نويسنده: مرتضي مدرسي چهاردهي
سيد جمال الدين اسد آبادي گفت: تشکيل احزاب سياسي در شرق بهترين وسيله ي ارتقاي ملتهاي اسلامي و درمان همه ي آشفتگيهاست. دريغا خود همين درمان تبديل به بدترين و دردناکترين دردها مي گردد. ما شرقيان احزاب سياسي را براي درخواست آزادي و استقلال دوست داريم، همه ي جهان را دوستان خود مي شماريم، به همين علت هم ناچار مي شويم که همه ي آنها را ترک گفته دشمن بدانيم. يگانه سبب اين پيشامد، عدم توازن قوانين کشورها و اختلاف عقايد سياسي احزاب است. حزب سياسي براي اجراي نظريات و خواسته هاي خصوصي، آزادي ملت و رهايي آن را از چنگال استبداد به کار مي برد، با آب و تاب بسياري درباره ي وحدت کلمه سخن مي گويد، بنا به احتياج دلها را به هم نزديک مي سازد، و کارهاي شگفتي را با کمک هم به نيکويي انجام مي دهند. کم کم مانند مللي که در ادوار مختلف تاريخ انقلابي کرده باشد، هوسهايي در خود احساس مي کنند، در کارها دخالت مي نمايند. ملت نيز به وعده هاي اميدبخش احزاب يک سلسله خيالاتي درباره ي سعادت، آرامش، آسودگي، آزادي، استقلال، مساوات و عدالت اجتماعي و... ( که تحقق آن قرنها وقت لازم دارد ) در مغز خويش مي پروراند و به آنها دل خوش مي دارد. حزب هم ملت را با نويد آزادي و خوشبختي به دنبال سياستها مي کشاند و از آنها ياري و کمک مي گيرد. در اين راه نيز ملت قربانيهاي فراواني مي دهد ولي هنگامي که حزب از نيروي اجتماعي مردم پايه هاي خود را محکم کرد و آنچه از ملت مي خواست به دست آورد، رهبران و پيشوايان ثروتي گردآورده، دچار خودپرستي و خودپسنديهايي مي شوند، از موفقيتها مست و مغرور مي گردند، از مردم اطاعت و انقياد مي خواهند تا کار به آنجا مي کشد که نفرت و عصياني در جامعه توليد مي نمايند.
به اين ترتيب، مردم حزب را ترک گفته و امور حزب دچار وقفه و شکست مي شود. همه ي افراد به دشمني برمي خيزند. چنانکه سوابق احزاب در افغانستان نشان داد، همچنين حوادثي که عليه اعرابي پاشا و حزبش در مصر به وجود آمد، يا اشتباهات بزرگي که مرتکب گرديدند، مؤيد اين ادعاست.
لزوم تشکيل حزب
از سخنانم نبايد چنين نتيجه گرفته شود که اصولاً احزاب پايبند عقيده و معني نبوده يا به طور کلي بي فايده اند، بلکه روزگار به شرق خيانت کرد و به مردمش جور و ستم روا داشت. قوايي که کشور را متصرف گرديد، ضعف و ناتواني در آن توليد کرد و طولي هم نخواهد کشيد که شرق بيدار شود و شرقي ها روزي خود را از زير فشار ظلم و ستم برهانند و استبداد را منکر شوند.روي اين اساس تدريجي ضرري ندارد که شرقي ها را از ورود در احزاب موقتاً مانع شويم؛ اگرچه نويد و وعده هاي آن به انجام نرسيده باشد. خواه ناخواه برحسب ضرورت تاريخ در شرق هم مانند غرب مردماني پيدا خواهند شد که نغمه ي آزادي و استقلال کشور را بلند کنند و در راه عشق به وطن قرباني شوند. پس در اين صورت تشکيل احزاب در شرق سبب ايجاد هماهنگي و برادري و يگانگي خواهد شد و آنها را از آشفتگي و پراکندگي نجات خواهد داد تا نسبت به يکديگر ياري نمايند.
البته آنان بهترين فرزندان آب و خاک کشورشان هستند، کار مي کنند و ستمديدگان را همراهي مي نمايند. ثروت خود را از راه حق دريافت مي دارند و وظايف خود را با شادماني و علاقه مندي انجام مي دهند.
منبع مقاله :
مدرسي چهاردهي، مرتضي؛ (1381)، سيد جمال الدين و انديشه هاي او، تهران: مؤسسه ي انتشارات اميرکبير، چاپ هشتم