![وحدت مسلمين از ديدگاه امام خميني (ره) وحدت مسلمين از ديدگاه امام خميني (ره)](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images700/article/01496.jpg)
![وحدت مسلمين از ديدگاه امام خميني (ره) وحدت مسلمين از ديدگاه امام خميني (ره)](/userfiles/Article/1393/06/1/01496.jpg)
خلاصه مقاله:
در اين مقاله با رويکرد جامعه شناختي به همبستگي ديني مسلمين از ديدگاه امام خميني (رحمه الله)، به عنوان يک متفکر و مصلح ديني، پرداخته شده است. با عنايت به سير تکامل و توسعه ي روزافزون جامعه بشري و جهاني شدن ( Globalization ) فزاينده امور و با توجه به اضمحلال خرده فرهنگها در درون فرهنگ مسلط و مسلح؛ ضرورت وحدت مسلمين و اعلام هويت اصلي آنها در عرصه جهاني با تمسک به برخي انديشه هاي امام خميني (رحمه الله) بيان شده است.وحدت در اين رويکرد مبتني بر نوعي پذيرش ايماني و تعهد دروني تعميم يافته است. روح جمعي کساني که ريشه اعتقادي و مباني ارزشي مشترکي دارند « امت » را تشکيل مي دهند. هر چه افراد و گروههاي ديني به « امت » نزديکتر شوند از تعلقات قشري و محدود کننده آنها کاسته مي گردد. چگونگي تحقق اين وحدت با دستيابي به وفاق شناختي و ارزشي، حفظ استقلال نسبي حوزه هاي نظري و عملي فرقه هاي اسلامي، ايجاد شرايط براي مديريت توافقها و تضادهاي معرفتي و ارزشي، رفع تبعيض بين برادران ديني، توجه به سازمانهاي بين المللي اسلامي و اعلام مواضع با صدور بيانيه هاي جهاني ممکن دانسته شده است. در پايان پيشنهاد شده است به مناسبت آغاز سال 2000 ميلادي و جشن خاص عالم مسيحيت، با مشورت انديشمندان مسلمان اعلاميه مشترک جهاني مبتني بر هويت ديني مسلمين تحت عنوان « ما مسلمانيم »، « نحن مسلمون » و « We are moslem » منتشر گردد.
مقدمه
از ديدگاه جامعه شناختي مفهوم همبستگي و وحدت از يک گروه تا گروه ديگر و از هر زماني به زمان ديگر متغير است. آنچه مشترکات اصلي جامعه ناميده مي شود و در فرهنگ و قواعد رفتاري مردم در قالب باورها، ارزشها و نمادها معين مي گردد با تحول تاريخي و تدريجي جامعه در حال تغييرند و يا حداقل تعابير و تفاسير نو به نويي از آنها ارائه مي گردد. نوعي همبستگي بر اساس نوع پيوندها و شبکه هاي ارتباطي جامعه تعيين مي گردد و تجليگاه عمده آن عرصه عمل متقابل گروههاست.هنگامي که سخن از وحدت ديني و همبستگي مذهبي به ميان مي آيد سطح تحليل بسيار وسيع تر از يک گروه متعارف يا جامعه اي با فرهنگ خاص است. باورهاي ديني به عنوان يکي از اصلي ترين شالوده ها و منابع فرهنگي به حدود و ثغور ملتها و فرهنگها محدود نمي شوند و مبتني بر عقايد، ارزشها و نمادهاي خاصي هستند که فراتر از پديده هاي اجتماعي قرار مي گيرند.
در انديشه ي امام خميني (رحمه الله) مفهوم جامعه عام و فراگيرتر از اجتماع مسلمين است و شامل نوع بني آدم و کل جامعه انساني است. با وجود اين و از ديدگاه ايشان به عنوان يک متفکر و مصلح ديني و اجتماعي، الگوي مطلوب و مدينه فاضله، همانا جامعه اسلامي است. گستره جامعه اسلامي دربرگيرنده همه ي کساني است که معتقدند اسلام به عنوان کاملترين دين الهي بر محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) نازل شده است و حاوي اصولي است که موجبات هدايت و سعادت دنيا و آخرت مؤمنان را فراهم مي کند. در اين تعريف اساسي، جامعه نوعي اعتقاد و آرمان مشترک است که مخاطبان اصلي در قالب هر گروه، قوم، نژاد و فرقه اي آن را در مي يابند و نسبت به آن احساس تعلق مي نمايند.
مفهوم وحدت اسلامي در انديشه امام خميني (رحمه الله)
در انديشه امام خميني (رحمه الله) وحدت اسلامي شامل نوعي وفاق شناختي و ارزشي است که منشأ الهي و معنوي دارد و در کتاب و سنت نمونه هاي هنجاري و رفتاري آن در بعد نظري و عملي تدوين گرديده است. چنين وحدتي ناشي از انرژي عاطفي، همت و اعتماد متقابل افراد و گروههاست که مقصد شريعت، موجب قدرت، عامل اصلاح و پيشرفت و مانع فساد جامعه است.« يکي از مقاصد بزرگ شرايع و انبياي عظام (عليهم السّلام)، که علاوه بر آنکه خود، مقصود مستقل است، وسيله ي پيشرفت مقاصد بزرگ و دخيل تام در تشکيل مدينه فاضله مي باشد، توحيد کلمه و توحيد عقيده است، و اجتماع در تمام امور و جلوگيري از تعديات ظالمانه ارباب تعدي است که مستلزم فساد بني الانسان و خراب مدينه فاضله است. و اين مقصد بزرگ، که مصلح اجتماعي و فردي است، انجام نگيرد مگر در سايه ي وحدت نفوس و اتحاد هم و الفت و اخوت و صداقت قلبي و صفاي باطني و ظاهري، و افراد جامعه به طوري شوند که نوع بني آدم تشکيل يک شخص دهند، هر جمعيت به منزله يک شخص باشد و افراد به منزله ي اعضا و اجزاي آن باشند؛ و تمام کوششها و سعي ها حول يک مقصد بزرگ الهي و يک مهم عظيم عقلي، که صلاح جمعيت و فرد است، چرخ زند. » (2)
با توجه به سير تکامل و توسعه جوامع بشري، با دست يابي به دانش و فن آوري نوين برخي از جامعه شناسان، جهاني شدن ( Globalization ) فزاينده امور مختلف نظام اجتماعي ( اقتصاد، سياست ارتباط جمعي ) را مدنظر قرار داده اند و مدعي حذف مقوله جامعه و تحقق اجتماع عام هستند. (3) فرآيند جهاني شدن حاکي از آنست که حدود و ثغور جغرافيايي بتدريج جاي خود را به مرزهاي اجتماعي و فرهنگي مي سپارد و در چنين وضعيتي هويت هاي اجتماعي و ديني فقط در سايه ي پويايي و غناي باورهاي ديني و ملي پايدار خواهد ماند و در غير اين صورت فرهنگ مسلط با توسل به سلطه ي نمادي و فني، در قالب تأمين منافع سازندگان خود، همه چيز را در خود منحل خواهد کرد.
مفهوم فراگير جامعه اسلامي متکي به نوعي از ارزشها و باورهاست که با عنايت به مباني دين اسلام در بين مسلمين و اعلام هويت اصلي آنها در عرصه جهاني است. بنابراين وحدت دربرگيرنده وجدان جمعي و انرژي عاطفي و معنوي در فرآيند حيات تاريخي آنهاست و بويژه در شرايط کنوني جهان امري ضروري، اخلاقي و نيازي اساسي به شمار مي آيند.
امام خميني (رحمه الله) به اقتضائات عقلي، شرعي و زماني بر ضرورت وحدت مسلمين در سطوح مختلف ملي و بين المللي تأکيد داشته اند و تفرقه مسلمين و سلطه ي مستکبران را ناشي از عدم توجه به مباني ديني و آيات کريمه قرآن مي دانند:
« همه ي مسلمين جهان توجه بکنند به اين آياتي که در قرآن کريم براي وحدت مسلمين نازل شده است و مسلمين را دعوت به وحدت و اعتصام به حبل الله که همان اسلام است فرموده است. » (4) « اگر همه ي مؤمنين در قطرهاي اسلامي، در تمام کشورهاي اسلامي همين يک دستور خدا را که خدا عقد اخوت بينشان انداخته است، همين يک دستور را عمل بکنند، قابل آسيب ديگر نيست. اگر يک ميليارد جمعيت مسلمان، يک ميليارد جمعيت مسلمان که مع الأسف يک ميليارد جمعيتي هستند که تحت سلطه ي غير هستند، يک ميليارد جمعيت تحت سلطه ي دويست و پنجاه ميليون، اگر اين يک ميليارد جمعيت به اين حکم خدا سرنهاده باشند، اطاعت کرده بودند همين يک حکم را که « انما المؤمنون اخوة »، برادرند اينها، اگر اين برادري در همه جا بود، اگر اين برادري در تمام قشرهاي ملتها بود، اين گرفتاريها براي ما پيدا نمي شد. » (5)
از عبارات مختلفي که امام خميني (رحمه الله) بيان کرده اند چنين استنباط مي شود که وحدت و همبستگي در انديشه ايشان مبتني بر نوعي پذيرش ايماني و تعهد درونيِ تعميم يافته است که در همدلي ديني متجلي مي گردد. انسجام مطلوب در اين رويکرد ناشي از سازگاري دروني است که گروهها و افراد، داوطلبانه و بر مبناي اعتقاد ديني بر آن مکلف شده اند و اين باورها کنش هاي متقابل سازمان يافته اي را بين مؤمنان ايجاد مي کند که معطوف به ارزشهاي الهي است. و از اين جهت که ارزيابي و پاداش اين کنش ها در غايت عمل با افراد نيست، حفظ طراوت فرهنگي به صور مختلف بويژه از طريق فرآيند قدسي شدن متناوب و تدبير جريان انرژي عاطفي جامعه به راحتي ميسر است.
« شما اي ملت ايران! اي مسلمانان پاک طينت! به احکام نوراني قرآن کريم بيش از پيش گرايش کنيد. و دست اتفاق و برادري به هم دهيد و از اختلافات دست برداريد و براي قرآن کريم و اسلام عزيز فکري کنيد. تعليقات اسلام را نصب العين قرار دهيد. » (6)
« در هر جا مسلمي پيدا بشود بايد با ساير مسلمين تفاهم کنند و اين مطلبي است که خداي تبارک و تعالي در قرآن کريم سفارش کرده است و پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، سفارش فرموده است و ائمه مسلمين سفارش فرموده اند و علماي بيدار اسلام دنبال اين امر را گرفته و کوشش کرده اند به اينکه مسلمين را در تحت لواي اسلام به وحدت و يگانگي دعوت کنند. » (7)
اين نوع از وحدت موجب حفظ هويت ديني و جمعي و ثبات و پايداري آن مي گردد و زمينه همکاري و تعاون را با رواج اعتماد متقابل در جريان مشارکت براي اصلاح و توسعه ي امور مسلمين در جامعه فراهم مي آورد. چنين وفاقي که ناشي از هويت اعتقادي است از پويايي بيشتري برخوردار است و ضمن مقابله با فرهنگ بيگانه و فرآيند انتشار آن عناصر مساعد ديگر فرهنگها را در خود جذب مي کند.
افرادي که وابستگي عاطفي و ديني را با تعهد دروني تعميم داده اند نوعي جهت گيري عام گرايانه در محدوده ي ارزشهاي ايماني خود دارند و از نظر آنها همه کساني که به « امت » متعلقند و داراي ريشه و مباني ارزشي مشترکي هستند « ما » محسوب مي شوند و در نهايت احساس تکليف و وظيفه اي مشترک براي خود قائلند. به ميزاني که تعلق به « امت » گسترده تر مي گردد و شخصيت و سازمانِ تمايلات و اهداف وسيعتر مي شود، از وابستگي به قشري گري و تعلق به گروههاي محدودتر کاسته مي گردد.
تجليگاه عاطفه جمعي عميق از ديدگاه جامعه شناختي، مناسک جمعي هستند؛ که ارزشها، باورها و نمادها در آن اصلي ترين نقشهاي خود را بوضوح و سادگي نشان مي دهند و موجبات انسجام و وحدت اجتماعي را مهيا مي گردند. امام خميني (رحمه الله) بارها به اين امر مهم اشاره فرموده اند و از اعياد مذهبي ( قربان، فطر و ميلاد حضرت محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) ) و مراسم حج به عنوان موجبات وحدت نامبرده اند و از آنجا که کعبه، متعالي ترين نماد مجسم و کانون توجه مسلمين به سوي خداست براي فريضه حج به عنوان يکي از مناسک الهي نقش ويژه اي قايل شده اند. ايشان پس از آنکه هشدار مي دهند که چاره اساسي دردهاي مسلمين وحدت است مي فرمايند:
« اين وحدت که اسلام شريف و قرآن کريم بر آن پافشاري کرده اند، با دعوت و تبليغ دامنه دار بايد بوجود آيد و مرکز اين دعوت و تبليغ، مکه معظمه در زمان اجتماع مسلمين براي فريضه حج است. » (8)
چگونگي وحدت از ديدگاه امام خميني (رحمه الله)
با توجه به فرصتي که به برکت نهضت امام خميني (رحمه الله) در جهت احياي انديشه ي ديني در قرن بيستم فراهم آمد و با توجه به آنچه که در دنياي کنوني مي گذرد و هويت هايي که در معرض اضمحلال قرار مي گيرد بايد در جهت وحدت و احساس تعلق مسلمين نسبت به هم و ايجاد « امت » نهايت تلاش بعمل آيد و اين بيداري اسلامي به انحاي مختلف پايدار و جاويد بماند. اگر مسلمانان در قالب هاي تنگ نظري قشري و فرقه اي گرفتار شوند اين فرصت تاريخي و استثنايي را از دست خواهند داد. براي تداوم اين خيزش فکري اسلامي و تعميم آن نياز است تا شيوه ها و روشهاي متناسب با مقتضيات زمان مهيا گردد و انديشمندان مسلمان در جهت اصلاح و توسعه آن همت نمايند. در اين مقاله روشهاي ذيل بطور اجمال جهت تحقق اين امر مهم پيشنهاد مي گردد:1- وفاق شناختي، با تعريف فراگير از معارف و ارزشها و معاني هسته اي فرهنگ اسلام به گونه اي که اکثريت مسلمانان و فرق اسلامي متني حاوي اصول کلي را به عنوان نوع آرماني و معارف خالص اسلامي در جهت منافع مسلمين به رسميت بشناسند. اين تعريف بايد به گونه اي مهيا گردد که انتظارات ديني و الگوهاي رفتاري را براي اکثريت فرقه هاي اسلامي بطور صريح و حتي المقدور بدون تشتت و تناقض برآورده سازد. امام خميني (رحمه الله) يکي از متعالي ترين اين تعاريف را در طرح « اسلام ناب محمدي (صلي الله عليه و آله و سلم) » بيان کرد. (9) اين چنين طرحي مي تواند به بسياري از ابهامات و سردرگمي ها در جهان اسلام پايان بخشد و الگوي نظري و عملي مطلوبي براي کاهش شکاف بين فرقه هاي اسلامي محسوب گردد.
2- وفاق ارزشي، با ايجاد نوعي ميل و وابستگي عاطفي تعميم يافته براي مسلمين نسبت به مباني اسلام و مسلمانان به گونه اي که براي هر فرد مسلمان نوعي احساس مسئوليت نسبت به هم کيشان و همدينان خود بوجود آورد. از لحاظ نظري در مباني ديني نمونه هاي فراواني وجود دارد که با ترويج و شکوفايي آنها در قالبهاي تعليم و تربيت و جامعه پذيري، برانگيختن و تعميم چنين احساسي دشوار نيست. پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود « من اصبح و لم يهتم به امور المسلمين فليس بسلم » و امام خميني (رحمه الله) مظهر و معلم چنين احساسي بود. (10)
3- حفظ استقلال نسبي حوزه هاي نظري و عملي فرقه هاي اسلامي، به گونه اي که هر فرقه با عمل به قواعد دروني خود و حفظ استقلال خويش مورد احترام ديگر فرقه ها قرار گيرد و در فرآيند تعامل و تبادل آرا و نظريه ها، هر کدام به معرفي سيره و شيوه خويش بپردازد و از شيوه هاي منفي و استهزا به شدت پرهيز گردد. اصول اوليه وحدت ايجاب مي کند که براي هر گروه اين حق را قايل باشيم که به صورت داوطلبانه به مجتمع مسلمين بپيوندد يا از آن بگسلد. لذا نبايد انتظار داشت که افراد يا فرقه ها به صورت منفعل و هر گونه نقد و ابتکار به طور مداوم به سازگاري با جمع تن در دهند.
4- ايجاد شرايط براي مديريت توافق ها و تضادهاي معرفتي و ارزشي با توجه به نقش روحانيون و علما در مجامع علمي و تخصصي که در گفتگو و تبادل انديشه ها مي تواند زمينه هاي مفاهمه را متحقق گردانند.
5- رفع تبعيض بين برادران ديني و توزيع منصفانه فرصتها در درون نظامهاي اجتماعي. اين شيوه ضمن اينکه موجبات افزايش مشروعيت نظامهاي حکومتي را فراهم مي کند، وحدت و هماهنگي را در درون و بيرون نظامها افزايش مي دهد.
6- برانگيختن توجه به سازمان هاي بين المللي اسلامي همانند سازمان کنفرانس اسلامي، از يک سو با هدف اهميت دادن به نقش و جايگاه واقعي اين سازمانها و از سوي ديگر نظارت عام بر مواضع و تصميمات سران کشورهاي اسلامي به عنوان يک واقعيت سياسي و اجتماعي و بين المللي که در نهايت مي تواند شرايط مساعدتري براي تعاون و مشارکت سياسي مسلمين در جهت ايفاي حقوق آنها بوجود آورد.
7- اعلام موضع، با صدور بيانيه هاي ( مانيفست ) مبتني بر هويت اسلامي که انگيزه عاطفي و روح جمعي مسلمين را نسبت به هم برانگيزد و هويت ديني آنها را هرازگاهي تجديد نمايد. اين بيانيه ها در ايام حج و اعياد اسلامي، سالي يکبار به فراخور موقعيت منتشر شود و به گونه اي تهيه شود که هر مسلمان آن را بپذيرد و آن را به بخشي از مرامنامه عقيده و زندگي خويش بداند و شعار اصلي آن را تا مدتي بر زبان آورد. پيشنهاد مي شود به مناسبت آغاز سال 2000 ميلادي و شروع قرن بيست و يکم و هزاره سوم ميلاد حضرت مسيح (عليه السّلام) که عنقريب عالم مسيحيت جشن خاص و پرشکوهي خواهد داشت، علما و انديشمندان مسلمان با رايزني و مشورت با مراکز علمي و حوزوي تشيع و تسنن بويژه ايران، عربستان، مصر، عراق، سوريه، لبنان و ديگر ممالک، يک اعلاميه مشترک که در آن بر هويت ديني مسلمين تأکيد شده باشد تهيه کنند و تحت عنوان « ما مسلمانيم »، « نحن مسلمون » و " we are moslem " منتشر کنند. اين بيانيه مي تواند عواطف و قلوب مسلمين را متوجه مباني ديني و يکپارچگي امت اسلامي کند و هويت ديني آنها را جهت تحقق وحدت متذکر گردد چرا که بقاي مسلمين بسته به وحدت است.
پينوشتها:
1- دانشجوي دکتراي جامعه شناسي در دانشگاه تربيت مدرس.
2- امام خميني (رحمه الله)، چهل حديث، ص 309.
3- چلبي مسعود، وفاق اجتماعي، نامه ي علوم اجتماعي، شماره ي 3، ج2، بهار 1372، ص 18.
4- امام خميني (رحمه الله)، صحيفه ي نور، ج14، ص 142.
5- همان، ج11، ص 148.
6- همان، ج1، ص 190.
7- همان، ج13، ص 163.
8- همان، ج18، ص 90.
9- مجموعه ي بيانات حضرت امام خميني (رحمه الله)، درباره ي « اسلام ناب محمدي » از طرف مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (رحمه الله) منتشر شده است.
10- موضع گيريهاي صريح و قاطعانه امام خميني (رحمه الله) درباره ي مسلمانان فلسطين، لبنان و افغانستان و حتي مظلومين و مستضعفين جهان از آغاز نهضت اسلامي بيانگر همين شيوه و روش است.
-، (1385)، ايدئولوژي رهبري و فرآيند انقلاب اسلامي (جلد اول)، تهران، مؤسسه چاپ و نشر عروج، چاپ دوم