طلا و مس

اين فيلم به تهيه کنندگي منوچهر محمدي و با بازي بهروز شعيبي، نگار جواهريان، جواد عزتي، سحر دولتشاهي، رضا رادمنش و نگين عبداللهي، درباره سيدرضا است که به تازگي با خانواده اش به تهران آمده و متوجه بيماري خاص همسرش زهرا مي شود و به ناچار براي تهيه هزينه درمان او تغييراتي در شيوه زندگي اش مي دهد. ده رقمي آخرين ساخته اسعديان اکران موفقي در سال گذشته داشت. طلا و مس پس از فيلم هاي نيش(1373)، مردآفتابي(1374)، شوخي(1378)، شب روباه (1375)،
پنجشنبه، 13 خرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
طلا و مس
طلا و مس
طلا و مس






چالش زندگي و اخلاق

اين فيلم به تهيه کنندگي منوچهر محمدي و با بازي بهروز شعيبي، نگار جواهريان، جواد عزتي، سحر دولتشاهي، رضا رادمنش و نگين عبداللهي، درباره سيدرضا است که به تازگي با خانواده اش به تهران آمده و متوجه بيماري خاص همسرش زهرا مي شود و به ناچار براي تهيه هزينه درمان او تغييراتي در شيوه زندگي اش مي دهد.
ده رقمي آخرين ساخته اسعديان اکران موفقي در سال گذشته داشت. طلا و مس پس از فيلم هاي نيش(1373)، مردآفتابي(1374)، شوخي(1378)، شب روباه (1375)، آخربازي(1379)، و ده رقمي(1387) ششمين فيلم بلند سينمايي همايون اسعديان است. طرح اوليه فيلمنامه طلاومس از منوچهر محمدي بوده و فرزندش حامد محمدي براساس آن فيلمنامه را به نگارش درآورده است. منوچهر محمدي، بدون تعارف جزء معدود تهيه کننده هاي حرفه اي سينماي ايران است که هميشه طرح هاي خوبي در پس ذهنش دارد و به صورت حرفه اي با مسائل فيلم ها برخورد مي کند. اين تهيه کننده با سابقه در مورد اين که بر چه اساسي کارگرداني را براي طرح هايش انتخاب مي کند، مي گويد: «اگر بخواهم جوابي کلاسيک به اين سوال بدهم، بايد بگويم مجموعه عللي دارد، مثل نمونه کارهاي او که به عنوان خميرمايه و گرايش کارگردان از نظر ذوقي و فکري به يک موضوع مي تواند موثر باشد. اما جواب غير کلاسيک و مساله مهم تر براي من اين است که کارگرداني که انتخاب مي شود، در گفت وگوها و جلسات اوليه اين احساس را در من به وجود بياورد که مي تواند ظرفيت هاي تازه اي به فيلمنامه اضافه کند، فيلمنامه را بفهمد و تبديل به مساله اش شود و برايش مهم باشد، نه يک کار تکراري و روزمره از سر نياز و ضرورت، بلکه يک نياز روحي و عاطفي درش وجود داشته باشد. اين موضوع از ميزان اشتياق فرد، قابل تشخيص است. اين فرآيندي است که طي مي شود و در چندين جلسه گفت و گو به اين نتيجه مي رسم که کارگردان شرايط لازم را دارد يا نه. از اين جا به بعد مجموعه اي از تفاهمات شکل مي گيرد که مربوط به انتخاب عوامل و شرايط توليد و بحث اجرايي توليد فيلم است که اين هم فاکتور تعيين کننده اي است. در مذاکرات به اين مي رسيم که کارگردان مي تواند در اين چارچوب (که شرايط هم در آن دخيل است) چيزي بالاي هشتاد درصد شرايط بودجه بندي را رعايت کند يا نه، اگر بتواند آن وقت پروژه قابليت اجرا دارد و مي شود کار را شروع کرد. مرحله بعدي ظرفيت هايي است که مي شود در اجرا به فيلمنامه اضافه کرد. به نظر من تهيه کننده هوشمند بايد در حکم مشاور در کنار کارگردان باشد، بدون آن که تداخل وظيفه پيش بيايد و بقيه عوامل را جوري در فيلم به صورت معنوي سهيم کند که مجموعه اي از پيشنهادات به مجموعه برسد که اين ها مي تواند کمک کننده باشد. وقتي اين بده بستان فکري اتفاق مي افتد، بايد تحت کنترل و نظارت تهيه کننده باشد که حاصل قابل قبول و قابل پذيرش بشود.» محمدي در مورد روند توليد طلاومس مي گويد: «پس از اين که طرح فيلمنامه تقريباً از تابستان سال 1387 مطرح شد، کار مربوط به فيلمنامه شروع شد بعد از چندين بار بازنويسي و استفاده آقاي حامد محمدي از برآيند نقطه نظرات من و آقاي اسعديان، به خاطر جنس موضوع فيلم که مربوط به روحانيت است، از مشاوران روحاني استفاده کرديم و پاره اي از فضاهاي زندگي روحانيت براي فيلمنامه نويس و کارگردان تشريح شد. پس از تکميل فيلمنامه پيش توليد را در آبان وآذر 1387 شروع کرديم و در دي ماه وارد فيلمبرداري شديم و نزديک به دو ماه فيلمبرداري داشتيم و در اواخر بهمن فيلمبرداري به اتمام رسيد. کارهاي مربوط به تدوين تقريباً همزمان انجام شد و اوايل سال1388 مقدمات پايان بندي تدوين و ساير فصل هاي کار را دنبال کرديم تا فيلم آماده نمايش شد.» محمدي در مورد اين که فکر اوليه اش چقدر در فيلم به تصوير کشيده شده و از نتيجه کار رضايت دارد يا نه، مي گويد: «به نظرم خيلي کار از حيث فکري که داشتم، خوب درآمده و به گمانم ظرفيت هاي تازه تري از فکر اوليه به کار اضافه شده و کار بهبود پيدا کرده و در نهايت از نتيجه راضي ام.»
محمدي که پيش از اين در زير نورماه(رضا ميرکريمي) و مارمولک(کمال تبريزي) به بخش هايي از مسائل و شرايط و زندگي روحانيت پرداخته بود، در اين فيلم هم باز به سراغ اين قشر از جامعه رفته است. او که از فضاي رسانه اي عليه مارمولک ناراضي است، در مورد اين که آيا فکر مي کند مشکلي براي اين فيلم به وجود بيايد، مي گويد: «به شخصه اميدوارم هيچ مشکلي پيش نيايد، اما اين را بايد بگويم که در فيلم قبلي هم نبايد مشکلي پيش مي آمد. متأسفانه فضاي رسانه اي باعث شد مارمولک تحت الشعاع قرار گيرد. اگر مسائل حاشيه اي بر طلاومس حاکم نشود مطمئناً مي تواند فيلم مفيد و ارزشمندي براي مخاطب باشد.»
حامد محمدي، نويسنده فيلمنامه طلاومس در مورد نحوه ورودش به سينما و فيلمنامه نويسي مي گويد: «با توجه به سابقه تحصيلات حقوقي ام، ورود به حوزه سينما کمي سخت بود، اما با مشاوره و همکاري و مساعدت منوچهر محمدي، اين امر محقق شد که از سال 1386 به صورت مداوم به نگارش فيلمنامه مشغول شوم. البته از سنين بسيار پايين تر به کارگرداني و تصويربرداري آثار مستند و تبليغاتي مشغول بودم، اما همه اين ها صرفا کسب تجربه و اثبات علاقه اي بود که شايد هر علاقمندي به سينما، اين راه را انتخاب کند. از سال 1386 موفق به نگارش چندين فيلمنامه شدم که بديهي است در همه آن ها منوچهر محمدي همراه و مشاورم بود.»
فيلمنامه نويس جوان طلاومس در مورد نگارش آن مي گويد: «با توجه به اين که منوچهر محمدي در بيشتر کارهايي که تهيه کرده، ايده اوليه داستان را پيشنهاد کرده، در اين کار نيز ايده اوليه توسط ايشان مطرح شد که آن قدر جذاب و تاثيرگذار بود که براي نگارش اين فيلمنامه از ايشان فرصت خواستم. با توافقي که با همايون اسعديان به عمل آمده، نگارش اين فيلمنامه آغاز شد. با توجه به حساسيت موضوع اين داستان و همچنين حساسيت تهيه کننده و کارگردان اين کار که در طول نگارش فيلمنامه نيز مرا همراهي مي کردند، زمان نگارش اين فيلمنامه از زمان اختصاص يافته براي يک فيلمنامه معمولي فراتر رفت و البته بي تجربگي و وسواس من هم مزيد برعلت شد و عملا مراحل توليد به تعويق افتاد تا نگارش به صورت کامل به پايان برسد.»
حامد محمدي در مورد محتواي داستان مي گويد: «با توجه به محتواي اين داستان که در مورد روحاني جواني است که به دنبال اخلاق به شهرهاي مختلفي سفر کرده و از محضر اساتيد مهم و برجسته اخلاق استفاده کرده، لازم بود که زندگي طلبه هاي جوان را از نزديک ديده باشم. بحث طلبگي رايج اين روزها، شايد اخلاق نباشد و در حوزه هاي امروزي شايد اين درس خيلي جدي گرفته نشود، اما طلبه اي که در درس اخلاق حضور نيافته باشد، مثل دانشجوي مهندسي است که در آزمايشگاه هيچ کدام از فرمول هاي تئوري را به صورت عملي آزمايش نکرده است. از همين رو سيدرضاي داستان طلاومس، همان طلبه اي است که مي داند بايد براي يک روحاني کامل شدن، اخلاق را جدي بگيرد. اما سيدرضا از يک نکته غافل است و اين که اخلاق را حتما نبايد در کلاس درس و منبر و حديث و روايت آموخت، که اخلاق همان چيزي است که هميشه و از هر صبح تا شب مقابل چشمان اوست و سيدرضا قبلا او را نمي ديد. مسير اين داستان به گونه اي ست که سيدرضا چشمانش را بيشتر باز مي کند و مي بيند که زندگي، عين اخلاق است و اخلاق، عين زندگي. زندگي سيدرضا در طلاومس، آن قدر طبيعي و ملموس مي شود که او حتي مجبور است کهنه فرزند يک ساله اش را تميز کند، لباس بشويد و آشپزي کند. کارهايي که شايد به تصور سيدرضايي که به دنبال اخلاق است، به اخلاق هيچ ربطي ندارد.»
حامد محمدي در مورد رضايتش از نتيجه نهايي فيلم مي گويد: «نتيجه نهايي اين کار بي شک و به مراتب بهتر ازآن چيزي است که تصورش را مي کردم. نکات مثبتي که در اين فيلم براي من مشهود و بارز است، عبارت است از:1- شيوه روايت تصويري و کارگرداني اين داستان توسط همايون اسعديان که اين داستان را به سرانجامي زيبا رساند.2- انتخاب درست و به جاي خانم نگار جواهريان براي شخصيت زهراي اين فيلمنامه که به يقين بهترين انتخاب و بهترين گزينه بود.
3- تاثيري که داستان اين فيلم شايد در فضاي اين روزها بر دوستان سيدرضا و علاقمندان راه او بگذارد، حتي اگر يک درهزار هم باشد، باز جاي شکر دارد.
سحر دولتشاهي که در کارنامه کاري خود حضور در فيلم هاي چهارشنبه سوري (اصغر فرهادي) و وقتي همه خوابيم(بهرام بيضايي) را دارد، در مورد حضورش در طلاومس مي گويد: «نوع روايت فيلمنامه را خيلي دوست داشتم. اصولاً فيلمنامه خيلي برايم مهم است و فيلمنامه اين کار را دوست داشتم. ضمن اين که گروه، گروه صميمي و خوبي بود و فکر مي کنم اين صميميت در فيلم ديده شود. در مجموع کار خيلي دوستانه شکل گرفت. در برخورد و گپي که با آقاي اسعديان داشتم نظرات ايشان را پسنديدم. قبلاً در م مثل مادر(رسول ملاقلي پور) با آقاي منوچهر محمدي همکاري داشتم و خوشحال بودم که با ايشان مجدداً همکاري مي کنم.»
دولتشاهي در مورد تعاملش با کارگردان مي گويد:«قبل از اين که کار شروع شود و جلوي دوربين بروم، با آقاي اسعديان خيلي گپ زديم و راجع به جزئيات نقش حرف زديم. موقع فيلمبرداري با ارجاع به همان گپ ها، نظرات همديگر را تأمين کرديم.آقاي اسعديان کارگرداني است که در يک محيط آرام اجازه ميدهد، بازيگر خودش و کار را پيدا کند. در کار تمرين هم داشتيم، اما چون نقش من نقش کوچکي بود، خيلي دورخواني نداشتيم، بيشتر براي نزديک شدن به نقش با آقاي اسعديان حرف مي زديم. مدتي طول مي کشد تا به نقشم نزديک شوم، به خاطر همين ترجيح مي دهم نقش هايي را انتخاب کنم که به من نزديکي هايي داشته باشند، ولي در نهايت براي اين که نقش پخته شود با کارگردان صحبت مي کنم و به نظر مشترکي مي رسيم. سخت ترين جاي کار وقتي است که با کارگردان هماهنگ نباشم که باعث مي شود به اجراي مورد نظر خودم يا کارگردان نرسم. البته به خطر حساسيت هايي که در انتخاب نقش دارم، خيلي کم اين اتفاق برايم افتاده است.»
اين بازيگر گزيده کار و تواناي سينما، تئاتر و تلويزيون ايران که با کتاب فروشي هدهد(مرضيه برومند) و بخصوص مسافران(رامبد جوان) براي تماشاگر عام هم شناخته شد، در پايان در مورد نقشش در طلاومس مي گويد: «راجع به نقش ترجيح مي دهم اول فيلم ديده شود، بعد صحبت کنم، اما براي خودم تجربه جديدي بود. نقشم سرپرستار بيمارستاني است که با شخصيت هاي اصلي مواجه مي شود و در اين بين اتقاقاتي پيش مي آيد.»
کارگردان: همايون اسعديان. تهيه کننده: منوچهر محمدي. فيلمنامه نويس: حامد محمدي. فيلمبردار: حسين جعفريان.صدابردار: ساسان نخعي. صداگذار: ساسان نخعي، مسعود بهنام. طراح صحنه ولباس: مرجان گلزار. چهره پرداز: مهرداد ميرکياني.تدوينگر: بهرام دهقاني. موسيقي: آريا عظيمي نژاد. مديرتوليد: مجيد کريمي. بازيگران: بهروز شعيبي، نگار جواهريان، سحر دولتشاهي،جواد عزتي، رضا رادمنش، مهران رجبي.زمان: 97دقيقه.

خلاصه داستان

سيدرضا به شوق يافتن استاد اخلاقي که وصف او را بسيار شنيده است به تهران مي آيد، اما حوادث به گونه اي رقم مي خورد که او هيچ گاه نمي تواند استاد را ملاقات کند.

مشخصات کارگردان:

متولد: 1337،اصفهان. تحصيلات ديپلم.

فيلم شناسي کارگردان:

سازنده آثار مرد آفتابي، شب روباه، شوخي، ده رقمي.
منبع: صنعت سينما- 91




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.