شرايط آمر و ناهي

امر و ناهي در اسلام و فقه اسلامي شرايط ويژه اي دارند که در صورت دارا بودن آن شرايط مي توانند امر به معروف و نهي از منکر کنند.
شنبه، 2 اسفند 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شرايط آمر و ناهي
 شرايط آمر و ناهي

 

نويسنده: ابوالفضل شکوري




 

اصطلاحاً فرد امر به معروف و نهي از منکر کننده را « آمر و ناهي » مي نامند.
امر و ناهي در اسلام و فقه اسلامي شرايط ويژه اي دارند که در صورت دارا بودن آن شرايط مي توانند امر به معروف و نهي از منکر کنند.
شرايط امر به معروف و نهي از منکر عبارتند از:

الف) شناخت

منظور از شناخت اين است که شخص آمر و ناهي، عالم و آگاه به موارد معروف و منکر در اسلام باشد؛ يعني موارد و نوع اعمالي را که معروف و يا منکر هستند بشناسد؛ زيرا در صورت عدم شناخت معروف و منکر، چگونه مي تواند مردم را به انجام يا ترک آن ها امر يا نهي کند ؟

ب) احتمال تأثير

شخص آمر و ناهي بايد احتمال بدهد که امر و نهي او متأثر واقع خواهد شد و از رواج منکر و ترک معروف جلوگيري خواهد نمود.
اما اگر موضوع خيلي مهم باشد اين شرط کأن لم يکن تلقي مي شود مانند اين که علما و رؤساي مذهب با احتمال عدم تأثير در مقابل ظلمه و ستمکاران سکوت کنند و اين سکوت موجب بدگماني مردم نسبت به آنان شود و بدين وسيله در نظر عموم متهم به اعوان ظلمه بشوند، در اين صورت نهي از منکر واجب مي شود هر چند که عملاً تأثيري در رفع ظلم نداشته باشد. (1)

پ) اصرار و استمرار در گناه

شرط ديگر وجوب امر و نهي اين است که مرتکب منکر و يا تارک معروف در عمل خلاف خود اصرار و تکرار داشته باشد. اگر انسان علم پيدا کند که کسي مرتکب منکر شده اما بعد از آن را ادامه نداده و ترک نموده است، وجوب از بين مي رود.

ت) باعث مفسده نشود

اگر کسي احتمال قوي بدهد که امر و نهي او موجب مفسده است. امر و نهي بر او واجب نيست. چه مفسده جاني و چه مالي و آبرويي باشد، فرقي نيست.
مثلاَ اگر احتمال بدهد در صورتي که فلان زن منحرف را نهي از منکر نمايد خود او را متهم و رسوا خواهد کرد، امر و نهي واجب نيست. زيرا موجب مفسده ي آبرويي است.
اين شرط در صورتي است که منکر، شيوع و اهميّت زيادي نداشته باشد.
« اما اگر معروف و منکر از مسائل و موضوعات اساسي باشد و صاحب شريعت اهميّت زيادي براي آن قايل باشد مانند حفظ جان هاي عده اي از مسلمانان و هتک ناموس آنان يا محو آثار اسلام و محو برهان اسلام که موجب گمراهي مردم شود، يا محو برخي از شعاير اسلام مانند خانه خدا و بيت الله الحرام، در چنين مواردي احتمال ضرر حتي جاني موجب رفع تکليف نمي شود. اگر اقامه ي براهين اسلام موقوف بر بذل و فداي جان و يا جان ها مي باشد، اين فداکاري بايد صورت بگيرد تا چه رسد به احتمال ضرر و حرج. » (2)
اين چهار مسأله شرايط وجوب امر به معروف و نهي از منکر هستند و در صورت تحقق پيدا کردن آنها در هر کس امر ونهي بر او واجب مي شود اعم از فرد مسلمان و جامعه اسلامي.
اما مراحل و مراتب امر به معروف و نهي از منکر چگونه است ؟ و آيا اساساً در فقه اسلامي مراحلي براي آن قايل شده اند يا نه ؟
آري، فقها مراحلي براي آن قايل شده اند و مراحل امر به معروف و نهي از منکر چنين مي باشند:

1) مبارزه منفي

در صورت مشاهده ي ترک معروف و يا رواج و ارتکاب منکر از طرف شخصي، دسته اي و يا دولت و حاکمي، انسان مسلمان بايد ابتدا با او مبارزه منفي بکند؛ يعني انزجار و ناراحتي قلبي خود را از عملي شدن منکر به گونه اي بروز دهد و ترش رويي به عامل و مرتکب منکر و تارک معروف نشان دهد. يا صورت خود را پيش او عبوس جلوه دهد و يا از او اعراض و ترک معاشرت و مساعدت کند.

2) ارشاد زباني

مرحله دوم اين است که اگر مرحله اول مؤثر واقع نشد با زبان خود جلو منکر را بگيرد و آن را تقبيح کند و مرتکبش را مذمت و ملامت نمايد و از او بخواهد که از عمل خود توبه نمايد.

3) اتمام حجت

مرحله ي بعدي اين است که انسان به او اولتيماتوم بدهد و با او اتمام حجت نمايد و با تحکم و قاطعيت تمام از او بخواهد که منکر را ترک نمايد و معروف را به جاي آورد و او را تهديد کند که در صورت عدم ترک منکر مجازات خواهد شد.

4) انکار با دست

اگر مراحل فوق الذکر مؤثر واقع نشد، نوبت به اقدام عملي مي رسد و مي تواند او را عملاً و با دست تنبيه نمايد و اعمال قدرت کند. مانند زدن و مجروح ساختن. در مورد زدن و مجروح ساختن سزاوار است که از فقيه جامع الشرايط اجازه گرفته باشد. (3)
چون اجراي حدود و تعزيرات بر عهده ي خود حاکم شرع و ولي فقيه مي باشد و افراد عادي نمي توانند بدون اجازه او اجراي حدود و تعزيرات نمايند.
مراحل ياد شده را به صورت زير نيز مي توان بيان کرد:
مرحله ابلاغ؛ مرحله اخطار؛ مرحله ي تهديد؛ مرحله ي اقدام.
براي حسن خطام اين بحث و استفاده ي بيشتر، سخن گهرباري از امام علي عليه السلام را مي آوريم که فرمود:
« ... فَمِنهُم المُنکَرِ لَلمُنکَرِ بِيَدِهِ وَ لِسانِهِ وَ قَلبِهِ فَذِلَکَ المُستَکمِلُ لِخِصالِ الخَيرِ، وَ مِنهُم المُنکِرُ بِلسانِهِ وَ قَلبِهِ وَ التّارِکُ بِيدِهِ فَذلِکَ مُتَمَسِّکٌ بِخَصلَتَينِ مِن خِصالِ الخَيرِ وَ مُضيَّعٌ خَصلَهً وَ مِنهُمُ المُنکِرُ بِقَلبِهِ وَ التّارِکِ بِيَدِهِ وَ لِسانِهِ فَذلِکَ اَلَّذي ضَيَّعَ أشرَفَ الخَصلتَينِ مِنَ الثَّلاثِ و تَمَسَّکَ بِواحِدَهٍ وَ مِنهُم تارِکٌ لإنکارِ المُنکَرِ بِلسانِهِ و قَلبه وَ يَدِهِ فَذلَکَ مَيتُ الأحياءِ وَ ...؛ (4)
امر به معروف و نهي از منکر کنندگان داراي مراتب و انواعي هستند:
کساني که با دست، زبان و کينه ي قلبشان امر و نهي مي کنند، و اين ها تمام صفات خير و نيکويي را دارا هستند.
عده اي نيز با قلب و زبان شان نهي از منکر مي کنند، اما با دست نمي کنند، اين ها نيز داراي دو سوم صفات نيک هستند.
عده اي نيز با کينه ي قلبشان نهي از منکر مي کنند ( در وجود و درون خود نسبت به ظالم و مرتکب منکر نفرت دارند ) ولي با دست و زبان امر و نهي نمي کنند. اينان دو خصلت نيک از سه خصلت را ضايع کرده و به يکي متمسک شده اند و خصلت هاي متروک، اشرف خصلت ها مي باشند.
کساني که نه با دست و نه با زبان و نه با قلب نهي از منکر مي کنند اينان مردگاني در ميان زندگان و يا مردگان زنده نما هستند و ... .»

پي‌نوشت‌ها:

1. امام خميني، تحرير الوسيله، ج1، ص 473، مسأله 11.
2. تحرير الوسيله، ج1، ص 472 ، مسأله 6.
3. تحرير الوسيله، ج1، ص 482، مسأله 10.
4. نهج البلاغه، حکمت 374.

منبع مقاله :
شکوري، ابوالفضل؛ (1377)، فقه سياسي اسلام، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ دوم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما