پيشگيري، بهترين شيوه مقابله با اعتياد
افزايش سرسام آور مصرف مواد مخدر در جهان و قاچاق روز افزون اين مواد پيامدهاي وحشتناکي خواهد داشت که مستقيما نسل جوان و بشريت را تهديد ميکند. گسترش شبکه قاچاق بينالمللي و دام اعتياد، ميليونها جوان را به فساد و کام مرگ ميکشاند و سوداگران مرگ را به ثروت و قدرت ميرساند. اعتياد يک مسئله بزرگ بهداشتي و بلايي اجتماعي و داراي جنبههاي متعدد اقتصادي، سياسي، فرهنگي، رواني، اخلاقي و حقوقي است. از اين رو آگاهي خانوادهها درباره سرانجام نکبتبار اعتياد در پيشگيري و مهار آن کمکي موثر به شمار ميآيد.
اعتياد به موادي که تنها از ديدگاه رواني عادتزا هستند و تداوم مصرف را ايجاب ميکنند، همانند تنباکو و مشابهان آنها از سادهترين تا خطرناکترين عوارض را در معتاد و بهطور غير مستقيم در خانواده و جامعه موجب ميشود. مثل بيماريهاي قلب و عروق و سرطان در دستگاه تنفس.
معتادان در توهمات خود يک دنياي نسبتا رضايتبخش براي خويش متصورند که نه تنها بر هيچگونه تغييري يا در خود و يا در محيط مبتني نيست بلکه دنياي خيالي آنان تنها بر اساس حضور مواد در بدنشان و نياز به آن و رفع آن نياز استوار است و غالبا آنان از احساس ناامني، بيکفايتي، تنهايي، نفرت، نوسانهاي افسردگي، اضطراب شديد و بهويژه کششها و تعارضات درون فردي بهگونهاي رنج ميبرند. به هر حال اعتياد يک پديده مخرب اجتماعي است زيرا اثرات نامطلوب و عواقب وخيم آنها تنها دامنگير شخص معتاد نميشود بلکه همه افراد را که بهگونهاي با آنان وابستگي و ارتباط نزديک دارند فرا ميگيرد مخصوصا که فرد معتاد مسئول اداره يک خانواده و در نقش هم پايه نيز باشد.
و مهمترين اين تغييرات عبارتاند از: تسکين موقت آلام روحي مانند اضطراب، افسردگي و بيقراري و تسکين موقت دردهاي جسماني و احساس رضايت و آرامش دروني موقت، تشديد موقت و ميزان هوشياري بهگونههاي غير قطبي. چون اغلب معتادان قبل از اينکه به اعتياد روي آورند با مشکلاتي متعدد مانند اضطراب، افسردگي، بي قراري و تضادهاي گوناگون مواجه بودهاند لذا مصارف اوليه مواد مخدر ممکن است در کوتاه مدت سبب تسکين ناراحتيهاي فوق شود و ترک ناگهاني و يا کاهش مصرف مواد مخدر پس از ايجاد وابستگي بدني نسبت به دارو سبب اختلالاتي ميشود مانند بيقراري، اضطراب، خستگي مفرط، گيجي، حالات تهوع، استفراغ و اسهال عدم تمرکز شديد و پاشيدگي افکار. در چنين مرحلهاي فرد معتاد با چنين حالاتي روبرو ميشود و بنابراين تنها راه فرار از آن را استفاده مجدد دارو بداند. وابستگي فرد معتاد نسبت به ماده مخدر صرفا بدني نيست وجنبههاي وابستگي رواني آن به دارودررابطه بامشکلات شخصيتي فرد درجريان تداوم اعتياد از اهميت اوليه برخوردار است.
در کل شخصيتهاي رواننژند و نيز روانپريش را ميتوان در برابر اعتياد بسيار آسيبپذير دانست. شخصيتهاي رواننژند، يعني کساني که داراي بيماريهاي رواني خفيف هستند که با ضعف رواني، اضطراب، وسواس، ترس و بيتصميمي مشخص ميشوند. شخصيتهاي روانپريش، يعني کساني که به علت عدم رشد خلقي، در سازش اجتماعي دچار اشکال هستند و داراي خلق و خوي متغير و قضاوت ناپايداراند. مبتلايان به اين بيماريها آسانتر به مواد مخدر گرايش مييابند و در زمره معتادان درميآيند. بديهي است بسياري از همين شخصيتها نيز غير معتاد باقي ميمانند. روانپريشها داراي رفتارهاي ضد اجتماعي و اختلال خلقي هستند و توانايي کافي براي پيروي از قوانين و مقررات را ندارند و روابط آنها با ديگران سطحي است.
با آنکه اين افراد کمهوش نيستند، ولي قادر به تحمل فعاليتهاي منظم جسمي و ذهني نيستند و جا و مکان و کار ثابتي را پذيرا نميشوند. سابقه اين افراد نشان ميدهد که در دوران کودکي، ناآرام و مشکلساز بوده و در مدرسه قدرت سازش نداشتهاند و در محيطهاي ديگر نيز فاقد سازش اجتماعي بودهاند.
روانپريشهاي مهاجم که داراي اختلال رفتاري شديد هستند و به انجام اعمال تهاجمي و جنايت و حتي آدمکشي دست ميزنند، از جمله کساني به شمار ميآيند که بيش از همه به طرف اعتياد گرايش مييابند. در عين حال روانپريشهاي نالايق و غيرفعال نيز که معمولا به دروغگويي، دزدي، تقلب و آزار ديگران ميپردازند، مواد مخدر را وسيله خوشي و آسايش خود به شمار ميآورند.
وجودش براي ديگران موثر و با ارزش باشد و متقابلا وجود ديگران براي وي مفيد و با اهميت باشد، سرانجام نداي درونش از او ميخواهد که او بايستي تغيير کند.
تغييري که او را از تمامي اين مصائب و مشکلات برهاند و در تبادل خود و جامعهاش قبول مسوليت كند متاسفانه بر اثر نارساييها و انحرافات خانوادگي و اجتماعي و همچنين نبود يک نظام تربيتي صحيح فرد به تدريج از مسير درست دور ميشود و با انتخاب شيوه و معيارهاي مخرب از خود و جامعهاش بيگانه ميشود و اين گريز از خويشتن خويش و بيگانگي وي را به انزوا و فرار هرچه بيشتر از واقعيتها ميکشاند.
افرادي که براي گريز از تشويش و اضطراب و فشارهاي رواني مواد مخدر را انتخاب ميکنند، کساني هستند که از رو به رو شدن با واقعيات عاجزند و به علت احساس عدم کفايت، زندگي خود را از واقعيت جدا کرده و آن را بر اوهام و رويا بنا ميکنند.
کودکاني که در محيط خانه پذيرفته نشدهاند و با محروميت عاطفي و فقدان مهر مادري روبرو بودهاند، محبت و عواطف ديگران را احساس نميکنند و با ترک خانه و مدرسه و ناسازگاري رفتار خصمانه بروز ميدهند. اين افراد فاقد قدرت سازش ميشوند. حمايت بيش از اندازه و اغماض بينهايت پدر و مادر نيز سبب ميشود که کودک بسيار پرتوقع و به اصطلاح لوس و نازپرورده بارآيد و در نتيجه به تدريج در سازش با ديگران دچار اشکال شود.
چنين فردي بهعنوان يک موجود ضد اجتماعي طعمه خوبي براي قاچاقچيان مواد مخدر و جنايتکاران به شمار ميآيد. برقراري رابطه صحيح پدر و مادر با کودک سبب ميشود که رشد شخصيت بچه سير طبيعي داشته باشد و از انحراف و کجروي مصون بماند. عواقب خطرناک اعتياد ايجاب ميکند که والدين از لحظه تولد، بچه را موجودي بدانند که ياد ميگيرد و رشد شخصيت او منوط به برقراري رابطه صحيح بين همه اعضا خانواده است.
مواظبت مادر از کودک و ايجاد رابطه عاطفي با فرزند و رفتار خردمندانه توام با مهرباني پدر نه تنها به رشد شخصيت و متعادل شدن کودک کمک ميکند، بلکه در صورت اعتياد اتفاقي در دوره بلوغ نيز درمان را آسان ميسازد.
منبع: روزنامه اطلاعات
شروع اعتياد
آسيب پذيري جوانان در دوران بلوغ
مبناي اعتياد
نقش تکنولوژي و تمدن
انواع اعتياد
1) اعتيادهاي مجاز
اعتياد به موادي که تنها از ديدگاه رواني عادتزا هستند و تداوم مصرف را ايجاب ميکنند، همانند تنباکو و مشابهان آنها از سادهترين تا خطرناکترين عوارض را در معتاد و بهطور غير مستقيم در خانواده و جامعه موجب ميشود. مثل بيماريهاي قلب و عروق و سرطان در دستگاه تنفس.
2) غير مجاز
ويژگيهاي افراد معتاد
معتادان در توهمات خود يک دنياي نسبتا رضايتبخش براي خويش متصورند که نه تنها بر هيچگونه تغييري يا در خود و يا در محيط مبتني نيست بلکه دنياي خيالي آنان تنها بر اساس حضور مواد در بدنشان و نياز به آن و رفع آن نياز استوار است و غالبا آنان از احساس ناامني، بيکفايتي، تنهايي، نفرت، نوسانهاي افسردگي، اضطراب شديد و بهويژه کششها و تعارضات درون فردي بهگونهاي رنج ميبرند. به هر حال اعتياد يک پديده مخرب اجتماعي است زيرا اثرات نامطلوب و عواقب وخيم آنها تنها دامنگير شخص معتاد نميشود بلکه همه افراد را که بهگونهاي با آنان وابستگي و ارتباط نزديک دارند فرا ميگيرد مخصوصا که فرد معتاد مسئول اداره يک خانواده و در نقش هم پايه نيز باشد.
اثرات دارويي مواد مخدر
و مهمترين اين تغييرات عبارتاند از: تسکين موقت آلام روحي مانند اضطراب، افسردگي و بيقراري و تسکين موقت دردهاي جسماني و احساس رضايت و آرامش دروني موقت، تشديد موقت و ميزان هوشياري بهگونههاي غير قطبي. چون اغلب معتادان قبل از اينکه به اعتياد روي آورند با مشکلاتي متعدد مانند اضطراب، افسردگي، بي قراري و تضادهاي گوناگون مواجه بودهاند لذا مصارف اوليه مواد مخدر ممکن است در کوتاه مدت سبب تسکين ناراحتيهاي فوق شود و ترک ناگهاني و يا کاهش مصرف مواد مخدر پس از ايجاد وابستگي بدني نسبت به دارو سبب اختلالاتي ميشود مانند بيقراري، اضطراب، خستگي مفرط، گيجي، حالات تهوع، استفراغ و اسهال عدم تمرکز شديد و پاشيدگي افکار. در چنين مرحلهاي فرد معتاد با چنين حالاتي روبرو ميشود و بنابراين تنها راه فرار از آن را استفاده مجدد دارو بداند. وابستگي فرد معتاد نسبت به ماده مخدر صرفا بدني نيست وجنبههاي وابستگي رواني آن به دارودررابطه بامشکلات شخصيتي فرد درجريان تداوم اعتياد از اهميت اوليه برخوردار است.
اختلالات رواني و اعتياد
در کل شخصيتهاي رواننژند و نيز روانپريش را ميتوان در برابر اعتياد بسيار آسيبپذير دانست. شخصيتهاي رواننژند، يعني کساني که داراي بيماريهاي رواني خفيف هستند که با ضعف رواني، اضطراب، وسواس، ترس و بيتصميمي مشخص ميشوند. شخصيتهاي روانپريش، يعني کساني که به علت عدم رشد خلقي، در سازش اجتماعي دچار اشکال هستند و داراي خلق و خوي متغير و قضاوت ناپايداراند. مبتلايان به اين بيماريها آسانتر به مواد مخدر گرايش مييابند و در زمره معتادان درميآيند. بديهي است بسياري از همين شخصيتها نيز غير معتاد باقي ميمانند. روانپريشها داراي رفتارهاي ضد اجتماعي و اختلال خلقي هستند و توانايي کافي براي پيروي از قوانين و مقررات را ندارند و روابط آنها با ديگران سطحي است.
با آنکه اين افراد کمهوش نيستند، ولي قادر به تحمل فعاليتهاي منظم جسمي و ذهني نيستند و جا و مکان و کار ثابتي را پذيرا نميشوند. سابقه اين افراد نشان ميدهد که در دوران کودکي، ناآرام و مشکلساز بوده و در مدرسه قدرت سازش نداشتهاند و در محيطهاي ديگر نيز فاقد سازش اجتماعي بودهاند.
روانپريشهاي مهاجم که داراي اختلال رفتاري شديد هستند و به انجام اعمال تهاجمي و جنايت و حتي آدمکشي دست ميزنند، از جمله کساني به شمار ميآيند که بيش از همه به طرف اعتياد گرايش مييابند. در عين حال روانپريشهاي نالايق و غيرفعال نيز که معمولا به دروغگويي، دزدي، تقلب و آزار ديگران ميپردازند، مواد مخدر را وسيله خوشي و آسايش خود به شمار ميآورند.
ريشههاي رواني اعتياد
وجودش براي ديگران موثر و با ارزش باشد و متقابلا وجود ديگران براي وي مفيد و با اهميت باشد، سرانجام نداي درونش از او ميخواهد که او بايستي تغيير کند.
تغييري که او را از تمامي اين مصائب و مشکلات برهاند و در تبادل خود و جامعهاش قبول مسوليت كند متاسفانه بر اثر نارساييها و انحرافات خانوادگي و اجتماعي و همچنين نبود يک نظام تربيتي صحيح فرد به تدريج از مسير درست دور ميشود و با انتخاب شيوه و معيارهاي مخرب از خود و جامعهاش بيگانه ميشود و اين گريز از خويشتن خويش و بيگانگي وي را به انزوا و فرار هرچه بيشتر از واقعيتها ميکشاند.
افسردگي با اعتياد درمان پذير نيست!
افرادي که براي گريز از تشويش و اضطراب و فشارهاي رواني مواد مخدر را انتخاب ميکنند، کساني هستند که از رو به رو شدن با واقعيات عاجزند و به علت احساس عدم کفايت، زندگي خود را از واقعيت جدا کرده و آن را بر اوهام و رويا بنا ميکنند.
پيشگيري؛ بهترين شيوه مقابله
نقش خانواده در پيشگيري
کودکاني که در محيط خانه پذيرفته نشدهاند و با محروميت عاطفي و فقدان مهر مادري روبرو بودهاند، محبت و عواطف ديگران را احساس نميکنند و با ترک خانه و مدرسه و ناسازگاري رفتار خصمانه بروز ميدهند. اين افراد فاقد قدرت سازش ميشوند. حمايت بيش از اندازه و اغماض بينهايت پدر و مادر نيز سبب ميشود که کودک بسيار پرتوقع و به اصطلاح لوس و نازپرورده بارآيد و در نتيجه به تدريج در سازش با ديگران دچار اشکال شود.
چنين فردي بهعنوان يک موجود ضد اجتماعي طعمه خوبي براي قاچاقچيان مواد مخدر و جنايتکاران به شمار ميآيد. برقراري رابطه صحيح پدر و مادر با کودک سبب ميشود که رشد شخصيت بچه سير طبيعي داشته باشد و از انحراف و کجروي مصون بماند. عواقب خطرناک اعتياد ايجاب ميکند که والدين از لحظه تولد، بچه را موجودي بدانند که ياد ميگيرد و رشد شخصيت او منوط به برقراري رابطه صحيح بين همه اعضا خانواده است.
مواظبت مادر از کودک و ايجاد رابطه عاطفي با فرزند و رفتار خردمندانه توام با مهرباني پدر نه تنها به رشد شخصيت و متعادل شدن کودک کمک ميکند، بلکه در صورت اعتياد اتفاقي در دوره بلوغ نيز درمان را آسان ميسازد.
منبع: روزنامه اطلاعات