انواع و اقسام مباني تفسير

مباني تفسير که همان « پيش فرض هاي بنيادين » مفسّران در تفسير قرآن است، داراي انواع و اقسامي است، مانند مباني مشترک و مختصّ، مباني کلامي، مباني روشي، مباني گرايشي، مباني صدوري، مباني دلالي و ... در اين فصل به
سه‌شنبه، 7 بهمن 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انواع و اقسام مباني تفسير
انواع و اقسام مباني تفسير

 

نويسنده: حجت الاسلام دکتر سيدرضا مؤدب





 

مباني تفسير که همان « پيش فرض هاي بنيادين » مفسّران در تفسير قرآن است، داراي انواع و اقسامي است، مانند مباني مشترک و مختصّ، مباني کلامي، مباني روشي، مباني گرايشي، مباني صدوري، مباني دلالي و ... در اين فصل به اختصار به هريک از اقسام ذکر شده، اشاره مي شود:

مباني مشترک و مختصّ

مباني مشترک شامل مباني است که همه يا غالب مفسّران فريقين آن را پذيرفته اند، مانند و حياتي بودن الفاظ قرآن، امکان فهم آن و ... در بخش هاي بعدي، به تفصيل، به اهمّ اين مباني مي پردازيم. مقصود از مباني مختصّ ديدگاه هايي است که مفسّران در پذيرش يا نفي آنها با يکديگر دچار اختلاف هستند و هر کدام در خصوص آنها مبنايي خاص دارند. در اينجا، به مواردي از مباني مختصّ اشاره مي شود:

1. مباني کلامي

مقصود از مباني کلامي آن دسته از اصول اعتقادي مفسّر است که سبب تمايز فرق مذهبي مي شود و در آراي تفسيري او تأثير مي گذارد. مفسّران اماميّه بر اساس مباني فکري و عقيدتي خود، اعتقاداتي دارند که در تفسير آنان مؤثر است، مانند حجّيّت قول، فعل و تقرير معصومين ( عليهم السلام ) که بر اساس آن، سنّت معصومين ( عليهم السلام ) و به ويژه روايات تفسيري امامان معصوم ( عليهم السلام ) را بهترين نوع تفسير مي دانند؛ هم چنان که مفسّران اهل سنّت نيز بر اساس مباني اعتقادي خود، معتقد به حجّيّت قول صحابه و تابعيان هستند، يا مفسّران معتزلي به خصوص بر اساس مباني فکري خويش، جايگاه خاصّي براي عقل قائل هستند؛ برخلاف اشاعره که براي عقل، نقش چنداني در تفسير قائل نيستند.

2. مباني روشي

مفسّران به جهت تفاوت روش در تفسير، داراي مباني روشي متمايزي هستند. اين مباني عبارتند از: مباني تفسير قرآن با قرآن، مباني تفسير روايي، مباني تفسير عقلي، مباني تفسير عرفاني و ... مفسّران بر اساس مباني خاص خود، ناگزير به پذيرش روشي خاص در تفسير هستند و با تغيير مبنا، روش آنها نيز تغيير مي کند، يا با پذيرش چند روش يا روش جامع در تفسير، ناگزير به پذيرش يا نفي برخي از مباني هستند. براي مثال علاّمه طباطبايي معتقد به تفسير قرآن به قرآن است، براي تثبيت روش خود، مباني خاصّي را پذيرفته است، مانند تناسب آيات در درون سوره ها. ايشان در پرتو اين رويکرد نو، در تفسير آيات سوره ها، مبنا و روش خاصّي دارند.

3. مباني گرايشي

مفسّران پس از تعيين روش خود در تفسير، غالباً گرايش خاصّي در تفسير دارند که آن نيز برخاسته از رويکرد و مباني پذيرفته آنهاست، مانند مباني تفسير کلامي، مباني تفسير فقهي، مباني تفسير لغوي، مباني تفسير تربيتي، مباني تفسير ادبي، مباني تفسير اجتماعي، مباني تفسير فلسفي، مباني تفسير علمي و ... . مفسّران با توجّه به مباني پذيرفته شده خود، در تفسير آيات قرآن معمولاً گرايشي را دنبال مي کنند که متمايز با يکديگر است.

4. مباني صدوري

مباني صدوري مربوط به چگونگي صدور آيات قرآن است (1) و با اثبات روشمند آنها، صدور قرآن از طرف خداوند متعال قطعي مي گردد، مانند قدسي بودن و الهي بودن الفاظ و کلمات قرآن، قرائت واحد، سلامت قرآن از تحريف و ... .

5. مباني دلالي

مقصود از مباني دلالي، ديدگاه مربوط به چگونگي فهم و تفسير قرآن است، مانند قابل فهم بودن قرآن، استقلال دلالي قرآن، ساختار چند معنايي قرآن و ... . از مباني صدوري به مباني مربوط به قالب متن و از مباني دلالي به مباني مربوط به مدلول متن نيز تعبير شده است.
با توجّه به انواع مباني ياد شده، مفسّران بر اساس رويکردهاي اعتقادي، روشي و ... در تفسير داراي مباني خاص خود هستند و همين امر آنها را از يکديگر متمايز مي سازد، مانند مباني تفسيري طبرسي در مجمع البيان يا مباني تفسيري زمخشري در الکشاف. وي بر اساس ديدگاه کلامي - معتزلي و بر اساس اصول و باورهاي خاص، آيات کلامي را تفسير مي نمايد، يا مباني تفسيري علّامه طباطبايي در الميزان که بر اساس و اسلوب خاصّي استوار است.
برخي از مباني قطعي و بعضي ديگر از آنها ظني است. مقصود از مباني قطعي، آن مباني است که مستندات علمي داشته و در آن ترديدي نبوده است، مانند الهي بودن الفاظ و عبارات قرآن، ساختار چند معنايي قرآن، جايگاه روايات در تفسير و ...؛
برخلاف مباني ظني که در همه موارد، مستندات آن قطعي نيست و همه مفسّران آنها را نپذيرفته اند و در چگونگي يا قلمرو آن در مواردي، ترديدهايي شده است، مانند منابع تفسير، زبان قرآن، چگونگي فهم و فرآيند فهم قرآن، استقلال دلالي قرآن و ... .
هر يک از مفسّران، اعم از آن که معتقد به مباني مشترک يا مختصّ در تفسير باشند و از مباني خاصّي در اعتقادات يا روش ها يا گرايش هاي تفسيري برخوردار باشند، برخي از مباني آنها قطعي و بعضي ديگر ظني بوده است. مباني ظني در صورتي براي مفسّران مهم بوده که در آن خصوص، مباني قطعي حاصل نشده و در اين صورت، چنين ظنوني در جايگاه يقين قرار گرفته است.

پي‌نوشت‌ها:

1- مباني و روش هاي تفسيري، ص 40.

منبع مقاله :
مؤدب، حجة الاسلام دکتر سيد رضا؛ (1393)، مباني تفسير قرآن، قم: انتشارات دانشگاه قم، چاپ سوم.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط