اسكيزو فرني هيولاي توهم
نويسنده:زهرا عابدين زاده
درر قديم الايام نظر عامه پيرامون اختلالات ذهني اين بود كه آنها نتيجه نيروهاي فوق طبيعي هستند. در تمدن و فرهنگ قديم باور نيرومندي نسبت به بيماري هاي رواني وجود داشت كه با انديشه هاي روانشناختي عدم كاركرد ذهن درهم آميخته شده بود. به همين علت تلاش هايي براي بازگرداندن تعادل فكري بيماران انجام مي دادند. مانند خوابانيدن آنها روي پوست حيوانات سوراخ كردن جمجمه بيمار، گرسنگي دادن يا شكنجه هاي جسمي. همه اينها به واسطه شيوع خرافات واوهام بوده است. به تدريج پزشكان و دانشمنداني همچون بقراط، پينل، بلولر و ديگران اين اعتقادات را زيرسوال برده و علل طبيعي را سبب بيماري هاي رواني دانستند و برخورد با بيماران رواني را متحول ساختند.
مطالعاتي كه به وسيله سازمان بهداشت جهاني روي اسكيزوفرني صورت گرفته است، نشان داده كه مفهوم اسكيزوفرني در تمام كشورها و فرهنگها مفهومي جهاني است.
به طور كلي پژوهش هاي متعدد عوامل خطر زير را روشن ساخته اند:
1 -داشتن يك عضو بيمار اسكيزوفرنيك در خانواده
2- سابقه تولد مشكل و احتمالاضربه به سر هنگام زايمان
3- داشتن دوره رشد غيرعادي كه منجر به پرورش طفلي بي نهايت خجول، خيالپرداز، منزوي، تنها و مطيع مي شود يا اينكه طفلي مخرب، وحشي، اصلاح ناپذير، فراري از مدرسه؛ يا طفلي كه از هيچ چيز لذت نمي برد، بار مي آورد.
4- داشتن پدر يا مادري كه بيش از حد متوقع و خشن بوده و در شناخت نيازهاي كودك ناتوان است.
5- پايين بودن آنزيم مونوآمين اكسيداز )MAO( در پلاكت هاي خون
6- مصرف مواد مخدر يا محرك مانند حشيش، آمفتامين ها، كوكائين، L.S.D و...
7- وجود سابقه وارد آمدن يك استرس سهمگين كه خارج از تحمل و مقاومت فرد است. مانند جنگ، زلزله و...
1- اختلالات ادراكي
2- اختلالات تفكر
3- اختلالات خلقي و عاطفي
4- اختلالات رفتاري و حركتي
ما در اينجا به مهمترين نشانه ها در هر گروه اشاره مي كنيم.
الف) اختلالات ادراكي
صدا به عنوان يك محرك شنوايي و يك تصوير به عنوان محرك بينايي به شمار رفته و باعث تحريك گيرنده هاي حسي گوش يا چشم يعني اندام حسي خاص شده و از آن طريق پيام هاي دريافت شده را به مغز مي رساند. تا اينجا”احساس” صورت گرفته است. هنگامي كه آن پيام خام در مغز موردتجزيه و تحليل قرار مي گيرد و مغز به آن معني مي بخشد فرايند “ادراك” صورت مي گيرد. به عبارت ساده تر ادراك يعني معني بخشي به محرك هاي دريافتي از اندام هاي حسي در مغز. هرگاه در اين حوزه اختلالي به وجود آيد به آن اختلالات ادراكي گويند. يكي از مهمترين اختلالات ادراكي، توهم است.
توهم عبارت است از درك محرك مشخص بدون وجود واقعي و خارجي محرك. توهم كه يكي از نشانه هاي شاخص بيماري اسكيزوفرني است انواع مختلفي دارد كه در زير به آنها اشاره مي كنيم:
-1توهمات شنوايي: شايع ترين نوع توهم در بيماران اسكيزوفرنيك مي باشد و به صورت يك يا چند صدا يا به شكل جملات و عبارات مختلف شنيده مي شود. گاهي به صورت تكرار شونده و گاهي به صورت موسيقي يا صداهاي عجيب وغريب درك مي گردد. اين نشانه ممكن است به صورت هاي زير باشد:
جمله اي كه به بيمار دستور مي دهد. مثلا“همسرت را بزن” يا “اين كار را نكن”
جملاتي كه به او ناسزا و فحش مي گويند يا از او ايراد مي گيرند يا به او اخطار مي دهند.
به صورت صداهاي متناقض. به طور مثال ممكن است يك صدا خوبي بيمار را و يك صدا بدي او را بگويد.
ممكن است به صورتي باشد كه دو نفر با هم راجع به بيمار صحبت مي كنند و وي حرف هاي آنها را بشنود.
2- توهمات بينايي: معمولاتوهمات بينايي به سه گروه تصويري، نقطه اي يا صحنه اي طبقه بندي مي شوند. ممكن است بيمار تصوير شخص يا شيء يا صحنه اي را كه ديگران نمي توانند آن را ببينند، ببيند.
3- توهمات لمسي: بيمار فكر مي كند ماري روي پشتش حركت مي كند يا حيواناتي خاص زير پوستش وجود دارند كه حركت مي كنند يا...
4- توهم هاي بويايي: بيمار بوهايي را حس مي كند كه ديگران از حس كردن آنها ناتوانند (به طور واقعي وجود ندارد.) براي مثال بوي تخم مرغ گنديده، لاستيك سوخته، بنزين، نفت و... معمولادر بيماران اسكيزوفرنيك كمتر مشاهده مي شود.
5 -توهم چشايي: در بيماران اسكيزوفرنيك نادر است.
6- توهم هاي حسي عمقي: در بيماران اسكيزوفرنيك شايع بوده و معمولابه صورت هاي زير وجود دارد: تحت فشار قرار گرفتن احشاء
احساس بريده شدن يا چنگ خوردن عضلات يا غلاف آنها
احساسات دردناك الكتريكي يا اشعه اي در احشاء
-7 توهم هاي جنسي: در دو جنس متفاوت است.
-8 توهمات متفرقه عجيب وغريب: براي مثال بيمار ممكن است بگويد “بوي تلويزيون به مشامم مي خورد” يا اينكه “مزه سگ مي چشم”.
ب) اختلالات تفكر
تفكر معمولابه چند صورت عمده اختلال پيدا مي كند. يكي اشتغال ذهني شديد با عقايد فلسفي، رواني، انتزاعي، ديني و... و ديگري به صورت هذيان يا اختلال در شكل يا فرايند تفكر. هذيان افكار غيرمنطقي است كه با پديده هاي اجتماعي- فرهنگي و واقعيت مغايرت داشته و با منطق و استدلال نيز تصحيح نگرديده و عجيب و غريب باشد. مهمترين هذيانها عبارتند از:
1 -هذيان بزرگ منشي: بيمار فكر مي كند آدم مهم و مشهوري است.
2- هذيان گزند و آسيب: بيمار فكر مي كند كه به دنبال وي هستند تا به او آسيب برسانند يا او را اذيت كرده يا بكشند.
3 -هذيان گناه و تقصير: فكر مي كند كه تمام مشكلات ومصائب و حوادث روزگار بر گردن اوست و مقصر اصلي همه چيز مي باشد.
4- هذيان تحت تاثير يا تحت كنترل بودن: فكر مي كند كه تحت تاثير نيروهاي خاص بوده يا از طريق دستگاه هايي كنترل مي شود يا اينكه مي تواند رويدادهاي بسياري را كه طبيعي هستند كنترل كند يا رفتار و افكار ديگران را تحت سيطره خود داشته باشد.
5- هذيان انتساب يا ارجاع: فرد فكر مي كند كه ديگران درباره او حرف مي زنند يا رفتارهاي طبيعي ديگران را به خود منتسب مي كند. اگر كسي حركتي كرد منظورش او (بيمار) است. يا اينكه تلويزيون در مورد او حرف مي زند.
6- هذيان پخش فكر: بيمار فكر مي كند كه هرچه در ذهنش مي گذرد و هر فكري مي كند، پخش شده وديگران متوجه آن مي شوند.
7- هذيان كاشتن فكر: بيمار خيال مي كند كه سيستم يا افرادي هستند كه فكر خاصي را به او القا كرده و در ذهنش مي كارند.
8- هذيان بيرون كشيدن افكار: بيمار فكر مي كند كساني هستند كه سعي مي كنند محتواي ذهن او و افكارش را از ذهن وي بيرون بكشند.
اختلالات ديگر تفكر در شكل يا فرايند تفكر به وجود مي آيند كه ضعف حافظه، از اين شاخه به آن شاخه پريدن، پرش افكار، انسداد افكار، حاشيه پردازي، تفكر مماسي، واژه سازي و... از جمله مهمترين آنهاست.
ج) اختلالات عاطفه
به تجربيات شخصي كه رنگ هيجاني به خود مي گيرد، عاطفه گويند. خشم، شادي، غم، اضطراب و... از عواطف هستند. عواطف به طور عمده به سه صورت دچار اختلال مي شود:
1- كاهش واكنش هاي هيجاني. معمولابيمار در برابر محرك هايي كه براي ديگران خوشايند يا ناخوشايند است، بي تفاوت مي باشد. فرد اسكيزوفرنيك از مسائل روزمره لذتي نمي برد. براي مثال بيمار در برابر حوادثي مانند ازدواج خود يا تولد فرزندش واكنش هيجاني مثبتي نشان نمي دهد.
2- افزايش بسيار شديد عواطف، مخصوصا خشم، نشاط يا اضطراب
3- عدم تناسب واكنش هاي هيجاني و عاطفي. براي مثال بيمار اسكيزوفرني كه مادرش به تازگي فوت نموده است مرگ وي را با خوشحالي و خنده توصيف و تعريف مي كند.
د) اختلالات رفتاري و حركتي
1 -شكلك درآوردن و ادا واطوار: بيمار ممكن است مدتهاي طولاني جلوي آينه بنشيند و خود را نگاه كند، يا در انظار اطوارهاي خاصي كه عجيب وغريب است درآورد.
2- جمود: ممكن است ساعتها يك وضعيت دشوار به خود بگيرد و حركتي نكند.
3- بدبيني: بيمار ممكن است نسبت به همسر (در مورد خيانت وي) يا اطرافيان سوءظن داشته باشد. سوءظن مي تواند در زمينه هاي جنسي، مالي، رقابتي و... باشد.
4- منفي كاري: ممكن است هر كاري كه به وي گفته مي شود، عكس آن را انجام دهد يا از انجام آن عمل سر باز زند.
5- كناره گيري اجتماعي: بيمار اسكيزوفرنيك ممكن است هيچ علاقه اي به “درجمع بودن” نشان ندهد و گوشه گير و خجالتي باشد. از كارهاي گروهي فراري باشد و در ميهماني ها شركت نكند
6 -تكلم مختل: نشانه هايي مانند پرحرفي، سكوت مطلق، تكرار كلام و... در اين طبقه قرار مي گيرند.
علامت و نشانه بسيارمهم ديگري كه در بيماران رواني شديد از جمله بيماران اسكيزوفرنيك مشاهده مي شود، عدم بصيرت است. يعني بيمار از بيماري خود آگاهي ندارد. به همين دليل است كه اكثر بيماران اسكيزوفرنيك اعتقاد دارند كه خود سالم هستند، اين اطرافيان هستند كه مريضند. همچنين به همين دليل از مصرف كردن دارو خودداري مي كنند.
علائم و نشانه هاي جزئي ديگري وجود دارد كه ما در اينجا از ذكر آنها خودداري مي كنيم. به خاطر داشته باشيد كه با وجود يكي دو علامت نمي توان گفت فردي بيمار است. پس هيچ گاه در پي تشخيص و درمان خودسرانه كسي برنياييد و هميشه امور تشخيص ودرماني را به متخصصان بسپاريد.
تعريف اسكيزوفرني
مطالعاتي كه به وسيله سازمان بهداشت جهاني روي اسكيزوفرني صورت گرفته است، نشان داده كه مفهوم اسكيزوفرني در تمام كشورها و فرهنگها مفهومي جهاني است.
بروز و شيوع
سبب شناسي
به طور كلي پژوهش هاي متعدد عوامل خطر زير را روشن ساخته اند:
1 -داشتن يك عضو بيمار اسكيزوفرنيك در خانواده
2- سابقه تولد مشكل و احتمالاضربه به سر هنگام زايمان
3- داشتن دوره رشد غيرعادي كه منجر به پرورش طفلي بي نهايت خجول، خيالپرداز، منزوي، تنها و مطيع مي شود يا اينكه طفلي مخرب، وحشي، اصلاح ناپذير، فراري از مدرسه؛ يا طفلي كه از هيچ چيز لذت نمي برد، بار مي آورد.
4- داشتن پدر يا مادري كه بيش از حد متوقع و خشن بوده و در شناخت نيازهاي كودك ناتوان است.
5- پايين بودن آنزيم مونوآمين اكسيداز )MAO( در پلاكت هاي خون
6- مصرف مواد مخدر يا محرك مانند حشيش، آمفتامين ها، كوكائين، L.S.D و...
7- وجود سابقه وارد آمدن يك استرس سهمگين كه خارج از تحمل و مقاومت فرد است. مانند جنگ، زلزله و...
علائم و نشانه ها
1- اختلالات ادراكي
2- اختلالات تفكر
3- اختلالات خلقي و عاطفي
4- اختلالات رفتاري و حركتي
ما در اينجا به مهمترين نشانه ها در هر گروه اشاره مي كنيم.
الف) اختلالات ادراكي
صدا به عنوان يك محرك شنوايي و يك تصوير به عنوان محرك بينايي به شمار رفته و باعث تحريك گيرنده هاي حسي گوش يا چشم يعني اندام حسي خاص شده و از آن طريق پيام هاي دريافت شده را به مغز مي رساند. تا اينجا”احساس” صورت گرفته است. هنگامي كه آن پيام خام در مغز موردتجزيه و تحليل قرار مي گيرد و مغز به آن معني مي بخشد فرايند “ادراك” صورت مي گيرد. به عبارت ساده تر ادراك يعني معني بخشي به محرك هاي دريافتي از اندام هاي حسي در مغز. هرگاه در اين حوزه اختلالي به وجود آيد به آن اختلالات ادراكي گويند. يكي از مهمترين اختلالات ادراكي، توهم است.
توهم عبارت است از درك محرك مشخص بدون وجود واقعي و خارجي محرك. توهم كه يكي از نشانه هاي شاخص بيماري اسكيزوفرني است انواع مختلفي دارد كه در زير به آنها اشاره مي كنيم:
-1توهمات شنوايي: شايع ترين نوع توهم در بيماران اسكيزوفرنيك مي باشد و به صورت يك يا چند صدا يا به شكل جملات و عبارات مختلف شنيده مي شود. گاهي به صورت تكرار شونده و گاهي به صورت موسيقي يا صداهاي عجيب وغريب درك مي گردد. اين نشانه ممكن است به صورت هاي زير باشد:
2- توهمات بينايي: معمولاتوهمات بينايي به سه گروه تصويري، نقطه اي يا صحنه اي طبقه بندي مي شوند. ممكن است بيمار تصوير شخص يا شيء يا صحنه اي را كه ديگران نمي توانند آن را ببينند، ببيند.
3- توهمات لمسي: بيمار فكر مي كند ماري روي پشتش حركت مي كند يا حيواناتي خاص زير پوستش وجود دارند كه حركت مي كنند يا...
4- توهم هاي بويايي: بيمار بوهايي را حس مي كند كه ديگران از حس كردن آنها ناتوانند (به طور واقعي وجود ندارد.) براي مثال بوي تخم مرغ گنديده، لاستيك سوخته، بنزين، نفت و... معمولادر بيماران اسكيزوفرنيك كمتر مشاهده مي شود.
5 -توهم چشايي: در بيماران اسكيزوفرنيك نادر است.
6- توهم هاي حسي عمقي: در بيماران اسكيزوفرنيك شايع بوده و معمولابه صورت هاي زير وجود دارد:
-7 توهم هاي جنسي: در دو جنس متفاوت است.
-8 توهمات متفرقه عجيب وغريب: براي مثال بيمار ممكن است بگويد “بوي تلويزيون به مشامم مي خورد” يا اينكه “مزه سگ مي چشم”.
ب) اختلالات تفكر
تفكر معمولابه چند صورت عمده اختلال پيدا مي كند. يكي اشتغال ذهني شديد با عقايد فلسفي، رواني، انتزاعي، ديني و... و ديگري به صورت هذيان يا اختلال در شكل يا فرايند تفكر. هذيان افكار غيرمنطقي است كه با پديده هاي اجتماعي- فرهنگي و واقعيت مغايرت داشته و با منطق و استدلال نيز تصحيح نگرديده و عجيب و غريب باشد. مهمترين هذيانها عبارتند از:
1 -هذيان بزرگ منشي: بيمار فكر مي كند آدم مهم و مشهوري است.
2- هذيان گزند و آسيب: بيمار فكر مي كند كه به دنبال وي هستند تا به او آسيب برسانند يا او را اذيت كرده يا بكشند.
3 -هذيان گناه و تقصير: فكر مي كند كه تمام مشكلات ومصائب و حوادث روزگار بر گردن اوست و مقصر اصلي همه چيز مي باشد.
4- هذيان تحت تاثير يا تحت كنترل بودن: فكر مي كند كه تحت تاثير نيروهاي خاص بوده يا از طريق دستگاه هايي كنترل مي شود يا اينكه مي تواند رويدادهاي بسياري را كه طبيعي هستند كنترل كند يا رفتار و افكار ديگران را تحت سيطره خود داشته باشد.
5- هذيان انتساب يا ارجاع: فرد فكر مي كند كه ديگران درباره او حرف مي زنند يا رفتارهاي طبيعي ديگران را به خود منتسب مي كند. اگر كسي حركتي كرد منظورش او (بيمار) است. يا اينكه تلويزيون در مورد او حرف مي زند.
6- هذيان پخش فكر: بيمار فكر مي كند كه هرچه در ذهنش مي گذرد و هر فكري مي كند، پخش شده وديگران متوجه آن مي شوند.
7- هذيان كاشتن فكر: بيمار خيال مي كند كه سيستم يا افرادي هستند كه فكر خاصي را به او القا كرده و در ذهنش مي كارند.
8- هذيان بيرون كشيدن افكار: بيمار فكر مي كند كساني هستند كه سعي مي كنند محتواي ذهن او و افكارش را از ذهن وي بيرون بكشند.
اختلالات ديگر تفكر در شكل يا فرايند تفكر به وجود مي آيند كه ضعف حافظه، از اين شاخه به آن شاخه پريدن، پرش افكار، انسداد افكار، حاشيه پردازي، تفكر مماسي، واژه سازي و... از جمله مهمترين آنهاست.
ج) اختلالات عاطفه
به تجربيات شخصي كه رنگ هيجاني به خود مي گيرد، عاطفه گويند. خشم، شادي، غم، اضطراب و... از عواطف هستند. عواطف به طور عمده به سه صورت دچار اختلال مي شود:
1- كاهش واكنش هاي هيجاني. معمولابيمار در برابر محرك هايي كه براي ديگران خوشايند يا ناخوشايند است، بي تفاوت مي باشد. فرد اسكيزوفرنيك از مسائل روزمره لذتي نمي برد. براي مثال بيمار در برابر حوادثي مانند ازدواج خود يا تولد فرزندش واكنش هيجاني مثبتي نشان نمي دهد.
2- افزايش بسيار شديد عواطف، مخصوصا خشم، نشاط يا اضطراب
3- عدم تناسب واكنش هاي هيجاني و عاطفي. براي مثال بيمار اسكيزوفرني كه مادرش به تازگي فوت نموده است مرگ وي را با خوشحالي و خنده توصيف و تعريف مي كند.
د) اختلالات رفتاري و حركتي
1 -شكلك درآوردن و ادا واطوار: بيمار ممكن است مدتهاي طولاني جلوي آينه بنشيند و خود را نگاه كند، يا در انظار اطوارهاي خاصي كه عجيب وغريب است درآورد.
2- جمود: ممكن است ساعتها يك وضعيت دشوار به خود بگيرد و حركتي نكند.
3- بدبيني: بيمار ممكن است نسبت به همسر (در مورد خيانت وي) يا اطرافيان سوءظن داشته باشد. سوءظن مي تواند در زمينه هاي جنسي، مالي، رقابتي و... باشد.
4- منفي كاري: ممكن است هر كاري كه به وي گفته مي شود، عكس آن را انجام دهد يا از انجام آن عمل سر باز زند.
5- كناره گيري اجتماعي: بيمار اسكيزوفرنيك ممكن است هيچ علاقه اي به “درجمع بودن” نشان ندهد و گوشه گير و خجالتي باشد. از كارهاي گروهي فراري باشد و در ميهماني ها شركت نكند
6 -تكلم مختل: نشانه هايي مانند پرحرفي، سكوت مطلق، تكرار كلام و... در اين طبقه قرار مي گيرند.
علامت و نشانه بسيارمهم ديگري كه در بيماران رواني شديد از جمله بيماران اسكيزوفرنيك مشاهده مي شود، عدم بصيرت است. يعني بيمار از بيماري خود آگاهي ندارد. به همين دليل است كه اكثر بيماران اسكيزوفرنيك اعتقاد دارند كه خود سالم هستند، اين اطرافيان هستند كه مريضند. همچنين به همين دليل از مصرف كردن دارو خودداري مي كنند.
علائم و نشانه هاي جزئي ديگري وجود دارد كه ما در اينجا از ذكر آنها خودداري مي كنيم. به خاطر داشته باشيد كه با وجود يكي دو علامت نمي توان گفت فردي بيمار است. پس هيچ گاه در پي تشخيص و درمان خودسرانه كسي برنياييد و هميشه امور تشخيص ودرماني را به متخصصان بسپاريد.