نسخ مشروط از منظر استاد معرفت

مسأله « نسخ » از کهن ترين مسائل علوم قرآن است که در تفسير، حديث، فقه القرآن، اصول الفقه و حتي در علم کلام مطرح بوده است. ريشه هاي اين بحث را مي توان در آيات قرآن و احاديث يافت. مفهوم نسخ اصطلاحي در طول تاريخ
چهارشنبه، 19 فروردين 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نسخ مشروط از منظر استاد معرفت
نسخ مشروط از منظر استاد معرفت

 

نويسنده: محمدعلي رضايي اصفهاني (1)




 

چکيده

مسأله « نسخ » از کهن ترين مسائل علوم قرآن است که در تفسير، حديث، فقه القرآن، اصول الفقه و حتي در علم کلام مطرح بوده است. ريشه هاي اين بحث را مي توان در آيات قرآن و احاديث يافت. مفهوم نسخ اصطلاحي در طول تاريخ تطور داشته است و در همين راستا ديدگاه هاي دانشمندان نيز در قبول و انکار آن متحوّل شده است.
نسخ به معناي تخصيص و تقييد که در احاديث و کلمات قدما مطرح بوده، مورد قبول دانشمندان است، اما کم کم از تحت اصطلاح نسخ خارج و به معاني « رفع حکم و تلاوت » و « رفع تلاوت و بقاي حکم » مردود شمرده شده است و نسخ به معناي « رفع حکم و بقاي تلاوت » مورد قبول مشهور علماي اسلام قرار گرفته است. ولي در دوران معاصر وجود اين گونه نسخ نيز مورد تشکيک قرار گرفته است.
در همين رابطه « نسخ مشروط » در دوره مياني و معاصر مطرح شده و طرفداران زيادي پيدا کرده است و گاهي تحت عنوان « نسأ » و « نسخ تمهيدي » و « نسخ تدريجي » ناميده شده است.
مرحوم آيت الله علامه معرفت، در کتاب گرانسنگ التمهيد في علوم القرآن ( جلد دوم ) مسأله نسخ را به صورت مفصل مورد بررسي قرار داده و حقيقت نسخ، اقسام نسخ و شرايط و شبهات نسخ و موارد آن را بيان کرده است. ايشان در نهايت هفت مورد نسخ آيات قرآن را پذيرفته اند. (2) يعني: « آيه نجوي، آيه عدد مقاتلين، آيه الامتاع الي الحول، آيه التورات بالايمان، آيات الصفح، آيات المعاهده، تدريجي بودن تشريع قتال ». ولي در اواخر عمر در گفتارهاي شفاهي و مقالات جديد (3) در همان موارد نيز تشکيک مي کردند، و فقط نسخ مشروط را مي پذيرفتند.
ايشان در کتاب شبهات و ردود مثال ها و موارد متعددي از نسخ مشروط را بيان کرده اند، از جمله: مسأله ضرب زنان ( فاضربوهن )، برده داري، و به نوعي مسأله تعدد زوجات را از همين قبيل شمرده اند. (4)
در مقالات منتشر نشده، آيات صفح (5) را که مسلمانان را به درگذشتن از کفار و مشرکان فرامي خواند، از نوع نسخ مشروط مي دانند؛ چون آيات صفح در مکه و در حال ضعف مسلمانان نازل شده که به وسيله آيات قتال که در مدينه نازل شده، نسخ تدريجي شده است. (6)
بر اساس نسخ مشروط، هرکدام از اين احکام مخصوص شرايط و ظرف زماني خاصي است که اگر همان شرايط تکرار شود، حکم قبلي بازمي گردد. پس در حقيقت نسخ مشروط، نسخ اصطلاحي نيست.
كليدواژه ها: نسخ، نسخ تمهيدي، نسخ مشروط، نسخ تدريجي، تخصيص، تقييد، معرفت.

مقدمه

با توجه به تطوّر فکري علّامه معرفت در مورد نسخ و براي روشن شدن مطلب ضروري است که معاني و اقسام نسخ و ديدگاه هاي صاحب نظران را در اين مورد به صورت اجمالي بيان کنيم؛ سپس به صورت مبسوط به معنا و موارد نسخ مشروط بپردازيم.

مفهوم شناسي نسخ

نسخ در لغت به معناي « از ميان برداشت و ابطال امر موجود » (7) و « جايگزين کردن چيزي به جاي ديگر است که به دنبال آن مي آيد. » (8)
نسخ را در اصطلاح اين گونه تعريف کرده اند:

ابن حزم

( م 456 ق ):
" نسخ بيان پايان زمان امر اول در چيزهايي است که تکرار نمي شود. (9) "

شاطبي

( م 790 ق ):
" نسخ برداشتن حکم شرعي با دليل شرعي ديگر است که پس از حکم اول صادر شده باشد. (10) "

علامه طباطبايي:

" نسخ آشکارکردن پايان مدت حکم است. (11) "
مرحوم علامه معرفت نسخ را اين گونه تعريف مي کنند:
" رفع قانون سابق- که بر حسب ظاهر اقتضاي دوام دارد- به وسيله قانون بعدي، به صورتي که اجتماع آن دو با هم ممکن نباشد. که اين عدم امکان اجتماع ذاتي است در هنگامي که تنافي بين آن ها روشن باشد يا عدم امکان اجتماع به خاطر دليل خاص مثل اجماع و نص صريح است. (12) "
پس در نسخ رأي جديدي ايجاد نمي شود چون اين مطلب بر خدا محال است، زيرا مستلزم تغيير رأي در اثر خطا يا نقص است. نسخ غير از تخصيص است چون نسخ اختصاص حکم به بخشي از زمان و به برخي افراد است.
شروط نسخ عبارتند از:
1. تنافي ذاتي بين دو قانون در قرآن واقع شود.
2. تنافي کلي باشد نه جزئي و در برخي جوانب.
3. حکم اول صريحاً محدود به زمان نباشد.
4. نسخ در قوانين جاري مي شود نه در اخبار.
5. موضوع واحد در دو قانون باشد، چون اگر موضوع تغيير کند، حکم تغيير مي کند. (13)

نسخ در قرآن

واژه نسخ در آيه 29 سوره جاثيه ( نستنسخ ) به معناي نقل و رونوشت کردن به کار رفته است و در آيه 52 سوره حج فَيَنسَخُ اللَّهُ و در آيه 106 سوره بقره مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ ... به معناي ازاله به کار رفته است. البته در مورد آيه اخير بسياري مفسران برآنند که به معناي نسخ اصطلاحي است. (14)

نسخ در احاديث

نسخ در احاديث به معناي گسترده اي به کار رفته که شامل تخصيص و تقييد مي شود براي مثال از امام علي (عليه السلام) حکايت شده که به قاضي کوفه فرمودند:
" اگر ناسخ [ را ] از منسوخ تشخيص نمي دهي، هر آينه هم خود و هم ديگران را نابود ساخته اي. (15) "
از اين کلام با توجه به قرائن پيرامون آن استفاده شده که مقصود از نسخ، تخصيص يا تقييد است. (16)
آري! بدون تشخيص عام و خاص و مطلق و مقيد و مجمل و مبين نمي توان به عمومات کتاب و سنت استناد و بر طبق آن حکم کرد.
مرحوم علامه معرفت بر آن است که بسياري از آيات ناسخ و منسوخ که پشتيبان ذکر کرده اند از همين قبيل است. (17)

تاريخچه و ديدگاه ها

پس از کاربرد واژه نسخ در قرآن ( بقره/ 106 ) از امام علي (عليه السلام) به عنوان نخستين کسي يادشده که آيه هاي ناسخ را بر منسوخ در مصحف خود مقدم داشته است. همچنين سخناني از ايشان در مورد ناسخ و منسوخ حکايت شده است. (18) در ادامه ابومحمد عبدالله بن عبدالرحمن اصم سمعي معاصر امام صادق (عليه السلام) ( 148 ق ) ناسخ و منسوخ در قرآن را بر اساس اصول خاصي نگاشت. (19)
نيز در تفسير منسوب به علي بن ابراهيم قمي ( 307 ق ) مباحثي در مورد ناسخ و منسوخ آمده است. البته در اين دوره بيشتر واژه نسخ به معناي لغوي يا معناي اعم که شامل تخصيص و تقييد مي شود به کار رفته است. سپس زرکشي ( 793 ق ) در کتاب البرهان في علوم القرآن و سيوطي ( 911- 991 ق ) در کتاب الاتقان في علوم القرآن و سيدابوالقاسم خوئي ( معاصر ) در البيان به موضوع نسخ پرداخته اند.
البته در اين دوره نسخ به معناي اصطلاحي به كار رفته است؛ ولي در مورد تعداد آيات ناسخ و منسوخ اختلاف نظر شديدي وجود دارد به طوري كه برخي گفته اند در 71 سوره قرآن ناسخ و منسوخ با يكي از آن ها وجود دارد. (20) در عصر حاضر مرحوم علامه معرفت جلد دوم كتاب التمهيد في علوم القرآن را به مبحث نسخ اختصاص داده است و در نهايت نسخ را در هفت آيه پذيرفته است. (21) اما در نوشته هاي اخير و گفتارهاي شفاهي به كلي نسخ مصطلح را در قرآن انكار مي كرد (22) و نسخ مشروط تمهيدي، تدريجي را مطرح مي كرد. (23)
آري! بسياري از دانشمندان اسلامي امكان نسخ اصطلاحي در قرآن را پذيرفته اند؛ چرا كه احكام الهي تابع مصالح و مفاسد است و هرگاه شرايط تغيير كند و مصلحتي جانشين مفسده اي گردد، حكم جديد مي آيد. نيز به آيه 101 نحل وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَّكَانَ آيَةٍ ... و آيه ي 106 بقره استدلال كرده اند. همان طور كه وقوع نسخ در كتاب هاي آسماني گذشته را شاهد آورده اند. (24) و انكار امكان نسخ را به يهود نسبت داده اند.
مرحوم علامه معرفت نيز امكان نسخ را پذيرفته و آن را بديهي معرفي كرده است. (25) اما علماي اسلام در مورد وقوع آن اختلاف دارند.

الف. منكران وقوع نسخ در قرآن

نخستين كسي كه منكر وقوع نسخ اصطلاحي شد، ابومسلم محمدبن بحر اصفهاني ( 322 ق ) بود. (26)
سپس محمدبن جنيد ( 381 ق ) از بزرگان اماميه، رساله اي با عنوان الفسخ علي من اجاز النسخ نوشت. (27) در عصر حاضر نيز شهرستاني در تنزيه التنزيل، جواد موسي محمد عقانه در الرأي الصواب في منسوخ الكتاب، سيدمحمود طالقاني در تفسير پرتوي از قرآن، عبدالكريم خطيب در التفسير القرآني للقرآن الكريم، محمد غزالي در نظرات في القرآن و ... و در نهايت مرحوم علامه معرفت در ديدگاه هاي شفاهي و مقالات غيرمنتشره منكر وقوع نسخ در قرآن شدند. (28)

ب. موافقان وقوع نسخ در قرآن

همان طور كه گذشت، مشهور علماي اسلام وقوع نسخ در قرآن را پذيرفته اند و تقسيم بندي هاي مختلفي براي آن ذكر كرده اند. ولي شمار آيات منسوخ را اندك دانسته اند.
علامه معرفت و زرقاني، نسخ هفت آيه، (29) علامه شعراني چهار آيه، (30) شيخ جعفر سبحاني نسخ دو آيه، (31) آيت الله خوئي نسخ يك آيه (32) را پذيرفته اند.
بنابراين اين كلام مستشرقان كه ادعا كرده اند « اگر قرآن و تفاسير بررسي شود، هيچ سوره اي ناسخ و منسوخ خالي نيست و موجب سرگرداني خواننده خواهد شد. » سخني باطل است. (33) چون اگر نسخ در قرآن را بپذيريم، موارد نسخ اندك و همگي شناسايي شده است.

اقسام نسخ

در مورد نسخ تقسيم بندي هاي متفاوتي صورت گرفته است؛ ولي به صورت كلي مي توان گفت كه نسخ در سه معنا به كار رفته است:

اول: نسخ در اصطلاح روايات اسلامي

كه به معناي اعم از تخصيص و تقييد و نسخ اصطلاحي معاصر است. نمونه اين معناي نسخ از امام علي (عليه السلام) حكايت شده است (34) كه در صدر بحث گذشت. البته اين گونه نسخ در زمان ما كاربرد ندارد و مرز نسخ از تخصيص و تقييد جدا شده است.

دوم: نسخ اصطلاحي مشهور

كه طي چند قرن مشهور مفسران، ارباب علوم قرآن و اصول الفقه مطرح بوده است. در اين ديدگاه نسخ عبارت است از:
" رفع قانون سابق- كه بر حسب ظاهر اقتضاي دوام دارد- به وسيله قانون بعدي، به صورتي كه اجتماع آن با يكديگر ممكن نباشد. (35) "
نسخ اصطلاحي را به سه قسم تقسيم كرده اند:

1. نسخ حكم و تلاوت:

يعني آيه اي كه شامل قانون بوده، به صورت كامل از صفحه قرآن محو شده باشد و لفظ و حكم محتوايي آن رفع شده است.
در اين مورد حديثي از عايشه نقل شده است كه:
" كان فيما انزل عشر رضعات معلومات، فنسخن، بمخمس معلومات، فتوّفي رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) و هنّ مما يقرء من القرآن. (36) "
يعني در قرآن آيه اي بود كه « رضاع » با ده بار شيردادن به كودك شيرخوار حرام مي شد، سپس اين آيه با آيه ديگر كه با پنج شيردادن حرام مي شد، منسوخ شد.
اين آيه تا بعد از وفات پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در قرآن بود و تلاوت مي شد و بر اساس برخي روايات، بعد وفات ايشان و توسط بري جويده شد و از ميان رفت.

بررسي

محتواي اين روايت قابل قبول نيست كه آيه از قرآن، كه معمولاً صحابه آن را مي نوشتند و حفظ مي كردند، به اين سادگي از بين برود. اگر كسي اين گونه احاديث را بپذيرد، مستلزم تحريف قرآن خواهد بود؛ چون آيه اي از قرآن كم شده و اين مخالف وعده الهي بر حفظ قرآن است. پس اين نسخ مردود و باطل است.

2. نسخ تلاوت و بقاي حكم:

يعني لفظ آيه اي از صفحه قرآن محو شود، ولي قانون و حكم و محتواي آيه هم چنان بين مسلمانان باقي و نافذ باشد.
در اين مورد روايتي از برخي اصحاب مثل عمربن خطاب و ابي بن كعب نقل شده كه « آيه رجم » اذا زنا الشيخ و الشيخه فارجموهما البة انكسالاً من الله والله عزيز حكيم در مورد سنگسار كردن پيرمرد و پيرزن است، در قرآن بود و بعد حذف شد. حتي عمر آن را مي خواند و اصرار داشت در قرآن ثبت شود، ولي كسي قبول نمي كرد. (37)

بررسي:

اين گونه نسخ، خلاف حكمت است كه آيه اي مستند حكم باشد، ولي محو شود و حكم آن هم چنان باقي بماند. علاوه بر اين كه پذيرش اين گونه نسخ مستلزم تحريف قرآن است كه آيه اي از قرآن كم شده باشد و اين مخالف وعده الهي در قرآن در مورد حفظ آن است.

3. نسخ حكم و بقاي تلاوت:

يعني حكم و محتواي آيه نسخ شده باشد، ولي لفظ آيه هم چنان در قرآن باقي باشد.
اين قسم از نسخ مورد قبول مشهور علماي اسلامي در قرون مياني است و اغلب مثال هاي نسخ از اين قسم است. اين قسم نسخ را معقول و قابل توجيه مي دانند، چراكه حكم آيه ناسخ، بعد از تغيير مصالح و مفاسد و پايان يافتن زمان حكم اول نازل شده است. همان طور كه گذشت، زرقاني در هفت آيه و علامه شعراني در هفت آيه و آيت الله خوئي در يك آيه اين نوع نسخ را پذيرفته اند. (38)
از مهم ترين آياتي كه نسخ آن را پذيرفته اند:
" آيه نجوي ( سوره مجادله/ 12 و 13 ) آيه عدد مقاتلين ( انفال/ 65 و 66 ) آيه ي الامتاع ( بقره/ 240 و بقره/ 234 و نساء/ 12) آيه التورات بالايمان ( انفال/ 72 و احزاب/6 ) آيات الصفح ( الجاثيه/ 14 و بقره 109 و حج/ 39 و انفال/ 65 و توبه/ 5 ) و آيات المعاهده ( نساء/ 90 و 92 و انفال/ 72 و ممتحنه/ 11 و سوره برائت ) تشريع قتال به صورت تدريجي ( حج/ 39 و نساء/ 91 و انفال/ 61 و توبه/ 5 و 29 و 36 و 123 ) (39) "

سوم: نسخ مشروط ( تمهيدي- تدريجي ):

مقصود آن است كه با تغيير شرايط، حكم سابق نسخ شود، ولي با اعاده شرايط گذشته، حكم منسوخ قابل بازگشت باشد.
اين قسم در حقيقت نسخ مطابق اصطلاحي مشهور نيست، بلكه احكام متعددي است كه هر يك به شرايط خاصي بستگي دارد، و تغيير حكم با تغيير شرايط لحاظ شده در متن حكم، نسخ شمرده نمي شود؛ بلكه صرفاً تغيير موضوع است كه حكم آن نيز تغيير نمي كند.
اين مقوله را نسخ مشروط مي نامند، چرا كه رفع و اعاده حكم به شرايط وابسته است و نيز نسخ تدريجي و تمهيدي گويند، چرا كه ممكن است شارع براي برداشتن يك سنت يا حكم در چند مرحله اقدام كند و با فراهم آوردن مقدماتي، حكم جديد را بيان كند. همان طور كه در تحريم شراب و نسخ برده داري مي بينيم.

پيشينه:

عنوان « نسخ مشروط » جديد است، اما محتواي آن در آثار پيشينيان مشاهده مي شود.

زركشي

( 793 ق ) از اين مطلب با عنوان « نسأ » ياد كرده است. ايشان معتقد است اگر حكمي داراي سببي باشد و به خاطر آن سبب، حكم واجب شده باشد، اگر سبب آن از بين رفت، حكم آن نيز به حكم ديگري تبديل مي شود. و اگر سبب اول بازگردد، حكم اول نيز بازمي گردد. اين همان « نسأ » است. (40)
ايشان به آيه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ (41) اشاره مي كند كه در آغاز دعوت اسلام نازل شد و بعد از آن مسلمانان در مدينه توانمند شدند و خدا فرمان جهاد، امربه معروف و نهي از منكر را صادر كرد و اگر فرض شود روزي مسلمانان ضعيف شوند، همان حكم اول بازمي گردد.
سپس ايشان نتيجه مي گيرد:
بنابراين سستي ادعاي كساني كه آيات جهاد را ناسخ آيات صلح و آرامش مي دانند روشن مي شود. (42)

جلال الدين سيوطي (911-991 ق )

نيز كلام مشابهي دارد و از آن با عنوان « منسأ‌» ( طبق آيه 106 بقره ) ياد مي كند. (43) برخي ديگر از دانشمندان نيز نسخ مشروط را پذيرفته و برخي آيات منسوخ را از قبيل نسخ مشروط مي دانند. از جمله: صبحي صالح، (44) عبدالكريم خطيب (45) و نصر حامد ابوزيد. (46)
علامه معرفت (رحمة الله عليه) در مورد نسخ مشروط مثال هاي متعددي آورده اند از جمله:

1. برده داري در قرآن

خورشيد اسلام در حالي طلوع كرد كه برده داري بر جهانيان تحميل شده بود و به صورت روش اقتصادي و اجتماعي درآمده بود. بدون مقدمات ممكن نبود كه اين تجارت را ممنوع كرد و حتي عمر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) براي ممنوعيت آن كفايت نمي كرد و به زمان بيشتري نياز داشت. اسلام در مقابل اين انحراف ايستاد، اما نه به صورت صريح علني، بلكه به صورت تدريجي و مقدماتي اين امر تحقق يافت كه ما آن را نسخ تدريجي مي ناميم. در اين رابطه مراحل زير طي شد:

اول:

با مخالفت با سرچشمه بردگي، همه شيوه هاي به بردگي گرفتن افراد را ممنوع كرد، مگر حالت تسلّط بر دشمنان در ميدان جنگ، كه فقط شامل مردان ضد اسلام مي شد كه در حال جنگ اسير مي شدند و بدين صورت افراد زيادي از دايره بردگي خارج شدند، از جمله زنان، كودكان و پيرمردان. (47) يعني در حقيقت الغاي بردگي را از مبدأ آن به صورت غيررسمي اعلام كرد. هرچند كه به خاطر شرايط آن عصر نمي شد. مسأله اسراي جنگي را يك مرتبه حل كرد. چون اسراي مسلمان نزد دشمنان اسلام به صورت برده گرفته مي شدند و با آنان بدرفتاري مي شد و اگر اسراي مشركان و كفار آزاد مي شدند، قدرت آن ها زياد مي شد و بيشتر بر مسلمانان فشار مي آوردند، و مبادله اسرا ممكن نمي شد. پس اين اسير گرفتن نوعي مقابله به مثل براي مبادله بوده است. جالب اين است كه تنها آيه اي كه به اسيران جنگي پرداخته است، فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا (48) مسأله به بردگي گرفتن اسيران را ذكر نكرده است تا اين كه اين قانون دائمي براي بشر نشود. (49)

دوم:

اسلام به انسان شخصيت داد و حقوق او را يادآوري كرد تا انسان را از حالت يك چيز قابل معامله و استعمار و استعباد خارج سازد و ديگر انسان، مثل درخت و حيوان قابل خريد و فروش نباشد. حتي قرآن حقوق و ازدواج بردگان و كنيزان را در رديف حقوق افراد آزاد بيان كرد. (50) و فرمود:
" يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ. (51)
اي مردم! در واقع ما شما را از مرد و زني آفريديم و شما را نژادها و قبيله هايي قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد؛ در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا خودنگهدارترين ( و پارساترينِ ) شما است؛ به راستي كه خدا داناي آگاه است. "
حتي از پيامبر نقل شده كه كسي نگويد: اين بنده من و اين كنيز من است، بلكه گويد: اين غلام ( نوجوان ) پسر و دختر من است. (52)
از مكارم اخلاق پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) آن بود كه با بردگان غذا مي خورد. (53) كه بعدها اين شيوه سنت شد. حتي از پيامبر حكايت شده كه از جمله شرورترين افراد كسي را شمرده كه برده خويش را بزند. (54)
بدين صورت كرامت انساني بردگان به آن ها بازگشت و در حقيقت بردگان از نظر روحي آزاد شدند. اين در حالي بود كه در ايران و روم و هند و حتي اروپا در آن زمان با بردگان بسيار بد رفتاري مي شد و حتي در روماني قانوني وضع شد كه صاحب برده حق داشت كه برده را بكشد يا اذيت كند؛ بدون اين كه برده حق شكايت داشته باشد. (55)

سوم:

اسلام راهكارهايي براي آزادي اسيران پيش بيني كرد تا كم كم به صورت طبيعي بردگي از جامعه اسلامي برافتد؛ اكنون در كشورهاي اسلامي بدون اين كه قانون منع برده داري باشد، هيچ برده داري وجود ندارد.
پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) برخي اسيران را بدون تاوان آزاد كرد و از مسيحيان نجران ماليات ( جزيه ) گرفت و اسراي آن ها را برگرداند. (56)
حتي كفاره برخي گناهان، مثل روزه خواري، آزاد كردن بردگان قرار داده شد و حتي آزادكردن بردگان تشويق شد و آن را كاري ثواب معرفي كردند.

2. زدن زنان ( فاضربوهن )

در قرآن كريم آمده است:
" وَاللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً. (57)
و زناني را كه از نافرماني شان ترس داريد، پس پندشان دهيد؛ و ( اگر مؤثر واقع نشد، ) در خوابگاه ها از ايشان دوري گزينيد؛ و ( اگر هيچ راهي نبود، به آهستگي و به قصد تأديب ) آنان را بزنيد، و اگر از شما اطاعت كردند، پس هيچ راهي بر ( اي تعدّي به ) آنان مَجوييد؛ "
هنگامي كه وضعيت زنان در دوران جاهليت مورد بررسي قرار مي گيرد، روشن مي شود كه عرب ها حقوق زنان را رعايت نمي كردند و با خشونت و تحكم با زنان رفتار مي كردند. اين عادت ناپسند مخصوص عرب نبود، بلكه در ملت هاي ديگر هم كم و بيش همين روش اجرا مي شد.
تغيير اين شيوه ناپسند نيازمند زمان و مقدمات بود تا عادت جاهلي برطرف شود. اين همان نسخ تدريجي بود كه در طول زمان انجام شد.
در اين رابطه چند مرحله انجام شد:

اول:

توضيح داده شد كه زدن زنان نبايد شديد و دردناك باشد. (58) همچنين گفته شد كه اين زدن با تازيانه و چوب يا ... نباشد، بلكه با چوب مسواك باشد. به طوري كه تسلط مرد و آزار زن را به صورت كلي رفع كرد. (59)

دوم:

زدن زنها منع شد به طوري كه گفته شد هركس همسر خود را بزند، از نيكان نيست، (60) بلكه از شرورترين افراد امت است.
حتي نقل شده است كه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) هيچ خدمتكار و زني را نزد. (61)
همچنين پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) لعن كرد كسي را كه حقوق زنش را ضايع كند و رعايت او را ننمايد. (62)

سوم:

سفارش هاي زيادي در اسلام نسبت به رعايت كرامت و شئون زنان وارد شده است كه به آنان مهرباني كنيد و با رحمت رفتار نماييد و خطاهاي آن ها را ببخشيد.
از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) حکايت شده است:
بهترين شما کسي است که نسبت به زنان نيکوکارتر باشد و من نيکوکارترين شما نسبت به زنان هستم. (63)
از امام علي (عليه السلام) حكايت شده كه به فرزندش امام حسن (عليه السلام) نوشتند:
" فان المرأة ريحانة و ليست بقهرمانة و لا تعد بكراماتها نفسها ... (64) "
از امام صادق (عليه السلام) حكايت شده است:
" هر كس محبتش نسبت به ما شديدتر باشد، محبتش به زنان شديدتر است. (65) "
از اين مراحل و احاديث استفاده مي شود كه اطلاق ظاهر آيه ( فاضربوهنّ ) منسوخ شده است؛ البته به صورت نسخ تمهيدي ( مشروط ) و ناسخ آن اين سفارش هاي احاديث در مورد رعايت شخصيت زن و منع از زدن زن است. اين شيوه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و بزرگان امت است كه اسوه و الگوي ما هستند. (66)

3. تعدد زوجات

قرآن مي فرمايد:
" َفانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ. (67)
پس آنچه از زنان، دلخواهتان است، دو دو ( يا ) سه سه و ( يا ) چهار چهار، به زني بگيريد. "
اين آيه در ظرف زماني خاص نازل شد تا مشكل اجتماعي مسلمانان را حل كند. مشكلي كه در مسير حركت طبيعي اسلام به وجود آمد. يعني در اثر جنگ ها، افراد يتيم و زنان بي سرپرست پيدا شدند كه لازم بود مسلمانان سرپرستي آنان را به عهده گيرند و راهي جز تعدد زوجات وجود نداشت.
البته با قطع نظر از شأن نزول آيه، رعايت فطرت انساني و نيازهاي آن و جلوگيري از فساد اجتماعي، لازم دارد كه در شرايطي خاص و با قيود مشخص، اجازه تعدد زوجات داده شود. (68)

تذكر:

علامه معرفت (رحمة الله عليه) به صورت صريح تعدد زوجات را از نوع نسخ مشروط نشمرده اند، ولي اين مورد را در بين مثال هاي نسخ مشروط شمرده و بيان ايشان نيز با آن سازگار است.

4. آيات صفح و قتال

آيات صفح آياتي است كه به صلح و سازش با كفار و مشركان دعوت مي كند و با آيات قتال كه مسلمانان را به جهاد دعوت مي كند ( مثل جاثيه/ 14، بقره/ 109، حج/ 39، انفال/ 65 و توبه/ 5 ) اين دو دسته آيات با همديگر متنافي و متضاد نيستند؛ بنابراين شرايط نسخ اصطلاحي را ندارند، بلكه هر دسته مربوط به شرايط خاص خود هستند. يعني صفح و گذشت مربوط به دوران ضعف مسلمانان و جهاد، مربوط به دوران قدرت است. علاوه بر آن كه عفو و گذشت، همواره در اسلام از اصول اولي به شمار مي رود. (69)

5. آيه نجوي

در سوره مجادله آيه هاي 12 و 13 مي فرمايد:
" يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً ذَلِكَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَأَطْهَرُ فَإِن لَّمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ * أَأَشْفَقْتُمْ أَن تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَتَابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ.
اي كساني كه ايمان آورده ايد! هنگامي كه با فرستاده ( خدا ) رازگويي مي كنيد پس پيش ( از آن ) بخشش صادقانه اي تقديم داريد؛ اين براي شما بهتر و پاك كننده تر است؛ و اگر نيافتيد، پس مسلماً خدا بسيار آمرزنده [ و ] مهرورز است. * آيا بيمناك شديد كه پيش از رازگوييتان بخشش هاي صادقانه تقديم داريد؟! پس در اين هنگام كه انجام نداده ايد، و خدا توبه شما را پذيرفت، پس نماز را برپا داريد و [ ماليات ] زكات را بپردازيد و از خدا و فرستاده اش اطاعت كنيد؛ و خدا به آنچه انجام مي دهيد آگاه است. "
در اين آيات نخست دستور داده شد تا مسلمانان قبل از هر پرسش ( و سخن خصوصي ) از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) صدقه بدهند، سپس از اين دستور صرف نظر گرديد و حكم صدقه دادن لغو شد. برخي گمان كرده اند اين آيات از موارد نسخ است، در صورتي كه اين جريان براي تربيت مسلمانان در عهد پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) بود كه بي جهت مزاحم اوقات پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) نشوند. مسلمانان با روبه رو شدن با اين صحنه، پيام را متوجه شدند. ولي اين پيام براي هميشه پابرجا است تا مراجعه به سران مسئول، تنها در مسائل كلان و ارزشمند كشوري و ديني بوده باشد، نه در مسائل كوچك و كم ارزش. (70)

جمع بندي و نتيجه گيري

مسأله نسخ در معناي روايي آن كه اعم از تخصيص و تقييد است، در عصر ما كاربرد ندارد؛ ولي دقت در اين معنا براي فهم برخي روايات مفيد است. نسخ اصطلاحي مشهور بين دانشمندان اسلامي كه چندين قرن رواج داشته است، يك قسم آن معقول و قابل دفاع است؛ يعني نسخ حكم و باقي ماندن تلاوت آيه، كه البته در مورد مصداق آن در قرآن اختلاف جدّي وجود دارد. برخي از صاحب نظران از جمله علامه آيت الله معرفت (رحمة الله عليه) در نظرات اخيرش وجود اين گونه نسخ در قرآن را منكر هستند. اما نسخ مشروط ( تمهيدي و تدريجي ) از قرن هشتم به بعد تحت عنوان « نسأ و منسأ » مطرح شده است. علامه معرفت (رحمة الله عليه) نسخ مشروط را در موارد متعددي از آيات و موضوعات اسلامي مطرح كرده است. برخي از صاحب نظران معاصر نيز اين مسأله را به صورت هاي مختلف مطرح كرده اند. اما مطلب اساس آن است كه نسخ مشروط- همان طور كه علامه معرفت تذكر داده- در حقيقت نسخ نيست، بلكه تغيير حكم به دنبال موضوع و شرايط آن است؛ هرچند كه نام نسخ به خود گرفته است.
به عبارت ديگر از آنجا كه برخي از موارد نسخ اصطلاحي مشهور كه ادعا شده است، به تغيير موضوع و شرايط آن بازمي گردد، از آن با عنوان « نسخ » ( مشروط ) ياد شده است. ولي آن چه مهم است، اين مسأله نسخ مشروط مي تواند راهكاري براي توجيه بسياري از آيات ناسخ و منسوخ اصطلاح مشهور باشد؛ و نيز مي تواند راهكاري براي تطبيق آيات قرآن بر اعصار و نسل هاي جديد باشد. يعني بر اساس شرايط و مقتضيات موضوع و مكان و افراد، ممكن است يكي از احكام اسلام اجرا شود و بر اساس شرايط ديگر، حكم ديگر اجرا شود. همان طور كه در مورد آيات صلح و جنگ بيان شد و نيز همين مسأله در مورد آيات ممنوعيت شراب و مراحل آن در جوامع مختلف با توجه به شرايط جديد قابل اجرا است، به عبارت ديگر نظريه نسخ مشروط مي تواند يكي از راهكاري تطبيق قرآن و سنت بر افراد در مكان ها، زمان ها و شرايط متفاوت باشد و اين يكي از رموز جاودانگي قرآن و احكام اسلام است.

پي‌نوشت‌ها:

1. عضو هيأت علمي جامة المصطفي العالمية.
2. ر. ک: محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج2، ص 300 به بعد.
3. از جمله در مقاله « نسخ » که براي دانشنامه قرآن شناسي نوشته اند، و نگارنده ديده است. اين مقاله به زودي در ضمن دانشنامه مذکور منتشر مي شود.
4. ر. ک: محمدهادي معرفت، شبهات و ردود، ص 149 به بعد.
5. مثل: مزمل، آيه 10، حجر، آيه 85، هود، آيات 112 و 115، زخرف، آيه 89 و ...
6. اين مطلب در مقاله، « نسخ » استاد آمده است که براي دانشنامه قرآن شناسي نوشته اند.
7. زبيدي، تاج العروس، ج4، ص 319.
8. راغب اصفهاني، مفردات، ص 490؛ محمدبن مکرم ابن منظور، لسان العرب، ج3، ص 61.
9. الاحکام في اصول الاحکام، ج1، ص 463.
10. الموافقات، ج3، ص 95.
11. سيدمحمدحسين طباطبايي، الميزان في تفسيرالقرآن، ج1، ص 249.
12. محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج2، ص 274.
13. محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج2، صص 282-278.
13. ر. ك: ابن جرير طبري، جامع البيان، ج1، ص 666؛ فخر رازي، تفسيركبير، ج3، ص 245؛ فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان، ج1، ص 347 و ...
15. محمّدبن مسعود العياشي، تفسيرالعياشي، ج1، ص 12؛ جلال الدين سيوطي، الاتقان في علوم القرآن، ج2، ص 40.
16. همان.
17. محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج2، ص 278.
18. محمّدبن مسعود العياشي، تفسيرالعياشي، ج1، ص12؛ جلال الدين سيوطي، الاتقان في علوم القرآن، ج2، ص 40، ناسخ القرآن و منسوخه، ص 125.
19. البته كتاب ها و رساله هاي مستقل زيادي در مورد نسخ نوشته شده كه ذكر همه آن ها از حوصله اين نوشتار خارج است. ( ر. ك: محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج2، ص 270 ).
20. ر. ك: جلال الدين سيوطي، الاتقان في علوم القرآن، ج2، ص 41.
21. خوئي، البيان، صص 377-376.
22. ر. ك: مقاله « نسخ » كه ايشان براي دانشنامه قرآن شناسي نوشته به زودي منتشر مي شود.
23. ر. ك: همان؛ محمدهادي معرفت، شبهات و ردود، صص 151-150.
24. ر. ك: الملل و النحل، ج1، ص 211، المحصول، ج1، ص 532، ابن جرير طبري، جامع البيان، ج8، ص 14 و 231، فضل بن حسن طوسي، مجمع البيان، ج6، ص 594؛ فخر رازي، تفسيركبير، ج20، ص 119 و ...
25. محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج2، ص 269.
26. فخر رازي، التفسيرالكبير، ج3، ص 229.
27. نسخ در قرآن، ص 228، محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج2، ص 300 به بعد.
28. در مقاله « نسخ » دانشنامه قرآن شناسي كه در آستانه نشر است.
29. زرشكي، مناهل العرفان، ج2، صص 269-255.
30. فتح الله كاشاني، مقدمه تفسير منهج الصادقين، ج2، ص 12.
31. الموجز، ص 228.
32. البيان في تفسيرالقرآن، صص 377-376.
33. الاستشراق و القرآن العظيم، ص 168.
34. محمّدبن مسعود العياشي، تفسيرالعياشي، ج1، ص 12؛ جلال الدين سيوطي، الاتقان في علوم القرآن، ج2، ص 40.
35. محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج2، ص 174.
36. صحيح مسلم، ج4، ص 167؛ صحيح ترمذي، ج3، ص 456؛ جلال الدين سيوطي، الاتقان في علوم القرآن، ج2، ص 42.
37. ر. ك: جلال الدين سيوطي، الاتقان في علوم القرآن، ج2، ص 48؛ مسند احمد، ج5، ص 132 و 183؛ سنن دارمي، ج2، ص 178؛ ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج2، ص 854.
38. ر. ك: زركشي، مناهل العرفان، ج2، صص 269-255؛ فتح الله كاشاني، مقدمه تفسير منهج الصادقين، ج2، ص 12؛ خوئي، البيان، صص 377-376.
39. ر. ك: محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج2، ص 300 به بعد؛ جلال الدين سيوطي، الاتقان في علوم القرآن، ج2، ص 43 به بعد.
40. بدرالدين زركشي، البرهان في علوم القرآن، ج2، ص 173.
41. مائده، آيه 15.
42. بدرالدين الزركشي، البرهان في علوم القرآن، ج2، ص 173.
43. جلال الدين سيوطي، الاتقان في علوم القرآن، ج2، ص 41.
44. صبحي صالح، مباحث في علوم القرآن، ص 269.
45. عبدالله بشر، تفسيرالقرآن الكريم، ج1، ص 125.
46. حامد ابوزيد، مفهوم النص، ص 123.
47. محمدهادي معرفت، شبهات و ردود، صص 150 و 174.
48. محمد، آيه 4.
49. محمدهادي معرفت، شبهات و ردود، صص 186-185.
50. ر. ك: نساء، آيه 25 و ...
51. حجرات، آيه 13.
52. مسند احمد، ج2، ص 423.
53. محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج16، صص 199 و 222.
54. همان، ج71، ص 141.
55. محمدهادي معرفت، شبهات و ردود، ص 176 و بعد آن.
56. همان، صص 150 و 186.
57. نساء، آيه 34.
58. ر. ك: ابن جرير طبري، جامع البيان، ج5، ص 44، سيوطي، الدرالمنثور، ج2، صص 532-523؛ محمدبن حسين طوسي، تفسيرالتبيان، ج3، ص 191.
59. محمدهادي معرفت، شبهات و ردود، صص 151-149.
60. عن رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم): ليس اولئك خياركم ( سيوطي، الدرالمنثور، ج2، ص 523 ).
61. ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج1، ص 612 رقم 2009.
62. من لايحضره الفقيه، ج3، ص 103.
63. همان، ص 362.
64. نهج البلاغه، نامه 31، ص 405.
65. ابن ادريس، السرائر، ج3، ص 636.
66. محمدهادي معرفت، شبهات و ردود، صص 158-151.
67. نساء، آيه 3.
68. محمدهادي معرفت، شبهات و ردود، ص 162 به بعد.
69. ر. ك: خوئي، البيان، صص 308-307.
70. ر. ك: سيدقطب، في ضلال القرآن، صص 21 و 28.

منبع مقاله :
زيرنظر گروه قرآن پژوهي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي؛ ( 1387)، معرفت قرآني يادنگار آيت الله محمدهادي معرفت (رحمة الله عليه)، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.