در نظام آموزش و پرورش ايران
مقدمه
آموزش و پرورش يکي از مهمترين فعاليتهاي بشر در تمامي جوامع مي باشد. (3) گسترش روزافزون ساختارهاي اجتماعي و نياز به تربيت و آماده سازي افراد براي زندگي در جامعه در حال رشد از يکسو، و تعدد ديدگاهها در خصوص نقشي که آدميان در قرن جديد ايفا خواهند کرد از سوي ديگر، بيش از پيش دست اندرکاران نظامهاي آموزشي را متوجه هدايت و سازماندهي فرايندهاي آموزشي نموده است. آموزش و پرورش جديد در تلاش است تا تفکر انتقادي و روشهاي صحيح استدلال و تفکر را محور برنامه هاي درسي قرار دهد. تغيير و تحولات سريع جوامع و رشد روز افزون اطلاعات و نياز به نحوه ی برخورد صحيح با اين تحولات، مستلزم آموزش درست انديشيدن و پرورش قوه ی تحليل است تا فرد توانايي سازگاري و هماهنگي با اين تحولات را بيابد.در اين راستا در سه دهه ی پيش برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان توسط « مؤسسه ی پيشبرد فلسفه براي کودکان » در جهت اصلاح و تقويت نيروي فکر و انديشه صورت گرفت. اين برنامه يکي از بزرگترين و جديدترين راهها، با هدف تقويت و بهبود توانايي استدلال، داوري و قدرت تشخيص دانش آموزان مي باشد. فلسفه براي کودکان نمونه ی آشکار کاربرد فلسفه در آموزش و پرورش است که هدف از آن ياددادن فلسفيدن و فلسفه ورزي به کودکان است. اين برنامه در تلاش است تا به دانش آموزان کمک کند که بينديشند و مسائل خود را حل کنند. همچنين درصدد است تا دانش آموزاني آگاه، منتقد و متفکر پرورش دهد که در رابطه متقابل با محيط به دانشي دست يابند که متعلق به خودشان است و بتوانند آن را در موقعيتهاي زندگي بکار گيرند ( هينز، 2004، بليزباي، 2007 ). برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان هم اکنون در بسياري از کشورهاي جهان در حال اجراست. در ايران تاکنون فعاليتهايي در راستاي مباني نظري و عملي اين برنامه صورت گرفته است. در نوشتار حاضر به بررسي جايگاه برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان در نظام آموزش و پرورش ايران پرداخته مي شود.
بيان مسئله
آموزش فلسفه به دانش آموزان بمعناي آموزش درست انديشيدن درباره ی انديشه ها از طريق جستجو با روش علمي براي درست زيستن است. آنها بايد ياد بگيرند که هدفمند بينديشند و در تعبير و تفسير مسائل به قضاوت درست بپردازند ( لطف آبادي، 1385 ). روشهاي که متيوليپمن (4) ارائه کرده بر رابطه ی نزديک فکري معلم و دانش آموز تأکيد دارد و کلاس درس محيط بحث و گفتگو و پژوهش مي باشد. اين روشها علاوه بر اينکه باعث يادگيري درست انديشيدن مي شوند، باعث رشد امنيت و عزت نفس، اعتماد متقابل، ايجاد مهارتهاي عاطفي، مهارتهاي يادگيري گروهي، مهارتهاي بين فردي و حل مسئله، فهم و پذيرش ديدگاههاي متفاوت، رشد هويت جمعي و بهبود مناسبات شهروندي نيز مي شوند.ليپمن ( 1980) از بنيانگذاران برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان، معتقد است آموزش فلسفه زماني موفق عمل مي کند که بتواند افرادي را تربيت کند که در مورد مسائل بطور انتقادي بينديشند و داراي تفکر خلاق باشند. بنابراين، لازم است معلم در محيط يادگيري فعال و کنجکاو باشد و همچنين دانش آموزان فکر کنند و در بحثها و مکالمات شرکت نمايند. در واقع بايد محيط مناسبي براي آموزش شکل بگيرد که در آن دانش آموزان فيلسوفانه بينديشند و همراه با معلم به بحث و گفتگو بنشينند.
وي متوجه شد که دانش آموزان نياز دارند ذهن پژوهشي داشته باشند. ذهن پژوهشي شوق يادگيري را در آنها برانگيخته و آنان را قادر مي سازد از موقعيتها و عقايد، ارزيابي خلاقانه داشته باشند. پژوهش لازمه ی فهم و يادگيري است و بدون آن يادگيري طوطي وار و ناپايدار خواهد بود. بنابراين، اين برنامه روشي را مطرح مي سازد که در آن دانش آموزان با استفاده از مواد درسي، مفاهيم را خلق نموده و مهارتهاي تفکر و اجتماعي شدن را گسترش مي دهند. در برنامه ی فلسفه براي کودکان سعي بر اين است که بجاي پرداختن به محتواها و نظريه هاي خاص فلسفي به روشهاي خاص تفکر فلسفي پرداخته شود.
برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان داراي هدفهاي شناختي و اجتماعي است. هدف اصلي اين برنامه، آموختن چگونه انديشيدن به کودکان مي باشد. ليپمن (1980، 1981، 1988)، اسپليتر و شارپ (5) (1995)، هينز (6) (1384)، قائدي (1382)، و جهاني (1380) اهداف برنامه ی فلسفه براي کودکان را چنين بيان مي کنند:
1- بهبود توانايي استدلال (7)
ليپمن هدف برنامه ی فلسفه براي کودکان را آموزش کودکان متفکر و داراي قدرت انتخاب مي داند. هدف اين است که توانايي استدلال و داوري کودکان را، توسط تفکر کردن در مورد تفکر بهبود بخشيم. مثلاً آنها در مورد مفاهيمي که برايشان اهميت دارد بحث کنند.2- پرورش خلاقيت (8)
خلاقيت يکي از گرايشها و تواناييهايي است که فرد را بسوي ايجاد افکار، ايده ها و تصورات خلاق هدايت مي کند. از آنجا که يکي از مسائل آموزش و پرورش جديد آماده کردن کودکان براي دنياي در حال رشد و تغيير مي باشد، نياز به آموزش تفکر خلاق و خلاقيت واضح و روشن مي گردد ( فيشر، 2001 )، در برنامه ی فلسفه براي کودکان فرض بر اين است که از طريق انجام فعاليتهاي خلاق مي توان تفکر منطقي انجام داد و از سويي خلاقيت مي تواند از طريق پرورش توانايي منطقي، پرورش يابد. اين برنامه به کودکان کمک مي کند تا بتوانند تجارب خود را بيان کنند، آنها را در مورد بررسي قرار داده و نتايج آن را تحليل نمايند.3- رشد فردي و ميان فردي (9)
فلسفه گفتگويي است با خود، با ديگران، با متن کتابها و نوشته هاي فلسفي و تصاوير ديداري. اين گفتگوها موجب مي شود که مفاهيم موجود در کتابها توسط کودکان دروني شوند و بدين ترتيب باورهاي خود را بهبود بخشند ( مورهوس، 1993 )، از سوي ديگر شکل داستاني کتابها در برنامه ی فلسفه براي کودکان و ارتباطي که ميان دانش آموزان با مباحث کتاب از يک طرف و با ديگر افراد کلاس از طرف ديگر برقرار مي شود، کمک مي کند تا دانش آموزان ارزشها، علايق و باورهاي خود را بهبود بخشند. بنابراين، از طريق گفتگوي فلسفي ميان دانش آموزان، بينش بين فردي دانش آموزان تقويت شده و تربيت اجتماعي ميسر مي شود.4- پرورش درک اخلاقي (10)
فهم صحيح و عميق از اخلاق و ارزشهاي اخلاقي در گرو داشتن ذهن فلسفي و انجام مباحث فلسفي در باب ماهيت اخلاق و قضاياي اخلاقي است. ليپمن رويکرد فلسفي به اخلاق را از زاويه ی کاوشگري اخلاقي مي نگرد. وي معتقد است که برنامه ی فلسفه براي کودکان تنها برنامه ی يي است که با انجام فلسفه به روش مباحثه ملزومات رشد اخلاقي کودک را تأمين مي کند و اين با درگير کردن کودک در کاوشگري اخلاقي که مستلزم تفکر نقادانه و خلاق است، ميسر مي شود.5- پرورش توانايي مفهوم يابي در تجربه (11)
آموزش و پرورش مي تواند در اينکه کودکان مفاهيم و معاني موجود در تجارب زندگي خود را کشف کنند مؤثر باشد. در فلسفه براي کودکان، دانش آموزان مفاهيم را با تجربيات خودشان ودر دنياي خودشان سازماندهي مي کنند و از اين طريق بين معاني و تجربه ی شخصيشان ارتباط برقرار مي کنند. وقتي سوالات کودکان نمونه واقعي در زندگي آنان داشته باشد، نه تنها يادگيريشان معني دارتر خواهد بود بلکه خيلي بهتر به ياد مي آورند.6- پرورش تفکر انتقادي (12)
يکي از اهداف برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان پرورش تفکر انتقادي است. در اين راستا لازم است آموزش و پرورش بجاي انتقال دانش به دانش آموزان به توليد دانش بپردازد. در چنين شرايطي دانش آموزان فرصت مي يابند سوالات خود را بپرسند و مسائل را مورد کندوکاو و پرسش قرار دهند. همچنين آنها مي آموزند چه سؤالاتي بپرسند و سؤالات خود را چگونه بيان کنند ( فیشر، 2001، مرجاني، 1385 ) ليپمن ( 1988 ) در مقاله يي با عنوان « تفکر انتقادي چه مي تواند باشد ؟ » الگويي براي تفکر انتقادي مطرح مي نمايد. وي در اين الگو هدف از آموزش تفکر انتقادي را تربيت انسان معقول از طريق پژوهش بيان نموده و معتقد است که در فرايند اجتماع پژوهشي مي توان تفکر انتقادي را در فرد پرورش داد.7- پرورش اخلاق شهروندي (13)
در برنامه ی فلسفه براي کودکان تاکيد بر کار گروهي، بيان داستان و تمرين وقايع زندگي است. در اين برنامه دانش آموزان مي آموزند به عقايد همسالان خود احترام بگذارند، تجربياتشان را در تبادل نظر با يکديگر بسازند و با اعتماد بنفس ديدگاهها و عقايد خود را بيان کنند. در اين جريان آنها احساس امنيت و مورد توجه قرار گرفتن را تجربه مي کنند. بدين ترتيب فلسفه براي کودکان روشي است براي کمک به کودکان تا بعنوان يک شهروند در جامعه زندگي کنند و مهارتهاي يک شهروند خوب بودن را بياموزند.در برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان کتابهايي در جهت تحقق اهداف برنامه تأليف شده است. محتواي اين کتابها بصورت داستانهايي است که در آنها ايده هاي فلسفي، بدون ترتيب خاص مطرح شده است و از آنجا که اين مباحث براي کودکان جذاب مي باشد، کنجکاوي آنها را بر مي انگيزد و آنها را علاقمند مي سازد که در مورد آن با دوستانشان بحث نمايند. در کنار هر داستان، بمنظور افزايش سطح آگاهي فلسفي معلمان، راهنماي آموزشي آن قرار دارد که با داستان مورد نظر هماهنگ است و نکاتي را درباره ی ايده هاي آن کتاب مطرح مي سازد. جدول زير به معرفي اين کتابها و راهنماي آموزشي آنها مي پردازد:
مجموعه کتابهای برنامه درسی فلسفه برای کودکان |
|||||
حیطه تربیتی |
حیطه فلسفی |
راهنمای تعلیماتی |
رمان کودکان |
سال تحصیلی |
سن |
بررسی تجربه |
استدلال و تفکر |
فکرهایمان را روی هم بگذاریم |
الفی |
2-پیش |
5 تا 7 ساله |
تعلیم و تربیت محیطی |
فلسفه ی طبیعت |
کنجکاوی درباره ی دنیا |
کیو و گاس |
3-2 |
7 تا 8 ساله |
زبان و هنرها |
فلسفه ی زبان |
جستجوی معنا |
پیکسی |
4-3 |
8 تا 9 ساله |
مهارتهای فکری |
شناخت شناسی و منطق |
پژوهش فلسفی |
هری |
6-5 |
10 تا 11 ساله |
تعلیم و تربیت اخلاقی |
فلسفه ی ارزش |
پژوهش اخلاقی |
لیزا |
8-7 |
12 تا 13 ساله |
نویسندگی و ادبیات |
فلسفه ی هنر |
نویسندگی: چرا و چگونه |
سوکی |
10-9 |
14 تا 15 سالگی |
مطالعات اجتماعی |
فلسفه ی اجتماعی |
پژوهش اجتماعی |
مارک |
12- 11 |
16 ساله به بالا |
جدول1
بمنظور ارائه داستانهاي فلسفي در کلاس درس فلسفه براي کودکان لازم است روش تدريس مناسبي در نظر گرفته شود. از منظر برنامه ريزي درسي روشهاي مختلفي جهت تدريس و آموزش وجود دارد. از جمله: سخنراني، حفظ و تکرار، ايفاي نقش، حل مسئله، بحث، و ... ( شعباني، 1382، يغما، 1372، ميرزابيگي، 1380، صفوي، 1378 ). روش تدريس در کلاس فلسفه براي کودکان اجتماع پژوهي (14) است که فعاليت اصلي آن کل بحث کلاسي است. در چنين فضايي ساختار کلاس ممکن است هر هفته تغيير کند؛ يک موضوع ممکن است طي چندين جلسه بحث شود؛ دانش آموزان بگونه يي مي نشينند که بتوانند سخنان يکديگر را بشنوند و همديگر را ببينند؛ قواعد کلاس مورد قبول همگان قرار گرفته است اما در عين حال مي تواند بوسيله ی گروه اصلاح شود. اين قواعد که در ابتدا مشخص مي شوند به مرور زمان بوسيله شرکت کنندگان دروني مي شوند.براي ارزشيابي برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان دو روش اصلي وجود دارد يکي اينکه معلم به ارزيابي عملکرد دانش آموزان بپردازد و ديگر اينکه دانش آموزان و شرکت کنندگان در بحث به خود ارزيابي (15) گروه بپردازند. مي ليکی (16) ( 2002 ) ارزشيابي معلم را شامل دو مرحله مي داند: ارزشيابي از اجتماع پژوهي و ارزيابي تک تک دانش آموزان.
با توجه به آنچه بيان شد ملاحظه مي شود که برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان تلاش دارد تا فلسفه يي را بگونه يي که مدنظر سقراط بود به دانش آموزان بياموزد و آنها را طوري پرورش دهد که فلسفه را در همه جاي زندگي خود بيابند. فلسفه براي کودکان بر آن است تا دانش آموزان با ديدي عميق و وسيع نسبت به وقايع زندگي بينديشند و با مسائل موشکافانه برخورد نمايند.
در راستاي برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان پژوهشهايي در داخل و خارج کشور صورت گرفته است که عبارتند از:
1- نتايج پژوهشي با عنوان « بررسي رويکردهاي مختلف در برنامه ی فلسفه براي کودکان و نسبت به آن با برنامه ی درسي دوره ابتدايي ايران » ( حسيني، 1387)، حاکي از اين است که عملکرد دانش آموزان ايراني در زمينه ی اهداف و معيارهاي فکري و فلسفي مطلوب بنظر نمي رسد.
2- پژوهشي ديگر با عنوان « بررسي تأثيرات برنامه ی آموزش فلسفه به کودکان در رشد منشهاي اخلاقي دانش آموزان » توسط جهاني (1386) صورت گرفته است؛ هدف از اين پژوهش بررسي و تحليل ميزان توانمندي برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان براي رشد مهارتهاي اساسي انساني مي باشد، نتايج حاکي از آن است که برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان مي تواند براي رشد مهارتهاي استدلالي و تقويت منشهاي اخلاقي دانش آموزان ايراني مفيد واقع شود.
3- پژوهشي با عنوان « بررسي نتايج برنامه ی فلسفه براي کودکان روي مهارتهاي استدلالي و عملکرد رفتاري کودکان » با هدف مطالعه ی تأثير کلاسهاي فلسفه براي کودکان در زمينه ی پيشرفت و تقويت مهارتهاي فکري و عملکرد رفتار کودکان انجام شده است. بنابر نتايج بدست آمده از اين پژوهش برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان براي ارتقا و تقويت بيشتر مهارتهاي پيش بيني شده فکري کودکان موثر مي باشد ( ناجي و قاضي نژاد، 1386 ).
با توجه به آنچه ذکر شد و بررسي پژوهشهاي انجام شده، نوشتار حاضر با هدف بررسي جايگاه برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان در ايران درصدد پاسخگويي به سوالات زير مي باشد:
1- عناصر برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان در زمينه ی هدف، محتوا، روش تدريس و ارزشيابي چيست؟
2- آيا برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان در نظام آموزشي ايران جايگاهي دارد؟
روش پژوهش و تجزيه و تحليل اطلاعات
پژوهش حاضر از نوع تحقيق توصيفي است و روش مورد استفاده در آن، روش کيفي مي باشد که به تحليل توصيفي عناصر برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان مي پردازد. منابع مورد استفاده در پژوهش عبارت از اسناد و مدارک در زمينه ی مباني نظري برنامه ی درسي فلسفي براي کودکان مي باشد و در اين راستا از منابع داخلي و خارجي موجود استفاده شده است.روش تجزيه و تحليل اطلاعات و داده ها. بصورت توصيفي- تحليلي است که در آن پس از توصيف و تفسير عناصر برنامه درسي فلسفه براي کودکان در حيطه ی اهداف، محتوا، روش تدريس و ارزشيابي، به بررسي جايگاه اين برنامه در ايران پرداخته شده است.
تجزيه و تحليل اطلاعات
اطلاعات بدست آمده در اين نوشتار از طريق اسناد و مدارک در زمينه ی مباني نظري برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان کسب شده و روش تجزيه و تحليل اطلاعات از نوع توصيفي تحليلي است. بنابراين، در ابتدا عناصر برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان در جدولي مطرح مي گردد و پس از آن به بررسي جايگاه اين برنامه در ايران پرداخته مي شود.عناصر برنامه درسی فلسفه برای کودکان
1-بهبود توانایی استدلال |
اهداف
|
الفی |
محتوا
|
روش اجتماع پژوهی |
روش تدریس |
1- ارزشیابی معلم از دانش آموزان |
ارزشیابی
|
جدول2
بحث و نتيجه گيري
با توجه به آنچه بيان شد، به بررسي جايگاه برنامه ی فلسفه براي کودکان در نظام آموزش و پرورش ايران پرداخته مي شود. بدين منظور به بررسي عناصر برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان، ارتباط آن با اهداف نظام آموزش و پرورش ايران و پيشينه ی نظري موجود در حوزه ی برنامه ی درسي و عناصر آن در ايران پرداخته مي شود.تهيه و تدوين هدف، مهمترين گام در تدوين يک برنامه ی درسي و ملاک و معيار تدوين ديگر عناصر برنامه مي باشد. اهداف، مسير حرکت برنامه را مشخص مي نمايد و ساير فعاليتها بر مبناي هدف تعيين مي گردد. همانطور که ملاحظه شد، اهداف برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان بر پرورش استدلال، اخلاق شهروندي، تفکر انتقادي، روابط فردي و ميان فردي و ... تاکيد دارد. در اين راستا تأمل در اهداف آموزش و پرورش ايران ( وزارت آموزش و پرورش، 1377 ) نيز نشان دهنده ی اين است که در اين اهداف تأکيد بر تحقيق، تعقل، نقد و ابتکار، اعتلاي فرد و جامعه و پرورش مهارتهاي فردي و اجتماعي را مورد توجه قرار داده است. بنابراين، برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان در زمينه ی هدف با نظام آموزش و پرورش ايران مغايرتي نداشته، با يکديگر همپوشاني دارند.
با توجه به آنچه در معرفي برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان بيان شد، محتواي اين برنامه شامل داستانهايي مرتبط با زندگي واقعي دانش آموزان مي باشد و مفاهيم فلسفي ضمن اين داستانها به دانش آموزان ارائه مي شود. استدلال و تفکر، فلسفه ی طبيعت، فلسفه ی زبان، فلسفه ی ارزش و فلسفه ی اجتماعي، حيطه ی فلسفي محتواي اين داستانها مي باشد. در نظام آموزش و پرورش ايران محتواي داستاني به غير از مقطع ابتدايي بندرت در ديگر مقاطع مورد استفاده قرار مي گيرد. اما هدف از آموزش و پرورش، تحقق اهداف در دانش آموزان مي باشد و هر چه بتواند به اين اهداف ياري برساند، مي تواند بصورت برنامه ريزي شده مورد استفاده قرار گيرد. استفاده از داستان بعنوان محتواي درسي نيز روشي است که بنيانگذاران برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان جهت تحقق اهداف مورد نظر برنامه در دانش آموزان انديشيده اند و نتايجي که در نظامهاي آموزشي مختلف نيز از اين برنامه بدست آمده است، بيانگر اين است که اين شکل از ارائه محتوا توانسته در تحقق اهداف برنامه موثر باشد. بنابراين، گرچه محتواي داستاني جايگاه چنداني در نظام آموزش و پرورش ايران ندارد، اما با طراحي و تدوين داستانهايي مرتبط با زندگي واقعي دانش آموزان و متناسب با فرهنگ ايراني- اسلامي مي توان به اين مسئله توجه نمود و با ارائه ی تغييراتي در نوع محتوا، آموزش و يادگيري را در دانش آموزان تقويت نمود.
صاحبنظران عرصه ی برنامه ريزي درسي ( شعباني، 1382، يغما، 1372، ميرزابيگي، 1380، صفوي، 1378 ) روشهايي را براي تدريس و آموزش ارائه نموده اند. از جمله سخنراني، توضيحي، حفظ و تکرار، بحث، ايفاي نقش، آزمايشگاهي و ... اطلاعات حاکي از آن است که مهمترين و معمولترين روش مورد استفاده در نظام آموزشي ايران روش سخنراني مي باشد. در برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان روش تدريس مورد استفاده ی روش اجتماع پژوهي است. در اين روش همانطور که در معرفي برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان بيان شد، دانش آموزان به بحث و گفتگو مي پردازند و معلم نقش تسهيل گر و هدايت کننده بحث را بر عهده دارد. اين روش شباهت زيادي با روش بحث در نظام آموزش و پرورش ايران دارد و تفاوت آن در نوع محتوايي است که مورد بحث قرار مي گيرد. بنابراين، در استفاده از روش اجتماع پژوهي در نظام آموزش و پرورش ايران از نظر علمي مانعي وجود ندارد. ضمن اينکه اين روش بسياري از ويژگيهاي يک روش تدريس خوب از جمله تناسب با يادگيرنده، فعال بودن دانش آموزان و استفاده از مهارتها و تواناييهاي مختلف دانش آموزان را نيز دارا مي باشد.
در زمينه ی ارزشيابي، برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان نوع خاصي از ارزشيابي را مطرح مي نمايد که با اشکال سنتي ارزشيابي متفاوت است. در واقع در اين برنامه ی ارزشيابي بمعناي رايج آن جايگاهي ندارد و ملاک ارتقا، يادگيري مفاهيم مي باشد، که ميزان اين يادگيري را از يکسو معلم با استفاده از عملکرد دانش آموزان مشخص مي نمايد. با توجه به اينکه در نظام آموزش و پرورش ايران تهيه و تدوين برنامه ی درسي بصورت متمرکز مي باشد ( مهر محمدي، 1383 ) و ملاک ارتقا را نمره و آزمون که بطور عمده از طريق آزمونهاي کتبي و گاهي بصورت آزمونهاي شفاهي و عملي بدست مي آيد، تشکيل مي دهد، بنابراين، جهت کاربرد و استفاده از برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان در ايران لازم است تغييراتي در ارزشيابي صورت گيرد. در برنامه ريزي براي اين تغييرات، بايد تدابيري اتخاذ شود که به اهداف برنامه لطمه يي وارد نشده و آموخته هاي واقعي دانش آموزان مورد ارزشيابي قرار گيرد. بدين منظور مي توان از ارزشيابي واقعي ( سيف، 1384، صمدي، 1386 ) که طي سالهاي اخير مورد توجه صاحبنظران عرصه برنامه ريزي درسي قرار گرفته است، استفاده نمود. ارزشيابي واقعي که شباهتهايي نيز با ارزشيابي برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان دارد، آموخته هاي دانش آموزان را در شرايط واقعي و موقعيتهاي طبيعي مورد سنجش قرار مي دهد و نشان دهنده ی توانايي دانش آموزان در انتقال آموخته هايشان به فعاليتهاي دنياي واقعي و موقعيتهاي زندگي است.
با توجه به آنچه ذکر شد ملاحظه مي شود که امکان تغيير و بازنويسي برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان بطوري که به چارچوب برنامه لطمه يي وارد نشود، متناسب با فرهنگ و ارزشهاي جوامع مختلف وجود دارد. بنابراين اجراي اين برنامه در نظام آموزش و پرورش ايران نه تنها منافاتي با ارزشهاي ملي و اسلامي جامعه ندارد، چه بسا بتواند وسيله ی مناسبي براي انتقال و تأثيرگذاري اين ارزشها بر دانش آموزان باشد.
در ادامه پيشنهاداتي جهت کاربرد برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان ارائه مي گردد.
پيشنهادات
با توجه به مطالبي که بيان شد، به ارائه پيشنهاداتي جهت کاربرد و استفاده از برنامه ی فلسفه براي کودکان در نظام آموزش و پرورش ايران پرداخته مي شود:1- پرورش تفکر يکي از اهداف نظام آموزش وپرورش ايران مي باشد، اما مهارتهاي تفکر در برنامه ی درسي فلسفه ايران ضعيف است ( ملکي، 1383 ) و برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان با توجه به نتايجي که در نظامهاي آموزشي مختلف داشته است، مي تواند وسيله مناسبي جهت پرورش مهارتهاي تفکر و استدلال در دانش آموزان باشد.
2- جهت استفاده از برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان در ايران، با ايجاد تغييراتي در محتواي داستانها و کتابها، داستانهايي متناسب با فرهنگ ايراني- اسلامي و از سويي مرتبط با زندگي دانش آموزان ايراني تأليف و تدوين گردد.
3- بمنظور تغيير و بازسازي در روش تدريس و نيز استفاده از روشهاي فعال همچون روش اجتماع پژوهي، بهتر است تمهيداتي در برنامه ی آموزش ضمن خدمت معلمان صورت گيرد که با تغيير نگرش آنان و ايجاد تعهد و انعطاف پذيري لازم تدابيري جهت اجراي روش اجتماع پژوهي در کلاس درس اتخاذ گردد.
4- جهت اتخاذ يک روش ارزشيابي مناسب لازم است از يکسو تمرکز در نظام آموزش و پرورش ايران مدنظر قرار گيرد و از سوي ديگر به ساختار و چارچوب برنامه ی درسي فلسفه براي کودکان توجه گردد. در اين راستا مي توان بجاي ارزشيابي سنتي، از ارزشيابي واقعي استفاده نمود.
5- بايد از هرگونه اقدام بدون برنامه و شتابزده در اجراي برنامه ی فلسفه براي کودکان در ايران، پرهيز گردد، زيرا اجراي اين برنامه به تمهيدات و برنامه ريزيهاي جدي از سوي متخصصين حوزه برنامه ی درسي و مسئولين عرصه ی تعليم و تربيت نياز دارد.
پينوشتها:
1- عضو هيئت علمي دانشگاه الزهراء.
2- کارشناس ارشد فلسفه آموزش و پرورش.
3-Philosophy for Childern
4-Lipman
5- Splitter and Sharp
6- Haynes
7- Improvement of ability to reasoning
8-Development of creativity
9-Personal and impersonal growth
10- Development of ethical understanding
11- Development of Ability to Find meaning in exprerience
12- Development of critical thinking
13- Development of Citizenship
14- Community of inquiry
15- Self-evaluation
16- May Leckey
منابع فارسي تحقیق:
1- جهاني، جعفر، « نقد و بررسي مباني فلسفي الگوي آموزش تفکر انتقادي متيو ليپمن »، فصلنامه علمي پژوهشي دانشگاه الزاهراء، سال دوازدهم، ش42، 1381.
2- ـــ ، « بررسي تأثيرات برنامه ی آموزش فلسفه به کودکان در رشد منشهاي اخلاقي دانش آموزان »، فصلنامه مطالعات برنامه ی درسي، سال دوم، ش 7، 1386.
3- حسيني، سيد حسام، « بررسي رويکردهاي مختلف در برنامه ی فلسفه براي کودکان و نسبت آن با برنامه ی درسي دوره ابتدايي جمهوري اسلامي ايران »، پايان نامه کارشناسي ارشد رشته تاريخ و فلسفه آموزش و پرورش دانشگاه تهران، 1378 .
4- سيف، علي اکبر، سنجش فرايند و فرآورده يادگيري، انتشارات دوران، 1384.
5- شعباني، حسن، مهارتهاي آموزشي و پرورشي، انتشارات سمت، 1382.
6- صفوي، امان الله، کليات روشها و فنون تدريس، انتشارات معاصر، 1378.
7- صمدي، پروين، « ارزشيابي واقعي از پيشرفت تحصيلي و ضرورت تمرکز زدايي از نظام برنامه ريزي متمرکز »، مجموعه مقالات ششمين همايش انجمن مطالعات برنامه ی درسي ايران، تمرکز و عدم تمرکز در فرايند برنامه ريزي درسي، کرمان، دانشگاه شهيد باهنر، 1386.
8- فيشر، رابرت، آموزش تفکر به کودکان، 2001، ترجمه ی مسعود صفايي مقدم و افسانه نجاريان (1385 )، انتشارات رسش.
9- قائدي، يحيي، « نقد و بررسي مباني، ديدگاهها و روشهاي آموزش فلسفه به کودکان »، رساله دکتري رشته فلسفه تعليم و تربيت دانشگاه تربيت معلم، 1382.
10- لطف آبادي، حسين، « آموزش شهروندي ملي و جهاني همراه با تحکيم هويت و نظام ارزشي دانش آموزان »، فصلنامه نوآوريهاي آموزشي، ش17، 1385.
11- مرجاني، بهناز، « نگره ي انتقادي در آموزش و پرورش »، فصلنامه علمي- پژوهشي انديشه هاي نوين تربيتي، دوره 2، ش1 و 2، 1385.
12- ملکي، فخري، « ويژگيهاي برنامه ی درسي فلسفه در کشورهاي گوناگون »، رشد آموزش معارف اسلامي، ش2، 1383.
13- مهر محمدي، محمود، « بررسي تطبيقي نظام برنامه ريزي درسي در جمهوري اسلامي ايران و جمهوري فدرال آلمان »، برگرفته از برنامه ی درسي: نظرگاهها، رويکردها و چشم اندازها، پديد آورنده: محمود مهر محمدي، انتشارات آستان قدس رضوي، 1383.
14- ميرزابيگي، علي، برنامه ريزي درسي و طرح درس، انتشارات يسطرون، 1380.
15- وزارت آموزش و پرورش، سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي، اهداف آموزش و پرورش جمهوري اسلامي ايران، 1380.
16- ناجي، سعيد و پروانه قاضي نژاد، « بررسي نتايج برنامه فلسفه براي کودکان روي مهارتهاي استدلالي و عملکرد رفتاري کودکان »، فصلنامه مطالعات برنامه ی درسي، سال دوم، ش7، 1386.
17- هينز، جوانا، کودکان فيلسوف، ترجمه عباس اردکانيان، حيدر محمدي باغ ملائي و عباس حسني، انتشارات براي فردا، 1384.
18- يغما، عادل، کاربرد روشها و الگوهاي تدريس، انتشارات مدرسه، 1372.
منابع انگليسي تحقیق:
1-Bleazby Jennifer, Social Reconstruction Learning: Using philosophy for childern and John Dewey to Overcom problematic Dualisms in Education and Philosophy. School of History & philosophy at the University of New South Wales, (2007)
2- Lechey, May philosophy for childern in the Middle Years of schooling. Analytic Teaching (2000). Vol 21. No2.
3- Lipman, Matthew, Philosophy in the Classroom, United State of America 1980.
4- Idem, Philosophy for Childern in: A. L. (ED) Developing Minds: Programs for Teaching Thinking, Alexandria: VA. Association for Supervision and Curriculum Development. Temple University Press 1981.
5- Idem. Philophy Goes to School. Temple University Press (1988)
6- Morhouse, Richard Letters to the Editor. In: the Guardian 18 jene.p.14(1993).
7- Splitter, Laurance J. and Ann Margaret Sharp. Teaching for Better Thinking. The Classroom community of Inquiry. Melbourne: Acer.(1995).
منبع مقاله :
خامنه اي، سيدمحمد؛ (1389)، تربيت فلسفي و فلسفه تربيت، تهران: نشر بنياد حکمت اسلامي صدرا، چاپ اول