نويسنده: زهرا خسروي (1)
چكيده:
در اين مقاله كتاب CHANGINGG TRADITIONS AL-Mabrroad`s Refutation of sibawayh and the subsequent Reception of the kitab تأليف دكتر مونيكا برناردز ( Monique Bernards )، چاپ ليدن، 1997م، كه پيرامون كتاب الردّ علي كتاب سيبويه، تأليف محمّد بن يزيد مبرّد ( د: 285ه ق. ) نوشته شده، معرّفي مي شود. اين اثر به نقد و بررسي ديدگاههاي انتقادي مبرّد بر آراي سيبويه مي پردازد و از تأثير اين اثر در پذيرش آراي سيبويه سخن مي گويد.ديدگاههاي عميق سيبويه در الكتاب، از ديرباز از بحث برانگيزترين موضوعات ميان نحويان و دستور زبان نويسان بوده و نقدها، شرحها و تفسيرهاي بسياري بر اين كتاب نگاشته شده است. يكي از اين نقدها كتاب الردّ علي كتاب سيبويه مبرّد بصري است. نويسنده نقدهاي فراواني بر آراي سيبويه وارد كرده، هر چند او در كتاب المقتضب خويش بسياري از اين نقدها را پس گرفته و آراي سيبويه را تأييد كرده است. اين اثر مايه ي پديد آمدن كتاب ديگري شده كه ابن ولّاد مصري ( د: 332ه ق. ) با نام الانتصار يا كتاب النقد علي المبرّد في ردّه علي سيبويه نوشته است.
در اين پژوهش معلوم مي شود انتقادهاي مبرّد و ديگران بر ديدگاههاي سيبويه، نه تنها از ارزش و جايگاه اثر عالمانه ي او نكاست، بلكه مايه ي شهرت روزافزون سيبويه و آراي او گشت. نويسنده ي اين اثر تلاش كرده تا با بررسي نقدهاي مبرّد بر سيبويه و تحليل آنها و بررسي پاسخهاي ابن ولّاد در كتاب الانتصار به تبيين و تشريح اهميت ديدگاههاي عالمانه و رويكرد زبان شناسانه ي سيبويه در زبان عربي بپردازد.
كليدواژه ها: سيبويه، الكتاب، مبرّد، الرّد علي كتاب سيبويه، المقتضب، ابن ولّاد، الانتصار.
دستور زبان عربي، به سبب جايگاه اين زبان به عنوان زبان دين اسلام، از ديرباز مورد توجّه خاصّ دانشمندان صرفي و نحوي بوده است، به سبب اهميت اين موضوع و تعدّد دانشمندان نحوي و پرداختن هر يك به قوانين لغت عرب، ساختارهاي آن و موضوعهاي صرفي، نحوي، و بررسيهاي لغوي، آراي گوناگون و اختلاف نظرهاي فراواني در مورد دستور زبان عربي ميان نحويان پديد آمده است. همين توجّه خاص سبب شد تا از سده ي دوم هجري به بعد در باب دستور زبان عربي، آثار گوناگوني پديد آيد كه صاحبان آن در مواردي متعدّد با هم اختلاف نظر داشته باشند، اين امر پيدايش مكتبهاي نحوي بصره، كوفه، بغداد و اندلس را سبب شد.
نحو عربي در آغاز در بصره پديد آمد و رشد كرد. نحو بصره بر مبناي قياس قرارداد و مبناي اصلي آن شواهدي است كه از فصيحان عرب شنيده مي شد و كثرت استعمال داشت. سيبويه و ابن سرّاج و ابوعمرو بن علاء، قطرب نحوي، مازني، مبرّد، سيرافي از بزرگان اين مدرسه اند.
ابوبشر عمرو بن عثمان معروف به سيبويه، دانشمند بزرگ ايراني ( د: 180ه ق. )، شاگرد خليل بن احمد فراهيدي كه به عنوان پيشواي مكتب نحو بصره شناخته شده، در سده ي دوم هجري اثري بس سترگ و عالمانه در دستور زبان عربي تأليف كرد و خود آن را الكتاب نام نهاد. به جرأت مي توان گفت هيچ زباني در تأليف دستور زبان خود از قدمتي حدود هزار و سيصد سال برخوردار نيست؛ دستور زباني كه چه بسا حجم نسخه ي خطّي آن افزون بر يك هزار برگه بوده است و ما امروزه آن را در چهار جلد و حدود 2000 صفحه در اختيار داريم، كه همچنان با اهميت ترين كتاب دستور زبان عربي شناخته مي شود، هر چند در سده هاي پسين نگرش عالمانه ي سيبويه به سبب عدم درك آنها فرو گذاشته شد و روش علمي او در درك دستور زبان عربي از سوي بسياري از دستور زبان نويسان كنار نهاده شد. كوفيان نحو را از بصريان آموختند و سپس خود طريقه اي در نحو ارائه كردند كه مبتني بر سماع بود و با نگاه توسّع در لغت و شعر، برخلاف بصريان هر شاهد شاذّي را نيز پذيرفته و براساس آن بابي تنظيم مي كردند و اقوال اهل حضر را نيز مبناي آراي نحوي و صرفي خود قرار مي دادند. به هر روي سردمداري بصريان در نگارش و تعليم نحو عربي، و ديدگاههاي كوفيان مايه ي رواج نحو شد و اين وضعيت بعدها در ديدگاههاي مدرسه هاي نحو بغداد و اندلس نيز تأثير گذارد. فرّاء، ثعلب، كسائي، ابن انباري ( ابوبكر )، ابوعلي فارسي، ابن جنّي، زجّاجي و... از دانشمندان نحو بغداد به شمار مي روند و فرّاء پيشواي اين مكتب شناخته شده است.
تأثير الكتاب بر هم روزگاران سيبويه چنان بود كه دانشمندان بزرگ علم دستور زبان عربي آثار متعدّدي در شرح و تفسير و نقد آن نگاشته اند. ابن سرّاج، مَبرَمان، سيرافي، رمّاني، مبرّد، ابن ولّاد، ابوعلي قالي، از جمله ي آنان اند.
برخي از اين أثار در ردّ ديدگاههاي نحوي سيبويه نوشته شده است و همين امر سبب شده تا ابن انباري ( ابوالبركات ) صاحب نزهة الألبّاء في طبقات الأدباء كتابي به نام الانصاف في مسائل الخلاف بين النحويين البصريين و الكوفيين بنويسد و تلاش كند تا با ديده ي انصاف درباره ي ديدگاههاي اين دو مكتب اظهارنظر كند.
مي توان گفت نگرش دقيق مبتني بر اصول زبان شناختي سيبويه سبب شد تا كتاب او براي بسياري قابل درك نباشد و نيازمند نگارش شرح و تفسير گردد، به گونه اي كه حتّي در ميان دانشمندان مكتب بصره نيز همين عدم درك تعليلهاي زبان شناختي او مايه ي مخالفت با ديدگاههاي وي و نگارش كتابهاي نقد بر آراي او شده است كه از مهم ترين آنها مي توان كتاب الردّ علي كتاب سيبويه تأليف يزيد بن محمّد مبرّد ( د: 285ه ق. ) را نام برد. او از شاگردان مازني و سجستاني بود و در اين كتاب ايرادهاي فراواني بر آراي سيبويه در الكتاب وارد كرده است.
دستاورد پژوهشهاي دكتر مونيكا برناردز پيرامون كتاب الردّ علي كتاب سيبويه، اثري ارزشمند و عالمانه است كه به عنوان بيست و سومين اثر از مجموعه ي مطالعات زبانهاي سامي و زبان شناسي، به سال 1997 در ليدن به چاپ رسيده است.
اين كتاب در 117 صفحه نوشته شده است و داراي پنج بخش است: بخش نخست درباره ي سيبويه، كتاب او و مكتبهاي نحو بصره و كوفه طبق روايات كلاسيك عرب است. نويسنده در اين بخش درباره ي منابع الكتاب، جايگاه سيبويه در منابع، زندگي نامه ي او و دستور زبان عربي سخن گفته، آن گاه به بررسي مكتب بصري و كوفي در شرح حال نگاشته ها و منابع دستور زباني مي پردازد. اين بخش گوياي آن است كه سيبويه به عنوان بنيانگذار مكتب بصره شناخته شده بوده و از آغاز، كتاب او از اهميت ويژه اي برخوردار بوده است.
در بخش دوم كتاب، نويسنده به بيان زندگي مبرّد، محيط اجتماعي و فرهنگي، فعّاليتهاي علمي وي، و معرّفي او به عنوان دانشمند دستور زبان عربي مي پردازد، و درباره ي شاگردان و استادان او سخن مي گويد. او از اين طريق تلاش مي كند تا به فهم ديدگاههاي علمي مبرّد كمك كند.
در بخش سوم نويسنده به طور مبسوط درباره ي مبرّد و ديدگاههاي انتقادي او در كتاب الردّ علي كتاب سيبويه و تأثير آن بر دستور زبان عربي سخن مي گويد. او همچنين به ديدگاههاي مبّرد در كتاب المقتضب- كه به عقيده ي وي در سالهاي پاياني عمر مبرّد تأليف شده- و به باز پس گرفتن بسياري از ديدگاههاي انتقادي وي اشاره دارد.
در بخش چهارم او چهار مسأله ي نحوي را مطرح كرده و به تحليل آراي سيبويه و تشريح انتقادهاي مبرّد بر آن پرداخته است. اين چهار مسأله عبارت است از:
1. عطف دو جمله با ساختارهاي گوناگون؛
2. جدايي ميان مضاف و مضاف إليه؛
3. ضمير شخصي « كَ » در ضاربوكَ و ضارباكَ؛
4. حاكميت ادات نفي « لا ».
نويسنده در اين بخش ديدگاههاي مبرّد را در هر دو كتاب وي يعني الردّ علي كتاب سيبويه و المقتضب بررسي مي كند.
بخش پنجم خلاصه ي كوتاهي از همه ي مباحث كتاب و نتايج آن است، همراه با پيشنهادهايي براي تحقيقات بعدي. نويسنده با بيان شهرت و اهميت سيبويه و كتاب او و ابداع وي در دستور زبان عربي، به طور مبسوط به معرّفي مدارس نحو بصره و كوفه و مفهوم اصلي اصطلاح « مدرسه » در آن روزگار مي پردازد.
نويسنده در خلاصه اين بخش معتقد است نقش مبرّد در چگونگي برخورد با الكتاب سيبويه، دقيقاً همانند برخوردي است كه پيشينيان مبرّد، يعني اخفش اوسط و مازني انجام داده اند، امّا او بسياري از نظرات خويش را در كتاب المقتضب پس گرفت و آراي سيبويه را در خصوص مسائل نحوي مورد بحث، تأييد كرد. او اين اقدام مبرّد را گامي نوين در دستور زبان عربي مي داند كه مايه ي شكل گيري نسل جديدي مي شد كه توجّه آنان به تبيين و تشريح ديدگاههاي سيبويه معطوف شد، نه به انتقاد از آراي او ( ص90 ).
او همچنين خاطرنشان مي سازد كه كتاب سيبويه نخستين اثر دستور زباني مفصّلي است كه به شيوه ي متفاوت با ديگر آثار نحوي- صرفي، نگارش يافته است. او مي گويد مطالعات دستور زباني انجام شده تا زمان سيبويه بر پايه ي تفسير و توضيح متون قرآني بود، امّا سيبويه اثر ارزشمندي نوشت كه هدف او بناي قواعد كاربردي در دستور زبان عربي بود و از ديدگاه او « كلام العرب » بنياني معتبر براي قوانين دستور زبان بود ( ص90-91 ).
او در پايان نيز تعريفهايي از اصطلاح مكتبهاي نحوي ارائه مي دهد ( ص94-95 )، از جمله تعريفهايي كه نويسنده براي « مدرسه ي نحوي » يا « مكتب نحوي » ارائه مي كند، چنين است: عقيده ي گروهي از دانشمندان كه يك مجموعه را تشكيل مي دهند و آنها كم و بيش روي يك شيوه ي علمي اتّفاق نظر دارند و از اصطلاحات علمي و منابع يكساني برخوردارند، ( ص94 ) يا كساني كه داراي يك دكترين علمي هستند و يا از يك استاد پيروي مي كنند، ( ص95 ) و يا گروهي از دانشمندان كه در يك سرزمين زندگي و كار مي كنند، از يك بناي علمي ( آكادميك ) مشترك برخوردار بوده و يك شبكه ي وسيعي از ارتباطات را دارا هستند ( همان ).
نويسنده در پايان كتاب نمايه هاي گوناگوني را در اختيار خواننده قرار مي دهد:
نمايه ي نخست كه در هشت ستون تنظيم شده، به بررسي آراي انتقادي ابن ولّاد از مبرّد، در كتاب الردّ علي كتاب سيبويه و مقايسه ي آن با آراي مبرّد در كتاب المقتضب پرداخته است. در نخستين ستون اين نمايه يكصد و سي و چهار مسأله ي مطرح شده در كتاب الانتصار شماره بندي شده و در ستون دوم، آن مسأله به الكتاب سيبويه ارجاع داده شده است. در ستون سوم شماره ي آن باب در الكتاب ذكر شده، و شماره ي صفحات نسخه ي خطّي الانتصار در ستون چهارم بيان شده است. ارجاع به نظر ديگر نحويان توسّط مبرّد در ستون پنجم با ذكر حرف نخست نام شخص مورد نظر آمده است. ستون ششم به دسته بندي موضوعهاي مورد بحث از جهت نحوي، واج شناسي- صرفي و يا آواشناسي پرداخته كه با حروف اختصاري نحو=S، صرفي-واجي =M و آواشناسي=P مشخّص شده است. ستون هفتم بر مبناي مقايسه ي مسائل ذكر شده در كتاب الانتصار ابن ولّاد كه پاسخي به آراي مبرّد در كتاب الردّ علي كتاب سيبويه است، به بيان ديدگاه ابن ولّاد و ديدگاه مبرّد در كتاب المقتضب نسبت به مسائل مورد بحث ابن ولّاد پرداخته و در دو رديف با نشانه هاي + ( = وجود نگرش انتقادي )، -( عدم وجود نگرش انتقادي و يا بي طرفي ) معلوم شده است كه ستون اوّل مربوط به ديدگاه ابن ولّاد، و ستون دوم مربوط به ديدگاه مبرّد است. نكته ي قابل توجّه اين نمايه اين است كه در ستون مربوط به مبرّد علامت + بسيار اندك است و اين نشانه ي عقب نشيني فراوان او از آراي خود در كتاب الردّ علي كتاب سيبويه است. در هشتمين ستون، نويسنده ي شماره ي جلد و صفحه ي مسائل مورد بحث در كتاب المقتضب مبرّد را ذكر مي كند.
نمايه ي بعدي ليستي است از عناوين متداخل ( هم پوش ) در كتاب الانتصار و الكتاب، كه آن ارجاعات بر مبناي چاپ درن بورگ از اين دو كتاب است. در يك ستون ارجاعات كتاب سيبويه وجود دارد و در ستون دوم نام نحوياني كه شرح و حاشيه بر الكتاب نوشته اند و ستون سوم شماره ي صفحات عناوين مورد نظر را در كتاب الانتصار در اختيار خواننده قرار مي دهد.
نمايه ي سوم كتاب شامل ارجاعهاي مشخّص به سيبويه در كتاب المقتضب مبرّد است كه در ستون نخست شماره ي جلد و صفحه ي المقتضب مشخّص شده، در ستون دوم شماره ي مسأله ي مورد بحث بر مبناي شمارگان 134گانه ي مسائل كتاب الانتصار ذكر شده و در ستون سوم دسته بندي دستور زباني مطالب با نشانه هاي نحوي=S، صرفي- واجي=M و آواشناسي=P انجام شده و ستون چهارم با علامت+ ( = وجود ديدگاه انتقادي ) و علامت - ( = عدم وجود ديدگاه انتقادي و يا بي طرفي ) نتايج اين مقايسه را نشان مي دهد. در اين مقايسه نيز مواردي كه مبرّد در مسائل مورد نظر در كتاب المقتضب ديدگاه انتقادي دارد بسيار اندك است.
اين نمايه ها نشانه ي تلاش عميق نويسنده در پژوهش علمي خويش در كتاب الردّ علي كتاب سيبويه و بررسي مقايسه ي اين انتقادها با آراي نويسنده در كتاب بعدي وي المقتضب است. او همچنين ديدگاههاي مبرّد را با پاسخهاي ابن ولّاد در كتاب الانتصار و با انتقادهاي مبرّد در كتاب الردّ علي كتاب سيبويه مقايسه كرده است.
نمايه ي بعدي، به منابع پژوهش نويسنده اختصاص دارد كه بهره گيري از منابع قابل توجّه و با اهميت دستور زبان عربي، نشان از عمق تحقيق مؤلّف دارد. اين اثر همچنين از نمايه هاي عمومي، نمايه ي نامها و نمايه ي عنوانهاي دستور زباني، يعني ذكر واژگان انگليسي اصطلاحات دستور زباني و معادل عربي آنها مثل:
Accusative of specification(tamyiz)
Active participle(ism fail)
برخوردار است.
احمد بن ولّاد ( د:332ه ق. ) نحوي مصري در سده ي چهارم كتابي با عنوان الانتصار يا كتاب النقد علي المبرّد في ردّه علي سيبويه نوشت و در آن 134 مسأله از مسائل مورد اختلاف ميان مبرّد و سيبويه را بيان كرده و به انتقادهاي مبرّد در كتاب الردّ علي كتاب سيبويه يا مسائل الغلط پاسخ مي دهد ( ص44 ). برناردز براساس مسأله ي 124 الانتصار به نقل از ابن ولّاد مي گويد: نقل قول مبرّد از متن الكتاب صحيح نيست، زيرا ابن ولّاد براساس چند نسخه ي خطّي كه مشاهده كرده گفته است كه اين سخنان، از آنِ سيبويه نبوده و آنچه سيبويه مي گويد، درست و صحيح است ( همان ).
كتاب الانتصار ابن ولّاد كه براي نخستين بار توسّط نويسنده ويرايش و حاشيه نويسي شده است، نيز ضميمه اين كتاب به چاپ رسيده است.
از آغاز سده ي سوم هجري بسياري از نحويان شرح، تفسير و تعليقاتي بر كتاب سيبويه نوشته اند. اخفش اوسط ( د: 248ه ق. ) كه تعليقات او كهن ترين شرح بر الكتاب سيبويه است، جرمي ( د: 225ه ق. )، مازني ( د: 248ه ق. ) سجستاني ( د: 255ه ق. )، ابن ابي زرعه ( د:257ه ق. )، مبرّد ( د:285ه ق. )، زجّاج ( د:311ه ق. )، ابن سرّاج ( د: 316ه ق. )، زجّاجي ( د: 337ه ق. )، نحّاس ( د:338ه ق. )، سيرافي ( د: 368ه ق. ) و رمّاني ( د:384ه ق. ) از جمله ي اين شارحان و مفسّران هستند. بيشتر اين تأليفات، عنوان شرح يا تفسير دارند، چه بسا مقصود آنها نكات و يادداشتهاي توضيحي فراتر از ملاحظات انتقادي است، به استثناي دو اثر كه تفسير انتقادي به شمار مي روند: يكي اثر ابن ابي زرعه ( د:257ه ق. )،با عنوان نكت علي كتاب سيبويه، و ديگري كتاب موردبحث، الرّد علي كتاب سيبويه است. نويسنده در پاورقي نيز به نقل از سزگين، از يك ليست شامل هفتاد و شش تفسير بر الكتاب سيبويه خبر مي دهد ( ص3 ). البتّه مخالفان سيبويه در صحّت انتساب الكتاب به او ترديد كرده اند، به عنوان مثال نويسنده به نقل از ابن نديم مي گويد: طبق نظر ثعلب، سيبويه يكي از 42 مؤلّف الكتاب بوده است ( ص5 ) كه به نظر مي رسد اين داستان اساساً جدّي گرفته نشده است. نويسنده همچنين خاطر نشان مي سازد كه بسياري از ديدگاههاي منفي در مورد كتاب سيبويه از سوي نحويانِ كوفه مانند فرّاء مطرح شده است، از جمله نكات منفي كه بيانگر كاستيها و بي دقّتيهاي سيبويه در پرداختن به موضوعات زبان شناختي از شعر و كلام عرب است ( همان ).
شايد بتوان گفت نگرش معني گراي سيبويه در تفهيم نكات مهم نحوي سبب شده اين انتقادها بر وي وارد شود، زيرا ديدگاههاي معني گراي او در تبيين نحو عربي، حتّي براي شاگردان مكتب او نيز گاه قابل درك نبوده است، به گونه اي كه برخي نوشته هاي انتقادي از سوي بصريان بر آراي سيبويه وارد شده است. ابوحاتم سجستاني ( د:255ه ق. ) يكي از نحويان بصره است كه با وجود اعتراف بر اهميت الكتاب، از مخالفان سيبويه بود و مازني را بر سيبويه برتر مي دانست. ابواسحاق زيادي ( د:249ه ق. )، نيز بي آنكه تمامي الكتاب را خوانده باشد يك تفسير كوتاه انتقادي بر آن نوشته و با برخي از ديدگاههاي سيبويه مخالفت كرده است ( ص6 ). اگر چه مبرّد در كتاب المقتضب كه پس از كتاب الردّ علي كتاب سيبويه نوشته، بسياري از آراي انتقادي خود را نسبت به آراي سيبويه پس گرفته است، امّا مخالفت مبرّد با ديدگاههاي سيبويه و انتقادهاي او در كتاب نخستين سبب شد تا برخي از منتقدان، نظرات انتقادي خود را، بر برخي آراي سيبويه، به مبرّد نسبت دهند، در حالي كه او در اين زمينه نقدي ننوشته بود ( ص92 )، البتّه همه ي اين تلاشها سبب شده است تا شهرت سيبويه روزافزون شود و نام او در شرح حال نگاشته ها مفصّل تر مورد بحث قرار گيرد و بر شمار خوانندگان كتاب او نيز افزوده گردد. تنوخي گردآورنده ي اطّلاعات درباره ي كتاب الردّ علي كتاب سيبويه مي گويد: مبرّد در ابتدا حدود 400 نكته ي انتقادي بر سيبويه وارد كرده كه سرانجام فقط 40 نكته ي انتقادي را باقي گذاشته است ( ص8 ).
درواقع رويكرد نوين سيبويه در نگارش دستور زبان عربي، انگيزه ي پيدايش آثار فراواني شد كه با عنوان شرح و تفسير و يا نقد و رد بر اين كتاب نوشته شد كه همگي مايه ي شهرت فراوان سيبويه و تثبيت ديدگاههاي عميق و عالمانه ي او گشت؛ ديدگاههايي كه مبتني بر نگرش معني شناسانه بود و بيانگر اصالت آراي او.
با وجود همه ي انتقادهايي كه به ديدگاههاي سيبويه وارد شد، نه تنها از اهمّيت و جايگاه اثر مهمّ او كاسته نشد، بلكه كتاب او به عنوان ارزشمندترين اثر به شمار آمد، به گونه اي كه لقب « قرآن النحو » بدان بخشيده شد و او به عنوان برترين نحودان عربي شناخته شد و آن گاه كه از عنوان « كتاب » سخن گفته مي شد، همه مي دانستند كه مقصود اثر مهمّ سيبويه است ( ص5 ).
الكتاب سيبويه به عنوان يك اثر شگفت انگيز توصيف شده و نزد همه ي علاقه مندان به دستور زبان عربي از اهمّيت ويژه اي برخوردار است. خطيب بغدادي داستان شهرت فوق العاده ي كتاب سيبويه را با حكايتي چنين نقل كرده است كه جاحظ الكتاب را به دوستي هديه كرد كه او تقريباً همه ي آثار مهمّ آن روزگار را نزد خود داشته است، امّا او چنين هديه اي را تاج مجموعه ي خود برشمرده است ( ص8 ).
نقد مبرّد نقش به سزايي در تثبيت الكتاب به عنوان يك اثر مهم نحوي داشت؛ زيرا ديدگاههاي سيبويه محور اصلي مطالعات بعدي است كه پس از مبرّد در اين زمينه صورت گرفته است و نحويان بعدي همه ي نظرات سيبويه را كه در تضاد با نقدهاي خودشان بود، پذيرفتند ( ص93 ).
با بررسي پاره اي از نقدهاي مبرّد بر سيبويه درمي يابيم كه ديدگاه سيبويه مبتني بر نگاه معناشناسانه در كلام است. شاهد اين سخن نمونه هاي زير است:
نويسنده در فصل چهارم به موضوع جدايي مضاف و مضاف إليه از ديدگاه سيبويه و مبرّد پرداخته است. سيبويه اين امر را در شعر جايز مي شمرد، مانند جدايي بين مضاف و مضاف إليه به وسيله ي عطف ( = بين ذِراعَي و جَبَهةِ الأسدِ ) و يا جدايي ميان مضاف و مضاف إليه به وسيله ي ظرف ( = يا سارقَ الليلةَ أهلِ الدار ). مبرّد در كتاب الرد علي كتاب سيبويه در اين موارد بر سيبويه انتقاد كرده است، امّا او در المقتضب همين ديدگاههاي سيبويه را پذيرفته و آنها را علّت فاصله بين مضاف و مضاف إليه مي داند و معتقد است كه اين امر يا براي تأكيد و اهميت بر كلمه ي فاصل است يا نشانه ي يك كلمه ي محذوف است كه همان بخش دوم كلمه، يعني مضاف إليه است كه در اين موارد حذف شده است ( ص66-69 ).
يك ديگر از مواردي كه مبرّد بر سيبويه نقد كرده است در مبحث مربوط به حرف عطف است ( ص56-60 ). اصل آن است كه عطف دو جمله به هم با رعايت مشابهت ساختار آنها ( جمله ي اسميه يا فعليه ) صورت پذيرد، امّا در مواردي مشاهده مي شود كه با وجود اعتقاد سيبويه به اين نكته، او عدم رعايت اين قانون را در عطف ميان دو جمله صحيح دانسته است و اين از جمله مواردي است كه سيبويه توضيحات معني شناسي براي آنها ذكر مي كند، مثلاً سيبويه در مثال: « عمرُ لقيتُ و زيداً » كه عطف جمله ي فعليه به اسميه است، با تأييد اصل مشابهت ساختار دو جمله در حالت عطف، جمله ي بالا را يك جمله ي صحيح عربي مي داند. او معتقد است كه « لقيتُ » كه خبر جمله است، خود يك جمله ي فعليه است ( =« لقيتهُ ») و حالت مفعولي « زيداً » در واقع، همان مفعول بي واسطه ي فعل در جمله ي دوم است و حالت مفعولي ضمير شخصي« ـه »، براي جمله ي اوّل نيز وجود دارد ( ص57-58 ). درواقع درمي يابيم كه تعليل و تحليل سيبويه در اين موارد، صرفاً جنبه ي معني شناختي دارد و نوعي عقلانيت بر آن حاكم است تا توجيه قاعده ي دستور زباني.
پينوشت:
1. دانشيار زبان و ادبيات عربي دانشگاه آزاد اسلامي، واحد تهران مركزي.
منبع مقاله :باهر، محمّد؛(1391)، سيبويه پژوهي، تهران: خانه ي کتاب، چاپ اول