مؤلف: جواد امين خندقي
دسته اي از فيلم ها داستان را به گونه اي روايت مي کنند که انتقام جويي شخصيت هاي آن بناي اصلي درام داستاني را تشکيل مي دهد. در اين فيلم ها حادثه اي براي شخصيت هاي داستاني رخ مي هد و اين افراد درصدد انتقام بر مي آيند. نقطه ي اشتراک تمام اين آثار، هدف ابتدايي انتقام جويانه است و در هدف ثانوي از يکديگر متفاوت مي شود. شخصيت هاي دسته ي اول تا انتها دنبال انتقام هستند و در اين هدف تغيير ايجاد نمي شود. شخصيت اصلي در فيلم « رانده شده براي قتل » (1) پس از کشته شدن همسرش مهم ترين وظيفه ي خود را گرفتن انتقام او مي داند و تمام تلاشش را انجام مي دهد. وي به ديگراني که در اين حادثه دچار آسيب شده اند نيز همين را پيشنهاد مي کند و انتقام را يکي از نشانه هاي مردانگي مي شمارد. داستان فيلم، شرح ماجراي انتقام جويي اين شخصيت ها است.
دو قسمت فيلم « بيل را بکش » داستان زني را روايت مي کند که گروهي از تبه کاران و قاتلان مجلسي عروسي او را بر هم مي زنند و قتل عام رخ مي دهد. اين زن به شدت زخمي مي شود و پس از مدت ها از حالت کما خارج مي شود و افراد دخيل در ماجراي عروسي را تک به تک مي کشد. او براي رسيدن به اين هدف، تحت تعاليم عرفان شينتو قرار مي گيرد و همچون يک سامورايي براي انتقام اقدام مي کند.
يک مأمور قضايي به شخصيت اصلي در فيلم « سوئيني تاد: آرايش گر شيطاني خيابان فليت » (2) در سال هاي اوليه ي زندگي اش ظلم مي کند و وي خانواده اش را از دست مي دهد. او سال ها بعد پس از رهايي از تبعيد براي انتقام به لندن باز مي گردد و عده ي زيادي را به علت از دست دادن همسر و دخترش و ظلم هايي که به او شده مي کشد و با آن ها غذايي محلي درست مي کند. اين فيلم تا به حال سه بار توليد شده و انتقام را به دليل ظلم، بهترين راه حل مي داند.
داستان فيلم هاي « سريع تر »، (3) « چهار برادر »، (4) « بي باک » (5) و « رسم جنگجو » با الگوهاي مشابه درباره انتقام شخصيت هاي اصلي است. در اين فيلم ها فرد يا افرادي به قتل مي رسند و اطرافيان مقتول براي مجازات و انتقام، وارد ماجراي داستان مي شوند. در اين نمونه ها هيچ گاه از دستگاه هاي دولتي و قضايي براي مجازات کمک گرفته نمي شود و فرد بالاترين هدف خود را کشتن قاتلان قرار مي دهد تا به آرامش برسد.
فيلم « در جست و جوي عدالت » (6) داستاني متفاوت در اين موضوع روايت مي کند. همسر شخصيت اصلي داستان در خيابان مورد حمله و تجاوز قرار مي گيرد. فردي ناشناس در بيمارستان به او پيشنهاد مي دهد که مي تواند از فرد متجاوز براي وي انتقام بگيرد و او را بکشد. شوهر زن آسيب ديده ابتدا انتقام را قبول نمي کند؛ ولي پس از ديدن وضع همسرش تغيير عقيده مي دهد. فرد ناشناس در مقابل انتقام از متجاوز از او مي خواهد که کاري برايشان انجام دهد. در سير داستان مشخص مي شود که سازماني در اين ميان وجود دارد که با وسوسه ي افراد معمولي براي انتقام جويي، از آنان در پيشبرد اهداف و قتل هايش بهره مي برد و اين سازمان مخفي در تمام سازمان هاي دولتي و غير دولتي نيرو دارد. اين سازمان، هدف خود را اجراي عدالت مي خواند؛ ولي مي بينيم در پشت پرده ي آن، انگيزه ها و منفعت هاي سياسي و شخصي وجود دارد و سازمان براي رسيدن به آن ها هر کاري انجام مي دهد.
در فيلم « جنگ » (7) خانواده ي شخصيت اصلي داستان که يک کاراگاه پليس است، به دست يک گروه مافيايي کشته مي شوند. پليس تصميم مي گيرد از اين گروه انتقام بگيرد و در قالبي جديد؛ عنوان آدم کشي حرفه اي دو گروه مافيايي را با يکديگر درگير مي کند و در اين راه به هر جنايتي دست مي زند تا در نهايت با کشتن تمام افراد اين گروه، انتقام خانواده اش را بگيرد.
در دسته ي دوم از آثار مرتبط با اين موضوع، شخصيت داستاني پس از قرار گرفتن در ماجراي اصلي دچار تحول و از هدف انتقام جويي منصرف مي شود و آن را به هدفي والاتر همچون اصلاح وضع موجود تغيير مي دهد. « ويليام والاس » در فيلم « شجاع دل » (8) يکي از اهالي روستايي در اسکاتلند است که در معرض تجاوز و ظلم فراوان انگليسي ها قرار مي گيرد. برخي مردم روستا قصد مقابله با متجاوزان را دارند؛ ولي او هيچ گاه حاضر نمي شود تا اين که همسر او به دست آن ها کشته مي شود و او به قصد انتقام با کمک مردان روستا گروه متجاوز را از بين مي برند. اين جريان پس از مدتي به آغازي براي مقاومت مردم اسکاتلند مقابل نيروهاي انگليسي و نبردي بزرگ تبديل مي شود که در پي آن آزادي و استقلال، مفهومي جديد مي يابد.
فيلم هاي « چوپان: گشت مرزي »، « فنا ناپذيرها » (9)، « کونان وحشي » (10) و « جونا هکس » هم الگوي مشابه را دنبال مي کنند. در اين فيلم ها فردي از نزديکان شخصيت اصلي داستان به دست گروهي از تبه کاران کشته مي شوند و اين فرد تلاش مي کند از آنان انتقام بگيرد. در سير اين انتقام جويي، شخصيت اصلي به واسطه ي تأمل خودش يا فرد ديگري که او را متوجه خطري بزرگ مي نمايد، تصميم جديدي مي گيرد و هدفش را در جهت اصلاح جامعه و از بين بردن تبه کاران تغيير مي دهد.
يکي از مسائلي که در اخلاق اجتماعي مطرح است، پاسخ به تعدي و ظلمي است که در رفتار متقابل ميان انسان ها رخ مي دهد. نکته ي مهم در اين موضوع چگونگي رفتار با فرد ظالم است. دسته ي اول فيلم هاي ياد شده در اين بخش، انتقام جويي را راه حلي مقابل پيشامدهاي گوناگون مي داند. به اين توضيح که انسان در رويارويي با ظلم ديگران، مي تواند از آنان انتقام بگيرد و با استفاده ي از اين روش، حق خود را احيا کند. اين فيلم ها ناخواسته، گرايشي منطبق بر منش انتقام جويانه را در مخاطبان پديد مي آورد و اين روحيه را در آنان تقويت مي کند. در فيلم هاي گروه دوم با آن که هدف ابتدايي شخصيت داستاني يعني انتقام جويي، به هدفي والاتر تبديل مي شود؛ اما باز هم مي توان گرايش انتقام جويي و تأثير منفي را در مخاطب مشاهده کرد. در اين فيلم ها مهم ترين عامل کنش شخصيت اصلي داستان، انتقام جويي او است. اگر اين شخصيت در ابتداي داستان اقدامي براي انتقام انجام ندهد، هيچ گاه در جبهه ي مقابل شر قرار نمي گيرد تا بر اثر تنبه، هدفش را تغيير دهد.
در نگرش ديني؛ عفو، گذشت و بزرگواري يکي از مهم ترين ارزش ها است تا آن جا که امام علي (عليه السلام) آن را تاج فضايل اخلاقي مي خواند. (11) عفو يعني اغماض و گذشت از اشتباه طرف مقابل، برخورد بزرگوارانه با او و ناديده گرفتن خطاي وي است؛ مقابل آن کينه توزي و به دنبال آن انتقام جويي است که باعث قتل ها، غارت ها، فتنه ها و فسادهاي بسياري مي شود.
البته بايد توجه داشت هر امري داراي شرايط و ملاحظاتي است. گذشت زماني که باعث غرور فرد خطاکار و افزايش تجاوز او شود، ناپسند و مذموم به شمار مي رود. بنابراين در آن جا که عفو باعث جرأت جانيان و جسارت منحرفان شود، بايد از آن صرف نظر و مجازات عادلانه را جايگزين آن کرد که از آن در قرآن با عنوان مقابله به مثل ياد مي شود. (12) بر همين اساس رفتار افراد گوناگون، واکنش هاي متفاوتي طلب مي کند. در همين رابطه امام علي (عليه السلام) مي فرمايد: « نيکي ها را به نيکي پاداش بده و از بدي ها صرف نظر کن تا آن هنگام که آسيبي بر دين يا سستي بر حکومت اسلامي وارد نمي کند ». (13)
انتقام جويي در مضمون بخشي از فيلم هاي اين مقاله را مي توان به عنوان مجازات براي ظلم انسان هاي تبه کار و بزه کار در نظر گرفت؛ ولي نبايد اين امر را فراموش کرد که در اين فيلم ها مجازات از راه هاي قانوني و براساس هنجارهاي اجتماعي، ناپسند و ناممکن شمرده مي شود که حاصل چنين نگرشي، ايجاد هرج و مرج و بي قانوني در اجتماع انساني است. در اين نگرش هر فرد براي مقابله ي با ظالم، اقدام و در صورت نياز از گروه ها و جريان هاي غير قانوني نيز استفاده مي کند.
امين خندقي، جواد؛ (1391)، دين و سينما، آموزه هاي اخلاقي و ارزشي؛ بررسي و تحليل بيش از سيصد فيلم؛ قم: ولاء منتظر (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، چاپ اول
دو قسمت فيلم « بيل را بکش » داستان زني را روايت مي کند که گروهي از تبه کاران و قاتلان مجلسي عروسي او را بر هم مي زنند و قتل عام رخ مي دهد. اين زن به شدت زخمي مي شود و پس از مدت ها از حالت کما خارج مي شود و افراد دخيل در ماجراي عروسي را تک به تک مي کشد. او براي رسيدن به اين هدف، تحت تعاليم عرفان شينتو قرار مي گيرد و همچون يک سامورايي براي انتقام اقدام مي کند.
يک مأمور قضايي به شخصيت اصلي در فيلم « سوئيني تاد: آرايش گر شيطاني خيابان فليت » (2) در سال هاي اوليه ي زندگي اش ظلم مي کند و وي خانواده اش را از دست مي دهد. او سال ها بعد پس از رهايي از تبعيد براي انتقام به لندن باز مي گردد و عده ي زيادي را به علت از دست دادن همسر و دخترش و ظلم هايي که به او شده مي کشد و با آن ها غذايي محلي درست مي کند. اين فيلم تا به حال سه بار توليد شده و انتقام را به دليل ظلم، بهترين راه حل مي داند.
داستان فيلم هاي « سريع تر »، (3) « چهار برادر »، (4) « بي باک » (5) و « رسم جنگجو » با الگوهاي مشابه درباره انتقام شخصيت هاي اصلي است. در اين فيلم ها فرد يا افرادي به قتل مي رسند و اطرافيان مقتول براي مجازات و انتقام، وارد ماجراي داستان مي شوند. در اين نمونه ها هيچ گاه از دستگاه هاي دولتي و قضايي براي مجازات کمک گرفته نمي شود و فرد بالاترين هدف خود را کشتن قاتلان قرار مي دهد تا به آرامش برسد.
فيلم « در جست و جوي عدالت » (6) داستاني متفاوت در اين موضوع روايت مي کند. همسر شخصيت اصلي داستان در خيابان مورد حمله و تجاوز قرار مي گيرد. فردي ناشناس در بيمارستان به او پيشنهاد مي دهد که مي تواند از فرد متجاوز براي وي انتقام بگيرد و او را بکشد. شوهر زن آسيب ديده ابتدا انتقام را قبول نمي کند؛ ولي پس از ديدن وضع همسرش تغيير عقيده مي دهد. فرد ناشناس در مقابل انتقام از متجاوز از او مي خواهد که کاري برايشان انجام دهد. در سير داستان مشخص مي شود که سازماني در اين ميان وجود دارد که با وسوسه ي افراد معمولي براي انتقام جويي، از آنان در پيشبرد اهداف و قتل هايش بهره مي برد و اين سازمان مخفي در تمام سازمان هاي دولتي و غير دولتي نيرو دارد. اين سازمان، هدف خود را اجراي عدالت مي خواند؛ ولي مي بينيم در پشت پرده ي آن، انگيزه ها و منفعت هاي سياسي و شخصي وجود دارد و سازمان براي رسيدن به آن ها هر کاري انجام مي دهد.
در فيلم « جنگ » (7) خانواده ي شخصيت اصلي داستان که يک کاراگاه پليس است، به دست يک گروه مافيايي کشته مي شوند. پليس تصميم مي گيرد از اين گروه انتقام بگيرد و در قالبي جديد؛ عنوان آدم کشي حرفه اي دو گروه مافيايي را با يکديگر درگير مي کند و در اين راه به هر جنايتي دست مي زند تا در نهايت با کشتن تمام افراد اين گروه، انتقام خانواده اش را بگيرد.
در دسته ي دوم از آثار مرتبط با اين موضوع، شخصيت داستاني پس از قرار گرفتن در ماجراي اصلي دچار تحول و از هدف انتقام جويي منصرف مي شود و آن را به هدفي والاتر همچون اصلاح وضع موجود تغيير مي دهد. « ويليام والاس » در فيلم « شجاع دل » (8) يکي از اهالي روستايي در اسکاتلند است که در معرض تجاوز و ظلم فراوان انگليسي ها قرار مي گيرد. برخي مردم روستا قصد مقابله با متجاوزان را دارند؛ ولي او هيچ گاه حاضر نمي شود تا اين که همسر او به دست آن ها کشته مي شود و او به قصد انتقام با کمک مردان روستا گروه متجاوز را از بين مي برند. اين جريان پس از مدتي به آغازي براي مقاومت مردم اسکاتلند مقابل نيروهاي انگليسي و نبردي بزرگ تبديل مي شود که در پي آن آزادي و استقلال، مفهومي جديد مي يابد.
فيلم هاي « چوپان: گشت مرزي »، « فنا ناپذيرها » (9)، « کونان وحشي » (10) و « جونا هکس » هم الگوي مشابه را دنبال مي کنند. در اين فيلم ها فردي از نزديکان شخصيت اصلي داستان به دست گروهي از تبه کاران کشته مي شوند و اين فرد تلاش مي کند از آنان انتقام بگيرد. در سير اين انتقام جويي، شخصيت اصلي به واسطه ي تأمل خودش يا فرد ديگري که او را متوجه خطري بزرگ مي نمايد، تصميم جديدي مي گيرد و هدفش را در جهت اصلاح جامعه و از بين بردن تبه کاران تغيير مي دهد.
يکي از مسائلي که در اخلاق اجتماعي مطرح است، پاسخ به تعدي و ظلمي است که در رفتار متقابل ميان انسان ها رخ مي دهد. نکته ي مهم در اين موضوع چگونگي رفتار با فرد ظالم است. دسته ي اول فيلم هاي ياد شده در اين بخش، انتقام جويي را راه حلي مقابل پيشامدهاي گوناگون مي داند. به اين توضيح که انسان در رويارويي با ظلم ديگران، مي تواند از آنان انتقام بگيرد و با استفاده ي از اين روش، حق خود را احيا کند. اين فيلم ها ناخواسته، گرايشي منطبق بر منش انتقام جويانه را در مخاطبان پديد مي آورد و اين روحيه را در آنان تقويت مي کند. در فيلم هاي گروه دوم با آن که هدف ابتدايي شخصيت داستاني يعني انتقام جويي، به هدفي والاتر تبديل مي شود؛ اما باز هم مي توان گرايش انتقام جويي و تأثير منفي را در مخاطب مشاهده کرد. در اين فيلم ها مهم ترين عامل کنش شخصيت اصلي داستان، انتقام جويي او است. اگر اين شخصيت در ابتداي داستان اقدامي براي انتقام انجام ندهد، هيچ گاه در جبهه ي مقابل شر قرار نمي گيرد تا بر اثر تنبه، هدفش را تغيير دهد.
در نگرش ديني؛ عفو، گذشت و بزرگواري يکي از مهم ترين ارزش ها است تا آن جا که امام علي (عليه السلام) آن را تاج فضايل اخلاقي مي خواند. (11) عفو يعني اغماض و گذشت از اشتباه طرف مقابل، برخورد بزرگوارانه با او و ناديده گرفتن خطاي وي است؛ مقابل آن کينه توزي و به دنبال آن انتقام جويي است که باعث قتل ها، غارت ها، فتنه ها و فسادهاي بسياري مي شود.
البته بايد توجه داشت هر امري داراي شرايط و ملاحظاتي است. گذشت زماني که باعث غرور فرد خطاکار و افزايش تجاوز او شود، ناپسند و مذموم به شمار مي رود. بنابراين در آن جا که عفو باعث جرأت جانيان و جسارت منحرفان شود، بايد از آن صرف نظر و مجازات عادلانه را جايگزين آن کرد که از آن در قرآن با عنوان مقابله به مثل ياد مي شود. (12) بر همين اساس رفتار افراد گوناگون، واکنش هاي متفاوتي طلب مي کند. در همين رابطه امام علي (عليه السلام) مي فرمايد: « نيکي ها را به نيکي پاداش بده و از بدي ها صرف نظر کن تا آن هنگام که آسيبي بر دين يا سستي بر حکومت اسلامي وارد نمي کند ». (13)
انتقام جويي در مضمون بخشي از فيلم هاي اين مقاله را مي توان به عنوان مجازات براي ظلم انسان هاي تبه کار و بزه کار در نظر گرفت؛ ولي نبايد اين امر را فراموش کرد که در اين فيلم ها مجازات از راه هاي قانوني و براساس هنجارهاي اجتماعي، ناپسند و ناممکن شمرده مي شود که حاصل چنين نگرشي، ايجاد هرج و مرج و بي قانوني در اجتماع انساني است. در اين نگرش هر فرد براي مقابله ي با ظالم، اقدام و در صورت نياز از گروه ها و جريان هاي غير قانوني نيز استفاده مي کند.
پينوشتها:
1. Driven to Kill
2. Sweeney Todd: The Demon Barber of Fleet Street
3. Faster
4. Four Brothers
5. True Grit
6. Seeking Justice
7. War
8. Braveheart
9. Immortals
10. Conan the Barbarian
11. ليثي واسطي، علي بن محمد، عيون الحکم و المواعظ، ص 19.
12. بقره، آيه 194.
13. ليثي واسطي، علي بن محمد، عيون الحکم و المواعظ، ص 223.
امين خندقي، جواد؛ (1391)، دين و سينما، آموزه هاي اخلاقي و ارزشي؛ بررسي و تحليل بيش از سيصد فيلم؛ قم: ولاء منتظر (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، چاپ اول