غرب و غلط زيادى
نويسنده: محمد حسن رحمانى
روزى جرج پنجم پادشاه استعمارگر انگليس خدمتكار دربار را صدا كرد و با عصبانيت به او گفت: مردك! چرا غلط زيادى كرده اى؟ و خدمتكار دربار گفت: قربان! رسم شاهان اين است كه از ضمير جمع استفاده مى كنند و جرج پنجم در حالى كه با حركت سر، تذكر خدمتكار دربار را تصديق مى كرد، گفت: بله! منظور اين بود كه چرا ما غلط زيادى كرده ايم؟!
دخالت غرب و در راس آنها آمريكا، انگليس و فرانسه در امور داخلى كشورها به بهانه هاى مختلف اگرچه مسبوق به سابقه است ولى دخالت آشكار آنها در انتخابات بى نظير و حماسى ملت ايران، آنچنان وقيحانه بوده است كه نمى توان به راحتى از آن چشم پوشيد.
امروز بايد انگليس و فرانسه را به عنوان خدمتكاران ساده اى دانست كه تنها براى پيشبرد اهداف و مطامع آمريكا وارد عمل شده اند، ولى نبايد از اين نكته غافل بود كه چه اتفاقى پس از پرشكوه ترين انتخابات ملت ايران رخ داده كه دنياى غرب و عمله هاى استكبار درصدد برآمده اند تا مكرر انتخابات ملت ايران را زير سؤال برده و از معدود عناصر شورشى و قانون شكن حمايت كنند.
كالبدشكافى اين جريان چنان سخت به نظر نمى رسد ولى بسنده كردن به چند نكته مى تواند اهداف غرب را از پيگيرى حمايت از خط آشوب براى افكار عمومى روشن كند.
۱- در رفتارشناسى سياسى دولتمردان غربى با توجه به اعمال سياست هاى هميشگى آنها از گذشته تاكنون، اگر باز هم عناصر سياسى ما نتوانند منفذه هاى عبور دشمن را به خاكريز انقلاب درك كنند، جاى تاسف دارد.
حركت جديد برخى كشورهاى اروپايى و آمريكا نسبت به انتخابات باشكوه ۲۲ خرداد چيزى نيست جز بى توجهى- اگر نگوييم همراهى كه تا حدود زيادى اينچنين است- نسبت به رفتارها و اقداماتى است كه در روزهاى قبل و پس از انتخابات از سوى نخبگان حزبى و برخى كانديداهاى اين دوره از انتخابات شاهد بوديم.
امروز مواضع مقامات اروپايى و آمريكا در انتخابات ايران را بايد ناشى از عملكردى بدانيم كه مكرر دلسوزان نظام به كانديداها و طرفداران آنها داشتند. وقتى فلان جريان سياسى در كشور بدون توجه به بازتاب بين المللى آن، كميته اى را تحت عنوان «كميته صيانت از آرا» تشكيل مى دهند، آيا نبايد انتظار داشت با كوچك ترين سؤال يا اعتراض توسط يك كانديدا پس از انتخابات، كسانى كه در كمين نشسته بودند تا پس از دستور حمله، اقدامات پوششى خود را براى يك جريان سياسى در ايران انجام دهند، يكباره با حجم انبوه دخالت ها و تهمت ها وارد اين فضا شوند؟!
۲- با كمى دقت و تامل مى توان مبدا اعتراضات معترضان به نتايج انتخابات دهم را تشخيص داد. حداقل در چند تجمع روزهاى گذشته در تهران، يكى از مسيرهاى تجمع كنندگان از جلوى سفارت انگليس بوده است.
آيا شروع اين تجمع از جلوى سفارت انگليس نبايد اين سؤال را در ذهن ما ايجاد كند كه دخالت مقامات غربى در انتخابات ايران تنها به حمايت لفظى آنها خلاصه نمى شود و حداقل بخشى از فرماندهى جريان معترض و تمام اقدامات تخريبى آشوبگران به صورت سازماندهى شده توسط كشورهاى اروپايى و در راس آنها آمريكا و انگليس انجام شده است.
۳- وقتى فرزند فلان مقام بلندپايه در جمع آشوب طلبان حاضر شده و به تحريك آنها مى پردازد، آيا نبايد انتظار داشت كه وزير امور خارجه فرانسه، انگليس يا رئيس جمهور آمريكا فضا را براى ورود به عرصه انتخابات ايران براى خود فراهم نبينند!
طبيعى است كه حضور فائزه هاشمى در جمع آشوبگران و سخنان تند او اين توهم را در مقامات غرب ايجاد مى كند كه انقلاب ديگرى در ايران در حال وقوع است و چه بسا تصور كنند فلان مقام مسؤول ايرانى نيز از چنين حركاتى حمايت مى كند.
۴- در زمانى كه بستر هرگونه اعتراض درباره نتايج انتخابات را قانون مشخص كرده است، برخى از كانديداها با تجاهل يا تغافل و چه بسا تعمد، به جاى اعتراض به بخشى از آراى ريخته شده در صندوق ها و پيگيرى بازشمارى آنها، سخن از ابطال انتخاباتى كه ده ها ميليارد تومان براى آن هزينه شده و مردم با عشق بالاترين مشاركت را رقم زده اند، مى رانند نبايد انتظار زير سؤال رفتن چنين انتخاباتى را توسط كشورهاى مدعى دموكراسى داشت كه هنر آنها در آخرين انتخابات خود - انتخابات پارلمان اروپا- اين بود كه توانستند ۴۳ درصد آراى مردم را اخذ و در برخى كشورها همچون اسلوانى كمتر از ۲۰ درصد توفيق يابند.
آنچه غرب امروز در رابطه با انتخابات ايران انجام مى دهد از همان غلط هايى است كه اسلاف آنها پيش از اين كرده بودند، با اين تفاوت كه اين بار اين غلط زيادى را تنها انگليسى ها نكرده اند، بلكه بسيارى از كشورهاى اروپايى و آمريكا كه به انتظار نشسته اند تا به ظن باطل خود پايان انقلاب اسلامى ايران را جشن بگيرند، كرده اند.
منبع:منبع : جهان نیوز
/خ
دخالت غرب و در راس آنها آمريكا، انگليس و فرانسه در امور داخلى كشورها به بهانه هاى مختلف اگرچه مسبوق به سابقه است ولى دخالت آشكار آنها در انتخابات بى نظير و حماسى ملت ايران، آنچنان وقيحانه بوده است كه نمى توان به راحتى از آن چشم پوشيد.
امروز بايد انگليس و فرانسه را به عنوان خدمتكاران ساده اى دانست كه تنها براى پيشبرد اهداف و مطامع آمريكا وارد عمل شده اند، ولى نبايد از اين نكته غافل بود كه چه اتفاقى پس از پرشكوه ترين انتخابات ملت ايران رخ داده كه دنياى غرب و عمله هاى استكبار درصدد برآمده اند تا مكرر انتخابات ملت ايران را زير سؤال برده و از معدود عناصر شورشى و قانون شكن حمايت كنند.
كالبدشكافى اين جريان چنان سخت به نظر نمى رسد ولى بسنده كردن به چند نكته مى تواند اهداف غرب را از پيگيرى حمايت از خط آشوب براى افكار عمومى روشن كند.
۱- در رفتارشناسى سياسى دولتمردان غربى با توجه به اعمال سياست هاى هميشگى آنها از گذشته تاكنون، اگر باز هم عناصر سياسى ما نتوانند منفذه هاى عبور دشمن را به خاكريز انقلاب درك كنند، جاى تاسف دارد.
حركت جديد برخى كشورهاى اروپايى و آمريكا نسبت به انتخابات باشكوه ۲۲ خرداد چيزى نيست جز بى توجهى- اگر نگوييم همراهى كه تا حدود زيادى اينچنين است- نسبت به رفتارها و اقداماتى است كه در روزهاى قبل و پس از انتخابات از سوى نخبگان حزبى و برخى كانديداهاى اين دوره از انتخابات شاهد بوديم.
امروز مواضع مقامات اروپايى و آمريكا در انتخابات ايران را بايد ناشى از عملكردى بدانيم كه مكرر دلسوزان نظام به كانديداها و طرفداران آنها داشتند. وقتى فلان جريان سياسى در كشور بدون توجه به بازتاب بين المللى آن، كميته اى را تحت عنوان «كميته صيانت از آرا» تشكيل مى دهند، آيا نبايد انتظار داشت با كوچك ترين سؤال يا اعتراض توسط يك كانديدا پس از انتخابات، كسانى كه در كمين نشسته بودند تا پس از دستور حمله، اقدامات پوششى خود را براى يك جريان سياسى در ايران انجام دهند، يكباره با حجم انبوه دخالت ها و تهمت ها وارد اين فضا شوند؟!
۲- با كمى دقت و تامل مى توان مبدا اعتراضات معترضان به نتايج انتخابات دهم را تشخيص داد. حداقل در چند تجمع روزهاى گذشته در تهران، يكى از مسيرهاى تجمع كنندگان از جلوى سفارت انگليس بوده است.
آيا شروع اين تجمع از جلوى سفارت انگليس نبايد اين سؤال را در ذهن ما ايجاد كند كه دخالت مقامات غربى در انتخابات ايران تنها به حمايت لفظى آنها خلاصه نمى شود و حداقل بخشى از فرماندهى جريان معترض و تمام اقدامات تخريبى آشوبگران به صورت سازماندهى شده توسط كشورهاى اروپايى و در راس آنها آمريكا و انگليس انجام شده است.
۳- وقتى فرزند فلان مقام بلندپايه در جمع آشوب طلبان حاضر شده و به تحريك آنها مى پردازد، آيا نبايد انتظار داشت كه وزير امور خارجه فرانسه، انگليس يا رئيس جمهور آمريكا فضا را براى ورود به عرصه انتخابات ايران براى خود فراهم نبينند!
طبيعى است كه حضور فائزه هاشمى در جمع آشوبگران و سخنان تند او اين توهم را در مقامات غرب ايجاد مى كند كه انقلاب ديگرى در ايران در حال وقوع است و چه بسا تصور كنند فلان مقام مسؤول ايرانى نيز از چنين حركاتى حمايت مى كند.
۴- در زمانى كه بستر هرگونه اعتراض درباره نتايج انتخابات را قانون مشخص كرده است، برخى از كانديداها با تجاهل يا تغافل و چه بسا تعمد، به جاى اعتراض به بخشى از آراى ريخته شده در صندوق ها و پيگيرى بازشمارى آنها، سخن از ابطال انتخاباتى كه ده ها ميليارد تومان براى آن هزينه شده و مردم با عشق بالاترين مشاركت را رقم زده اند، مى رانند نبايد انتظار زير سؤال رفتن چنين انتخاباتى را توسط كشورهاى مدعى دموكراسى داشت كه هنر آنها در آخرين انتخابات خود - انتخابات پارلمان اروپا- اين بود كه توانستند ۴۳ درصد آراى مردم را اخذ و در برخى كشورها همچون اسلوانى كمتر از ۲۰ درصد توفيق يابند.
آنچه غرب امروز در رابطه با انتخابات ايران انجام مى دهد از همان غلط هايى است كه اسلاف آنها پيش از اين كرده بودند، با اين تفاوت كه اين بار اين غلط زيادى را تنها انگليسى ها نكرده اند، بلكه بسيارى از كشورهاى اروپايى و آمريكا كه به انتظار نشسته اند تا به ظن باطل خود پايان انقلاب اسلامى ايران را جشن بگيرند، كرده اند.
منبع:منبع : جهان نیوز
/خ