نویسنده: هنری فورد
برگردان محمود کریمی شرودانی
منبع:راسخون
برگردان محمود کریمی شرودانی
منبع:راسخون
درآمدی بر پروتکلهای یهودی (2)
"با توجه به خاتمهی این طرح در عصر ما و فعالیت های آینده، من برای شما تجربیات این تئوریها را خواهم خواند." _پروتکل16_
" در تمام بحث هایی که تا به حال با شما داشته ام، من تلاش کرده ام که به دقت راز های رخدادهای گذشته و آینده را شناسایی کنم و بنابراین در رویدادهای بسیار مهم که در آینده ای نزدیک با آن روبه رو میشویم، ما با شتاب به سمت سلسله ای ازبحران های بزرگ پیش میرویم، عقاید اساسی و مخفی در روابط آینده با غیر یهودیان و حتی در فعالیت های مالی مان انتظار میرود."- پروتکل22-
پروتکل هایی که خودشان اقرار میکنند که خلاصه ای از طرح جهانی یهود است، برپایهی تحلیل ها، شامل چهار شاخهی اصلی است. این ها اگرچه در چیدمان مدارک مشخص نشده اند اما در تفکرشان این گونه است. یک پنجم احتمال میرود هدف از آن شامل تمام چیزها باشد، و این هدف در سرتاسر پروتکل ها به نظر میرسد که تنها در این جا و در این جملات متمایز میشود. و چهار شاخهی اصلی خود منشأ انشعابات بزرگی است.
ابتدا طرح اولیهی یهودی طبیعت انسانی را بیان میکنیم که همان معنای طبیعت غیریهودیان معنی شده است. غیر قابل تصور است که در چنین طرحی که پروتکل های آن برای آینده منظم شده است، توسط تفکری تکامل پیدا کرده است که امروزی نیست و بر پایهی پیروزی احتمالی بر مبنای برداشتی معلوم از طبیعت انسانی پست و فاسد است.
پس در مرحلهی دوم اهمیت کارهایی که هم اکنون انجام شده است را در تحقق این طرح بررسی میکنیم –کارهایی که اخیرا انجام شده است.-
در مرحلهی سوم یک رهنمود کلی از روش های استفاده شده که بر این طرح فایق آمدهاند و همیشه متوقف شده است، ارائه میشود- روش هایی که خودشان برداشتی از طبیعت انسانی فراهم میکنند اگر هیچ چیزی برای شناختن آن وجود نداشته باشد، همین بس که به تمام تاروپود های اساسی اجتماعی نزدیک است.
در مرحلهی چهارم، پروتکل ها در جزئیات شامل بعضی از موفقیت ها بوده است که در این زمان این کلمات ذکر شده است و تا کنون درک شده است. در این مدت به برخی از چیزهایی که آرزویش را داشته اند، دست یافته اند، برای این که در ذهن متصور شود، در بین سال های بین1905 تا 1920 زمانی بود که تاثیرات زیادی در حرکت و توجه بسیاری از اهداف به این سمت جلب شد. نظر به اینکه در نقل قول دوم در عنوان این مقاله مشخص شد، سخنران میدانست که اتفاقات " با شتاب به سمت سلسله ای ازبحران های بزرگ پیش میرود،"
( rushing in a stream of great crises) مطلبی که سخاوتمندانه به وسیلهی منابع یهودی فرعیات پروتکل را اثبات میکند.
در این سری از مقالات حاضر که یک دادخواهی مخصوص پیرو مسالهی یهود است، این مقاله در جستجوی دست یابی توجه خوانندگان است به این صورت که اول حقایقی را در توضیح "ثانویه" (secondly) در بالای لیستی از دیدگاه های اصلی ارائه میدهد. در ابتدا از برداشتی از طبیعت انسانی در اینجا پرده برمی داریم، در دادگاهی مستقل که از خوانندگان علاقه مند درست شده است، به خصوص اگر خواننده یک غیر یهودی باشد. ما از منابع بسیاری چرایی برداشت یهودی از طبیعت انسانی را میدانیم. و از صورتحساب های آن ها از تمام جهات با پرده برداری از پروتکل ها خبر داریم، اما همیشه یکی از سفسطه های تفکر غیریهودیان دربارهی طبیعت انسانی وجود داشته است که اکنون پر از شکوه و نوآوری است. یک سوال کوچک وجود دارد، وقتی هدفی از نظر تمام وجوه مورد توجه قرار میگیرد، که طرح اولیهی یهودی آن درست باشد. و خیلی دورتر از وابستگی به این پروتکل ها است، و برداشت حقوقی شان از بشر، با وجود آن که برای غرور و تکبر انسانی ناگوار است، به شدت درست است.
تنها با مراجعه به پروتکل ها و انتخاب متون برجسته ای که در این دیدگاه بیان شده است، میتوان فلسفهی نسبتا کامل تحرکات و کیفیت شخصیت انسانی را دریافت.
به این کلمات از پروتکل اول توجه فرمایید:
"باید توجه داشت که مردم با سرشت های شیطانی خیلی بیشتر از مردمی با سرشت های خوب است؛ و در نتیجه بهترین نتایج از آن ها به وسیلهی ایجاد ارعاب و خشونت، ونه با استدلال های علمی به دست میآید. هر فردی که قدرت هدفش باشد،اگر امکانش باشد آرزو دارد دیکتاتور باشد؛ به علاوه تعداد کم، نباید برای نیکی به بقیه برای رسیدن به اهدافشان فداکاری کنند."
" مردم به طور عمده و مردمی که اکثریت را میسازند به وسیلهی احساسات، عقاید،عادات و سنن بسیار سطحی و نوشته های خیال انگیز هدایت میشوند در نتیجه به گروه های جداگانه ای متمایل میشوند، حقیقتی که از شکل گیری هرگونه سازشی جلوگیری میکند، حتی وقتی که آن را در قالب یک اساس منطقی ببینند. هر تصمیم تودهی مردم، بستگی به تصمیم تصادفی یا از پیش طراحی شدهی حزب اکثریت دارد که به دلیل بی خردی هایی که در پیچیدگی های سیاست های پنهان دارند، فشارهایی برای گرفتن تصمیم های بیهوده به دولت میآورند که نتیجه اش مضحک است."
"در تدبیر طرحی سودمند برای فعالیت، لازم است به انسان های پست، مردد و تغییرات جمعیتی توجه کرد...لازم است که نیروی تودهی بی بصیرتان، بی منطقان و کودن ها تخلیه شود ، کسانی که آماده اند که گاهی حرف های چپی ها و گاهی حرف های راستی ها را بشنوند..."
"پیروزی ما آسان تر شده است چون ارتباط مردمبا ما ضروری است، ما همیشه گروهی از مردم که حساس ترین ذهن را دارند، را به کار میگیریم_ در حساب، طمع، و نیاز تمایل های سیر ناشدنی بشر._ هر کدام از این ضعف های انسانی جداگانه قادر به فلج سازی مقدماتی و ثانویهی آیندهی مردم در ترتیب اختیار فعالیت های شان است."
در پنجمین پروتکل ، این دید زیرکانه به طبیعت انسانی قابل مشاهده است:
"در تمامی زمان ها، هر کدام از ملت ها دنیاهایی از حقایق ویژهی خود را پذیرفته اند. آن ها به آن چه نشان شان داده اند، راضی شده اند، به ندرت به پیگیری انجام قول هایی که به آن ها داده اند توجه میکنند. به همین دلیل ما 'نشان دادن'(show) از پایه هایش سامان دهی میکنیم تا به طور برای پیشرفت شان فداکاری کنند."
و این از پروتکل هفتم آورده شده است:
"غیریهودیان مانند یک گله گوسفند میمانند...آن ها تنها تا نوک دماغ شان را میبینند چرا که ما به آن ها قول میدهیم که تمام آزادی هایی که از آن ها گرفته شده را به آن ها بر میگردانیم و پس از آن که دشمنان صلح را شکست دادیم تمام حزب ها را رام میکنیم. آیا ارزشش را دارد که به آن ها بگوییم چقدر منتظر بمانند؟ برای چه ما تمام این طرح را قبول کرده ایم و کم کم تمام حدودش را به اذهان غیریهودیان تزریق کردیم بدون این که احتمال بازبینی ابعادش را به آن ها بدهیم، اگر برای به دست آوردن هدف از روش های نادرستی استفاده کنیم که آن چه را که برای نژاد از هم کسیختهی ما از مسیر مستقیم غیر قابل دسترس است، میسر کند؟"
هم چنین به این دیدگاه بسیار زیرکانه نسبت به "هم پیمانان" (joiners) جوامع پنهان توجه کنید- این برداشت از پروتکل هایی به دست آمده که نشان میدهند که چطور این جوامع به راحتی پا را از این طرح فراتر بگذارند:
"معمولا این جاه طلبان، حرفه دوست ها و مردمی که زیاد حرف میزنند، کسانی هستند که زیاد جدی نیستند، کسانی هستند که بیش ترین آمادگی را برای پیوستن به جوامع سری دارند، و ما آن ها را پیدا کرده و به راحتی مهارشان میکنیم و به واسطهی آن ها ماشین پروژهی خودمان را بکار میاندازیم."
اظهارات تحت این عنوان به وسیلهی نویسندهی حاضر خلاصه شده است چرا که پروتکل ها مرجعی برای دستوری سری و بسیار مهم است، اشاره به صاحب اسم در این ارتباط ممکن است از شعور انسانی به دور باشد، و این که ذخیره ای برای آینده میشود وتوجه بیشتری میطلبد. با این همه برای اعضایی جالب خواهد بود که ترجیح میدهند ببینند که پروتکل ها چه میگویند و سپس حقایق را بررسی کنند و ببینند که چقدر با حرف ها واقعیت دارد.
ادامه : "غیریهودیان به انجمن هایی ملحق میشوند که فارغ از کنجکاوی یا آرزو هستند لذا در بین آن ها ممکن است کسانی به برتری های اجتماعی برسند...از این رو ما این موفقیت ها را به آن ها میدهیم به همین دلیل میتوانیم مزایایی برای غرور خود به دست آوریم که ما را خوش نام میکند چرا که مردم با بی اطلاعی پیشنهاد های ما را بدون تست کردن میپذیرند...شما نمی توانید تصور کنید که چراگستره ای از باهوش ترین غیریهودیان ممکن است موقعیتی خام ونابخردانه را به خاطر غرور به وجود بیاورند و چقدر آسان به وسیلهی یک شکست کوچک ناامید میکنند، حتی توقف ستایش یا قرار دادن آن ها در موقعیتی که همچون بردگان از دستور شاه پیروی کنند. غیریهودیان کاملا آماده اند که برای طرح هایشان با هدف به دست آوردن موفقیت همگانی برای مردم خود جان فشانی کنند تا موفقیت جزیی برای پیشبرد طرح های ما به دست آورند. این روانشناسی آن ها ازمشکلاتیکه متوجه آن هاست گره گشایی میکند."
این ها تنها تعداد بسیار کمی از متونی است که برداشتی از طبیعت غیریهودی یا انسانی در غالب کلمات به دست میدهد. اما حتی اگر صاف وپوست کنده اعلام نشده بود، به راحتی از بخش های مختلفی که در این برنامه استنتاج میشد که به شکست همبستگی و قدرت غیریهودیان مرتبط بود.
این روش یک نوع از هم پاشیدگی است. تفکیک مردم به حزب ها و گروه ها. به بیرون پرتاب کردن امید و عقیده های آرمانی که در نتیجه شما دو کار میتوانید انجام دهید: شما همواره میتوانید گروهی را پیدا کنید که با هر عقیدهی شماهمراهی کند؛ و شما این وفاداری کورکورانه و کدورت بین گروه های مختلف را درخواهید یافت.نویسندگان پروتکل ها با جزئیات نشان دادند که چگونه این اتفاق خواهد افتاد. نه یک عقیده بلکه خیل عظیمی از عقاید بروز خواهد کرد، و هیچ وحدتی بین آن ها وجود نخواهد داشت. هدف این است که نگذارند مردم به یک چیز فکر کنند، بلکه به چیزهای بسیار متفاوتی با اشکال بسیار مختلف نگاه کنند که هیکپارچگی بین آن ها نیست. نتیجه یک چند دستگی وسیع و آشوبی بزرگ خواهد بود- که این نتیجه مورد نظر است-.
هنگامی که به یک باره وحدت جامعهی غیریهود شکسته شد- نام "جامعهی غیر یهود"( Gentile society) حقیقتا نام صحیحی است- برای جامعهی انسانی، غیریهود بسیار تاثیر گذار است- پس این تکه ای جدی از عقیدهی دیگری است که اصلا اغتشاش غالب که راه خودش را بی شک به سمت جایگاه کنترل باز خواهد کرد، بر آن تاثیر نگذاشته است. به خوبی شناخته شده است که پیکری که از 20 پلیس یا سرباز که پشت هم قطار شده اند، میتوانند بیش تر از هزارنفر با حرکت نامنظم پیش بروند. بنابراین آغاز کننده های اندک طرح میتوانند بیش تر از یک قوم یا حتی جهانی که به هزار گروه ضد هم تقسیم شده است، کار انجام دهد. پس هر گروهی میتواند این گونه باشد. "رده بندی و قانون گذاری"(Divide and rule) شعار پروتکل هاست.
تقسیم جامعه مطابق با برداشت از طبیعت انسانی در این مدارک، بسیار آسان است. طبیعت انسانی از حقایقی خبر میدهد. هیچ کدام از افراد متوجه لیست آرمان ها و آرزوها و تئوری ها که مردم کشورها را به سوی خود کشیده است، نمی تواند این را باور کند. فراتر ازخیال، بیشتر از یک تئوری بولهوسانه و فزون تر از دستوراتی برای پیروی عموم است. آن طور که پروتکل ها بیان میکند، جامعهی غیر یهود در نتایجی که از تئوری های اتخاذ شده نشأت میگیرد، ژرف نگری نمی کند. وقتی که یک تئوری برای اندیشه ای جاذبه ایجاد کرد، به این گرایش پیدا میکند که آنچه را که ذهن همواره به طور خلاصه دریافت میکند، باور کند و بنابراین تجربه از این دستاورد اصلی تمام جنبش وگرمای خود را میگیرد.
در این سبک، تئوری ها یکی پس از دیگری در میان میان جمعیت ها بهره برداری میشود، تئوری ها یکی پس از دیگری به ناکارآمد بودنش پی برده شده و کنار گذاشته میشود، اما نتیجه دقیقا همانی میشود که هدف طرح پروتکل ها بود- با کنار گذاشتن هر تئوری، جامعه کمی بیش تر از پیش تقسیم میشود. کمی بیش تر از پیش گداصفت تر و بینواتر میشود. کمی بیش تر از پیش با نگاه به رهبران حیران و سرگشته میشوند. به طوری که در نهایت جامعه باز به راحتی در دام هر تئوری که وعده میدهد پیرو انسان خوبی است میافتد، و شکست این تئوری باز اجازه میدهد تقسیم بیش تری انجام شود. دیگر چیزی به عنوان عقیدهی عمومی باقی نخواهد ماند. تفرقه و سوء ظن هر جایی دیده میشود. و حیرانی هر فردی به طور متوسط آگاهی مبهمی از حزبی بزرگ تر خبر میدهد که هرگز دچار نفاق نمی شود، اما در حقیقت آن چه را که میخواستند به وسیلهی گمراه کردن تمام اطرافیانشان به دست آوردند. نشان داده خواهد شد که مقصود پروتکل ها تخریب بیش تر تئوری های خارجی در جهان امروز از طرف ارگانی یهودی است؛ هم چنین نشان داده خواهد شد که یکی از حزب های های سخت و شکست ناپذیر در جهان امروز، این گروه که میداند به کجا میخواهد برود و بدون توجه به شرایط جامعه میرود، همان گروه یهودی است.
خطرناکترین تئوری ها، تئوری است که رشد سایر تئوری ها و تقسیم جامعه برای پیروی از آن ها را توضیح میدهد. این ها تمام "اثرات پیشرفت" symptoms of progress است که ما توضیح دادیم . اگر این طور باشد، پس "پیشرفت"progress به سمت فروپاشی خواهد بود. هیچ کس نمی تواند حقیقت "پیشرفت"progress را از پایه پیش بینی کند، در حالی که پدران ما برای گردش رفتن با نفس اسب یا نیروی آب، چرخ میساختند، ما آن ها را با انفجارهای پیاپی و کوچک بنزین به گردش میبردیم. مسالهی "پیشرفت"progress وجود دارد، ا چرخ ها ما را به کجا میبرند؟جامعهی آسیاب بادی و چرخ آبی بهتر است از جامعهی الآن یا بدتر؟ اتحاد بیش تری به اصول اخلاقی وجود داشت؟قانون احترام بیش تری داشت، آیا شخصیتی مصمم تر و والاتری تولید کرده است؟
تئوری مدرن "آشوب"ferment که خارج از تمام اغتشاشات و تغییرات و سنجیدن با معیار های جدید و انسان برتر که در حال دگرگونی است از هیچ یک از حقایق بینش به وجود نیامده است. این به وضوح یک تئوری است که هدف آن ساختن ظاهری خوب از خباثتی است که قابل کتمان نیست. تئوری هایی که باعث شکستن میشود و تئوری که شکستن را به عنوان یک خوبی توضیح میدهد، همه از منبع یکسانی نشأت میگیرند. تمام علوم اقتصادی، محافظه کاری و رادیکال، سرمایه داری و هرج و مرج طلبی از سازمانی یهودی است. این اطلاعیهی دیگری از پروتکل هاست که بر حقایق صحه میگذارد.
اکنون تمام اینها انجام شده است. نه از لحاظ عملی، بلکه در قالب لغات. دست اندرکاران کلمات دنیا، آنانی که آرزو دارند کلمات وظایف و کارها را انجام دهند، در مواجهه با کلماتی خارج از رده و دسته خود، بدون شک گروه یهودند- یهودیان بین الملل که با این مقولات درگیرند- و فلسفه و عملکرد آنها دقیقا در پروتکل ها توضیح داده شده است.
برای توضیح به این بخش توجه کنید: برای اولین بار از پروتکل اول:
"آزادی سیاسی نظریه ای تنها در حد یک ایده است نه واقعیت. لازم است که دانسته شود چگونه این ایده را وقتی نیاز به یک تله ماهرانه برای بدست آوردن یاری مردم برای گروهی منحصر بفرد است به عمل واداشت، تنها اگر این چنین دسته ای هم اینک متحمل شکست گروه دیگری در قدرت شده باشد. این وظیفه اگر خود دشمن و مخالف توسط اساس و مبنای آزادی یا به قول معروف لیبرالیسم آلوده شده باشد، ساده تر شده است و بخاطر این نظریه قسمتی از این قدرت فردی و منحصر بفرد بدست خواهد آمد."
یا این مطلب از پروتکل پنجم را ملاحظه کنید:
"برای بدست آوردن کنترل انظار عمومی، مقدمتا این بسیار ضروریست که این انظار را در نظر آنان مغشوش و پریشان کنیم و این کار توسط بیان و توضیحی ست از جنبه های مختلف بسیاری از نظریات گیج کننده که غیریهودیان در این حالت خود را درون مخمصه گم خواهند کرد و به سمت درک این موضوع که بهتر است در مسائل سیاسی هیچ موضع و نگرشی نداشته باشند پیش روند، که اینها به جامعه در مقیاس وسیع داده نشده تا به این درک برسند بلکه تنها به قانونگذار و سرپرست داده شده است که مدیریت جامعه به عهده اوست. این راز اول است.
"دومین راز شامل نقاط ضعف پرتنش و فزونگر مردم است در عادتشان، احساستشان و گونه زندگی آنها که هیچ کس قادر به جمع و جور کردن خود در این ورطه آشفتگی نیست و در نتیجه مردم تمام فهم متقابلشان را از دست خواهند داد. این مقیاس به ما این امکان را در زایش ناسازگاریها در تمام قسمتها و بخشها، در فروپاشی تمامی نیروهای همگانی که هنوز بی میل به اطاعت و تسلیم شدن به ما هستند در تمام اولیات شخصی که میتواند در هر نوع زمینه ای با تضمینات ما مداخله کند، میدهد."
و این مطلب هم از پروتکل سیزدهم:
"...و تو شاید توجه کنی به اینکه ما دنبال موافقت و رضایتیم، نه برای عملکردهای خودمان، بلکه برای جملات و کلماتمان که در ملاحظه یک مسئله یا مسئله دیگری نقل شده است. ما همیشه علنا اعلام میداریم که ما در تمام معیارها و مقیاسهایمان توسط امید و ایمان به اینکه ما کلا کار خوبی را انجا میدهیم، هدایت و راهبری میشویم.
"برای حرکت ورای ناآرامی های مردم در بحث و جدال پیرامون مسائل سیاسی، ما هم اکنون باید مشکلات جدیدی تولید کنیم که به روشنی با زندگی مردم گره خورده باشند- مسائل صنعتی. در این باره، باید بگذاریم مردم خود را هر چقدر که دوست دارند غرق در این مباحث کنند. تحت چنین شرایطتی باید کاری کنیم که آنها فکر کنند که مسائل جدید هم یک روش و متد سیاسی ست."
(امید است که این رهبر، همانطور که چشمش بر روی جزئیات این برنامه میلغزد، به ذهنش اجازه دهد تا از رویکرد و منوال حوادث و وقایع غفلت کند و چشم فرو بندد تا ببیند که ممکن است برای خود پیشرفتهای زیادی را در زندگی و طول گذر زمان چندسال یافت کند)
"برای ممانعت کردن آنان از اینکه به درستی در مورد هرچیزی فکر کنند، ما باید حواسشان را به سرگرمی ها، بازی ها، تفریح ها و هیجان ها و کاخ و قصرهای مردم پرت کنیم. این گونه علایق و دلبستگی ها ذهنشان را کاملا از مسائلی که ما آنها راواداشته ایم تا با آنها درگیر و دار باشد، منحرف میکند. برای پیوند کمتر و کمتر به افکار مستقل و خودکفا، مردم خود را در هماهنگی کامل با ما نشان میدهند زیرا تنها ماییم که خطوط افکار جدیدی را ارائه میکنیم- البته در راستای افرادی که آنها اصلا ملاحظه پیوند با ما را نمیکنند."
در پروتکلی مشابه آشکارا اعلام شده که آنچه هدف خروجی تئوری های "آزادی خواهی" ست، که مؤلفان یهودی، شعرا، خاخام ها، جوامع . سرشناسان، فراوان ترین منابع اند:
"قاعده آرمانی و واهی آزادی خواهی کاملا از کار خواهد افتاد وقتی که حکومت ما بیاد آید. تا آن زمان این ایده ها کمکهای خوبی ارائه خواهند داد. به همین دلیل ما به مدیریت افکار واندیشه ها در تمامی تئوری های جالب و پیچیده و جدید و فرضا مترقیانه ادامه خواهیم داد. قطعا ما کاملا در پیچاندن سرهای بی مغز غیریهودیان توسط کلمه ‘پیشرفت’ موفق بوده ایم."
اینجا برنامه جامعی از سرگشتگی و گیجکنندگی، سستکنندگی و ناچیز شمردن عقل جهانیان است. و این باید عجیب ترین فکر باشد که آنرا در قالب لغات قرار داد، که نمیتواند نشان دهد که این تنها آنچه انجام شده است و همچنان هم توسط مامورانی که مورد ستایش و البته معروف بین ما هستند در حال انجام است.
نویسنده ای اخیرا در یک مجله مشهور به این اشاره کرده که آنچه او به عنوان امکان ناپذیری قانون گروهی یهود نامیده است، متحد در یک برنامه جهانی یکسان شده است زیرا همان گونه که او نشان میدهد، اعمال یهود به عنوان رهبران عقول در تمام بخشهای ایده ایام حاضر بوده است. یهودیان در راس سرمایه داری بودند، یهودیان در راس اتحادیه کارگران بودند، و یهودیان در راس آن نهادهای گروههای تند رو بودند که اتحادیه کارگران را بسیار کشت پذیر و دارای پتانسیل یافتند. یک یهودی در راس قوه قضاییه انگلستان و یک یهودی در راس نظام حکومتی شوروی در روسیه است. او میپرسد: چگونه میتوانی بگویی که آنها متحد و یکپارچه اند وقتی نقطه نظرات زیادی (و متفاوتی) دارند؟
یگانگی و اتحاد مشترک، هدف محتمل مشترک برای همه آنها، به همین منوال در پروتکل نهم بیان شده است:
"مردمی از همه دیدگاه ها و همه تعالیم، در خدمت ما هستند، بازگرداننده های سلطنت ما، عوام فریبی ها، سوسالیستی ها (جامعه گرایی ها)، کمونیست ها و دیگر خیالبافی های ما هستند. ما تمام آنها را به کار گرفته ایم. هر کدام از آنها که دیدگاهش صدمه زن به باقیمانده اقتدار باشد، در تلاش برای واژگون سازی تمام رده های حاضر است. همه حکومت ها با این قبیل کارها مورد آزار و شکنجه واقع میشوند. ولی ما به نها روی خوش نشان نخواهیم داد تا اینکه آنها ابر حکومت (حکومت برتر) ما را پیش خود تداعی کنند."
کاربرد این باور نیز به پروتکل دهم برمی گردد:
"هنگامی که ما سم لیبرالیسم (آزادی خواهی) را به درون سازمان حکومت وارد میکردیم، تمام ظاهر سیاسی اش تغییر کرد."
تمام چشم انداز این پروتکل های مربوط به جهان، باوری است که مهلک ترین سم است. نویسندگان این مدارک بهلیبرالیسم معتقد نیستند، آن ها به دموکراسی اعتقاد ندارند بلکه آن ها طرح هایی برای پند دادن مستمر این باور ها اجرا کرده اند چرا که قدرت آن ها در شکسته شدن جامعه است، در تقسیم شدن به حزب ها، در تخریب قدرت باوری همگانی به عقایدی متفاوت. سم یک تفکر بیش تر از همه به سلاح آن بستگی دارد.
مثالی از طرح استفادهی تفکر ها شامل آموزش میشود:
" ما غیر یهودیان جوان را به وسیلهی آموزش تجربیات و تئوری ها گمراه میکنیم، گیج میکنیم و فاسد میکنیم، بدی برای ما آشکار است ولی آن را شایع میکنیم." -پروتکل 9-
هم چنین شامل زندگی خانوادگی نیز میشود:
"در این روش،هر کسی با تفکری از اهمیت خودش روبه رو میشود، ما تاثیر زندگی خانوادگی را در بین غیزیهودیان خواهیم شکست، و هم چنین اهمیت تحصیلش را." –پروتکل10-
و در متنی که احتمالا اطلاعات بهتری را برای بررسی عمیق تر و کامل تر توسط خوانندگان فرزانه فراهم میکند، این گفته شده است:
"زمانش فرا رسیده است، اجازه بدهید آن ها خودشان را گمراه کنند... اجازه بدهید این تئوری های زندگی که ما آن ها را وادار میکردیم به عنوان املاء علم به حساب بیاورند، مهم ترین نقش را برای آن ها بازی کند. برای این هدف ما سعی خواهیم کرد تا بی بصیرتی در اعتبار این تئوری ها را به وسیلهی روزنامه مان شایع کنیم...
"به موفقیت هایی که ما در ترتیب دادن داروینیسمDarwinism، مارکسیسمMarxism وپوچ گرایی (Nietzscheism) داشتیم توجه کنید. اثر فاسد کننده این اصول علمی در ذهن های غیریهودیان باید حداقل برای ما قابل رویت باشد." –پروتکل2-
که این از هم گسیختگی و تقسیم جامعهی غیر یهود با سرعتی مناسب باید ادامه پیدا کند که در پروتکلهای مذکور، از تک تک خطهای آن ها پیداست. برای همین باید به خاطر داشت که پروتکل ها دعوتی برای حمایت از برنامه ای هدفمند نیستند، اما اعلامی از پیشرفت در برنامه ای است که در فرآیندی طی "قرنها" و "از زمانهای باستانی" به دست آمده است.
آن ها شامل یک سری جملات مربوط به کارهای انجام شده است، به همان خوبی که تاکنون کارهایی که میبینید انجام شده است. انشعاب جامعهی غیریهود فرآیندی بسیار رضایت بخش در 1896 بود، یا در همان حدود، هنگامی که این پیشگویی ها بر زبان آورده شد.
باید توجه کرد که هدف موقعیتی ناشناخته برای براندازی غیریهودیان است، اما مطیع سازی در ابتدا تحت کنترل نامرئی است که در این مدارک پیشنهاد شده است، در طول این زمان تحت کنترل کسی هستند که نیروهای نامرئی دارد که قادراست از طریق تغییرات سیاسی جهان را کنترل کند و یک منصب ریاست جهانی یا دیکتاتوری را خلق کند.
غیر یهودیان با آگاهی کامل تحت کنترل در آمده اند، همان طور که از حیث اقتصادی نشان داده شد.
هیچ کجا اثری از این که آن ها میخواهند زمین را به زور بگیرند وجود ندارد، اما فقط عدم وابستگی کسانی است که پروتکل ها برای آنها ارائه شده است که همان یهودیان اند.
این که فرآیند تقسیم جامعه تا کجا ادامه خواهد داشت طبق این پروتکل ها، میتوان از پروتکل پنجم نتیجه گرفت:
"با یکپارچگی دنیای غیریهود میتوانیم به طور موقت رو به رو شویم، اما ما در برابر آن به وسیلهی ریشه دواندن دشمنی بین آنها و سپس عمیق کردن آن ایمن میشویم به نحوی که نتوانند از آن رهایی یابند.
ما خصومت های بین افراد و حق شهروندها را در قلب هایشان در طول بیست قرن ایجاد کرده ایم."
تا آن جایی که نفاق ها به غیریهودیان یا دنیای مسیحیان ربط دارد، این کاملا درست است. و ما میبینیم که چگونه در کشورمان "خصومت بین افراد و حق شهروندها" بر سر "مذهب و خصومت نژادی" است. اما آخر چه کسی مشکوک به عاملی رایج برای این هاست؟ باز هم شگفتی بیش تر، از چه کسی یا چه گروهی میتوان انتظار داشت که ادعا کند که خودش عامل آن است؟ بالاخره نتیجه نوشته ای در پروتکل هاست -"ما خصومت را ایجاد کردیم- پس ما خودمان را در برابر احتمال اتحاد و یکپارچگی غیریهود علیه مان ایمن کردیم." و چه پروتکل ها از سوی یک سازمان یهودیباشد و چه نباشد، چه آن ها علایق یهودی را رائه بکنند و چه نکنند، این کاملا بیان گر وضعیت کنونی جهان است، جهان امروز غیریهود.
اما هنوز تقسیمی عمیق تر جستجو میشود، و نشانه هایی از آن حتی در حال سپری شدن است. در عوض در روسیه کاملا سپری شده است. افتضاح طبقهی پایین تر برای غیریهود که توسط رهبران یهودی علیه یک غیریهود با طبقهی بالاتر رهبری شد! در اولین پروتکل، در توضیح اثرات سیستم صنعتی پرمخاطره علیه مردم، گفته شده که این نمونهی کاملی از اقتصاد است:
"...جامعه ای ساخته شده و ساخته شدن آن در یک جامعه ادامه خواهد پیدا کرد که آرمان زدایی شده، سرد و سنگدل است. در چنین جامعه ای که کدورت های سیاسی ومذهبی کامل شده است. حرص Lust طلا تنها مردم را رهبری میکند...پسTHEN نه به خاطر خوبی و نه حتی به خاطر ثروت ها، بلکه تنها به حساب نفرت آنها از طبقه های ممتاز، طبقه های پایین تر غیریهودیان در مبارزه کردن علیه حریف ما برای قدرت از ما پیروی خواهند کرد، غیر یهودیان طبقه های روشنفکر."
"طبقه های پایین تر غیر یهودیان از ما پیروی خواهند کرد... علیه ... غیر یهودیان طبقه های بالاتر."
اگر این مبارزه امروزه انجام میشود، رهبران غیریهود شورشیانی علیه جامعهی غیریهود با رهبرانی یهودی هستند. آن ها اکنون در جایگاه رهبری هستند- نه تنها در روسیه بلکه حتی در ایالات متحده.-
"با توجه به خاتمهی این طرح در عصر ما و فعالیت های آینده، من برای شما تجربیات این تئوریها را خواهم خواند." _پروتکل16_
" در تمام بحث هایی که تا به حال با شما داشته ام، من تلاش کرده ام که به دقت راز های رخدادهای گذشته و آینده را شناسایی کنم و بنابراین در رویدادهای بسیار مهم که در آینده ای نزدیک با آن روبه رو میشویم، ما با شتاب به سمت سلسله ای ازبحران های بزرگ پیش میرویم، عقاید اساسی و مخفی در روابط آینده با غیر یهودیان و حتی در فعالیت های مالی مان انتظار میرود."- پروتکل22-
پروتکل هایی که خودشان اقرار میکنند که خلاصه ای از طرح جهانی یهود است، برپایهی تحلیل ها، شامل چهار شاخهی اصلی است. این ها اگرچه در چیدمان مدارک مشخص نشده اند اما در تفکرشان این گونه است. یک پنجم احتمال میرود هدف از آن شامل تمام چیزها باشد، و این هدف در سرتاسر پروتکل ها به نظر میرسد که تنها در این جا و در این جملات متمایز میشود. و چهار شاخهی اصلی خود منشأ انشعابات بزرگی است.
ابتدا طرح اولیهی یهودی طبیعت انسانی را بیان میکنیم که همان معنای طبیعت غیریهودیان معنی شده است. غیر قابل تصور است که در چنین طرحی که پروتکل های آن برای آینده منظم شده است، توسط تفکری تکامل پیدا کرده است که امروزی نیست و بر پایهی پیروزی احتمالی بر مبنای برداشتی معلوم از طبیعت انسانی پست و فاسد است.
پس در مرحلهی دوم اهمیت کارهایی که هم اکنون انجام شده است را در تحقق این طرح بررسی میکنیم –کارهایی که اخیرا انجام شده است.-
در مرحلهی سوم یک رهنمود کلی از روش های استفاده شده که بر این طرح فایق آمدهاند و همیشه متوقف شده است، ارائه میشود- روش هایی که خودشان برداشتی از طبیعت انسانی فراهم میکنند اگر هیچ چیزی برای شناختن آن وجود نداشته باشد، همین بس که به تمام تاروپود های اساسی اجتماعی نزدیک است.
در مرحلهی چهارم، پروتکل ها در جزئیات شامل بعضی از موفقیت ها بوده است که در این زمان این کلمات ذکر شده است و تا کنون درک شده است. در این مدت به برخی از چیزهایی که آرزویش را داشته اند، دست یافته اند، برای این که در ذهن متصور شود، در بین سال های بین1905 تا 1920 زمانی بود که تاثیرات زیادی در حرکت و توجه بسیاری از اهداف به این سمت جلب شد. نظر به اینکه در نقل قول دوم در عنوان این مقاله مشخص شد، سخنران میدانست که اتفاقات " با شتاب به سمت سلسله ای ازبحران های بزرگ پیش میرود،"
( rushing in a stream of great crises) مطلبی که سخاوتمندانه به وسیلهی منابع یهودی فرعیات پروتکل را اثبات میکند.
در این سری از مقالات حاضر که یک دادخواهی مخصوص پیرو مسالهی یهود است، این مقاله در جستجوی دست یابی توجه خوانندگان است به این صورت که اول حقایقی را در توضیح "ثانویه" (secondly) در بالای لیستی از دیدگاه های اصلی ارائه میدهد. در ابتدا از برداشتی از طبیعت انسانی در اینجا پرده برمی داریم، در دادگاهی مستقل که از خوانندگان علاقه مند درست شده است، به خصوص اگر خواننده یک غیر یهودی باشد. ما از منابع بسیاری چرایی برداشت یهودی از طبیعت انسانی را میدانیم. و از صورتحساب های آن ها از تمام جهات با پرده برداری از پروتکل ها خبر داریم، اما همیشه یکی از سفسطه های تفکر غیریهودیان دربارهی طبیعت انسانی وجود داشته است که اکنون پر از شکوه و نوآوری است. یک سوال کوچک وجود دارد، وقتی هدفی از نظر تمام وجوه مورد توجه قرار میگیرد، که طرح اولیهی یهودی آن درست باشد. و خیلی دورتر از وابستگی به این پروتکل ها است، و برداشت حقوقی شان از بشر، با وجود آن که برای غرور و تکبر انسانی ناگوار است، به شدت درست است.
تنها با مراجعه به پروتکل ها و انتخاب متون برجسته ای که در این دیدگاه بیان شده است، میتوان فلسفهی نسبتا کامل تحرکات و کیفیت شخصیت انسانی را دریافت.
به این کلمات از پروتکل اول توجه فرمایید:
"باید توجه داشت که مردم با سرشت های شیطانی خیلی بیشتر از مردمی با سرشت های خوب است؛ و در نتیجه بهترین نتایج از آن ها به وسیلهی ایجاد ارعاب و خشونت، ونه با استدلال های علمی به دست میآید. هر فردی که قدرت هدفش باشد،اگر امکانش باشد آرزو دارد دیکتاتور باشد؛ به علاوه تعداد کم، نباید برای نیکی به بقیه برای رسیدن به اهدافشان فداکاری کنند."
" مردم به طور عمده و مردمی که اکثریت را میسازند به وسیلهی احساسات، عقاید،عادات و سنن بسیار سطحی و نوشته های خیال انگیز هدایت میشوند در نتیجه به گروه های جداگانه ای متمایل میشوند، حقیقتی که از شکل گیری هرگونه سازشی جلوگیری میکند، حتی وقتی که آن را در قالب یک اساس منطقی ببینند. هر تصمیم تودهی مردم، بستگی به تصمیم تصادفی یا از پیش طراحی شدهی حزب اکثریت دارد که به دلیل بی خردی هایی که در پیچیدگی های سیاست های پنهان دارند، فشارهایی برای گرفتن تصمیم های بیهوده به دولت میآورند که نتیجه اش مضحک است."
"در تدبیر طرحی سودمند برای فعالیت، لازم است به انسان های پست، مردد و تغییرات جمعیتی توجه کرد...لازم است که نیروی تودهی بی بصیرتان، بی منطقان و کودن ها تخلیه شود ، کسانی که آماده اند که گاهی حرف های چپی ها و گاهی حرف های راستی ها را بشنوند..."
"پیروزی ما آسان تر شده است چون ارتباط مردمبا ما ضروری است، ما همیشه گروهی از مردم که حساس ترین ذهن را دارند، را به کار میگیریم_ در حساب، طمع، و نیاز تمایل های سیر ناشدنی بشر._ هر کدام از این ضعف های انسانی جداگانه قادر به فلج سازی مقدماتی و ثانویهی آیندهی مردم در ترتیب اختیار فعالیت های شان است."
در پنجمین پروتکل ، این دید زیرکانه به طبیعت انسانی قابل مشاهده است:
"در تمامی زمان ها، هر کدام از ملت ها دنیاهایی از حقایق ویژهی خود را پذیرفته اند. آن ها به آن چه نشان شان داده اند، راضی شده اند، به ندرت به پیگیری انجام قول هایی که به آن ها داده اند توجه میکنند. به همین دلیل ما 'نشان دادن'(show) از پایه هایش سامان دهی میکنیم تا به طور برای پیشرفت شان فداکاری کنند."
و این از پروتکل هفتم آورده شده است:
"غیریهودیان مانند یک گله گوسفند میمانند...آن ها تنها تا نوک دماغ شان را میبینند چرا که ما به آن ها قول میدهیم که تمام آزادی هایی که از آن ها گرفته شده را به آن ها بر میگردانیم و پس از آن که دشمنان صلح را شکست دادیم تمام حزب ها را رام میکنیم. آیا ارزشش را دارد که به آن ها بگوییم چقدر منتظر بمانند؟ برای چه ما تمام این طرح را قبول کرده ایم و کم کم تمام حدودش را به اذهان غیریهودیان تزریق کردیم بدون این که احتمال بازبینی ابعادش را به آن ها بدهیم، اگر برای به دست آوردن هدف از روش های نادرستی استفاده کنیم که آن چه را که برای نژاد از هم کسیختهی ما از مسیر مستقیم غیر قابل دسترس است، میسر کند؟"
هم چنین به این دیدگاه بسیار زیرکانه نسبت به "هم پیمانان" (joiners) جوامع پنهان توجه کنید- این برداشت از پروتکل هایی به دست آمده که نشان میدهند که چطور این جوامع به راحتی پا را از این طرح فراتر بگذارند:
"معمولا این جاه طلبان، حرفه دوست ها و مردمی که زیاد حرف میزنند، کسانی هستند که زیاد جدی نیستند، کسانی هستند که بیش ترین آمادگی را برای پیوستن به جوامع سری دارند، و ما آن ها را پیدا کرده و به راحتی مهارشان میکنیم و به واسطهی آن ها ماشین پروژهی خودمان را بکار میاندازیم."
اظهارات تحت این عنوان به وسیلهی نویسندهی حاضر خلاصه شده است چرا که پروتکل ها مرجعی برای دستوری سری و بسیار مهم است، اشاره به صاحب اسم در این ارتباط ممکن است از شعور انسانی به دور باشد، و این که ذخیره ای برای آینده میشود وتوجه بیشتری میطلبد. با این همه برای اعضایی جالب خواهد بود که ترجیح میدهند ببینند که پروتکل ها چه میگویند و سپس حقایق را بررسی کنند و ببینند که چقدر با حرف ها واقعیت دارد.
ادامه : "غیریهودیان به انجمن هایی ملحق میشوند که فارغ از کنجکاوی یا آرزو هستند لذا در بین آن ها ممکن است کسانی به برتری های اجتماعی برسند...از این رو ما این موفقیت ها را به آن ها میدهیم به همین دلیل میتوانیم مزایایی برای غرور خود به دست آوریم که ما را خوش نام میکند چرا که مردم با بی اطلاعی پیشنهاد های ما را بدون تست کردن میپذیرند...شما نمی توانید تصور کنید که چراگستره ای از باهوش ترین غیریهودیان ممکن است موقعیتی خام ونابخردانه را به خاطر غرور به وجود بیاورند و چقدر آسان به وسیلهی یک شکست کوچک ناامید میکنند، حتی توقف ستایش یا قرار دادن آن ها در موقعیتی که همچون بردگان از دستور شاه پیروی کنند. غیریهودیان کاملا آماده اند که برای طرح هایشان با هدف به دست آوردن موفقیت همگانی برای مردم خود جان فشانی کنند تا موفقیت جزیی برای پیشبرد طرح های ما به دست آورند. این روانشناسی آن ها ازمشکلاتیکه متوجه آن هاست گره گشایی میکند."
این ها تنها تعداد بسیار کمی از متونی است که برداشتی از طبیعت غیریهودی یا انسانی در غالب کلمات به دست میدهد. اما حتی اگر صاف وپوست کنده اعلام نشده بود، به راحتی از بخش های مختلفی که در این برنامه استنتاج میشد که به شکست همبستگی و قدرت غیریهودیان مرتبط بود.
این روش یک نوع از هم پاشیدگی است. تفکیک مردم به حزب ها و گروه ها. به بیرون پرتاب کردن امید و عقیده های آرمانی که در نتیجه شما دو کار میتوانید انجام دهید: شما همواره میتوانید گروهی را پیدا کنید که با هر عقیدهی شماهمراهی کند؛ و شما این وفاداری کورکورانه و کدورت بین گروه های مختلف را درخواهید یافت.نویسندگان پروتکل ها با جزئیات نشان دادند که چگونه این اتفاق خواهد افتاد. نه یک عقیده بلکه خیل عظیمی از عقاید بروز خواهد کرد، و هیچ وحدتی بین آن ها وجود نخواهد داشت. هدف این است که نگذارند مردم به یک چیز فکر کنند، بلکه به چیزهای بسیار متفاوتی با اشکال بسیار مختلف نگاه کنند که هیکپارچگی بین آن ها نیست. نتیجه یک چند دستگی وسیع و آشوبی بزرگ خواهد بود- که این نتیجه مورد نظر است-.
هنگامی که به یک باره وحدت جامعهی غیریهود شکسته شد- نام "جامعهی غیر یهود"( Gentile society) حقیقتا نام صحیحی است- برای جامعهی انسانی، غیریهود بسیار تاثیر گذار است- پس این تکه ای جدی از عقیدهی دیگری است که اصلا اغتشاش غالب که راه خودش را بی شک به سمت جایگاه کنترل باز خواهد کرد، بر آن تاثیر نگذاشته است. به خوبی شناخته شده است که پیکری که از 20 پلیس یا سرباز که پشت هم قطار شده اند، میتوانند بیش تر از هزارنفر با حرکت نامنظم پیش بروند. بنابراین آغاز کننده های اندک طرح میتوانند بیش تر از یک قوم یا حتی جهانی که به هزار گروه ضد هم تقسیم شده است، کار انجام دهد. پس هر گروهی میتواند این گونه باشد. "رده بندی و قانون گذاری"(Divide and rule) شعار پروتکل هاست.
تقسیم جامعه مطابق با برداشت از طبیعت انسانی در این مدارک، بسیار آسان است. طبیعت انسانی از حقایقی خبر میدهد. هیچ کدام از افراد متوجه لیست آرمان ها و آرزوها و تئوری ها که مردم کشورها را به سوی خود کشیده است، نمی تواند این را باور کند. فراتر ازخیال، بیشتر از یک تئوری بولهوسانه و فزون تر از دستوراتی برای پیروی عموم است. آن طور که پروتکل ها بیان میکند، جامعهی غیر یهود در نتایجی که از تئوری های اتخاذ شده نشأت میگیرد، ژرف نگری نمی کند. وقتی که یک تئوری برای اندیشه ای جاذبه ایجاد کرد، به این گرایش پیدا میکند که آنچه را که ذهن همواره به طور خلاصه دریافت میکند، باور کند و بنابراین تجربه از این دستاورد اصلی تمام جنبش وگرمای خود را میگیرد.
در این سبک، تئوری ها یکی پس از دیگری در میان میان جمعیت ها بهره برداری میشود، تئوری ها یکی پس از دیگری به ناکارآمد بودنش پی برده شده و کنار گذاشته میشود، اما نتیجه دقیقا همانی میشود که هدف طرح پروتکل ها بود- با کنار گذاشتن هر تئوری، جامعه کمی بیش تر از پیش تقسیم میشود. کمی بیش تر از پیش گداصفت تر و بینواتر میشود. کمی بیش تر از پیش با نگاه به رهبران حیران و سرگشته میشوند. به طوری که در نهایت جامعه باز به راحتی در دام هر تئوری که وعده میدهد پیرو انسان خوبی است میافتد، و شکست این تئوری باز اجازه میدهد تقسیم بیش تری انجام شود. دیگر چیزی به عنوان عقیدهی عمومی باقی نخواهد ماند. تفرقه و سوء ظن هر جایی دیده میشود. و حیرانی هر فردی به طور متوسط آگاهی مبهمی از حزبی بزرگ تر خبر میدهد که هرگز دچار نفاق نمی شود، اما در حقیقت آن چه را که میخواستند به وسیلهی گمراه کردن تمام اطرافیانشان به دست آوردند. نشان داده خواهد شد که مقصود پروتکل ها تخریب بیش تر تئوری های خارجی در جهان امروز از طرف ارگانی یهودی است؛ هم چنین نشان داده خواهد شد که یکی از حزب های های سخت و شکست ناپذیر در جهان امروز، این گروه که میداند به کجا میخواهد برود و بدون توجه به شرایط جامعه میرود، همان گروه یهودی است.
خطرناکترین تئوری ها، تئوری است که رشد سایر تئوری ها و تقسیم جامعه برای پیروی از آن ها را توضیح میدهد. این ها تمام "اثرات پیشرفت" symptoms of progress است که ما توضیح دادیم . اگر این طور باشد، پس "پیشرفت"progress به سمت فروپاشی خواهد بود. هیچ کس نمی تواند حقیقت "پیشرفت"progress را از پایه پیش بینی کند، در حالی که پدران ما برای گردش رفتن با نفس اسب یا نیروی آب، چرخ میساختند، ما آن ها را با انفجارهای پیاپی و کوچک بنزین به گردش میبردیم. مسالهی "پیشرفت"progress وجود دارد، ا چرخ ها ما را به کجا میبرند؟جامعهی آسیاب بادی و چرخ آبی بهتر است از جامعهی الآن یا بدتر؟ اتحاد بیش تری به اصول اخلاقی وجود داشت؟قانون احترام بیش تری داشت، آیا شخصیتی مصمم تر و والاتری تولید کرده است؟
تئوری مدرن "آشوب"ferment که خارج از تمام اغتشاشات و تغییرات و سنجیدن با معیار های جدید و انسان برتر که در حال دگرگونی است از هیچ یک از حقایق بینش به وجود نیامده است. این به وضوح یک تئوری است که هدف آن ساختن ظاهری خوب از خباثتی است که قابل کتمان نیست. تئوری هایی که باعث شکستن میشود و تئوری که شکستن را به عنوان یک خوبی توضیح میدهد، همه از منبع یکسانی نشأت میگیرند. تمام علوم اقتصادی، محافظه کاری و رادیکال، سرمایه داری و هرج و مرج طلبی از سازمانی یهودی است. این اطلاعیهی دیگری از پروتکل هاست که بر حقایق صحه میگذارد.
اکنون تمام اینها انجام شده است. نه از لحاظ عملی، بلکه در قالب لغات. دست اندرکاران کلمات دنیا، آنانی که آرزو دارند کلمات وظایف و کارها را انجام دهند، در مواجهه با کلماتی خارج از رده و دسته خود، بدون شک گروه یهودند- یهودیان بین الملل که با این مقولات درگیرند- و فلسفه و عملکرد آنها دقیقا در پروتکل ها توضیح داده شده است.
برای توضیح به این بخش توجه کنید: برای اولین بار از پروتکل اول:
"آزادی سیاسی نظریه ای تنها در حد یک ایده است نه واقعیت. لازم است که دانسته شود چگونه این ایده را وقتی نیاز به یک تله ماهرانه برای بدست آوردن یاری مردم برای گروهی منحصر بفرد است به عمل واداشت، تنها اگر این چنین دسته ای هم اینک متحمل شکست گروه دیگری در قدرت شده باشد. این وظیفه اگر خود دشمن و مخالف توسط اساس و مبنای آزادی یا به قول معروف لیبرالیسم آلوده شده باشد، ساده تر شده است و بخاطر این نظریه قسمتی از این قدرت فردی و منحصر بفرد بدست خواهد آمد."
یا این مطلب از پروتکل پنجم را ملاحظه کنید:
"برای بدست آوردن کنترل انظار عمومی، مقدمتا این بسیار ضروریست که این انظار را در نظر آنان مغشوش و پریشان کنیم و این کار توسط بیان و توضیحی ست از جنبه های مختلف بسیاری از نظریات گیج کننده که غیریهودیان در این حالت خود را درون مخمصه گم خواهند کرد و به سمت درک این موضوع که بهتر است در مسائل سیاسی هیچ موضع و نگرشی نداشته باشند پیش روند، که اینها به جامعه در مقیاس وسیع داده نشده تا به این درک برسند بلکه تنها به قانونگذار و سرپرست داده شده است که مدیریت جامعه به عهده اوست. این راز اول است.
"دومین راز شامل نقاط ضعف پرتنش و فزونگر مردم است در عادتشان، احساستشان و گونه زندگی آنها که هیچ کس قادر به جمع و جور کردن خود در این ورطه آشفتگی نیست و در نتیجه مردم تمام فهم متقابلشان را از دست خواهند داد. این مقیاس به ما این امکان را در زایش ناسازگاریها در تمام قسمتها و بخشها، در فروپاشی تمامی نیروهای همگانی که هنوز بی میل به اطاعت و تسلیم شدن به ما هستند در تمام اولیات شخصی که میتواند در هر نوع زمینه ای با تضمینات ما مداخله کند، میدهد."
و این مطلب هم از پروتکل سیزدهم:
"...و تو شاید توجه کنی به اینکه ما دنبال موافقت و رضایتیم، نه برای عملکردهای خودمان، بلکه برای جملات و کلماتمان که در ملاحظه یک مسئله یا مسئله دیگری نقل شده است. ما همیشه علنا اعلام میداریم که ما در تمام معیارها و مقیاسهایمان توسط امید و ایمان به اینکه ما کلا کار خوبی را انجا میدهیم، هدایت و راهبری میشویم.
"برای حرکت ورای ناآرامی های مردم در بحث و جدال پیرامون مسائل سیاسی، ما هم اکنون باید مشکلات جدیدی تولید کنیم که به روشنی با زندگی مردم گره خورده باشند- مسائل صنعتی. در این باره، باید بگذاریم مردم خود را هر چقدر که دوست دارند غرق در این مباحث کنند. تحت چنین شرایطتی باید کاری کنیم که آنها فکر کنند که مسائل جدید هم یک روش و متد سیاسی ست."
(امید است که این رهبر، همانطور که چشمش بر روی جزئیات این برنامه میلغزد، به ذهنش اجازه دهد تا از رویکرد و منوال حوادث و وقایع غفلت کند و چشم فرو بندد تا ببیند که ممکن است برای خود پیشرفتهای زیادی را در زندگی و طول گذر زمان چندسال یافت کند)
"برای ممانعت کردن آنان از اینکه به درستی در مورد هرچیزی فکر کنند، ما باید حواسشان را به سرگرمی ها، بازی ها، تفریح ها و هیجان ها و کاخ و قصرهای مردم پرت کنیم. این گونه علایق و دلبستگی ها ذهنشان را کاملا از مسائلی که ما آنها راواداشته ایم تا با آنها درگیر و دار باشد، منحرف میکند. برای پیوند کمتر و کمتر به افکار مستقل و خودکفا، مردم خود را در هماهنگی کامل با ما نشان میدهند زیرا تنها ماییم که خطوط افکار جدیدی را ارائه میکنیم- البته در راستای افرادی که آنها اصلا ملاحظه پیوند با ما را نمیکنند."
در پروتکلی مشابه آشکارا اعلام شده که آنچه هدف خروجی تئوری های "آزادی خواهی" ست، که مؤلفان یهودی، شعرا، خاخام ها، جوامع . سرشناسان، فراوان ترین منابع اند:
"قاعده آرمانی و واهی آزادی خواهی کاملا از کار خواهد افتاد وقتی که حکومت ما بیاد آید. تا آن زمان این ایده ها کمکهای خوبی ارائه خواهند داد. به همین دلیل ما به مدیریت افکار واندیشه ها در تمامی تئوری های جالب و پیچیده و جدید و فرضا مترقیانه ادامه خواهیم داد. قطعا ما کاملا در پیچاندن سرهای بی مغز غیریهودیان توسط کلمه ‘پیشرفت’ موفق بوده ایم."
اینجا برنامه جامعی از سرگشتگی و گیجکنندگی، سستکنندگی و ناچیز شمردن عقل جهانیان است. و این باید عجیب ترین فکر باشد که آنرا در قالب لغات قرار داد، که نمیتواند نشان دهد که این تنها آنچه انجام شده است و همچنان هم توسط مامورانی که مورد ستایش و البته معروف بین ما هستند در حال انجام است.
نویسنده ای اخیرا در یک مجله مشهور به این اشاره کرده که آنچه او به عنوان امکان ناپذیری قانون گروهی یهود نامیده است، متحد در یک برنامه جهانی یکسان شده است زیرا همان گونه که او نشان میدهد، اعمال یهود به عنوان رهبران عقول در تمام بخشهای ایده ایام حاضر بوده است. یهودیان در راس سرمایه داری بودند، یهودیان در راس اتحادیه کارگران بودند، و یهودیان در راس آن نهادهای گروههای تند رو بودند که اتحادیه کارگران را بسیار کشت پذیر و دارای پتانسیل یافتند. یک یهودی در راس قوه قضاییه انگلستان و یک یهودی در راس نظام حکومتی شوروی در روسیه است. او میپرسد: چگونه میتوانی بگویی که آنها متحد و یکپارچه اند وقتی نقطه نظرات زیادی (و متفاوتی) دارند؟
یگانگی و اتحاد مشترک، هدف محتمل مشترک برای همه آنها، به همین منوال در پروتکل نهم بیان شده است:
"مردمی از همه دیدگاه ها و همه تعالیم، در خدمت ما هستند، بازگرداننده های سلطنت ما، عوام فریبی ها، سوسالیستی ها (جامعه گرایی ها)، کمونیست ها و دیگر خیالبافی های ما هستند. ما تمام آنها را به کار گرفته ایم. هر کدام از آنها که دیدگاهش صدمه زن به باقیمانده اقتدار باشد، در تلاش برای واژگون سازی تمام رده های حاضر است. همه حکومت ها با این قبیل کارها مورد آزار و شکنجه واقع میشوند. ولی ما به نها روی خوش نشان نخواهیم داد تا اینکه آنها ابر حکومت (حکومت برتر) ما را پیش خود تداعی کنند."
کاربرد این باور نیز به پروتکل دهم برمی گردد:
"هنگامی که ما سم لیبرالیسم (آزادی خواهی) را به درون سازمان حکومت وارد میکردیم، تمام ظاهر سیاسی اش تغییر کرد."
تمام چشم انداز این پروتکل های مربوط به جهان، باوری است که مهلک ترین سم است. نویسندگان این مدارک بهلیبرالیسم معتقد نیستند، آن ها به دموکراسی اعتقاد ندارند بلکه آن ها طرح هایی برای پند دادن مستمر این باور ها اجرا کرده اند چرا که قدرت آن ها در شکسته شدن جامعه است، در تقسیم شدن به حزب ها، در تخریب قدرت باوری همگانی به عقایدی متفاوت. سم یک تفکر بیش تر از همه به سلاح آن بستگی دارد.
مثالی از طرح استفادهی تفکر ها شامل آموزش میشود:
" ما غیر یهودیان جوان را به وسیلهی آموزش تجربیات و تئوری ها گمراه میکنیم، گیج میکنیم و فاسد میکنیم، بدی برای ما آشکار است ولی آن را شایع میکنیم." -پروتکل 9-
هم چنین شامل زندگی خانوادگی نیز میشود:
"در این روش،هر کسی با تفکری از اهمیت خودش روبه رو میشود، ما تاثیر زندگی خانوادگی را در بین غیزیهودیان خواهیم شکست، و هم چنین اهمیت تحصیلش را." –پروتکل10-
و در متنی که احتمالا اطلاعات بهتری را برای بررسی عمیق تر و کامل تر توسط خوانندگان فرزانه فراهم میکند، این گفته شده است:
"زمانش فرا رسیده است، اجازه بدهید آن ها خودشان را گمراه کنند... اجازه بدهید این تئوری های زندگی که ما آن ها را وادار میکردیم به عنوان املاء علم به حساب بیاورند، مهم ترین نقش را برای آن ها بازی کند. برای این هدف ما سعی خواهیم کرد تا بی بصیرتی در اعتبار این تئوری ها را به وسیلهی روزنامه مان شایع کنیم...
"به موفقیت هایی که ما در ترتیب دادن داروینیسمDarwinism، مارکسیسمMarxism وپوچ گرایی (Nietzscheism) داشتیم توجه کنید. اثر فاسد کننده این اصول علمی در ذهن های غیریهودیان باید حداقل برای ما قابل رویت باشد." –پروتکل2-
که این از هم گسیختگی و تقسیم جامعهی غیر یهود با سرعتی مناسب باید ادامه پیدا کند که در پروتکلهای مذکور، از تک تک خطهای آن ها پیداست. برای همین باید به خاطر داشت که پروتکل ها دعوتی برای حمایت از برنامه ای هدفمند نیستند، اما اعلامی از پیشرفت در برنامه ای است که در فرآیندی طی "قرنها" و "از زمانهای باستانی" به دست آمده است.
آن ها شامل یک سری جملات مربوط به کارهای انجام شده است، به همان خوبی که تاکنون کارهایی که میبینید انجام شده است. انشعاب جامعهی غیریهود فرآیندی بسیار رضایت بخش در 1896 بود، یا در همان حدود، هنگامی که این پیشگویی ها بر زبان آورده شد.
باید توجه کرد که هدف موقعیتی ناشناخته برای براندازی غیریهودیان است، اما مطیع سازی در ابتدا تحت کنترل نامرئی است که در این مدارک پیشنهاد شده است، در طول این زمان تحت کنترل کسی هستند که نیروهای نامرئی دارد که قادراست از طریق تغییرات سیاسی جهان را کنترل کند و یک منصب ریاست جهانی یا دیکتاتوری را خلق کند.
غیر یهودیان با آگاهی کامل تحت کنترل در آمده اند، همان طور که از حیث اقتصادی نشان داده شد.
هیچ کجا اثری از این که آن ها میخواهند زمین را به زور بگیرند وجود ندارد، اما فقط عدم وابستگی کسانی است که پروتکل ها برای آنها ارائه شده است که همان یهودیان اند.
این که فرآیند تقسیم جامعه تا کجا ادامه خواهد داشت طبق این پروتکل ها، میتوان از پروتکل پنجم نتیجه گرفت:
"با یکپارچگی دنیای غیریهود میتوانیم به طور موقت رو به رو شویم، اما ما در برابر آن به وسیلهی ریشه دواندن دشمنی بین آنها و سپس عمیق کردن آن ایمن میشویم به نحوی که نتوانند از آن رهایی یابند.
ما خصومت های بین افراد و حق شهروندها را در قلب هایشان در طول بیست قرن ایجاد کرده ایم."
تا آن جایی که نفاق ها به غیریهودیان یا دنیای مسیحیان ربط دارد، این کاملا درست است. و ما میبینیم که چگونه در کشورمان "خصومت بین افراد و حق شهروندها" بر سر "مذهب و خصومت نژادی" است. اما آخر چه کسی مشکوک به عاملی رایج برای این هاست؟ باز هم شگفتی بیش تر، از چه کسی یا چه گروهی میتوان انتظار داشت که ادعا کند که خودش عامل آن است؟ بالاخره نتیجه نوشته ای در پروتکل هاست -"ما خصومت را ایجاد کردیم- پس ما خودمان را در برابر احتمال اتحاد و یکپارچگی غیریهود علیه مان ایمن کردیم." و چه پروتکل ها از سوی یک سازمان یهودیباشد و چه نباشد، چه آن ها علایق یهودی را رائه بکنند و چه نکنند، این کاملا بیان گر وضعیت کنونی جهان است، جهان امروز غیریهود.
اما هنوز تقسیمی عمیق تر جستجو میشود، و نشانه هایی از آن حتی در حال سپری شدن است. در عوض در روسیه کاملا سپری شده است. افتضاح طبقهی پایین تر برای غیریهود که توسط رهبران یهودی علیه یک غیریهود با طبقهی بالاتر رهبری شد! در اولین پروتکل، در توضیح اثرات سیستم صنعتی پرمخاطره علیه مردم، گفته شده که این نمونهی کاملی از اقتصاد است:
"...جامعه ای ساخته شده و ساخته شدن آن در یک جامعه ادامه خواهد پیدا کرد که آرمان زدایی شده، سرد و سنگدل است. در چنین جامعه ای که کدورت های سیاسی ومذهبی کامل شده است. حرص Lust طلا تنها مردم را رهبری میکند...پسTHEN نه به خاطر خوبی و نه حتی به خاطر ثروت ها، بلکه تنها به حساب نفرت آنها از طبقه های ممتاز، طبقه های پایین تر غیریهودیان در مبارزه کردن علیه حریف ما برای قدرت از ما پیروی خواهند کرد، غیر یهودیان طبقه های روشنفکر."
"طبقه های پایین تر غیر یهودیان از ما پیروی خواهند کرد... علیه ... غیر یهودیان طبقه های بالاتر."
اگر این مبارزه امروزه انجام میشود، رهبران غیریهود شورشیانی علیه جامعهی غیریهود با رهبرانی یهودی هستند. آن ها اکنون در جایگاه رهبری هستند- نه تنها در روسیه بلکه حتی در ایالات متحده.-
/ج