سازان ایران وهمچنین ابزار کار آنان کم و بیش همانند است ، صنعتگران محلی که غالباً کار اصلی شان کشاورزی و سایر مشاغل روستایی است در اوقات فراغت خود به تولیدسفال می پردازند و معمولاً در فصل زمستان که وقت بیشتری دارند ، خاک مصرفی سالانه خود رااز معادن نزدیک استخراج می کنند . ( باید خاطرنشان ساخت که خاکهای معمولی ناخالصی هایی از قبیل ماسه ، آهک و غیره دارند که برای ساختن سفال مناسب نیست . ) سپس خاکهای استخراج شده رادرمحلی نزدیک کارگاه انبار می نمایند .
کارگاههای سفال سازی همیشه درنزدیکی معادن خاک قابل استفاده سفالگری به وجودمی آید زیرا مقرون به صرفه نخواهد بود که خاک را از محل دوردستی به کارگاه بیاورند . ترکیبات خاک هرناحیه ای کم وبیش با ناحیه دیگر فرق دارد . مثلاً خاک لالجین همدان کمی شبیه به خاک علی آبادتهران است ، ولی با خاک قمشه (شهرضا) و باخاک مشهد تفاوت زیادی دارد. خاک لواسان که دارای چسبندگی زیاد است به تنهایی نمی تواند مصرف شود و آنرا برای اصلاح خاکهایی که چسبندگی کافی ندارند به کار می برند و خاک شمال به علت وجود ترکیبات آهن ، قرمز رنگ است .
درایران به طور کلی دونوع خاک مورداستفاده سفال سازان قرار می گیرد : خاک رس که در همدان ، تهران ، گیلان ، مازندران ، اصفهان و به طور کلی دربیشتر نقاط ایران وجود داردو دیگر خاک سفید که ترکیبی از کوارتز ، کائولن و سیلیس است و در بعضی نقاط ایران مانند زنوز آذربایجان ، منگاباد ، میبد یزد ، استهبان فاس و شهرضا قابل تأمین است .

تاریخچه نقاشي در سفالگری

نقاشي در ميان ساكنان اوليه فلات ايران بيشتر شامل نقش هاي روي سفالينه هاست . بدعت نقاشي روي سفال را بيشتر محققان به ساكنان اوليه فلات ايران نسبت داده اند. به جز نقاشيهاي روي سفالها ، تعدادي نقاشي بر ديوارهاي غارهاي لرستان بدست آمده كه متعلق به بيش از 12 هزار سال است.
پس از اين نقاشي ها، نقاشي ديگري نداريم، مگر همان نقشهاي روي سفالها ، اختراع چرخ سفالگري و بدعت پختن سفال ها از تحولات بزرگي بودند كه در سفالگري رخ داد. اين دو مسئله امكانات بيشتري را براي نقاشي روي سفال فراهم كرد.
وجه مشتركي كه در اكثر سفالهاي بدست آمده از سيلك و شوش وجود دارد، كاربرد يكرنگ به خصوص رنگ سياه در ترسيم آنهاست.
نقشهاي بكار برده شده عبارتند از :
شكلهايي از حيوانات و طبيعت كه بسيار ساده و هندسي رسم شده اند. با توجه به اينكه خط از نقاشي بوجود آمده است، به نظر مي رسد كه اين نقشها نيز مايه اي از خط داشته اند. در بسياري از نقوش رابطه ظريف ميان خط و نقاشي قابل تشخيص است.

هنری برآمده از آب و خاک

گِل سفالگری

گِل سفال، از خاک طبيعي رس ساخته مي شود و بايد کاملاً تصفيه شود. براي كارسفال بايدازخاك رس شناخت كافي داشت. اساتيد گذشته سفال از طريق لمس خاک به کيفيت آن پي مي برده اند. در اين زمينه عطار مي فرمايد:
در اين صحرا روان شو، جستجو کن
زهر خاکي کمي بردار رو بو کن
زهر خاکي که بوي عشق برخاست
يقين دار تربت ليلي همانجاست

گِل سرامیک

برای تهیه گل سرامیک چند نوع گل را با یکدیگر مخلوط می کنند ، با دستگاه بالمیل دوغاب می کنند و در حوضچه ای می ریزند تا آبش گرفته شود تا اینکه بعد از آن به دست نچسبد ، سپس بر روی چرخ می گذارند . دو بار تا سه بارحبابها را بگیرند ورز می دهند . با استفاده از انواع قالب ها گل ها را قالب می زنند . کاسه ها که از قالب درآمد 24 ساعته ( وقتی جا گرم باشد زودتر ) خشک می شود . بعد از خشک شدن برای مرحله اول کوره یا بیسکوبیت شدن با 750 تا 800 درجه حرارت می رود و 9 ساعت حرارت می بیند . بعد از چند روز که کوره سرد شد ، بیرون آورده می شود و توسط استادکاران نقاش ، نقش می زنند ( مرحله نقاشی که طبق سفارشات پذیرفته شده است) نقش شطرنجی ، گل مرغ ، ماهی و غیره می زنند و کلاً 20 نوع نقش دارند

چگونگی دستگاههای سرامیک وسفال سازی

دستگاه سرامیک سازی تشکیل شده ازدو رکاب که وسیله اهرمی عمودی به صفحه فلزی مدوری متصل است و یا باپا ویابه وسیله دینام برق صفحه مزبور به حرکت در می آید و استاد کارپشت دستگاه روی سکو ، طوری نشسته که صفحه مدور جلوی روی او قرار دارد و با پا و یا دینام آنرا می چرخاند .روی صفحه مقدار دو سه کیلیو گل های خمیرشده قرار داردو تقریباً حالت قالبها را به آن می دهند که بستگی داردبه جنسی که می خواهند بسازند . سپس مقدار گل خمیر شده را با دست نیز به شکل تقریبی جنسی درآورده و چون ظروف موردساخت دارای گودی می باشد، گودی آن رابه طور وارونه روی خمیر قالب روی صفحه قرار می دهند و چون مرتب صفحه در حال چرخش است به وسیله تیغهای فلزی رویه آنراصاف می نمایند و یا به کمک همان تیغه ها شیارهایی به آن داده تا تزئین گردند . پس از آنکه تزئین داده شدآنهابه مدت دو تاسه روز در آفتاب می چینند تا خشک شود .
لازم به یادآوری است اگر مرحله لگدکردن و ماساژ گل ها کم باشد موقعی که در آفتاب برای خشکشدن می گذارند ترک ترک می شود و ممکن است خرد گردد .
دستگاه بالمیل: برای یکنواخت شدن لعاب است ، یعنی آب ، لعاب و سیلیکات سدیم را در دستگاه می ریزند و با وجود گلوله ها در داخل دستگاه ، بعد از چند ساعت کار ، گلی را بیرون آورده استفاده می کنند .
دستگاه جارمیل : جوهری که نقاشی می کنند اگر برای استفاده زیر باشد مقداری جوهر با گلوله ها و آب را داخل ظرفی ریخته و روی دستگاه می چرخد تا جوهر یکنواخت شود و روی ظرف ترک بر ندارد.

لعابکاری

در قدیم از بوته هایی به نام « اشنو » که از بیابان تهیه می شد برای لعاب دادن استفاده می شد اشنونیز برای شستن لباس به جای صابون مورد استفاده قرار می گرفت. در لعاب دادن روی سرامیک ، بوته های مزبور را می سوزاندند و ازسوختن آن زغالی به نام کریا ( قلیا ) که اصطلاح خودشان است به دست می آمده و آن را با خاک شیشه ( سیلیس ) مخلوط نموده به مقدا 3/1 آنها نیز کتیرا اضافه می کردند . این مخلوط ( زغال اشتو ، سیلیس و کتیرا ) رامدت 4 تا 5 ساعت درکوره می گذاشتند تا به صورت خمیر مذاب درآید. خمیررا در آسیابی به نام « کن کاسه » خرد کرده و پس از الک کردن مخلوط خشک لعاب بدست می آمده است . این گردرا درآب ریخته و ظروف را در داخل آن عبور می داده اند و پس از خشک شدن در آفتاب ، به مدت 10 تا 12 ساعت در کوره با حرارت زیاد می پختند .
لعاب دو نوع کار می شود : لعاب تر انسپارنت ، لعاب درجه بندی شده ، ظرف قبلاً تست می شود که کدام ظرف کدام لعاب را می گیرد ، چون هر گلی لعاب خاصی را می گیرد . لعاب اول لوک بوکی است که باید یکنواخت شود . بعد از چند ساعت که لعاب هم خورد در تشتهای بزرگ می ریزد و ظرفها را با دست داخل لعاب می کنند . بعد ظرفها را روی طبقات مختلف در کوره می چینند . برای جلوگیری از چسبندگی سفال به صفحه ها در کوره از لعاب آلومینیوم استفاده می کنند و کوره با نفت سفید یا مشعل کار می کنند و 12 تا 13 ساعت حرارت می بیند . اگر در ساعات کمتری به ظروف حرارت داده شود ، نقوش ظرف تار می شود . باید چند روز صبر کرد ( 2 تا 3 روز ) تا کوره سرد شود .

رنگ آمیزی

مصنوعات گوناگون به وسیله رنگ های مختلف رنگ آمیزی می شوند . رنگهایی که به کار می روند به استثنای رنگ سیاه که سیاه قلم نامیده می شوند ، باید از خارج از کشورتهیه گردد. این رنگها کلاً نسوز هستند و در آتش وحرارتهای بسیار زیادی که درکوره ایجادمی گردد سوخته و از بین نمی روند . پس از نقاشی ظروف آماده لعاب دادن هستند.
رنگ لاجوردی بیشتر به کار می رود . رنگ آبی آسمانی ( رنگهای شیمیایی ) و قرمز و ... بعد از مرحله ، لعاب بکار می رود .
در کارگاه هم دستی کار می شود و هم قالبی . در نوع قالبی یک مادر قالب وجود دارد که از گچ صنعتی است . روی مادر قالب لاک الکل و سیلرزده می شود که از روی آن قالبهای دیگر درست می کنند به وسیله گچ و آب هریک یک کیلو گچ ، نهصد گرم آب می خواهد . بعد داخل قالبها ریخته می شود و داخل دستگاه گذاشته و بدینوسیله] مثلا[کاسه درست می شود .
امروزه سفالگري و صنايع وابسته به آن تقريباً در تمام نقاط کشورمان رواج دارد و با توسعه روند صادرات صنايع دستي بر تعداد سفالگران و کارگاههاي سفالگري افزوده شده است.
مواد اوليه ارزان، ساخت چرخهاي سفالگري کوچک و بزرگ خانگي، تنوع طرح و سهولت يادگيري اين هنردستي موجب شده است، سفالگري نه تنها به عنوان يک رشته هنري بلکه بعنوان يک شغل و پيشه درآيد. در حال حاضر سفالگري توانسته است توجه مردم، بخصوص جوانان را به خود جلب کند.
باتوجه به پيشينه صنعت سفال ميتوان از يک سو سهم اين کالا را در صنايع دستي ايران که سهم عمده اي را در صادرات غيرنفتي تشکيل ميدهد را بالا برد و از سوي ديگر مي توان آن را متنوع کرد.

آموزش و نحوه ساخت چند نوع ظرف سفالی

طراحي روي ظرف فتيله اي
ابتدا ظرفي را به روش فتيله اي مي سازيم و روي آن را کاملاً صاف مي نماييم. صاف کردن به اين ترتيب است که ابتدا ابري را داخل آب مي نمائيم و روي ظرف خود مي ماليم تا کاملاً صاف و صيقلي شود. کار ما نبايد زياد خيس بشود بخاطر همين مي بايست، ابر يا اسفنج را کاملاً فشار دهيم تا آب اضافي خارج شود.
در اينجا کار ما يک مکعب است و ما مي خواهيم برجسته کاري و همچنين درست کردن يک درب را براي آن نشان دهيم. براي ايجاد طرح،ابتدا با يک سوزن در قسمت بالاي مکعب يک خط تفکيک، دور تا دور آن ايجاد مي کنيم. بعد با ابزار مثلثي شکل که بيشترين کاربرد را در طراحي سفال دارد، زيرخطي که ايجاد کرده ايم را برجسته مي كنيم تا زير خط کاملاً خالي شود. بعداز اين کار با سوزن روي بدنه را به حالت موجي شکل، شکل مي دهيم؛ و بعد به حالت قبل با ابزار مثلثي شکل، زير موج را خط تفکيک،ايجاد مي کنيم. حال با يک کاردك يکسري فرورفتگي ها را ايجاد مي كنيم،هرچه کار ساده تر باشد، بيشتر مورد توجه قرار مي گيرد، حال براي ساختن درب مكعب اقدام مي كنيم. مقداري گل را از داخل کيسه که قبلاً آماده کرده ايم، درمي آوريم و بعد دوباره در کيسه را محکم مي بنديم. ابتدا دست هايمان را خيس مي کنيم و بعد گل را داخل دست، ورز مي دهيم تا نرم و يکدست شود. بعد آن را داخل دست پهن مي کنيم تا مثل يک کلوچه شود. روي يک ميز،کاغذي را پهن مي کنيم و گل را داخل آن قرار مي دهيم وبا وردنه، به صورت يکدست صاف مي کنيم و بعد با وسيله اي بنام چاقوي جراحي به اندازه مکعبي که داريم ازگل مي بريم، به اين صورت که ما مکعب را برمي گردانيم و روي گل پهن شده قرار مي دهيم و دور تا دور آن را مي بريم واضافات را برمي داريم براي تكان نخوردن درب روي ظرف ،مي بايست يک فتيله لوله اي را داخل دستمان لوله کنيم و به روي ميز قرار دهيم وآن رابه حالت لوله اي بچرخانيم تا تمام نقاط يکسان شود و بعد قسمتي از درب وبخشي از گل لوله شده را خيس مي کنيم و آن را به صورت يک مربع کوچک داخل درب مي چسبانيم و با کاردک داخل آن را صاف مي کنيم و درب را روي مکعب اصلي قرار مي دهيم چراكه اين کار باعث مي شود تا درب روي مکعب، تکان نخورد.
براي درست کردن دستگيره درب ابتدا دستمان را خيس مي کنيم و يک گل را به صورت فتيله اي در دستمان لوله مي کنيم و به اندازه پنج سانتيمتر مي بريم و به صورت نيم دايره روي کار قرار مي دهيم وآن را با کاردک روي درب پهن مي کنيم و اگر روي کار ترک ايجاد شد بايد سريعاً با کاردک روي آن را صاف کنيم.
حجم سازي
براي شروع کار ابتدا مقداري گل را از کيسه برمي داريم، درب کيسه را محکم مي بنديم تا هوا وارد کيسه نشود، زيرا گل خشک ميشود و روي ميز شروع به ورز دادن مي کنيم. بعداز آن، گل را روي صفحه پايه گردان قرار مي دهيم، قبل از اين کار مي بايست يک کاغذ روي صفحه قرار دهيم و بعد گل را روي آن بگذاريم، تا گل به صفحه نچسبد.
در اينجا ما مي خواهيم يک دست را درست کنيم، تا شما با حجم سازي آشنا شويد.
ابتدا گل را به صورت يک دستکش درمي آوريم و با ابزار فنري حجم دست را نازک مي کنيم و با ابزار سوزني، خط انگشتان را مشخص مي کنيم و جاي آنان را مي بريم و انگشتان را جدا مي کنيم و به هرکدام فرم مي دهيم و آنان را از حالت مصنوعي در مي آوريم و نازک مي کنيم تا حالت طبيعي پيدا کند و با فنر، اضافات را برمي داريم و كارراپرداخت مي كنيم.مثل مشخص کردن ناخنها و بندهاي انگشتان.
حافظ مي فرمايند:
دست از طلب ندارم
تا کام من برآيد
يا تن رسد به جانم
يا جان ز تن برآيد
بنابر نوع شکل دست، کارمان را پرداخت مي کنيم و اين کار بوسيله ابر انجام ميشود. در پايان، کار ما مي بايست آرام آرام خشک شود، زيرا اگر تند خشک شود ترک برمي دارد. براي اين کار، ما يک پلاستيک روي آن قرار مي دهيم تا آرام آرام خشک شود، و سپس آن رادر کوره دردماي بين 800تا960درجه سانتيگرادوبه مدت 4 ساعت حرارت مي دهيم و وقتي که عمل پخت انجام شد، کار ما 24 ساعت طول مي کشد تا سرد شود.
ساخت نقش برجسته
براي ساخت نقش برجسته بر روي لوله گلي ابتدا گل را کاملاً ورز مي دهيم وهر چند لحظه يکبار دستمان را خيس مي کنيم تا گل سفت نشود، سپس بر روي ميز ورز مي دهيم، تا حباب هاي داخل گل بيرون بيايد. بعداز آن گل را تخت مي کنيم، براي اين کار يک روزنامه پهن مي کنيم و گل را روي آن بوسيله دست پهن مي کنيم و ترکهاي دور آن را با دست صاف مي کنيم و بعداز آن با وردنه، گل را پهن و يکدست مي کنيم. اگر روي گل حبابي ايجاد شد آن را با سوزن خالي مي کنيم و با کمي آب صاف مي کنيم، تا کارمان خراب نشود.
روي گل با ابزار سوزني يک مستطيل در مي آوريم و اضافي آن را برميداريم و با ابزار دندانپزکشي کادري را روي آن ايجاد مي کنيم و با ابزار مثلثي شکل خط تفکيک را ايجاد مي کنيم و با ابر روي سطح کارمان را صاف مي کنيم، تا ترک برندارد. بر روي کتيبه اي طرحي را ايجاد مي کنيم و با ابزار مثلثي شکل دور آن را خالي مي کنيم و خط تفکيک را ايجاد مي کنيم، و بعد با ابر پرداخت و صاف مي کنيم.
کتيبه، نقش برجسته
ابتدا گل را ورز مي دهيم تا حباب هاي داخل آن گرفته شود و هرچند يکبار دستمان را خيس کنيم تا گل خشک نشود. زيرا ترک ميخورد بعد با مشت گل را ورز مي دهيم و آن را پهن مي کنيم، سپس به وسيله يک وردنه گل را روي مقوا پهن مي کنيم و حباب هاي اضافي را از بين مي بريم و با ابر فشرده کار را صاف مي کنيم.
براي پياده کردن طرح روي گل از کاغذ پوستي استفاده مي شود. طرح را روي کاغذ پوستي ميکشيم و آن را روي گل قرار ميدهيم و با چاقوي جراحي روي نقش مي کشيم به صورتي که کاغذ پاره نشود و بعداز اتمام کاغذ را برمي داريم و جاي خط هايي را که ايجاد شده عميق مي کنيم و بعداز آن بوسيله ابزار مثلثي شکل خط تفکيک را برجسته مي کنيم و با ابزار مثلثي شکل دور کار را عميق و شيبدار مي کنيم و با ابر روي آن را صاف و تميز مي کنيم و يک پلاستيک روي آن قرار مي دهيم تا خشک شود.
ساخت سفال به روش ورقه اي
ابتدا مقداري گل را ورز مي دهيم و حبابهاي آن را مي گيريم و آن را يکدست مي کنيم، و روي يک مقوا گل را کاملاً پهن مي کنيم و با وردنه آن را يکدست مي کنيم و با ابزار سوزني شکل کارمان را مي بريم و يک صفحه مستطيل شکل ، درمي آوريم و اضافه هاي آن را برمي داريم. و 4 عدد از اين مستطيل را درست مي کنيم و بعد دور مستطيل ها را خيس مي کنيم تا به هم نچسبند و مستطيل ها را دور تا دور کار مي چسبانيم و محل اتصال را با انگشتان، کاملاً محو مي کنيم.
روي سطح کار را با وردنه صاف مي کنيم و با ابر قسمتهاي ترک خورده را کاملاً صاف و پرداخت مي کنيم. بعد آن را روي پايه گردان قرار مي دهيم قبل از آن زير کار را روزنامه قرار مي دهيم، از زاويه نيم رخ کار را کاملاً صاف مي کنيم، و بعد براي درست کردن درب ،مقداري گل را به اندازه ظرف با وردنه صاف مي کنيم و روي ظرف قرار مي دهيم.
ساخت حجم «نماد رويش»
ظرفي را که ساخته ايم را با ابزار مثلثي شکل حالت مي دهيم، قسمتهاي اضافي را برميداريم و با ابر خيس و فشرده شده روي آن را کاملاً پرداخت مي کنيم. سپس با چاقو جراحي روي بدنه را حالت 8و7 ايجاد مي کنيم و روي اين 8و7، 8و7 کوچکتر مي کشيم و ميگذاريم خشک شود، پس از اينکه حجم ما خشک شد، روي آن را سمباده مي زنيم تا صاف شود. سپس داخل کوره در دماي 960 درجه سانتيگراد حرارت مي دهيم تا کاملاً پخته شود؛ و پس از 24 ساعت که از پخته شدن گذشت و سرد شد آن را از کوره بيرون مي آوريم و لعاب مي زنيم.
براي ساختن حجم ديگر: ابتدا گل را ورز مي دهيم تا يکدست شود و حبابهاي داخل گل از بين برود، ابتدا گل را به صورت مخروط درمي آوريم، سر مخروط را پيچ مي دهيم، با ابزار مثلثي بزرگ روي پايه مخروط را صاف مي كنيم و اضافه ها را برمي داريم. با سوزن چند خطوط ساده را روي پايه ايجاد مي کنيم، روي قسمت پيچ خورده را با سوزن چند خطوط پيچ مانند،ايجاد مي کنيم و با ابزار مثلثي دور آن را خالي مي کنيم و خط تفکيک ايجاد مي کنيم.
ساخت استوانه توسط چرخ سفالگري
ابتدا مقداري گل را برمي داريم و ورز مي دهيم، تا حباب هاي داخل آن خارج شود. گل آماده شده را روي چرخ قرار مي دهيم و فرم دلخواه را به گل مي دهيم و ته کار را خيس مي کنيم تا به پايه نچسبد و چرخ را روشن مي کنيم، اولين مرحله آوردن گل به مرکز است و هرچندوقت يک بار دستمان را خيس مي کنيم، دوتا شست خودمان را در مرکز گل قرار ميدهيم و يکدست سوراخ مي کنيم و بعد انگشت اشاره را داخل استوانه قرار مي دهيم و بقيه انگشتان را بيرون استوانه قرار مي دهيم و دست چپمان را در داخل ظرف برده و دست راست را به حالتي که انگشت اشاره را جمع و شست کشيده شودقرارمي دهيم وقتي دست چپ داخل ظرف مي رود از کنار با شست دست راست که کنار و بيرون ظرف است، حالت مماس پيدا کند و در اين حالت استوانه را به سمت بالا مي آوريم و آن را کاملاً صاف مي کنيم.
اگر داخل سفال آب جمع شد، حتماً با ابر خشک کنيم، چون ترک ميخورد. يک ساعت بعد روي کار را تراش مي دهيم، به صورتي که کار روي چرخ مي چرخد، با ابزار مثلثي روي کار را صاف مي کنيم وبه آن حالت مي دهيم، و با ابزارهاي مختلف سطح آن را تزيين مي کنيم.
ساختن ظرف ديگر
ابتدا گل را ورز ميدهيم، تا حباب هاي داخل آن خارج شود و سپس ته گل را خيس مي کنيم تا به چرخ بچسبد، بعد چرخ را روشن مي کنيم، دوتا شصت را درهم قفل و روي گل مي فشاريم تا گل به مرکز بيايد. دوتا شصت را داخل گل مي کنيم تا داخل گل خالي شود و بعد دست راستمان را،به صورتي که انگشت اشاره در داخل و بقيه بيرون باشدقرارمي دهيم و دست چپ در کنار کار قرارمي دهيم و کار رابه سمت بالا مي کشيم.
از داخل، قسمت پايين را بازترکرده وبه سمت بالا کار را باريکتر مي کنيم با انگشت کوچک در حين چرخيدن روي کار نواري ايجاد مي کنيم و با کاردک روي آن را تزيين مي کنيم.
ساخت بشقاب
ابتدا مقداري گل را ورز مي دهيم تا حباب هاي داخل آن خارج شود، سپس گل را بر روي چرخ مي گذاريم ته کار را خيس مي کنيم تا به کار بچسبد.
چرخ را روشن مي کنيم و گل را به حال چرخيدن ورز مي دهيم وگل را به مرکز مي آوريم و با دوشست،قسمت مرکز راسوراخ مي کنيم دراين حين مقداري آب را داخل مرکزمي ريزيم تا کارخوب سوراخ شود، وقتي گل راخوب صاف و بازکرديم، انگشت اشاره داخل کار و مچ به سمت بيرون مي آيد و دهانه ظرف بازمي شود در حين کار نبايد کار لنگي داشته باشد. برا ي تهيه بشقاب بايد از گل سفت استفاده شود.
چهار انگشت دست چپ داخل ظرف و انگشت اشاره دست راست داخل و بقيه انگشتان رابيرون قرارمي دهيم. دهانه ظرف را بازمي کنيم با ابر داخل کاسه را صاف مي کنيم و چرخ را خاموش مي کنيم کار را مي گذاريم خشک شود، با سيم کاررا مي بريم، واز زير با دوانگشت کار را برمي داريم. قبل از برداشتن و خاموش کردن چرخ با انگشت و يا کاردک روي کار را تزيين مي کنيم.

منابع :

www.yazdchto.ir
www.irandeserts.com
شبکه آموزش سیما

منبع: دانشنامه رشد




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط