ميکروفون 52 ساله

منوچهر نوذري در سال 1337 اولين مردي بود که تصويرش روي صفحه تلويزيون ملي ايران نقش بست. تلويزيون در ايران عمري حداکثر 52 ساله دارد. بنابراين عمر گزارشگري ورزشي در ايران به طور قطع از 52 سال بيشتر نيست. قديمي ترين گزارشگران ورزشي در ايران از عناصر قديمي مطبوعات بودند، از جمع نويسندگان قديمي ورزش مرداني چون حسين فکري، مهدي اسداللهي،
يکشنبه، 28 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ميکروفون 52 ساله

 ميکروفون 52 ساله
ميکروفون 52 ساله


 





 

تاريخچه گزارشگري ورزشي در ايران.
 

منوچهر نوذري در سال 1337 اولين مردي بود که تصويرش روي صفحه تلويزيون ملي ايران نقش بست. تلويزيون در ايران عمري حداکثر 52 ساله دارد. بنابراين عمر گزارشگري ورزشي در ايران به طور قطع از 52 سال بيشتر نيست. قديمي ترين گزارشگران ورزشي در ايران از عناصر قديمي مطبوعات بودند، از جمع نويسندگان قديمي ورزش مرداني چون حسين فکري، مهدي اسداللهي، مهدي دري، کاظم گيلان پور و... هيچ کدام صفحه جادويي را براي جولان دادن توانايي هايشان انتخاب نکردند. اما مردي در تلويزيون براي اولين بار وظيفه گزارش کردن يک رويداد ورزشي را پيدا کرد که امروز در آستانه 90 سالگي است. عطاا... بهمنش را مي گوييم که امروز در روزگار پيري، همچنان فرهيخته و با شخصيت است و پايمردي را از کارش دور نساخته است.
عطاا... بهمنش متولد سال 1301 گزارش ورزشي را در تلويزيون از همان سال هاي ابتدايي اين رسانه آغاز کرد. بهمنش درباره تمام رويدادهاي ورزشي اطلاعاتي کامل داشت و به اندازه فوتبال، درباره کشتي، وزنه برداري، حتي واليبال و بستکبال مي دانست. عمر کار بهمنش سال 1357 به پايان رسيد اما فعاليت دوباره کاري ا و از سال 72 با گزارش براي راديو و کار در شبکه جهاني جام جم آغاز شد. بهمنش سابقه بازي در سينما را هم دارد. او در فيلم سينمايي «خط پايان» در سال 64 نقش آفريني کرده و اتفاقا در همان نقش گزارشگر کارش را انجام داد. بهمنش در فيلم خط پايان، گزارشگر يک مسابقه دوچرخه سواري بود.او با اطلاعات کاملي که از ادبيات فارسي داشت، در اين زمينه هيچ وقت اخلاف خود گاف نمي داد. بهمنش هيچ گاه اسم بازيکن ها را اشتباه نمي گفت. اشکالي که به او گرفته مي شد درباره گزارش هاي راديويي بود. گفته مي شد او مثل گزارش هاي تلويزيوني، با مخاطب راديويي خود رودر رو مي شد و مخاطبان صداي او، نمي توانستند رابطه خوبي با او برقرار کنند. «فرکانس» صداي بهمنش تا حدودي «زير» بود اما صداي او براي بيننده تلويزيوني و شنونده راديويي صداي جذابي بود. آن چنان که گفتيم او صاحب غناي ادبي بسيار بالا بود، چنان چه با دامنه لغات بسيار بالايش، براي مخاطب خود بسيار گوش نواز بود. بهمنش رابطه بسيار خوبي با ورزشکاران قديمي داشت و با وجود آن که فوتبال ورزش اولش بود اما با کشتي گيرها رابطه بهتري داشت. در ساليان قبل از انقلاب اسلامي، 2گزارشگر ورزشي ديگر حاضر بودند که عملکرد موفق تري نسبت به سايرين داشتند. محدوديت کانال هاي تلويزيوني و ساعات بسيار اندک پخش مسابقات ورزشي باعث شد که طي 20 سال آخز قبل از انقلاب، ميکروفون تلويزيون تنها در انحصار 3نفر يعني عطاا... بهمنش، مانوک خدابخشيان و روشن زاده باشد. بدون هيچ اغراق و ترديدي، از عملکرد اين سه، کمترين «گاف» استخراج شد. شايد کار اندک و فرصت بسيار اين سه در کارشان عاملي مهم براي قدرت کار آن ها باشد اما ويژگي هاي خاص و منحصر به فرد گزارش آن ها، به خصوص گزارش هاي في البداهه و خلق الساعه شان بسيار جذاب بود. عملکرد روشن زاده در تحليل لحظه اي بازي ها قابل وصف بود چنان چه بعضي اوقات پيش بيني هاي او در باب تعويض ها چنان از آب درمي آمد که همه فکر مي کردند بازي زنده نبوده واو يک بار بازي را ديده است. بار ديگر هم خدابخشيان در يکي از ديدارهاي ايران در جام جهاني بعد از تعويض يک مهاجم با مهاجمي ديگر از عبارت «صفر به جاي صفر» بهره برد که اين اظهار نظر موجب فراخوانده شدن گزارشگر به ساواک شد.

جوان هاي تازه نفس با انقلاب آمدند
 

جهانگير کوثري و مجيد وارث پديده هاي تلويزيون در اواخر دهه 50 بودند. کوثري، مدافع سابق راه آهن و تاج سابق در سال 57 فينال جام جهاني 1978 آرژانتين را گزارش کرد و گزارش او بسيار مورد توجه واقع شد. کوثري از سال 57 تا 73، 16 سال طلايي در تلويزيون داشت. بهترين سري گزارش هاي او مربوط به گلچين مسابقات اروپا در هر هفته بود که جمعه شب ها در برنامه ورزش از شبکه 2با اجراي عباس جاراللهي ابتداي دهه 60 پخش مي شد. اما مجيد وارث، پرطرفدارترين گزارشگر تلويزيون در دهه 60 بود. او کارش را به صورت جدي از سال 59 در برنامه ورزش و مردم يکشنبه شب هاي تلويزيون آغاز کرد. وارث، با صدايي گرفته اما دلنشين و طبعي شوخ و پس از مزاح هاي متوالي و في البداهه، به سرعت مورد توجه واقع شد. مجيد وارث که متهم به طرفداري از پرسپوليس بود و از سوي هواداران اين تيم در ورزشگاه ها تشويق مي شد، در سال 63 به علت ارتکاب يک گاف بزرگ مجبور به کناره گيري از تلويزيون شد و به استراليا رفت و در زمينه گزارشگري به تحصيل پرداخت. او در سال 73 به ايران برگشت و مدتي کوتاه به گزارشگري به صورت ميهمان در شبکه نوظهور«3» پرداخت.

دهه60، آغاز سوتي هاي کشنده
 

اولين گزارشگر دهه 60 تلويزيون، بهرام شفيع بود که به عنوان دستيار مجيد وارث در سال 60 کارش را با برنامه يکشنبه شب هاي ورزش و مردم آغاز کرد. بعد از رفتن وارث، شفيع تبديل به مرد بي رقيب برنامه هاي ورزشي تلويزيون شد، به خصوص آن که جهانگير کوثري در شبکه2، تصوير نداشت و نقش اول برنامه ورزش از نگاه 2 جمعه شب ها عباس جاراللهي بود. کار شفيع در ابتدا بسيار خوب از آب درآمد، گزارش برزيل- فرانسه اوج کار او در خرداد 65 بود. شفيع بعدها عضو هيات مديره پرسپوليس در سال 69 و رئيس فدراسيون هاکي در دهه 80 شد و رفته رفته انگيزه هاي خود را براي اجراهاي شکيل و گزارش هاي شنيدني از دست داد. اما کيومرث صالح نيا، مردي که شبکه 2 او را از سال63 رو کرد و ادعا مي کند که عبارت «توي دروازه» را به جاي واژه «گل» او وارد ادبيات گزارشگري کرد، مثل شفيع متهم به پرسپوليسي بودن بود، چنان چه وقتي در دي ماه 69 بازي پرسپوليس و استقلال با گزارش مشترک شفيع و صالح نيا روي آنتن رفت، کيهان ورزشي در کاريکاتوري،اين دو را در حال شعار دادن به نفع پرسپوليس،به طنز کشيد. صالح نيا در برخي گزارش هايش با به کار بردن درست اسامي بازيکنان تيم ها، حتي تيم هاي تهراني مشکل داشت. مثلا در ديدار پرسپوليس و پاس سال 68، او از ابتدا تا انتها رضا عابديان، مهاجم پرسپوليس را رضا عابدزاده ناميد!

آقاي دو گله
 

در اواخر دهه 60، عباس بهروان به ميدان آمد. بهروان کارش را در تيرماه 68 با ديدار ايران و چين آغاز کرد و از همان روز اول نشان داد که چه در چنته دارد. در دقيقه 35 آن ديدار، او تازه متوجه شد که محمد خاکپور دفاع راست و محمد تقوي دفاع چپ تيم ملي هستند. عباس بهروان از اهالي اصفهان بود. پروين بعد از انتقادهاي بهروان از تيم ملي در جام ملت هاي1992 به او لقب «شومن اصفهاني» را داد. او در يکي از بازي هاي جام جهاني 1990 از لفظ عجيبي به جاي پاشنه پا استفاده کرد که بسيار غريب و خارج از شأن تلويزيون بود! بهروان در يکي از بازي هاي جام نقش جهان اصفهان هم اعلام کرد:«اينجا در اصفهان هوا بسيار خوب است و جان مي دهد، براي يک 2گله»... خجسته و مرحوم کيانوش از ساير گزارشگرهاي سال هاي 69 تا 74 تلويزيون بودند. درباره بهروان بد نيست به تصادف هولناک ابتداي دهه 80 او نيز اشاره کنيم. بهروان از اين تصادف جان سالم به در برد. همچنين در سال 1371 «اسکندر کوتي» گزارشگر خوزستاني با نگرشي جديد و ادبياتي تازه به اين عرصه وارد شد. او در ديدار با عربستان در مقدماتي جام جهاني 1998 فرانسه بعد از گل ايران،حال و هواي متفاوتي پيدا کرد و...

فضاي آماده براي نسل آينده
 

بعد از فينال جام جهاني 1994 آمريکا، جهانگير کوثري از ورزش تلويزيون کناره گرفت و کار ورزش را به مسئوليت در صفحه ورزش روزنامه همشهري محدود کرد. کوثري تهيه کننده و مدير توليد فيلم هاي سينمايي به خصوص فيلم هايي شد که همسرش رخشان بني اعتماد در آن به کارگرداني پرداخته بود. با حذف کوثري و افت شفيع و توان اندک بهروان، کوتي، کيانوش و... عرصه کار براي يک تحول عمده آغاز شد. تحولي که نقطه آغازين و سنگ بناي آن با حضور جواد خياباني گذاشته شد. خياباني با توان بهتر، دانش نوين و ابتکار و خلاقيت به ميدان آمد و با گزارش ايران- استراليا در آذر 76 به اوج رسيد. اما عمر کار با کيفيت او،بلافاصله با وارد شدن او به بازار اقتصادي انتشارات به پايان رسيد و مجال کار به عادل فردوسي پور سپرده شد. نويسنده سابق ابرار ورزشي کار جدي را در 21 سالگي آغاز کرد و عمر حضور او در تلويزيون امروز به 15 سال رسيده است. سال هاي آخرين دهه 70 و اوايل دهه 80 نکته تازه اي براي قصه گويي نداشتند؛ پايان کار و آغاز دوره اي تازه، داستان را البته همه مي دانند.

سوال مهم در جام جهاني
 

برنامه هاي ورزشي تلويزيون تعطيل مي شوند؟
 

احتمالاً به زودي تغييرات مهمي در نوع و نحوه پخش برنامه هاي ورزشي صدا و سيما رخ خواهد داد. از جام جم خبر مي رسد قرار است در سال جاري، تمام شبکه هاي تلويزيون تخصصي شوند. بر همين اساس،شبکه دوم قرار است به شبکه کودک تبديل شود و شبکه سوم يا شبکه جوان، شبکه ورزش لقب بگيرد. اين تحول در شبکه سوم بستگي به تاسيس يا عدم تاسيس شبکه ورزش خواهد داشت. اگر شبکه ورزش تاسيس شود، شبکه سوم به جوانان اختصاص خواهد يافت اما اگر چنين شبکه اي خاص تربيت بدني در جام جم راه اندازي نشود، احتمالا همه برنامه هاي ورزشي در شبکه 3متمرکز خواهند شد. با توجه به اين تغيير و تحولات، اين احتمال وجود دارد که برنامه هاي ورزشي متفرقه تلويزيون در شبکه هاي غير از شبکه 3 تعطيل شوند. در صورت تخصصي شدن شبکه ها، سرنوشت برنامه هاي قديمي مثل ورزش و مردم و ورزش از نگاه 2 و حتي برنامه هاي ورزشي شبکه تهران نامشخص خواهد بود. يا اين برنامه ها با شبکه ورزش منتقل خواهند شد و يا به زودي از ميان برداشته مي شوند. به هر حال آن چه مسلم است اين که برنامه هاي ورزشي بقيه شبکه ها،در شبکه فعلي دارند نفس هاي آخر را مي کشند. بحث راه اندازي شبکه ورزش از سال ها پيش در محافل خبري وجود داشته است. زماني علي آبادي اصرار داشت اين شبکه ورزشي را سازمان تربيت بدني اداره کند که همين موضوع افتتاح آن را لغو کرد اما ظاهرا در حال حاضرتوافقاتي صورت گرفته تا به زودي اين شبکه تخصصي هم به شبکه هاي سيماي جمهوري اسلامي افزوده شود.
منبع: همشهري تماشاگر 164




 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.