دوران مشروطیت دوران آرامش نبود، محمدعلی شاه مخالف اصلی بود. در این بین اعتصاب ها در تبریز و ترور امین السلطان باعث شد که شاه عقب نشینی کند و مهر سلطنتی را به متمم قانون اساسی زد. وقایع بعدی سبب شد که بین نمایندگان مجلس اختلاف افتد، از جمله: مسئله ی شیخ فضل الله نوری، اصلاح طلبان غیرمذهبی، مقالات روزنامه ی صوراسرافیل و حبل المتین، آزادیخواهانِ جسورِ خواهان قوانین جدا از شریعت، اوضاع بد اقتصادی، معاهده ی 1907انگلیس و روس و تقسیم ضمنی ایران به مناطق نفوذ آن دو کشور و....1
نتیجه ای که حاصل شد تشکیل مجلس دوم در 1288 و به قدرت رسیدن رضاخان با کودتای 1299 و استقرار خودکامگی پهلوی بود. چند دستگی در مجلس دوم و برخوردهای میان اعتدالیون و دموکراتها بر سر موضوع اصلاحات غیرمذهبی، پایتخت را دستخوش آشوب سیاسی کرد. انقلاب ایران مانند انقلاب های دیگر فرزندانش را نخورد اما بسیاری از آنان را خلع سلاح کرد، مجلس سوم پس از جنگ جهانی تشکیل شد.
در اردیبهشت 1300 سیدضیاء را کنار گذاشت و وزارت جنگ را در دست گرفت. طی 9 ماه بعد تسلط خود را بر ارتش تثبیت کرد، ژاندارمری را از وزارت داخله ( کشور ) به وزارت جنگ انتقال داد، یارانش را در قشون قزاق جانشین افسران سوئدی و انگلیسی ساخت. همچنین با شکست دادن نهضت جنگل، موقعیت نظامی خود را مستحکم تر کرد. در چهار سال بعد، این تثبیت هم چنان ادامه داشت. سرانجام در 1302 نخست وزیری را به دست گرفت و در اواخر 1303 چنان قدرتمند بود که عنوان فرمانده ی کل قوای مسلح را از مجلس کسب کرد و سرانجام در 1304 مجلس مؤسسان را تشکیل داد تا سلسله ی قاجار را خلع و تخت سلطنت را به رضاخان واگذار کند. در فروردین سال بعد خود را شاهنشاه ایران خواند.2
رضاشاه نیز از تعداد روحانیان در مجلس کاست و تعداد آن ها را از 24 نفر به شش نفر در مجلس دهم کاهش داد. وی رسم بست نشینی، زنجیرزنی، قمه زنی را در ماه محرم ممنوع کرد. درهای مساجد بزرگ اصفهان را بر روی گردشگران خارجی گشود و در سال 1318 فرمان تصرف کلیه ی موقوفات مذهبی را داد. در سال 1307، مجلس، لباس قدیم اقوام ایرانی را غیرقانونی اعلام کرد و همه مردان به استثنای روحانیون ثبت نام شده مجبور به پوشیدن لباس غربی و گذاشتن کلاه پهلوی گردیدند و هشت سال بعد این کلاه جای خود را به کلاه لبه دار داد. در سال 1313 فرمان داد که از این پس نام ایران جایگزین پارس شود و سپس حق کنسولی ( کاپیتولاسیون ) را ملغا ساخت. امتیاز چاپ اسکناس را از بانک شاهی که در مالکیت انگلیس بود به بانک ملی ایران که جدیدالتأسیس بود انتقال داد. شبکه ی تلگراف را از کمپانی تلگراف هند و اروپا پس گرفت. اداره ی مدرسه، مالکیت زمین، سفر به شهرستان ها بدون اجازه ی شهبانی را برای بیگانگان به ویژه میسیونرها ممنوع ساخت.
اشغال کشور توسط انگلستان و شوروی در شهریور 1320 دوباره همه چیز را دگرگون کرد و از سقوط رضاشاه در شهریور 1320 تا ظهور سلطنت محمدرضا شاه در مرداد 1332، قدرت بین 5 قطب جدا از یکدیگر یعنی دربار، مجلس، کابینه، سفارتخانه های خارجی و عامه مردم دست به دست شد.4
1- وزارت عدلیه، 2- وزارت مالیه، 3- وزارت امور خارجه، 4- وزارت معارف، 5- وزارت داخله، 6- وزارت جنگ، 7- وزارت فواید عامه، 8- وزارت پست و تلگراف. 5
ولی از سال 1307 به بعد در ترکیب هیئت دولت تغییرات کمّی شایان توجهی به وجود آمد. اجرای برنامه های وسیع دولت در زمینه ی راه سازی، احداث راه آهن سراسری، پی ریزی صنایع داخلی از طریق سرمایه گذاری های مستقیم دولت و یا بخش های خصوصی در زمینه ی صنایع نساجی، شیمیایی، ساختمانی و دیگر فعالیت ها در امر استخراج معادن سبب گردید که وظایف دولت در زمینه های مختلف افزایش یابد.
نتیجه ای که حاصل شد تشکیل مجلس دوم در 1288 و به قدرت رسیدن رضاخان با کودتای 1299 و استقرار خودکامگی پهلوی بود. چند دستگی در مجلس دوم و برخوردهای میان اعتدالیون و دموکراتها بر سر موضوع اصلاحات غیرمذهبی، پایتخت را دستخوش آشوب سیاسی کرد. انقلاب ایران مانند انقلاب های دیگر فرزندانش را نخورد اما بسیاری از آنان را خلع سلاح کرد، مجلس سوم پس از جنگ جهانی تشکیل شد.
کودتا 1299
در سه ماه پیش از کودتای 1299، از طرف شرکت نفت جنوب نماینده ای برای مذاکره با دولت ایران در مورد امتیاز استخراج نفت و وادار کردن ایران به تأیید امتیاز خوشتاریا به تهران آمد و مذاکرات او با وزارت امور خارجه ی ایران بار دیگر موجب اعتراض سفارت آمریکا در تهران گردید. در این بین، دیپلماسی بریتانیا هم از حربه ی همیشگی خود استفاده کرد و اطلاع داد که چون قضیه ی نفت شمال معوق مانده شرکت نفت انگلیسی حق امتیاز دولت ایران را بابت امتیاز دارسی نخواهد پرداخت. در این اثنا تبدیل رضاخان به رضاشاه آهسته ولی بی وقفه در جریان بود. او در اسفند 1299 با لقب جدید سردار سپه وارد کابینه شد.در اردیبهشت 1300 سیدضیاء را کنار گذاشت و وزارت جنگ را در دست گرفت. طی 9 ماه بعد تسلط خود را بر ارتش تثبیت کرد، ژاندارمری را از وزارت داخله ( کشور ) به وزارت جنگ انتقال داد، یارانش را در قشون قزاق جانشین افسران سوئدی و انگلیسی ساخت. همچنین با شکست دادن نهضت جنگل، موقعیت نظامی خود را مستحکم تر کرد. در چهار سال بعد، این تثبیت هم چنان ادامه داشت. سرانجام در 1302 نخست وزیری را به دست گرفت و در اواخر 1303 چنان قدرتمند بود که عنوان فرمانده ی کل قوای مسلح را از مجلس کسب کرد و سرانجام در 1304 مجلس مؤسسان را تشکیل داد تا سلسله ی قاجار را خلع و تخت سلطنت را به رضاخان واگذار کند. در فروردین سال بعد خود را شاهنشاه ایران خواند.2
بودجه نیروهای مسلح رضا خان
سلطنت رضاشاه همراه با دیوان سالاری دولتی و حمایت دربار و ارتش جدید به کار پرداخت. برای اولین بار پس از صفویه، دولت توانست با مدیریت منظم، قدرت و سلطه، جامعه را اداره و با استفاده از قدرت، برنامه های بلندپروازانه ی خود را آغاز کند. طی 15 سال، بودجه ی سالانه ی دفاعی را پنج برابر افزایش داد، نیروهای مسلح را از پنج لشکر با 40 هزار نفر به هجده لشکر با 127/000 نفر رسانید3.حکومت پهلوی اول
شاه قدرت مطلق را در دست گرفت، از مجلس ششم تا سیزدهم نتیجه هر انتخابات را شاه از پیش تعیین می کرد. نمایندگان مجلس چنان کار خود را خوب انجام دادند که شاه لازم ندید مجلس سنا را که مدت ها فراموش شده بود، تشکیل دهد. همه ی کابینه های این دوره هم از مجلس رأی اعتماد گرفتند. شاه برای تضمین قدرت مطلق خود، روزنامه های مستقل را تعطیل کرد، مصونیت پارلمانی را از نمایندگان سلب کرد و احزاب سیاسی را از بین برد.رابطه دین و سیاست در حکومت رضا خان
به محض این که مدرس و همکاران روحانی اش کرسی هایشان را در مجلس از دست دادند، حزب اصلاح طلبان تعطیل شد و اندک اندک حزب تجدد که صادقانه از رضاشاه حمایت کرده بود و جای خود را به حزب ایران نو و بعدها حزب ترقی داد به زودی برچیده شد. اقدامات مذهب زدایانه در جبهه های زیادی به جریان افتاد. وظیفه ی بازسازی کامل وزارت دادگستری به داور تحصیل کرده ی سوئیس محول شد و وی با اصلاح قانون دادگستری به کمک متون قانون مدنی فرانسه و قانون جزایی ایتالیا حتی با آن که در مواردی با احکام قرآن تضاد داشتند، قانونی را تهیه کرد و مقررات شرعی را مدون ساخت تا به حل و فصل مسائلی چون ازدواج، طلاق و نگهداری اطفال بپردازد. امتیاز پرسود ثبت اسناد رسمی را از روحانیان گرفت و به دفاتر و محاضر غیرمذهبی داد، سلسله مراتبی از دادگاه های کشوری در شهرستان ها، دادگاه منطقه ای، دادگاه استان و دیوان عالی کشور ایجاد کرد و اختیار تصمیم گیری در این خصوص را که کدام مورد باید در محاکم شرع و کدام در دادگاه های مدنی رسیدگی شود به حقوق دانان تفویض کرد.رضاشاه نیز از تعداد روحانیان در مجلس کاست و تعداد آن ها را از 24 نفر به شش نفر در مجلس دهم کاهش داد. وی رسم بست نشینی، زنجیرزنی، قمه زنی را در ماه محرم ممنوع کرد. درهای مساجد بزرگ اصفهان را بر روی گردشگران خارجی گشود و در سال 1318 فرمان تصرف کلیه ی موقوفات مذهبی را داد. در سال 1307، مجلس، لباس قدیم اقوام ایرانی را غیرقانونی اعلام کرد و همه مردان به استثنای روحانیون ثبت نام شده مجبور به پوشیدن لباس غربی و گذاشتن کلاه پهلوی گردیدند و هشت سال بعد این کلاه جای خود را به کلاه لبه دار داد. در سال 1313 فرمان داد که از این پس نام ایران جایگزین پارس شود و سپس حق کنسولی ( کاپیتولاسیون ) را ملغا ساخت. امتیاز چاپ اسکناس را از بانک شاهی که در مالکیت انگلیس بود به بانک ملی ایران که جدیدالتأسیس بود انتقال داد. شبکه ی تلگراف را از کمپانی تلگراف هند و اروپا پس گرفت. اداره ی مدرسه، مالکیت زمین، سفر به شهرستان ها بدون اجازه ی شهبانی را برای بیگانگان به ویژه میسیونرها ممنوع ساخت.
کشف حجاب
در 1311 ناگهان امتیاز دارسی را لغو، ولی سال بعد قرارداد نامطلوب تری را امضا کرد. کشف حجاب از دیگر اقدامات اوست. اما اصلاحات آموزشی، گشایش دانشگاه تهران، تأسیس مدارس نسوان، راه آهن سراسری و... از اقدامات اصلاح گرانه اوست. باید خاطرنشان کرد که بسیاری از افراد خاندان های اعیانی که اعتماد شاه را جلب کردند و سپس از دست دادند، کشته شدند، از جمله تیمورتاش، فیروز فرمانفرما، سردار اسعد بختیاری، عبدالحسن دیبا ( ثقة الدوله ) عموی فرح دیبا و...اشغال کشور توسط انگلستان و شوروی در شهریور 1320 دوباره همه چیز را دگرگون کرد و از سقوط رضاشاه در شهریور 1320 تا ظهور سلطنت محمدرضا شاه در مرداد 1332، قدرت بین 5 قطب جدا از یکدیگر یعنی دربار، مجلس، کابینه، سفارتخانه های خارجی و عامه مردم دست به دست شد.4
تشکیلات و سازمان های اداری در دوره مشروطیت دوم از 1304 تا 30 شهریور 1320ه.ش
در این عصر عملاً ثبات سیاسی وجود داشت و لذا اداره ی امور مملکت با سازمان بندی منظم و مرتب وی انجام می گرفت. تا سال 1307همان تشکیلات وزارتی عهد اول مشروطیت ادامه داشت که ترکیب آن بدین شرح بود:1- وزارت عدلیه، 2- وزارت مالیه، 3- وزارت امور خارجه، 4- وزارت معارف، 5- وزارت داخله، 6- وزارت جنگ، 7- وزارت فواید عامه، 8- وزارت پست و تلگراف. 5
ولی از سال 1307 به بعد در ترکیب هیئت دولت تغییرات کمّی شایان توجهی به وجود آمد. اجرای برنامه های وسیع دولت در زمینه ی راه سازی، احداث راه آهن سراسری، پی ریزی صنایع داخلی از طریق سرمایه گذاری های مستقیم دولت و یا بخش های خصوصی در زمینه ی صنایع نساجی، شیمیایی، ساختمانی و دیگر فعالیت ها در امر استخراج معادن سبب گردید که وظایف دولت در زمینه های مختلف افزایش یابد.
وزارت خانه حکومت رضا خان
به دنبال پیچیده شدن روزافزون مسائل اقتصادی، دولت در این زمینه پاره ای از فعالیت ها را انجام داد. واحدهای تابعه ای در وزارتخانه های مختلف تشکیل داد. از سال 1308ه.ش. وزارت فواید عامه و تجارت تقسیم گردید. به موجب قانون، دو وزارتخانه جدید طرق و شوارع و وزارت اقتصاد ملی مصوب 29 اسفند 1308 و 1309 تأسیس یافتند. در سال 1315 عنوان این وزارتخانه به وزارت راه تبدیل شد. با افزایش وظیفه ی دولت در زمینه ی امور اقتصادی، به ویژه پس از تأسیس کارخانه های مختلف، وظایف وزارت اقتصاد ملی به موجب ماده واحده ی قانون مصوب 16 خرداد 1310 مجلس شورای ملی بین سه اداره مختلف با عنوان اداره ی کل تجارت، صناعت و فلاحت تقسیم گردید و متصدیان ادارات فوق زیر نظر مستقیم نخست وزیر وقت، امور مربوط به سازمان خود را مستقلاً انجام می دادند. دیری نپایید که اداره ی کل صناعت و تجارت به موجب قانون مصوب سال 1316 به دو وزارتخانه ی تجارت و صناعت تبدیل شد. اداره ی کل فلاحت نیز از 1320 تبدیل به وزارت کشاورزی گردید. رسیدگی به امور تلفن از جمله وظایف وزارت فواید عامه بود که در 1308 تبدیل به وزارت پست و تلگراف و تلفن شد. بنابراین تا سال 1320 ترکیب وزارتخانه ها به شکل زیر درآمد:- وزارت دادگستری ( عدلیه )؛
- وزارت دارایی ( مالیه)؛
- وزارت امور خارجه؛
- وزارت پست و تلگراف و تلفن؛
- وزارت کشور ( داخله )؛
- وزارت بازرگانی ( تجارت )؛
- وزارت جنگ؛
- وزارت راه ( طرق و شوارع )؛
- وزارت پیشه و هنر ( صنایع و معادن )؛
- وزارت فرهنگ ( علوم )؛
- -وزارت کشاورزی ( اداره کل کشاورزی ).
پی نوشت:
-
ناظم الاسلام کرمانی، 1346، ج1، ص 1363؛ بهار، 1333، ص2؛ ملک زاده، 1328؛ ج3، ص55؛ ج4، صص 101-163
-
حسین مکّی، 1323-1324، ج2، صص 215-216
- آبراهامیان، 1377، ص 124
- مکّی، 1323-1324، ج2، صص 215-216؛ آبراهامیان، 1377، صص 128-149.
- فرخ، 1347،صص 222-225