بشقاب پرنده ها
ساختار فيزيكي و تكنولوژي پرواز بشقاب پرندهها
UFO ها و پرواز
هالههاي كاملا مشابهي همواره پيرامون بشقاب پرندهها رويت ميشود ، البته زماني كه آنها وارد اتمسفر سياره زمين ميشوند .
انبساط عالم و انرژي تاريك چيست ؟
آيا نيروي ضد گرانشي باعث انبساط عالم ميشود ؟
تلاشهاي بيهوده براي توجيه انرژي تاريك :
در نظريه جديد مطرح شده ، نوترينوها تحت تاثير نيروي جديدي كه از برهمكنش آنها با اَكسِلِرون ها ناشي مي شود قرار مي گيرند اين - نيرو سبب مي شود كه نوترينوها از هم فاصله بگيرند . درست مثل اينكه يك تكه كش را از دو طرف بكشيم ، هر چقدر بيشتر كشيده شود ، انرژي بيشتري را در خود ذخيره مي كند - در هر ثانيه تريليونها نوترينو در كوره هستهاي ستارهها از جمله خورشيد ما ساخته مي شوند . آنها در همه جاي عالم جريان پيدا مي كنند و ميلياردها نوترينو از هر نوع مادهاي ، حتي بدن شما بدون هيچ برهمكنشي عبور مي كنند . نوترينوها بار الكتريكي ندارند و جرم آنها هم آن قدر ناچيز است كه هنوز اندازه گيري نشده است . آن نيلسون يكي از ارايه دهندگان نظريه جديد معتقد است كه برهمكنش ميان اكسلرونها و ذرات ديگر از اين هم ضعيفتر است ، براي همين اين ذرات تاكنون آشكار نشدهاند . البته نيرويي كه اين ذرات بر نوترينوها وارد مي كنند ، آنها را تحت تاثير قرار مي دهد و به اين ترتيب بايد بتوان وجود چنين نيرويي را در آشكارسازهاي نوترينوي فعلي كه در نقاط مختلف كره زمين وجود دارد نشان داد . مدلهاي مختلفي براي انرژي تاريك ارايه شده است ، اما آزمودن آنها محدود به اندازه گيريهاي دقيق در تغيير سرعت انبساط عالم است . اين امر تنها با رصد اجرام بسيار دوردست امكان پذير است ، اما اندازه گيريهاي دقيق در چنين فاصلههايي بسيار مشكل است . به گفته نلسون اين تنها روشي است كه ما ميتوانيم با به كارگيري آشكارسازهاي فعلي در كره زمين به نيرويي كه سبب افزايش انرژي تاريك در عالم مي شود پي ببريم . محققان معتقدند جرم نوترينو در عبور از محيطهاي مختلف ، تغيير مي كند ، همان طور كه عبور نور از هوا ، آب يا يك منشور متفاوت است . در نتيجه آشكارسازهاي مختلف بسته به اينكه در چه مكاني نصب شدهاند ، نتايج متفاوتي به دست خواهد آورد . اما اگر بپذيريم كه نوترينوها نيز بخشي از انرژي تاريك هستند ، وجود نيروي جديدي مي تواند اين افت و خيزها را توضيح دهد . به عقيده نلسون اين برهمكنش ميان نوترينوها و اكسلرونها مي تواند تا ابد انرژي لازم براي انبساط عالم را تأمين كند . تا پيش از اين اخترشناسان به دنبال اطلاعاتي بودند كه سرانجام تعيين كنند آيا عالم ما تا ابد منبسط خواهد شد ، يا زماني دوباره در يك " رمبش بزرگ" منقبض شده و روي خودش بسته مي شود . اما حالا بايد به دنبال اين باشيم كه آيا سرعت انبساط عالم همچنان افزايش خواهد يافت يا در جايي ثابت خواهد ماند . براساس نظريه جديد ، هنگامي كه فاصله نوترينوها بسيار زياد شود ، جرم آنها نيز آن قدر افزايش پيدا مي كند كه ديگر انرژي تاريك بر آنها اثري نخواهد داشت ، در نتيجه شتاب انبساط عالم كم كم از بين مي رود . و از آن پس عالم همچنان به انبساط خود ادامه خواهد داد ، اما با سرعتي كه دائماً در حال كاهش است . "
بزرگترين ايراد نظريه انرژي تاريك اين است كه اگر انرژي تاريك در عالم وجود دارد ، پس چرا اين انبساط خارج از كهكشانها روي ميدهد و مربوط به درون كهكشانها نميشود . در واقع چنين به نظر ميرسد كه حجم كهكشانها ثابت مي ماند و چون انبساط عالم يك پديده برون كهكشاني است و مربوط به داخل كهكشان نمي شود ، هم نظريه ثابت جهاني و هم نظريه انرژي تاريك مردود به نظر ميرسند ، براي اينكه اين دو نظريه به صورت جهان شمول عنوان شدهاند ولي در داخل كهكشانها اعتبار ندارند . فعلا بهتر است چنين فرض كنيم كه هر كهكشاني براي خود نيروي پيشرانهاي دارد كه ميتواند مستقل از كهكشانهاي ديگر به حركت شتاب دار خود در فضا ادامه دهد و حركت كهكشانها به يكديگر وابسته نيست ، براي اينكه سرعت كهكشانها متغير و بسيار متفاوت و گوناگون از يكديگر است و نمي توانند در حركت و شتاب به منبع و انرژي ثابت و واحدي وابسته باشند ، كه در صورت وابستگي تمامي كهكشانها به انرژي تاريك ، امروزه ميبايست شاهد اين مي بوديم كه سرعت تمامي كهكشانها مقدار ثابتي ميبود كه چنين نيست ، سرعت آنها بسيار متغير است ، هر مقدار كه به پيرامون كيهان نزديكتر ميشويم سرعت افزايش مي يابد . اينك چند نظريه در اين مورد ميتوان ارايه داد كه به آنها اشاره مي كنيم !
1- نظريه ابرها !
با ارتفاع گرفتن بخار آب و ورود به مناطق زير صفر درجه ، ذرات ريز يخ پديدار ميشوند و چون آب مقطر تقريبا براي جريان الكتريسيته عايق است ، ذرات يخ به علت وزش باد و اصطكاكشان ، شديدا باردار ميشوند كه در اين وضعيت بارهاي الكتريكي ابرها به صورت زير است .
شكل سمت چپ ساختار يك برق گير را نشان ميدهد و عكس سمت راست تخليه الكتريكي يك ابر با زمين را نشان ميدهد . همانطور كه مشخص است يك ابر ميتواند دو نوع بار الكتريكي منفي و مثبت را داشته باشد و به همين دليل تخليه الكتريكي مابين دو ابر و يا مابين ابر و زمين صورت مي گيرد ! در حقيقت زمين براي ابرها در حكم بار مثبت است ، اما باردار شدن ابرها دو مزيت را براي آنها خواهد داشت !
1- ذرات يخ به همان حجم كوچك باقي مانده و با هم ادغام نميشوند براي اينكه نيروي دافعه الكتريكي مابين آنها وجود دارد و تنها زماني كه تخليه الكتريكي انجام گيرد در هم ادغام ميشوند و بارندگي شروع ميشود 2 - بار الكتريكي آنها ميتواند نيروي دافعه الكتريكي ايجاد كند كه بر گرانش سياره زمين غلبه كرده و در اتمسفر سياره زمين شناور شوند و بعد از تخليه الكتريكي اين نيروي دافعه از بين ميرود و ذرات ريز تحت تاثير نيروي گرانش به طرف سطح زمين سقوط كرده و بعد از ادغام با يكديگر ، قطرات آب را تشكيل ميدهند و چنين به نظر ميرسد كه تخليه الكتريكي مابين دو ابر براي بارندگي كافي نباشد و اين تخليه الكتريكي در نهايت ميبايست با زمين نيز صورت بگيرد . پس بهترين راه براي بارش مصنوعي يك ابر ، خنثي كردن بار الكتريكي آن است . از همين رو بشقاب پرندهها ميتوانند با ايجاد يك بار الكتريكي بسيار قوي ، در اتمسفر سياره زمين شناور شده و به شرايط بي وزني برسند ( فضاي مشبك ، الكتروگراويتي و نيروهاي پيشران و اسپين در فضا ) اما نكته بسيار جالب اينجاست كه شكل هندسي آنها با شكل هندسي يك گردباد نيز ، كاملا همخواني دارد . به شكل زير توجه نماييد !
تصوير فوق عكس ماهوارهاي گردباد كاترينا را نشان ميدهد ، اينك به ساختار فيزيكي اين گردباد مي پردازيم :
همانطور كه مشخص است اين گردباد از ديد ناظر ، زماني كه آن را از بالا مشاهده ميكند ، مخالف جهت دوران عقربههاي ساعت در حال چرخش است پس ميتوانيم شكل زير را براي ميادين الكتريكي و مغناطيسي آن رسم كنيم .
چون جهت حركت بار الكتريكي منفي همواره مخالف جهت ميدان الكتريكي است ، پس در شكل فوق جهت ميدان الكتريكي موافق عقربههاي ساعت خواهد شد و ميتوانيم طبق قانون دست راست قطبين مغناطيسي و جهت ميدان مغناطيسي را مشخص كنيم . اين ساختار فيزيكي ميتواند ميليونها تن آب را به صورت قطعات ريز يخ در اتمسفر سياره زمين معلق و با سرعتهاي بيش از صد كيلومتر در ساعت حمل كند .
حركت دوراني و چرخشي نيز در بشقاب پرندهها شناسايي شده است و همچنين ميادين بسيار قوي الكترومغناطيسي پيرامون آنها آشكار گرديده است ، براي اينكه تمامي سيستمهاي الكتريكي و الكترونيكي هليكوپترها ، هواپيماها و جت هاي نظامي در مجاورت بشقاب پرندهها مختل شده و حتي براي هميشه از كار مي افتند و احتمال سانحه هوايي بسيار زياد است . بعضي از آنها در شب تاريك بسيار نوراني ديده ميشوند و علت آن اين است كه ميدان الكتريكي بسيار قوي پيرامون آنها باعث تخليه الكتريكي در هوا شده و مسلما گازها در اين حالت يونيزه و از خود نور ساطع ميكنند يعني همان چيزي كه در لامپهاي طويل نئون و يا رعد و برق ديده ميشود . چنين گزارش شده است كه نزديك شدن آنها به نيروگاهها و پستهاي فشار قوي و ضعيف برق ، باعث قطع جريان ميشود و همچنين نزديك شدن آنها به مراكز راديويي و مخابراتي ، باعث بوجود آمدن اختلالات و خرابي ميشود .
شكل فوق مسير حركت يك ستاره دنباله دار را نشان ميدهد . همانطور كه ميدانيم جنس ستاره دنباله دار از قطعات بزرگ يخ و غبار است كه در هنگام حركت متلاشي ، تكه تكه و خرد ميشود و چون اين ذرات به شدت باردار هستند از جانب ميدان الكترومغناطيسي خورشيد به طرف بيرون پرتاب و دفع ميشوند و نيروي گرانش خورشيد بر آنها بي تاثير جلو ميكند و تنها بر جرم هسته ستار دنباله دار تاثير گذار است . قطعات ابر نيز در اتمسفر زمين همين حالت را دارند . بشقاب پرندهها نيز ميتوانند از اين پديده فيزيكي استفاده كرده و از طرف ميادين گرانشي قوي همچون خورشيد فرار كرده و به راحتي از منظومه شمسي خارج شوند .
غبارهاي ماه :
2- نظريه گرانش منفي ( نيروي ضد گرانشي يا جاذبه متضاد )
اين وارونگي ميدان گرانشي چگونه روي ميدهد ؟
عكس فوق يك بشقاب پرنده سقوط كرده را نشان ميدهد ، محل چرخش و دوران ديسكها در زير بشقاب پرنده كاملا مشهود است . قطر اين ديسكها چيزي در اندازه 2 متر است .
بعضي از بشقاب پرندههاي پيشرفته به جاي ديسك از دوران يك آلياژ كروي شكل يا كروي پخ شده ، آنهم در خارج از سفينه بهره ميجويند . به خاطر اينكه حجم كره تو پر مقاومت ايدهعالي در مقابل دوران با سرعتهاي بسيار بالا دارد و در صورت بروز سانحه ، خسارتي به بشقاب پرنده وارد نميشود ، در واقع نه تنها آنها توانايي كپي كردن كهكشانها را در مقياسهاي كوچك دارند ، بلكه قادرند ساختارهاي فيزيكي ذرات و اتمها را در مقياسهاي بزرگ تر كپي نمايند .
تصوير فوق كره فلزي خارج شده از بشقاب پرندهها و محل استقرار آنها را نشان ميدهد .
يك سوال مهم در مورد نظريه فوق !
جواب سوال فوق ميتواند اينگونه باشد كه قطر ذرات اتمي خيلي كم بوده و درست است كه سرعت زاويهاي آنها فوقالعاده زياد ميباشد ولي با اين قطر كم ، سرعت خطي نقطهاي فرضي در روي سطح آنها نسبتا كم خواهد بود و با افزايش قطر يك كره و يا يك ديسك ، ميتوان به اين سرعت خطي محيطي ، بوسيله سرعتهاي زاويهاي كمتري دست يافت . به طور مثال اگر قطر يك ديسك دو برابر شود مسلما محيط آن دو برابر خواهد شد و براي حفظ سرعت خطي نقطهاي فرضي در روي محيط آن ديسك ، ميتوان سرعت زاويهاي آن را به نصف كاهش داد . يعني ما براي وارونه كردن ميادين الكتريكي و گرانشي ميتوانيم با افزايش قطر ديسك يا كره ، سرعت زاويهاي را كم كنيم ، لذا چنين به نظر ميرسد كه از اجسام بزرگ و توخالي هم ميتوان استفاده بهينه نمود .
3- نظريه مغناطيس متضاد
زماني كه پاد ماده متراكم شده و اجرام سماوي و كهكشانها را تشكيل ميدهد مسلما ميادين الكتريكي و مغناطيسي نيز پديدار خواهند شد ، مغناطيسي كه توسط پاد ماده پديدار ميشود مغناطيس متضاد ناميده ميشود به اين معني كه اين مغناطيس متضاد به جاي اينكه آهن ماده را جذب كند ، آن را دفع مينمايد و در عوض آهن پاد ماده را جذب خواهد كرد و به اين دليل تودههاي ماده و پاد ماده در عالم همديگر را دفع و تصادمي مابين آنها پديدار نمي شود البته اين مسئله در حد يك حدس و گمان است چرا كه در اين صورت امواج الكترومغناطيس توليد شده توسط پاد ماده در هنگام گذر از ميادين گرانشي قوي ماده ، بجاي اينكه به طرف مركز گرانش انحراف پيدا كنند به طرف خارج آن منحرف خواهند شد و تا به امروز چنين پديدهاي مشاهده نشده است ، هرچند كه در كيهان مناطق ظاهرا تهي كشف شده است و چنين پنداشته ميشود كه ماده در آنها حضور ندارد و ممكن است اين مناطق در ظاهر تهي ، محل حضور پاد ماده باشند كه نور منتشره از آنها در كيهان به علت وجود نيروي دافعه با ماده پراكنده شده و به اين خاطر كم انرژي و تهي به نظر برسند . به هر حال اگر چنين فرض كنيم كه مغناطيس متضاد وجود دارد ميتوان چنين فرض كرد كه درون بشقاب پرنده ، هستهاي دوار با بار الكتريكي منفي و در بيرون آن بار الكتريكي مثبت وجود دارد . بعضي مشاهدات نشان داده است كه اشيايي همچون عينك و سگك كمر بند و ساعت و اسلحه و ... در كنار بشقاب پرندهها داغ و سوزان شده و همچنين رانده و پرتاب ميشوند كه نشان از توليد اين نوع مغناطيس بخصوص و القاي الكتريكي آن است . هرچند كه علت اين پديده ميتواند به علت فركانس بالاي ميدان الكترومغناطيسي پيرامون بشقاب پرنده نيز باشد كه بر فلزات القا ميشود و علت رانش و پرتاب ، همان گرانش منفي يا جاذبه متضاد باشد .
مقايسه تابش زمينه كيهاني و تصوير راديويي . در هر دو ، ناحيهاي با تابش كم انرژي ديده ميشود .
به تازگي دانشمندان دانشگاه مينسوتا مقالهاي در نشريه «استروفيزيکال» (Astrophysical Journal) منتشر كردند و توضيح دادند كه حبابي خالي از هر چيز را در كيهان كشف كردهاند . خالي از هرگونه ماده مانند كهكشان ، سحابي ، سياه چاله و حتي خالي از ماده تاريك .
در اين بررسي كه در آن از «آرايه عظيم تلسكوپهاي راديويي» (VLA) استفاده شد ، دانشمندان به اختلاف دمايي اندكي در محدوده خاصي از پس زمينه كيهاني برخوردند . VLA قادر است اختلاف دمايي در حدود يك ميليونيوم درجه سانتيگراد را آشكار كند .
فاصله اين حباب خالي از ما نزديك به يك ميليارد سال نوري است . برخورد با چنين بخشهاي «خالي» چندان دور از انتظار نبود اما ابعاد اين حباب خيلي بزرگ است . چنان عظيم كه در هيچيك از شبيه سازیهاي كامپيوتري ، مشابه آن پيش بيني نمیشد و اين باعث شگفتي همگان شده است .
مقايسه تابش زمينه كيهاني و تصوير راديويي . در هر دو ، ناحيهاي با تابش كم انرژي ديده ميشود .
اين يافتهها در پروژه «بررسي تمام آسمان» با آرايه عظيم VLA در قالب طرح NVSS به دست آمده است . در اين بررسي ، دانشمندان به صورت اتفاقي به كم شدن معنادار تعداد كهكشانهاي واقع در منطقهاي از صورت فلكي «نهر» برخوردند .
با بررسي اين ناحيه به وسيله ماهواره WMAP در سال ۲۰۰۴ در طول موج پس زمينه كيهاني ، اين نتيجه به دست آمد كه بخشي كم انرژي منطبق بر آنچه VLA يافته بود در آن منطقه قرار دارد . به اين دليل نام اين منطقه را « لكه سرد » ( WMAP cold spot ) گذاشتهاند . به نظر میرسد عامل اختلاف سطح انرژي در پس زمينه كيهاني در اين منطقه ، نبود ماده باشد . "
اينك ميتوانيم چنين فرض كنيم كه در اين مناطق پاد ماده وجود دارد و امواج الكترومغناطيس توليد شده ، پراكنده ميشوند و به ما نمي رسند و يا اينكه كمتر ميرسند و ما چنين استنباط ميكنيم كه اينها حفرههاي خالي از ماده در كيهان بوده و سردتر هستند . زماني كه بشقاب پرندهها در جايي فرود مي آيند و سپس بلند ميشوند ، علائمي دال بر سوختگي مشاهده ميشود كه از خود تشعشعاتي ساطع ميكنند و علت آن ميتواند تشعشعات شديد الكترومغناطيسي از هر نوع ممكن باشد .
4- الكتروگراويتي :
فضاي مشبك ، الكتروگراويتي و نيروهاي پيشران و اسپين در فضا
انرژي مورد نياز بشقاب پرندهها از كجا تامين ميشود ؟
سرعت بشقاب پرندهها :
زماني كه لوكوموتيو بخار و واگنهاي قطار ساخته ميشدند ، عدهاي بر اين باور بودند كه جسم انسان توانايي حركت با سرعتي بيشتر از دويدن اسب را ندارد و بالاترين حد سرعت را كورس اسبهاي مسابقه ميدانستند . محدوديتي را كه نسبيت براي سرعت جرم قائل شده است ، در صورت درست بودن ، فقط براي جرم با نيروي گرانشي مثبت معتبر خواهد بود و در مورد جرم با نيروي گرانش منفي صادق نيست ، زيرا بعد از اينكه ميدان ضد گرانش پيرامون جرم توليد شد ، اين مقدار جرم را نمي توانيم اندازه گيري كرده و داخل اين معادلات نسبيت كنيم ، براي اينكه جرم حقيقي پشت اين ميدان گرانش منفي ، مخفي و صفر و حتي منفي به نظر ميرسد . جرم و گرانش يك جسم ، دو پارامتر وابسته به همديگر در عالم فيزيكي هستند . پس ميتوانيم چنين فرض كنيم ، زماني كه ميدان گرانش منفي جسمي پديدار شد ، جرم ظاهري آن در معادلات صفر و حتي منفي به نظر ميرسد و شتاب دادن به آن تا سرعت نور و حتي بيشتر از آن كار سهل و آساني است . از لحاظ رياضي مي توانيم چنين بيان كنيم كه بشقاب پرندهها به نوعي با كسري جرم نه جرم منفي مطلق مواجه ميشوند يعني چيزي شبيه به همان پيش بيني جرم سكون صفر براي فوتون در نظريه نسبيت ، چرا كه سرعت انتقال طولي فوتون معادل سرعت نور است و اگر حركت موجي يا خطي آن را در نظر گرفت سرعت آن چند برابر سرعت نور ميشود . اينها همگي بيانگر اين واقعيت است كه قوانين نسبيت براي اجرام با گرانش مثبت وضع شده است و اين قوانين نمي توانند در مورد اجرام با گرانش منفي صادق باشند براي اينكه با پديدار شدن ميادين گرانشي منفي ، حقايق و تعاريف فيزيكي به گونهاي ديگر است . نام اين مكان را ميتوانيم حباب ضد گرانشي نام گذاري كنيم و صد البته قوانين فيزيك كلاسيك نيز درون و پيرامون آن اعتبار نخواهند داشت .
مشكل ديگري كه براي رسيدن به سرعت نور مطرح ميشود ، مشكل مقاومت فضا است ، يعني مشكل مشابهي كه قبلا براي هواپيماها وجود داشت يعني مشكل مقاومت هوا كه اين مشكل با حذف ملخ و استفاده از موتور جت و بهره گرفتن از اشكال ايروديناميك و همچنين افزايش ارتفاع پرواز حل شد ، در مورد بشقاب پرندهها هم اينچنين است آنها با تغييراتي در شكل هندسي بشقاب پرندهها و استفاده از ميادين الكترومغناطيسي و حباب ضد گرانشي و .... ميتوانند بر بيشتر مشكلات چيره شوند و به سرعتهاي بسيار زياد و باور نكردني دست يابند . اصولا سرعت حركت نور در كيهان سرعت بسيار كندي به نظر ميرسد و با سرعت نور نمي توان در كيهان جا به جا شد و سفر در كيهان نياز به سرعتهاي بسيار بيشتر از سرعت نور دارد كه البته دسترسي به آن مقدور است و قوانين نسبيت نمي توانند هيچگونه محدوديتي اعمال كنند . شواهدي وجود دارد كه يوفوها سفاين فضايي مادر هم دارند كه در سفرهاي طولاني از آنها استفاده ميكنند .
تخليه الكتريكي پيرامون بشقاب پرندهها :
تصوير فوق عكسهايي از بشقاب پرندهها است كه در تاريكي شب گرفته شدهاند .
همانطور كه ميدانيم رابطه نزديكي مابين طوفانهاي مغناطيسي خورشيد و شفق قطبي وجود دارد براي اينكه طوفانهاي مغناطيسي خورشيد ميتوانند در اتمسفر سياره زمين القا شده و ميادين الكتريكي بوجود آورند كه اين پديده باعث تخليه الكتريكي و يونيزه شدن و نور افكني گازها ميشود كه در پيرامون بشقاب پرندهها نيز همين روي داد اتفاق ميافتد . در حقيقت بشقاب پرندهها در خلا نور افكني از خود ندارند و فقط در هنگام ورود به اتمسفر سياره زمين از خود نور ساطع ميكنند .
شناسايي اشيا پرنده :
تصاويري كه در كادر قرمز رنگ قرار گرفتهاند جز وسايل نقليه يوفوها طبقه بندي نمي شوند و به احتمال زياد مربوط به تحقيقات سري صنايع هوا و فضاي انسانها ميشود كه تصادفا مشاهده و اشتباها در وسايل نقليه يوفوها طبقه بندي شده است .
قرمز گرايي و سرعت كهكشانها و بشقاب پرندهها :
مسلما طول موج نور در اين حالت بخصوص آنقدر كش خواهد آمد تا تقريبا فركانس و تواتر آن به صفر ميل كند و ديگر قابليت شناسايي را نخواهد داشت . در حقيقت خيلي از چيزها منجمله بعضي از كهكشانها و بشقاب پرندهها بالاتر از سرعت نور حركت ميكنند كه قابل رديابي توسط امواج الكترومغناطيسي نمي باشند و چنين به نظر ميرسد كه سرعتي بالاتر از سرعت نور در عالم وجود ندارد چون چيزي كه با سرعت بيشتر از نور حركت كند ديده نمي شود ، چه با چشم و تلسكوپ نوري و چه با راديو تلسكوپ و يا گيرنده مايكروويو . به طور كلي بشقاب پرندهها يك نوع پيكو كهكشان آزاد محسوب ميشوند .
چه استنباطي در مورد ساختار فيزيكي بشقاب پرندهها مي توان داشت !
انديشه و ذهنيت فعلي ما ميتواند چنين باشد كه ؛
1- عكس بالا سمت چپ ، عكس گرفته شده از يك بشقاب پرنده در آسمان است 2 - تصوير بالا سمت راست شبيه سازي همان عكس به صورت سه بعدي ميباشد 3 - تصوير پايين نماي برش خورده از همان مدل ما است كه ديسك گرداني را با سرعت متغير و قابل كنترل در پايين آن در نظر مي گيريم ، همانطور كه گفته شد اين ديسك گرانش منفي يا جاذبه متضاد توليد مي كند و ميتواند در دو جهت دوران داشته باشد .
در مركز بشقاب پرنده گوي فلزي چرخاني با بار الكتريكي قوي ، همانند هسته عناصر در نظر مي گيريم كه ممكن است اين گوي و ديسك باهم ادغام شوند . اين گوي نيز ميتواند در دو جهت دوران داشته باشد و ميتواند هم بار الكتريكي منفي داشته باشد و هم بار مثبت . بدنه فلزي بشقاب پرنده هم ميتواند يا بار الكتريكي منفي داشته باشد و يا بار الكتريكي مثبت . اينك با در نظر گرفتن اين گزينههاي متعدد ميتوان بيشتر از شش حالت ممكن فيزيكي براي يك بشقاب پرنده در نظر گرفت كه آن را قادر ميسازد در شش جهت جلو و عقب ، راست و چپ ، بالا و پايين حركت و شتاب داشته باشد . مارپيچ قرمز رنگ ميدان الكتريكي و مارپيچ سبز ميدان گرانش منفي و منحني هاي آبي رنگ بيانگر ميدان مغناطيسي يا مغناطيسي متضاد است . نكته جالب اينجاست كه چگالي بار الكتريكي در لبهها و قسمتهاي برجسته بشقاب پرنده فوقالعاده زياد است و اين قسمتها بيشتر از مناطق ديگر در اتمسفر سياره زمين نور منتشر مي كنند ، چيزي كه ما آن را هاله ميدان الكتريكي ميناميم كه به همراه ميدان گرانشي منفي ، قدرت انحنا حتي برش ميدان مغناطيسي يا مغناطيسي متضاد را دارد . همانطور كه از شكل فوق بر مي آيد جا براي استقرار سرنشين يا سرنشينان براي هدايت بشقاب پرنده به حد كافي وجود دارد .
آيا بشقاب پرندهها واقعيت داشته و ماهيت فيزيكي دارند ؟
موضوع جالبتر اين است كه انسانها در بيشتر موارد توانايي درك و توجيه پديدههاي فيزيكي مشاهده شده از يوفوها را ندارند و بنابه اين اصل به اين نتيجه ميرسند كه آنها وجود ندارند و صرفا زاييده خيال و توهم هستند براي اينكه ممكن نيستند . شايد اين مسئله به نوعي واكنش دفاعي شخص در مقابل جنون و براي بقاي هوش و عقل لازم باشد . اگر در آينده وجود يوفوها براي بشريت مسلم و اثبات شود ، آن روز ، روز تنزل انسان از مقام موجود فوق هوشمند و با شعور به مقامي با هوش و شعور متوسط است و به خاطر همين مسئله ، تحقق موجوديت آنها براي بشريت زياد خوشآيند نيست .
سخن آخر اينكه سعي ميشود مطالب اين مبحث جنبه فيزيكي داشته باشد نه سياسي ، اجتماعي و ...... كه در نهايت ميتوانيم نتيجه بگيريم كه با شناخت ساختار فيزيكي كهكشانها ميتوان به ساختار فيزيكي بشقاب پرندهها پيبرد و بر عكس اين موضوع نيز ممكن است . البته اقدام به ساختن بشقاب پرنده توسط انسان ميتواند بسيار خطرناك باشد ، مثل اين است كه كسي سرش را وارد كندوي عسل كند ، در اين مورد بخصوص هجوم و حمله يوفوها چنين به نظر ميرسد كه گروهي و دسته جمعي باشد ، يعني آنها مثل ملخها لشكر كشي ميكنند و آسمان منطقه را آكنده از بشقاب پرنده ميكنند . همانطور كه اشاره شد شواهد نشان داده است كه يوفوها تمايل چنداني به تحقيقات هوا ، فضا و هستهاي انسانها ندارند و همواره انسانها را تحت نظر گرفته و در بعضي از موارد اقدام به سرقت اشخاص و وسايل و خراب كاري در تجهيزات هم كردهاند . خيلي از كساني كه در اين رابطه مشغول تحقيقات بوده و به نتايجي هم رسيدهاند ، ناگهان ناپديد و مفقودالاثر شدهاند كه تا به امروز كاملا مشخص نشده است كه انسانها در اين كار دست داشتهاند يا يوفوها . و صد البته كه فعلا چيز مهمي دستگير ما نشده است تا خطري مواجه ما باشد و انشا الله خطري هم شما را تهديد نميكند براي اينكه كنجكاوي ، مطالعه و برسي علمي جرم و خطا محسوب نميشود و همه اين موضوع را ميدانند حتي خود يوفوها و مسئله مهم استفاده از علم و دانش در راه درست و سالم است و شايد از راه شناخت ساختار كهكشانها و بشقاب پرندهها بتوان به غايله بحران انرژي و آلودگي محيط زيست در ميان انسانها خاتمه داد و در نهايت خود يوفوها وارد معامله شوند ، چرا كه شناخت اين پديده تنها جنبه ساختن تجهيزات جنگي ندارد و صد در صد موضوعي كاملا علمي و فيزيكي است .
مدركي براي اثبات وجود يوفوها و سرنشينان آن :
رئيس انجمن هتلداران شهر روزول آمريكا از علاقمندان به شركت در شصتمين سالگرد واقعه سقوط بشقاب پرنده در اين بخش ، درخواست كرد تا اطلاع ثانوي از برنامهريزي براي سفر به اين قسمت صرفنظر كنند .
خبرگزاري ميراث فرهنگي ـ گروه بينالملل ـ / دقيقا 60 سال پيش يك بشقاب پرنده با دو سرنشين فضايي در شهر روزول واقع در كنار نيومكزيكو سقوط كرد و اولين مدرك مستند براي بررسي اجسام ناشناخته فضايي به دست متخصصان ناسا افتاد
به گزارش ميراث خبر ، روزنامه تايمز چاپ لندن در اين مورد نوشت : « به همين مناسبت حدود سه ميليون گردشگر به شهرها و ايالت روزول و نيومكزيكو واقع در آمريكا عزيمت كردهاند تا ضمن مشاهده جسد موجود فضايي و بشقاب پرنده متعلق به او ، در مراسم جشن و پايكوبي به همين مناسبت شركت كنند . »
رئيس انجمن هتلداران روزول در آمريكا در مصاحبه با روزنامه تايمز گفت: « ظرفيت هتلهاي دو شهر روزول و ايالت نيومكزيكو پرشده و حتيالامكان كمپينگي ما هم ديگر ظرفيت پذيرش علاقمندان به شركت در اين مراسم مهيج را ندارد . »
وي افزود: « براي پذيرايي از گروههاي گردشگري تدابير زيادي انديشيده بوديم اما انتظار ورود اين تعداد گردشگر را نداشتيم . »
نكته حائز اهميت اينكه موزه روزول كه جسد دو موجود فضايي را درون خود جاي داده سالانه ميزبان بيش از هفت ميليون بازديدكننده خارجي است .
اسرار بشقاب پرنده ها
این اشیاء را بشقابهای پرنده (Flying Saurars) ، اشیاء مرموز آسمان (Sky’s Mystenous Objects) ، اشیاء فضایی نامتعارف (Unconventional arial Objcts) و نامهای دیگر نامیدهاند. این نامها بویژه اصلاح بشقاب پرنده و برداشت مردم از ماهیت و منشأ آن توسط مطبوعات عنوان و منتشر و متداول شده است. در جامعه علمی از اصلاح بشقاب پرنده برای اشیاء یاد شده استفاده نمیشود، زیرا همه آنها به شکل بشقاب نیستند. اطلاعات جمع آوری شده درباره بشقابهای پرنده در چند دهه گذشته ، شامل عکس ، مشاهده راداری ، شواهد عینی و اثرهای بجای مانده روی زمین یا محیط اطراف محل فرود این شی پرنده ، همه دلالت بر وجود آن میکنند.
مشخصات کلی بشقاب پرنده ...
بشقابهای پرنده ، معما بصورت دسته جمعی پرواز میکنند، ولی بصورت انفرادی نیز زیاد دیده شدهاند. آنها ، گاه در فضا به قطعات کوچکتر تقسیم میشوند و در چندین مورد هم قطعات کوچک نورانی بهم پیوسته و شی واحدی را بوجود میآوزند. ازعجایب اینکه ، بشقابهای پرنده قادرند بطور ناگهانی و آنی خود را از نظرها ناپدید کنند. بشقابهای پرنده قابلیت ساکن ایستادن در هوا را دارند و میتوانند شتاب و سرعت زیاد را داشته باشند. از ویژگیهای جالب و جذابشان نور افشانی آنها میباشد. گزارشها نشان میدهند که آنها در دو فاز مختلف تاریک و روشن مشاهده میشوند، اغلب روی زمین مینشینند، گاه چنان آرام مینشینند که گویی روی قشری از مه آرمیدهاند.
از ویژگیهای دیگرشان ، وجود یک یا چند سرنشین در آنهاست که معمولا مایل به مشاهده شدن نیستند. سرنشینان بشقابهای پرنده مجهز به دستگاهی با توانایی تابش پرتوهایی هستند که از میان اشخاص و دیوار عبور میکند. سرنشینان قادر به پرواز بوده ، اصابت تیر را احساس نکرده و متقابلا میتوانند مشاهده کنندگان را فلج کنند. در برخی گزارشها آمده که سرنشینان شبیه انسان هستند. بشقابهای پرنده در پرواز در ارتفاعات کم و یا در روی زمین اثرهایی بر دستگاههای ساخت بشر و محیط اطراف بر جای میگذارند. بشقابهای پرنده از تواناییهای هواپیماهای مدرن کاملا آگاهند، از اینرو فاصله خود را اسلحه هوایماها و توپهای ضد هوایی طوری حفظ میکنند تا هموراه در خارج از برد موثر آنها قرار گیرند و میتوانند کلیه سیستمهای الکترونیکی و موتوری و راداری و ... هواپیماها را از کار بیاندازند.
مشاهده کنندگانی که به بشقابهای پرنده خیلی نزدیک شدند، در معرض آثار رادیواکتیو قرار گرفتند. به علاوه ، این اشیاء قادرند رادار را به موقع حس و خنثی نمایند و مانع قفل شدن رادارهای کنترل آتش شوند و در دید رادارهای دور برد واقع نشوند. سرنشینان بشقاب پرنده مجهز به سیستم مولد نیروی دافعه قابل حملاند، که پرواز و شناور شدن آنها را در فضا ممکن میسازد. به علاوه ، پدیدههای عدم اصابت گلوله به دستگاه و سرنشینان آن به کمک میدان دافعه قابل توجیهاند.
منابع :
(بشقاب پرنده) چیست؟ http://forum.iranblog.com
بشقاب پرنده http://aftab.ir
اسرار بشقاب پرنده ها http://iran-eng.com
ساختار فيزيكي و تكنولوژي پرواز بشقاب پرندهها http://www.articles.ir
بشقاب پرنده هاwww.daneshnameh.roshd.ir