نويسندگان:سید مصطفی طباطبایی*
پیمان باقری تلواژگانی**
منبع:راسخون
پیمان باقری تلواژگانی**
منبع:راسخون
از شیخ صفی الدین اردبیلی تا شاه اسماعیل اول (650 تا 907 ه.ق)(1)
کلید واژه: شیخ صفی الدین، طریقت، تحولات، حکومت صفوی.
هدف رهبران دوره اول طریقت صفوی، پایه گذاری بنیان های خانقاه و کسب مشروعیت برای آن بوده است. در ظاهر از رفتار هیچ یک از آن ها سودای دست یافتن به قدرت سیاسی و تشکیل حکومت استنباط نمیشود؛ هیچ گاه به اقدامات نظامی دست نزده و چهره خویش را به عنوان مرشد کامل و زاهد خداپسند در میان همگان حفظ میکردند. آنان در طی این دوره مامن و پناهگاه مردم ضعیف و بیچارهای بودند که از ظلم و ستم والیان و شرایط بدی اقتصادی، اجتماعی حامی قدرت مندی نداشتند و خانقاههای صوفیان را تنها پناهگاه خویش میدیدند. از سوی دیگر در طی این دوره شاهد پیوند رهبران صفوی با خاندان نبوت و ادعای سیادت آنها هستیم. این امر در آینده ای نزدیک نه تنها بر احترام و نفوذ بیش از حد آن ها در اردبیل و آذربایجان بلکه فراتر از مرزهای ایران، در آناتولی و شام تاثیر فراوانی داشت و در کسب قدرت سیاسی توسط شیوخ صفوی به آن ها کمک بسیاری نمود.
اما رهبران دوره دوم- شیخ جنید و حیدر– بر حسب شرایط سیاسی آن دوره، نفوذ فراوان خانقاه اردبیل در میان مردم و تمکن مالی کافی طریقت، زمان را برای انجام فعالیت های نظامی و کسب قدرت سیاسی مناسب دیدند. شیخ جنید بر اساس مشروعیت های کسب شده در طی دوره های قبل به تغییر مشی طریقت صفوی پرداخت و قدم در راه پر تلاطم سیاست نهاد. با فعالیت های شیخ جنید طریقت صفوی از حالت عرفانی و صوفیانه به سمت کسب قدرت سیاسی و دنیوی تغیییر مسیر داده و از این دوره شاهد تحرکات نظامی صفویان در منطقه به واسطه استفاده از نیروی صوفیان قزلباش هستیم.
در کل دوران شیوخ صفوی را باید دوره بنیان و پایه گذاری طریقت صفوی نام گذاری کرد. در این دوران زمینه های لازم تشکیل یک قدرت سیاسی مهم از جمله جذب نیروهای وفادار و از جان گذشته و هم چنین تقویت بنیه مالی طریقت برای حرکت های بزرگ بعدی نهضت فراهم گشت. شیوخ صفوی با برنامههایی دقیق، به گسترش هر چه بیشتر نفوذ در میان مردم روستایی، عشایر ترکمن میپرداختند و از این راه طرفداران بسیاری برای خویش آوردند. در این مقاله بر طبق تقسیم بندی گفته شده به بررسی مختصر فعالیتهای این افراد در این زمینه میپردازیم.
شیخ صفی بعد از مرگ شیخ زاهد (700 ه.ق) به اردبیل بازگشت و با استفاده از میراث او این شهر را مرکز فعالیت های خویش قرار داد. کمکهای مالی مریدان و وقفهای بی شمار آنان برای خانقاه صفوی، بنیهی مالی خانقاه را برای حمایت از تودههای گستردهای از مردمان فقیر تأمین میکرد. همهی کارها، در کنار زهد و انزوای شیخ، بر نفوذ معنوی او میان صاحب منصبان دولتی و مریدانش میافزود (حسینی گنابادی، 1387: 34؛ ابن بزاز، 1376: 130-125). احتمالاً دلیل شیخ صفی برای عزیمت به اردبیل علاوه بر زادگاه وی، دور شدن از گیلان، مرکز طریقه زاهدیه و نزدیکی به آذربایجان بوده است.
همان طور که بیش از این ذکر آن رفت در این دوره شاهد رشد و گسترش فرقههای متعدد صوفیه در نقاط گوناگون ایران هستیم و پیشرفت شیخ مدیون اوضاع نابسامان کشور و مقبولیت تصوف در جامعه آن دوره بوده است. از جمله کارهای شیخ مراعات وظایف شرعی و عدم تفاوت مابین ظاهر و باطن شریعت بوده. بسیاری از فرق صوفی به باطن دین بیش از ظاهر آن اهمیت میدانند، اما شیخ صفی برای رسیدن به حق رعایت هر دو را واجب میشمرد و به این لحاظ مخالفتی از سوی علمای دین متوجه وی نمیگشت. هم چنین رفتار متواضعانه در مقابل افراد فقیر و ضعیف، و عدم رفتار تایید گونه وی در مقابل صاحبان قدرت در نفوذ هر چه بیشتر او در میان مردم تاثیر به سزایی داشت (زرین کوب، ب، 1385: 5-64؛ موحد،1381: 7-236). به نظر میرسد هدف شیخ صفی سیاستی بدون تنش با علما و دولتمردان بوده تا از این رهگذر بتواند جایگاهی مستحکم برای خویش و فرزندانش ایجاد کند؛ تا طریقه نو نهال صفوی تثبیت یابد.
شیخ صفی به مدت 35 سال بر سجاده ارشاد نشست. در این مدت بر تعداد هواداران وی افزوده میگشت و هر ساله مردم بسیار زیادی برای زیارت وی به اردبیل میآمدند. حسینی گنابادی با استفاده از روایت مولانا عبدالملک خیلی زیبا به توصیف این جمعیت زیاد میپردازد: «مولانا عبدالملک ولد شمس الدین پیرنیقی روایت میکند که نوبتی من به تعداد جماعتی که دست ارادت در دامن شیخ صفی الدین زده بودند و از این راه پیرنق توجه خدمت شیخ بودند پرداختم، سیصد هزار کس در عرض سه ماه به شمار آمده و مردمی که از سایر طرق در آن اوقات متوجه ملازمت بودند به حیز تعداد بیرون از قیاس عقل فزون بودند.» (حسینی گنابادی، 1387: 9-78). ارتباط بزرگان سیاسی عصر با شیخ نشان از نفوذ گسترده تصوف در میان مردم وهم چنین توجه ویژه صاحب منصبان به پیران خانقاهها را نشان میدهد. علاوه بر مردم عادی تعداد بسیاری از بزرگان حکومتی عصر از جمله خواجه رشیدالدین فضل الله، غیاث الدین محمد رشیدی، امیر چوپان و ... از ارادتمندان وی بودند و گهگاهی برای دیدار وی به اردبیل میرفتند. رشید الدین در چندین بار در متن نامه های خویش به جایگاه بزرگ شیخ صفی اشاره کرده و احترام، رعایت حال وی را از دیگران خواسته است (اسپناقچی پاشازاده، 1379: 26). توجه دولتمردان به شیخ صفی را باید به خاطر مریدان زیاد وی و علاقه مندی مردم به تصفوف در این دوره دانست.
در مورد مذهب شیخ اطلاعات کافی و مستندی وجود ندارد و اکثر مورخان بر پایه اطلاعات ناقص منابع دست اول، وی را سنی مذهب میدانند. اسپنقانچی معتقد است که اگر شیخ صفی الدّین شیعی مذهب بوده، ابوسعید ایلخانی سنّی متعصّب، امیر چوپان و اغلب امرای ایلخانی، دست دوستی به سوی شیخ نمیدادند (اسپناقچی پاشازاده، 1379: 25). در همین مورد میتوان به کتاب صفوه الصفا نیز مراجعه کرد. در جای جای این کتاب به مذهب مردم اردبیل اشاره های فراوانی شده، اما هیچ نشانی از تشیع وجود ندارد. به هر حال با حضور شیخ صفی الدین به عنوان مرشد آینده خانقاه زاهدیه، علاوه بر تغییر نام طریقت به صفوی و هم چنین مرکزیت اردبیل به جای گیلان، تغییری بسیار مهم در روند انتخاب جانشینی مرشد آینده صورت گرفت. شیخ صفی فرزند خویش را به عنوان جانشین خویش انتخاب کرد و این تغییر سیاست توسط جانشینان وی نیز به اجرا درآمده و مسند مرشدی در خاندان صفوی موروثی گشت.
در این دوره آشوب و هرج مرج، سیر هدایا و نذورات برای خانقاه اردبیل بسیار افزایش یافت. فعالیت بسیار مهم دیگر شیخ صدرالدین بنای زیارتگاه خاندان صفوی در اردبیل میباشد. که این امر در رونق و اهمیت طریقت وی تاثیر بسیاری برجای گذاشت و مریدان بسیاری برای زیارت و دیدار با شیخ خویش به اردبیل رهسپار میگشتند (حسینی فسایی، 1381، ج 1: 361؛ جنابدی، 1378: 81؛ حسینی استرآبادی،1366: 22). شیخ از این اقدام دو هدف را دنبال میکرد: 1. ایجاد بقعه زیارتگاهی برای خاندان صفوی، حالتی تقدسی به این خاندان در طول زمان میبخشید. این اقدام علاوه بر مشهوریت معنوی این خاندان در میان مردم و پیوستن مریدان تازه به طریقت در تقویت مالی او و نوادگانش به واسطه سیر نذورات مردم اهمیت فراوانی داشت. 2. دومین هدف وی از این اقدام ایجاد مکانی برای عبادت مریدان خویش و دیدار با خود وی بوده است.
در دوران وی نفوذ خاندان صفوی بیش از دوره پدرش گسترش یافت و مریدان بسیاری به سوی اردبیل سرازیر گشتند. نفوذ وی تا بدان حد رسید که در منازعات محلی به حل اختلافات میان امرا محلی آذربایجان میپرداخت. گسترش این امر موجبات هراس ملک اشرف چوپانی را فراهم نمود و وی برای رفع خطر احتمالی شیخ صدرالدین را به مدت سه سال در تبریز زندانی نمود. اما پس از مدتی وی را از زندان آزاد کرده؛ لیکن باز نگرانی از قدرت یابی شیخ، وی را برداشت تا این بار در پی نابودی او باشد. به هیمن دلیل شیخ صدرالدین به ناچار اردبیل را ترک و به گیلان گریخت و تا زمان مرگ ملک اشرف هم چنان دور از اردبیل به هدایت و ارشاد مریدان خویش میپرداخت (خواندمیر، 1380: ج 4، 3-422؛ سیوری، الف، 1380: 11).
در این دوره میراث مادی و معنوی تصوف شیخ صفی با ادعای سیادت و شیعه گری خواجه علی جلوه خاصی یافت و همین موضوع بعدها یکی از پایه های مشروعیت حکومت صفوی به حساب میآید. این امر و توجه به تصوف و تشیع - خاندان اهل بیت - بر نفوذ و احترام هر چه بیشتر خواجه علی در منطقه آذربایجان و آناتولی بسیار افزود. این امر طرفداران و مریدان جان برکفی برای او به ارمغان آورد. این پیروان به هر شکل و عنوانی تابع پیر و مرشد خویش بودند و پایه و اساس قدرت مندی برای حرکت به سوی اهدف سیاسی و کسب قدرت توسط رهبران آینده صفوی به حساب میآمدند. دلیل توجه به خواجه علی به خاطر گرایش به تشیع توسط مردم را باید در اوضاع آن روزگار مردم جستجو کرد. اوضاع نابسامان کشور و انتظار مردم برای ظهور ناجی و خلاصی از وضعیت موجود را باید دلیل اصلی دل سردی و شاید توجه به مقولههای دیگر فرهنگی و دینی دانست.
دومین موضوع دیدار تیمور با خواجه علی است. تیمور به سال (814 هـ. ق) به هنگام بازگشت از جنگ با سلطان بایزید عثمانی به دیدار خانقاه اردبیل آمده و پس از دیدار کرامات خواجه و مقام معنوی وی، اسرای رومی – ترکان عثمانی- به همراه خویش را به درخواست شیخ آزاد نمود. عده ای از اسرا پس از آزادی به عثمانی بازگشتند اما تعداد زیادی از آن ها در اردبیل مستقر شده و به صوفیان روملو معروف گشتند (ترکمان، 1382، ج 1: 15) در این حادثه بذر سربازان آینده قزلباش کاشته شد که بعدها هستهی اولیهی لشکر شیخ جنید، شیخ حیدر و سپس شاه اسماعیل را تشکیل دادنند. زرین کوب معتقد است آزادی این افراد و پیوستن آن ها به خانقاه اردبیل به همراه سایر مریدانی که از گیلان، آذربایجان و.. آمده بودند؛ خانقاه اردبیل را به کانونی مهم برای تبلیغ مذهب تشیع در منطقه تبدیل کرد. هم زمان طوایف ترکمان آسیای صغیر نیز که مورد سوءظن دولت عثمانی بودند رو به خانقاه اردبیل آورده و انتساب خاندان صفوی به پیامبر موجب مزید توجه علاقه مریدان ترک و تاجیک به اردبیل شده بود (زرین کوب، 1377، ج 3: 3-12). این طرف توجه به اردبیل تا بدان جا گسترش یافت که سلطان عثمانی هر ساله مبلغ معینی برای مصرف شمع و چراغ مسجد اردبیل به خانقاه آن جا اختصاص دهد (هینتس، 1362: 4). فعالیت های خواجه علی تاثیر به سزایی در تغییر روند طریقت صفوی بر جای گذاشت.
صوفیان صفوی مکلف به اطاعت از دستورات خلیفه خلفا بودند. به همین دلیل شیخ ابراهیم به راحتی اوامر خویش را به گوش مریدانش میرساند و آن ها را به اطاعت فرا میخواند. از جمله وظایف صوفیان در این دوره زیارت مقبره صفویه در شهر اردبیل و یادگیری تعالیم صوفیانه از سوی پیر خوش بوده است. بر اساس گزارش منابع حجم زیارت کنندگان در ان زمان چنان رو به افزایش نهاده بود؛ که ساماندهی و اسکان این افراد در شهر اردبیل به یکی از مشکلات شیخ ابراهیم تبدیل شده بود. البته حجم ازدیاد مریدان توان مالی فوق العاده ای را برای طریقت صفوی به همراه داشته است (سیوری، الف، 1380: 15).
نکته مهم و قابل ذکر در مورد شیخ ابراهیم لقب شیخ شاه او میباشد. در قصص الخاقانی این چنین آمده: «سلطان ابراهیم در میانهی اولاد عظیم صفویه به شیخ شاه موسوم است. مرتبهی ظاهر و باطنش بالایی یافته ازدحام خلایق و مریدان و معتقدان بر درگاه کرامت پناهش مجال بار نبوده است دست دریا نوالش از عطا و بخش نمیایستد. اطوار پادشاهانه داشت. مطبخ معمورهاش از ظروف نقره مملو بود.» (شاملو، 1371، ج 1: 42) بسیاری از مورخین در کاربرد و انتساب این لقب به شیخ ابراهیم در زمان خود وی تردید کردهاند؛ از جمله کسروی لقب شاه و سلطان را از ساخته های دوران حکومت صفوی و تحریف آن ها میداند. وی اذعان میکند مشخص نیست به چه علت لقب شیخ شاه را به وی دادهاند (کسروی، 1352: 73). با این حال بر اساس کتاب اسناد شیخ صفی الدین ظاهراً از دوره شیخ جنید این لقب برای ابراهیم به کار میرفته و او را به شیخ شاه میشناختند (شیخ الحکمایی، 1387: 70). به کار بردن عنوان شیخ شاه چه در زمان جنید و یا صفویه نشانه تغییرات آهسته، اما مداوم طریقت صفوی در زمان شیخ ابراهیم از مسلک صرفا دینی به پایگاهی سیاسی دینی بوده است. اما برای اولین بار در این دوره است که با لقبی به غیر از پیر و مرشد در مورد رهبران طریقت اردبیل مواجه میشویم. میبینیم که در مورد پدر وی - علی- لقب خواجه به کار رفته اما به یک باره ابراهیم لقب شاه میگیرد. این لقب نشان دهنده بار سیاسی زندگی او بوده که نشانهای از قدرت و نفوذ بیشتر او نسبت به رهبران گذشته میباشد و حکایتی از دور شدن تدریجی جانشینان شیخ صفی از روند معنوی خاص وی بوده است.
اکثر اطلاعات منابع در مورد شیخ ابراهیم حول و حوش این مطالب است با وجود سکوت تقریبی منابع در خصوص شیخ ابراهیم نمیتوان دوره وی را زمان سکون و بی حرکتی طریقت تلقی نمود. با وجود حضور شاهرخ در شرق و حکومت ترکمانان در غرب و تمرکزگرایی هر دو حکومت دوره وی را باید از جمله دورانهای رونق طریقت اردبیل حداقل در جذب مریدان دانست. در دوره وی اندوختههای طریقت تثبیت گردید و زمینه حرکتهای بزرگ و وسیع جنید در آینده نزدیک فراهم گشت.
ادامه دارد...
چکیده:
انتقال طریقت درویشی و مرشدی از خاندان زاهدیه به صفویه را باید نقطه عطف و سرآغاز تلاش های شیخ صفی الدین اردبیلی و فرزندان وی در راه رسیدن به قدرت معنوی و دنیوی به حساب آورد. از حضور شیخ صفی الدین (700 ه.ق) در عرصه فعالیت های معنوی تا روی کار آمدن شاه اسماعیل اول در عرصه قدرت سیاسی و نظامی (907 ه.ق) هفت نفر بر مسند مرشدی خانقاه اردبیل تکیه زدند. خاندان صفوی در این مدت از صورت صرفا معنوی به طریقتی مذهبی و سیاسی تغییر موضع دادند. یکی از عوامل دست یابی آن ها به قدرت دنیوی ایجاد روحیه جنگ جویی و نظامی گری در میان طرفداران این خاندان در زمان شبخ جنید بوده است. به همین دلیل احاطه و شناخت کارکردهای این شیوخ در دوران هدایت گری آن ها در راس طریقت خاندان صفوی عامل بسیار مهمی در فهم تاریخ ایران دوره صفویه خواهد بود. بر این اساس باید پیش از هر چیز به تغییرات شگرف خاندان صفوی در طول دوران این شیوخ پرداخت. لذا این مقاله با توجه به اهمیت موضوع، بر اساس منابع دست اول و تحقیقی به صورت کتابخانه ای به بررسی این مقطع تاریخی بسیار حساس خواهد پرداخت.کلید واژه: شیخ صفی الدین، طریقت، تحولات، حکومت صفوی.
مقدمه:
از شیخ صفی الدین اردبیلی (650 ه.ق متولد) تا تشکیل حکومت صفوی توسط شاه اسماعیل اول (907 ه.ق) هفت نفر بر مسند مرشدی خانقاه اردبیل تکیه زدند. هر یک از این افراد در آشفتگی های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی ایران قرون هشتم و نهم ه.ق نقش مهمی در گسترش نفوذ و پیش برد اهداف خانقاه صفوی ایفا کردند. شناخت عملکرد این افراد در بررسی و تحقیق احوالات سیاسی اجتماعی شاهان صفوی اهمیت فراوانی دارد. بر اساس همین رفتارهای سیاسی، اجتماعی میتوان دوره نسبتا طولانی دو قرن نیم فعالیت آن ها را به دو برهه زمانی تقسیم نمود. 1. از شیخ صفی تا شیخ جنید (650 -850 ه.ق). 2. از شیخ جنید تا شاه اسماعیل (851 - 907 ه.ق)هدف رهبران دوره اول طریقت صفوی، پایه گذاری بنیان های خانقاه و کسب مشروعیت برای آن بوده است. در ظاهر از رفتار هیچ یک از آن ها سودای دست یافتن به قدرت سیاسی و تشکیل حکومت استنباط نمیشود؛ هیچ گاه به اقدامات نظامی دست نزده و چهره خویش را به عنوان مرشد کامل و زاهد خداپسند در میان همگان حفظ میکردند. آنان در طی این دوره مامن و پناهگاه مردم ضعیف و بیچارهای بودند که از ظلم و ستم والیان و شرایط بدی اقتصادی، اجتماعی حامی قدرت مندی نداشتند و خانقاههای صوفیان را تنها پناهگاه خویش میدیدند. از سوی دیگر در طی این دوره شاهد پیوند رهبران صفوی با خاندان نبوت و ادعای سیادت آنها هستیم. این امر در آینده ای نزدیک نه تنها بر احترام و نفوذ بیش از حد آن ها در اردبیل و آذربایجان بلکه فراتر از مرزهای ایران، در آناتولی و شام تاثیر فراوانی داشت و در کسب قدرت سیاسی توسط شیوخ صفوی به آن ها کمک بسیاری نمود.
اما رهبران دوره دوم- شیخ جنید و حیدر– بر حسب شرایط سیاسی آن دوره، نفوذ فراوان خانقاه اردبیل در میان مردم و تمکن مالی کافی طریقت، زمان را برای انجام فعالیت های نظامی و کسب قدرت سیاسی مناسب دیدند. شیخ جنید بر اساس مشروعیت های کسب شده در طی دوره های قبل به تغییر مشی طریقت صفوی پرداخت و قدم در راه پر تلاطم سیاست نهاد. با فعالیت های شیخ جنید طریقت صفوی از حالت عرفانی و صوفیانه به سمت کسب قدرت سیاسی و دنیوی تغیییر مسیر داده و از این دوره شاهد تحرکات نظامی صفویان در منطقه به واسطه استفاده از نیروی صوفیان قزلباش هستیم.
در کل دوران شیوخ صفوی را باید دوره بنیان و پایه گذاری طریقت صفوی نام گذاری کرد. در این دوران زمینه های لازم تشکیل یک قدرت سیاسی مهم از جمله جذب نیروهای وفادار و از جان گذشته و هم چنین تقویت بنیه مالی طریقت برای حرکت های بزرگ بعدی نهضت فراهم گشت. شیوخ صفوی با برنامههایی دقیق، به گسترش هر چه بیشتر نفوذ در میان مردم روستایی، عشایر ترکمن میپرداختند و از این راه طرفداران بسیاری برای خویش آوردند. در این مقاله بر طبق تقسیم بندی گفته شده به بررسی مختصر فعالیتهای این افراد در این زمینه میپردازیم.
شیخ صفی الدین اردبیلی (650- 735 ه.ق):
جد اعلای خاندان صفوی، شیخ صفی الدین اردبیلی در سال (650 ه.ق) در روستای کلخوران به دنیا آمد. وی پس از مدتی سیر و سلوک در اردبیل چون فضای شهر را پاسخ گوی نیازهای درونی خویش نیافت، برای مراد خویش به شهرهای مختلف مسافرت کرد، اما بدون یافتن شخص مورد نظر دوباره به اردبیل بازگشت. پس از مدتی نام و آوازهی شیخ زاهد، او را به گیلان کشانید و به حلقه مرادی او پیوست. در این دوران سیر و سلوک و حسن رفتار شیخ صفی چنان تاثیری در نظر شیخ زاهد بر جای گشت که وی پیش از مرگ، او را به عنوان جانشین و مرشد آینده طریقت زاهدیه انتخاب کرد (اسپناقچی پاشازاده، 1379: 23 و 19؛ خواندمیر، 1380، ج 4: 7-413). با مرگ شیخ زاهد، شیخ صفی به عنوان مرشد طریقت زاهدیه اداره امور خانقاه را بر عهده گرفت و پس از مدتی نام طریقه زاهدیه به صفوی تغییر نام یافت. مخالفت های گوناگونی از سوی بعضی مریدان شیخ زاهد بر انتخاب جانشینی شیخ صفی صورت گرفته که مهم ترین دلیل و استدلال آن ها از رونق افتادن طریقت زاهدیه و ولایت آن ها گیلان بوده است (ابن بزاز،1376: 61-58). انتخاب شیخ صفی تغییری عظیم در طریقه شیخ زاهد ایجاد کرد. علاوه بر این که مرکز خانقاه از گیلان به اردبیل منتقل گشت، روند طریقت و آینده ایران نیز کاملا تحت تاثیر این جانشینی قرار گرفت و طریقه زاهدیه به بوته فراموشی سپرده شد.شیخ صفی بعد از مرگ شیخ زاهد (700 ه.ق) به اردبیل بازگشت و با استفاده از میراث او این شهر را مرکز فعالیت های خویش قرار داد. کمکهای مالی مریدان و وقفهای بی شمار آنان برای خانقاه صفوی، بنیهی مالی خانقاه را برای حمایت از تودههای گستردهای از مردمان فقیر تأمین میکرد. همهی کارها، در کنار زهد و انزوای شیخ، بر نفوذ معنوی او میان صاحب منصبان دولتی و مریدانش میافزود (حسینی گنابادی، 1387: 34؛ ابن بزاز، 1376: 130-125). احتمالاً دلیل شیخ صفی برای عزیمت به اردبیل علاوه بر زادگاه وی، دور شدن از گیلان، مرکز طریقه زاهدیه و نزدیکی به آذربایجان بوده است.
همان طور که بیش از این ذکر آن رفت در این دوره شاهد رشد و گسترش فرقههای متعدد صوفیه در نقاط گوناگون ایران هستیم و پیشرفت شیخ مدیون اوضاع نابسامان کشور و مقبولیت تصوف در جامعه آن دوره بوده است. از جمله کارهای شیخ مراعات وظایف شرعی و عدم تفاوت مابین ظاهر و باطن شریعت بوده. بسیاری از فرق صوفی به باطن دین بیش از ظاهر آن اهمیت میدانند، اما شیخ صفی برای رسیدن به حق رعایت هر دو را واجب میشمرد و به این لحاظ مخالفتی از سوی علمای دین متوجه وی نمیگشت. هم چنین رفتار متواضعانه در مقابل افراد فقیر و ضعیف، و عدم رفتار تایید گونه وی در مقابل صاحبان قدرت در نفوذ هر چه بیشتر او در میان مردم تاثیر به سزایی داشت (زرین کوب، ب، 1385: 5-64؛ موحد،1381: 7-236). به نظر میرسد هدف شیخ صفی سیاستی بدون تنش با علما و دولتمردان بوده تا از این رهگذر بتواند جایگاهی مستحکم برای خویش و فرزندانش ایجاد کند؛ تا طریقه نو نهال صفوی تثبیت یابد.
شیخ صفی به مدت 35 سال بر سجاده ارشاد نشست. در این مدت بر تعداد هواداران وی افزوده میگشت و هر ساله مردم بسیار زیادی برای زیارت وی به اردبیل میآمدند. حسینی گنابادی با استفاده از روایت مولانا عبدالملک خیلی زیبا به توصیف این جمعیت زیاد میپردازد: «مولانا عبدالملک ولد شمس الدین پیرنیقی روایت میکند که نوبتی من به تعداد جماعتی که دست ارادت در دامن شیخ صفی الدین زده بودند و از این راه پیرنق توجه خدمت شیخ بودند پرداختم، سیصد هزار کس در عرض سه ماه به شمار آمده و مردمی که از سایر طرق در آن اوقات متوجه ملازمت بودند به حیز تعداد بیرون از قیاس عقل فزون بودند.» (حسینی گنابادی، 1387: 9-78). ارتباط بزرگان سیاسی عصر با شیخ نشان از نفوذ گسترده تصوف در میان مردم وهم چنین توجه ویژه صاحب منصبان به پیران خانقاهها را نشان میدهد. علاوه بر مردم عادی تعداد بسیاری از بزرگان حکومتی عصر از جمله خواجه رشیدالدین فضل الله، غیاث الدین محمد رشیدی، امیر چوپان و ... از ارادتمندان وی بودند و گهگاهی برای دیدار وی به اردبیل میرفتند. رشید الدین در چندین بار در متن نامه های خویش به جایگاه بزرگ شیخ صفی اشاره کرده و احترام، رعایت حال وی را از دیگران خواسته است (اسپناقچی پاشازاده، 1379: 26). توجه دولتمردان به شیخ صفی را باید به خاطر مریدان زیاد وی و علاقه مندی مردم به تصفوف در این دوره دانست.
در مورد مذهب شیخ اطلاعات کافی و مستندی وجود ندارد و اکثر مورخان بر پایه اطلاعات ناقص منابع دست اول، وی را سنی مذهب میدانند. اسپنقانچی معتقد است که اگر شیخ صفی الدّین شیعی مذهب بوده، ابوسعید ایلخانی سنّی متعصّب، امیر چوپان و اغلب امرای ایلخانی، دست دوستی به سوی شیخ نمیدادند (اسپناقچی پاشازاده، 1379: 25). در همین مورد میتوان به کتاب صفوه الصفا نیز مراجعه کرد. در جای جای این کتاب به مذهب مردم اردبیل اشاره های فراوانی شده، اما هیچ نشانی از تشیع وجود ندارد. به هر حال با حضور شیخ صفی الدین به عنوان مرشد آینده خانقاه زاهدیه، علاوه بر تغییر نام طریقت به صفوی و هم چنین مرکزیت اردبیل به جای گیلان، تغییری بسیار مهم در روند انتخاب جانشینی مرشد آینده صورت گرفت. شیخ صفی فرزند خویش را به عنوان جانشین خویش انتخاب کرد و این تغییر سیاست توسط جانشینان وی نیز به اجرا درآمده و مسند مرشدی در خاندان صفوی موروثی گشت.
شیخ صدرالدین (704- 794 ه.ق):
مسند ارشاد پس از شیخ صفی به فرزندش شیخ صدرالدین (735 ه.ق) رسید. سال پس از استقرار شیخ صدرالدین بر سجاده ارشاد، سلطان ابوسعید ایلخانی در (736 هـ. ق) درگذشت و دولت تجزیه شد. پس از سقوط حکومت ایلخانی، ایران شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی بدی را تجربه مینمود و این وضع با ظهور تیمور (792 ه.ق) و حملات وی به اوج خود رسید. اوضاع نابسامان این دوره موجبات روی آوردن بسیاری از روستاییان و پیشه وران به طریقت های صوفی مسلک را فراهم کرد. خانقاه اردبیل نیز به واسطه تلاشهای شیخ صدرالدین و کمک های فراوان وی به مستمندان و فقیران تعداد طرفداران آن افزایش بیسابقهای یافت.در این دوره آشوب و هرج مرج، سیر هدایا و نذورات برای خانقاه اردبیل بسیار افزایش یافت. فعالیت بسیار مهم دیگر شیخ صدرالدین بنای زیارتگاه خاندان صفوی در اردبیل میباشد. که این امر در رونق و اهمیت طریقت وی تاثیر بسیاری برجای گذاشت و مریدان بسیاری برای زیارت و دیدار با شیخ خویش به اردبیل رهسپار میگشتند (حسینی فسایی، 1381، ج 1: 361؛ جنابدی، 1378: 81؛ حسینی استرآبادی،1366: 22). شیخ از این اقدام دو هدف را دنبال میکرد: 1. ایجاد بقعه زیارتگاهی برای خاندان صفوی، حالتی تقدسی به این خاندان در طول زمان میبخشید. این اقدام علاوه بر مشهوریت معنوی این خاندان در میان مردم و پیوستن مریدان تازه به طریقت در تقویت مالی او و نوادگانش به واسطه سیر نذورات مردم اهمیت فراوانی داشت. 2. دومین هدف وی از این اقدام ایجاد مکانی برای عبادت مریدان خویش و دیدار با خود وی بوده است.
در دوران وی نفوذ خاندان صفوی بیش از دوره پدرش گسترش یافت و مریدان بسیاری به سوی اردبیل سرازیر گشتند. نفوذ وی تا بدان حد رسید که در منازعات محلی به حل اختلافات میان امرا محلی آذربایجان میپرداخت. گسترش این امر موجبات هراس ملک اشرف چوپانی را فراهم نمود و وی برای رفع خطر احتمالی شیخ صدرالدین را به مدت سه سال در تبریز زندانی نمود. اما پس از مدتی وی را از زندان آزاد کرده؛ لیکن باز نگرانی از قدرت یابی شیخ، وی را برداشت تا این بار در پی نابودی او باشد. به هیمن دلیل شیخ صدرالدین به ناچار اردبیل را ترک و به گیلان گریخت و تا زمان مرگ ملک اشرف هم چنان دور از اردبیل به هدایت و ارشاد مریدان خویش میپرداخت (خواندمیر، 1380: ج 4، 3-422؛ سیوری، الف، 1380: 11).
خواجه علی (794- 830 ه.ق):
مرشد بعدی خانقاه اردبیل خواجه علی فرزند شیخ صدرالدین بود. به چند علت وی مورد توجه پژوهشگران قرار دارد.1. تغییر گرایش وی به سوی تشیع. 2. دیدار با تیمور. خواجه علی با مرگ پدرش به هوای کسب قدرت سیاسی و زمینه سازی این امر برای فرزندان و نوادگان خویش به ساختن تبار و انتساب خاندان خویش به اهل بیت پرداخت. بر طبق شجرهنامههای نوشته شده در منابع جد وی - شیخ صفی- نسب به اما موسی کاظم (ع) رسانده و جز سادات به حساب میآمد. تبارنامههای موجود در منابع به این قسم نوشته شدند: شیخ صفی الدین اسحق بن سید امین الدین جبرئیل........ ابوالقاسم حمزه بن امام موسی کاظم....... امام علی بن ابی طالب (حسینی استرآبادی، 1366: 23؛ حسینی گنابادی، 1387: 31؛ خواندمیر، 1380، ج 4: 10-409). اما پژوهشگران متخصص عصر صفوی در صحت این ادعا تردید دارند. نخستین بار کسروی ادعای سیادت خاندان صفوی را مورد سوال قرارداد و آن را تحریفی تاریخی از سوی رهبران صفوی دانست. پس از او نیز بسیاری دیگر از مورخان بر اساس شواهد و دلایل بسیاری تردید کسروی را تایید و ادعای سیادت خاندان صفوی را رد کردند (کسروی، 1379: 11-10؛ مزاوی،1363: 124) اقدام دیگر وی در این زمینه گرایش آشکار به سمت مذهب شیعه بوده است. وی با تغییر شیوه پدران خویش و ابراز تمایل به آن بر خلاف گذشته راه جدیدی را برای طریقت صفوی برگزید (حسینی گنابادی، 1387: 35؛ لاکهارت، 1383: 15). از این رهگذر آینده خاندان صفوی کاملا تحت تاثیر این امر قرار گرفت و در مسیری جدا از گذشته قرار گرفت.در این دوره میراث مادی و معنوی تصوف شیخ صفی با ادعای سیادت و شیعه گری خواجه علی جلوه خاصی یافت و همین موضوع بعدها یکی از پایه های مشروعیت حکومت صفوی به حساب میآید. این امر و توجه به تصوف و تشیع - خاندان اهل بیت - بر نفوذ و احترام هر چه بیشتر خواجه علی در منطقه آذربایجان و آناتولی بسیار افزود. این امر طرفداران و مریدان جان برکفی برای او به ارمغان آورد. این پیروان به هر شکل و عنوانی تابع پیر و مرشد خویش بودند و پایه و اساس قدرت مندی برای حرکت به سوی اهدف سیاسی و کسب قدرت توسط رهبران آینده صفوی به حساب میآمدند. دلیل توجه به خواجه علی به خاطر گرایش به تشیع توسط مردم را باید در اوضاع آن روزگار مردم جستجو کرد. اوضاع نابسامان کشور و انتظار مردم برای ظهور ناجی و خلاصی از وضعیت موجود را باید دلیل اصلی دل سردی و شاید توجه به مقولههای دیگر فرهنگی و دینی دانست.
دومین موضوع دیدار تیمور با خواجه علی است. تیمور به سال (814 هـ. ق) به هنگام بازگشت از جنگ با سلطان بایزید عثمانی به دیدار خانقاه اردبیل آمده و پس از دیدار کرامات خواجه و مقام معنوی وی، اسرای رومی – ترکان عثمانی- به همراه خویش را به درخواست شیخ آزاد نمود. عده ای از اسرا پس از آزادی به عثمانی بازگشتند اما تعداد زیادی از آن ها در اردبیل مستقر شده و به صوفیان روملو معروف گشتند (ترکمان، 1382، ج 1: 15) در این حادثه بذر سربازان آینده قزلباش کاشته شد که بعدها هستهی اولیهی لشکر شیخ جنید، شیخ حیدر و سپس شاه اسماعیل را تشکیل دادنند. زرین کوب معتقد است آزادی این افراد و پیوستن آن ها به خانقاه اردبیل به همراه سایر مریدانی که از گیلان، آذربایجان و.. آمده بودند؛ خانقاه اردبیل را به کانونی مهم برای تبلیغ مذهب تشیع در منطقه تبدیل کرد. هم زمان طوایف ترکمان آسیای صغیر نیز که مورد سوءظن دولت عثمانی بودند رو به خانقاه اردبیل آورده و انتساب خاندان صفوی به پیامبر موجب مزید توجه علاقه مریدان ترک و تاجیک به اردبیل شده بود (زرین کوب، 1377، ج 3: 3-12). این طرف توجه به اردبیل تا بدان جا گسترش یافت که سلطان عثمانی هر ساله مبلغ معینی برای مصرف شمع و چراغ مسجد اردبیل به خانقاه آن جا اختصاص دهد (هینتس، 1362: 4). فعالیت های خواجه علی تاثیر به سزایی در تغییر روند طریقت صفوی بر جای گذاشت.
شیخ ابراهیم – شاه- (830- 851 ه.ق)
به دنبال فوت خواجه علی در راه بازگشت از سفر حج، فرزندش شیخ ابراهیم بر جای پدر تکیه زد. رهبری شیخ ابراهیم هم زمان با حکومت های تیموریان و قراقویونلو در ایران و آناتولی و هم چنین گسترش دولت عثمانی درآسیای کوچک بود. دوره او را باید یکی از تاریک ترین مراحل طریقت صفویان نامید. منابع دست اول اطلاعات بسیار کمی در مورد وی ارائه میدهند و بیشتر این اطلاعات مربوط به دوران تشکیل حکومت صفوی میباشد و بررسی آن ها دقت بسیاری را طلب میکند. ظاهرا زندگی شیخ ابراهیم از آرامش نسبی برخوردار بوده و او در چنین شرایطی با استفاده از بذل و بخششهای فراوان میان افراد فقیر و تهیدست شهرت فراوانی برای خویش به دست آورد. وی با شناخت کامل حوادث سیاسی، اجتماعی زمان خویش و دریافت این نکته که با تشکیل حکومت شیعی قراقویونلو و نفوذ آرام آرام تشیع در میان مردم فرصت مناسبی برای تبلیغ و جذب مریدان جدید به دست آمده؛ در این زمینه شروع به فعالیت گسترده و ساماندهی مریدان و طرفدار خویش نمود. این افزایش مریدان که در منطقه آذربایجان و آسیای کوچک پراکنده بودند، سیستم سازماندهی و هدایت کارآمد آنها را طلب میکرد. به همین دلیل شیخ ابراهیم به مانند نیاکانش با دوری جستن از فعالیت های نظامی و تمرکز بر سازماندهی مریدان و اقدام به برقراری ارتباط با مریدانش به واسطه اعزام خلیفه خلفا (دبییر مخصوص امور صوفیان) نموده بود (سیوری الف، 1380: 15؛ حاجیان پورر، 1386: 226).صوفیان صفوی مکلف به اطاعت از دستورات خلیفه خلفا بودند. به همین دلیل شیخ ابراهیم به راحتی اوامر خویش را به گوش مریدانش میرساند و آن ها را به اطاعت فرا میخواند. از جمله وظایف صوفیان در این دوره زیارت مقبره صفویه در شهر اردبیل و یادگیری تعالیم صوفیانه از سوی پیر خوش بوده است. بر اساس گزارش منابع حجم زیارت کنندگان در ان زمان چنان رو به افزایش نهاده بود؛ که ساماندهی و اسکان این افراد در شهر اردبیل به یکی از مشکلات شیخ ابراهیم تبدیل شده بود. البته حجم ازدیاد مریدان توان مالی فوق العاده ای را برای طریقت صفوی به همراه داشته است (سیوری، الف، 1380: 15).
نکته مهم و قابل ذکر در مورد شیخ ابراهیم لقب شیخ شاه او میباشد. در قصص الخاقانی این چنین آمده: «سلطان ابراهیم در میانهی اولاد عظیم صفویه به شیخ شاه موسوم است. مرتبهی ظاهر و باطنش بالایی یافته ازدحام خلایق و مریدان و معتقدان بر درگاه کرامت پناهش مجال بار نبوده است دست دریا نوالش از عطا و بخش نمیایستد. اطوار پادشاهانه داشت. مطبخ معمورهاش از ظروف نقره مملو بود.» (شاملو، 1371، ج 1: 42) بسیاری از مورخین در کاربرد و انتساب این لقب به شیخ ابراهیم در زمان خود وی تردید کردهاند؛ از جمله کسروی لقب شاه و سلطان را از ساخته های دوران حکومت صفوی و تحریف آن ها میداند. وی اذعان میکند مشخص نیست به چه علت لقب شیخ شاه را به وی دادهاند (کسروی، 1352: 73). با این حال بر اساس کتاب اسناد شیخ صفی الدین ظاهراً از دوره شیخ جنید این لقب برای ابراهیم به کار میرفته و او را به شیخ شاه میشناختند (شیخ الحکمایی، 1387: 70). به کار بردن عنوان شیخ شاه چه در زمان جنید و یا صفویه نشانه تغییرات آهسته، اما مداوم طریقت صفوی در زمان شیخ ابراهیم از مسلک صرفا دینی به پایگاهی سیاسی دینی بوده است. اما برای اولین بار در این دوره است که با لقبی به غیر از پیر و مرشد در مورد رهبران طریقت اردبیل مواجه میشویم. میبینیم که در مورد پدر وی - علی- لقب خواجه به کار رفته اما به یک باره ابراهیم لقب شاه میگیرد. این لقب نشان دهنده بار سیاسی زندگی او بوده که نشانهای از قدرت و نفوذ بیشتر او نسبت به رهبران گذشته میباشد و حکایتی از دور شدن تدریجی جانشینان شیخ صفی از روند معنوی خاص وی بوده است.
اکثر اطلاعات منابع در مورد شیخ ابراهیم حول و حوش این مطالب است با وجود سکوت تقریبی منابع در خصوص شیخ ابراهیم نمیتوان دوره وی را زمان سکون و بی حرکتی طریقت تلقی نمود. با وجود حضور شاهرخ در شرق و حکومت ترکمانان در غرب و تمرکزگرایی هر دو حکومت دوره وی را باید از جمله دورانهای رونق طریقت اردبیل حداقل در جذب مریدان دانست. در دوره وی اندوختههای طریقت تثبیت گردید و زمینه حرکتهای بزرگ و وسیع جنید در آینده نزدیک فراهم گشت.
پينوشتها:
* دانشجوی تاریخ اسلام دانشگاه اصفهان
** کارشناسی ارشد تاریخ ایران اسلامی دانشگاه اصفهان
ادامه دارد...
/ج