نويسنده: حميد کريمي
آيا تفاوت هاي حقوقي و اجتماعي ميان زن و مرد، نشان دهنده ي نگاه مردانه ي اسلام به انسان نيست؟
همان طور که مي دانيد برخي احکام اسلام با احکام ديگر مکاتب و با آنچه در جهان امروز مي گذرد، تفاوت دارد. اسلام براي زن و مرد در همه ي موارد، حقوق واحد يا وظيفه و حکم واحدي قائل نشده است، بلکه بين اين دو جنس تفاوت هايي در مورد وظايف خانوادگي، شهادت دادن، قضاوت، ارث، ديه، قصاص و حجاب برشمرده است. با اين وجود سؤال اساسي اين است که آيا اين اختلافات نشان آن نيست که اسلام نيز مانند بسياري از مکاتب ديگر نگاه تحقيرآميزي به زن دارد؟!شکل منطقي (1) استدلال مخالفين به اين صورت است: اگر اسلام زن را انساني تمام عيار و مساوي با مرد مي دانست، حقوقي مشابه و مساوي با مرد براي او وضع مي کرد، لکن حقوقي ناهمسان با مرد، براي زن وضع کرده است، پس زن را در انسانيت با مرد مساوي نمي داند. بنابراين کم ترين بودن حقوق زن، نشانه ي برتري مرد است. (2)
اين اشکال را به تعداد تفاوت هايي که در حقوق و تکاليف زن و مرد وجود دارد، مي توان مطرح کرد. مثلاً مي توان گفت: اگر مرد و زن در اسلام مساوي بودند، مي بايست ميزان ارث آن ها نيز مساوي مي بود، امّا مقدار ارث آن ها متفاوت است، پس در دين اسلام زن و مرد مساوي نيستند و به همين ترتيب در مورد ديه، قصاص، حجاب و ساير موارد.
اين اشکال ناشي از پيش فرضي نادرست است که لازمه ي اشتراک زن و مرد در حيثيت انساني را تساوي و تشابه آن ها در همه ي حقوق و وظايف مي داند. ترديدي در اين نيست که تساوي در انسانيّت، تساوي در حقوق انساني را به دنبال دارد، چه اگر انسان بودن، علّت و منشأ داشتن حقّي است، در هر دو جنس به يکسان وجود دارد، پس هر دو بايد داراي حقوق مساوي باشند. امّا سخن در تساوي و تشابه حقوق در همه ي ابعاد است.
در اين باره مي توان به طور مختصر گفت که گرچه زن و مرد در موارد زيادي با هم اشتراک دارند، امّا در ابعاد مختلفي هم با يکديگر تفاوت دارند. (3)
اسلام براي مراعات تفاوت هاي جسمي و رواني مهمّي که بين زن و مرد وجود دارد و لازمه ي نظام احسن آفرينش است، در بعضي موارد حقوق و وظايف متفاوتي هم وضع کرده است.
اشتراک زن و مرد در انسانيّت و برابري در داشتن قوا و اميال بشري، برابري ديني آن ها را در حکم نماز، روزه، حفظ چشم و شهوت از حرام، حدّ زنا و سرقت و اصل فعاليت اجتماعي و اقتصادي در پي داشته است. (4)
از سوي ديگر دوگانگي در ويژگي هاي جنسي مرد و زن مانند اختلاف در دستگاه تناسلي و سينه ها، دوران قاعدگي، ميزان مشارکت در امر بارداري، شيردهي، و پرورش کودک، تفاوت در نيروي بدني، انفعال و تأثيرپذيري و نيز قدرت تدبير و کنترل عواطف (5) – که همه براي حفظ نسل بشر ضروري است – حقوق و تکاليف دوگانه اي را به بار مي آورد.
اختلاف در وظايف خانوادگي، مهريه، نفقه، مديريت خانه و جامعه، ديه و قصاص، سهم الارث، حجاب، قضاوت و شهادت، مرجعيّت و امامت، همه در اختلافات طبيعي و جنسي زن و مرد ريشه دارند. (6)
آنچه امروزه از سوي طرفداران حقوق بشر و برخي روشنفکران پي گرفته مي شود، تشابه و تماثل مرد و زن در همه ي حقوق و تکاليف است. امّا تا زماني که زن، زن است و مرد، مرد و اشتراکات و اختلافات تکويني متعدّد آن ها پذيرفته شده است، سخن گفتن از تشابه کامل حقوق، مبناي صحيح عقلي، فلسفي و ديني ندارد. براي رسيدن به سعادت جامعه و افراد، همان طور که نمي توان اصل انسانيّت و اشتراکات زن و مرد را ناديده گرفت، اختلافات فراوان بدني و رواني آن دو را نيز نبايد فراموش کرد. از نگاه اسلام زن و مرد آنجا که در ويژگي هايشان برابرند، هيچ تفاوت حقوقي و اجتماعي ندارند و آنجا که ويژگي هاي مختلفي دارند، قهراً احکام متفاوتي هم شامل هر کدام از آن ها مي شود. به عبارت ديگر تفاوت هاي قانوني به انسانيّت زن و مرد بر نمي گردد، بلکه به جنسيت آن ها مربوط مي شود.
پينوشتها:
1.استدلال به صورت يک قياس استثنايي است که از رفع تالي به رفع مقدم پي مي بريم. در اين باره مي توانيد به کتب منطق از جمله ترجمه کتاب المنطق از محمدرضا مظفر يا منطق صوري از دکتر محمد خوانساري مراجعه کنيد.
2.مرتضي مطهري: نظام حقوق زن در اسلام. بخش پنجم.
3.تفاوت هاي زن و مرد، در بحث مستقلي آورده شده است. به آن پرسش رجوع کنيد.
4.ر. ک: محمد تقي مصباح يزدي: پرسش ها و پاسخ ها، ج 5، صص 17 – 11.
5.محمد تقي مصباح يزدي: پرسش ها و پاسخ ها، ج 5، صص 22 – 18 و 43 – 41.
6.هر يک از اختلافات مذکور در ضمن پرسشي مستقل، طرح شده است.
کريمي، حميد، (1387) حقوق زن، تهران: انتشارات کانون انديشه جوان، چاپ چهارم.
/ج