نویسنده: دکتر علی اکبر شعاری نژاد
شاید در حوزه ی پدیده ی آموزش- پرورش، هیچ مفهوم یا كلمه ای به اندازه ی مفهوم یا كلمه ی «مدرسه» مطرح نشده باشد زیرا تنها ستون یا وسیله ی محسوس و رسمی فرایند آموزش- پرورش همین «مدرسه» (ابتدایی، راهنمایی، متوسطه، دانشگاه) است. و حتی داوری درباره ی چند و چون فرایند تربیت رسمی عمدتاً با معیار «مدرسه» انجام می گیرد و مدرسه، تنها معیاری است كه برای همگان، محسوس و مفهوم است. مدرسه در دنیای امروز، كه تكنولوژی بر آن حاكم است، علیرغم مخالفان وجود مدرسه، هنوز هم در حوزه ی آموزش- پرورش محوریت دارد. و ضرورت وجودش را نمی توان انكار كرد.
مدرسه، آزمایشگاه و نمایشگاه جهان هستی است.
مدرسه، محل زیستن و آماده شدن برای سالم زیستن است.
مدرسه، مركز كمك به شكوفایی و رشد و گسترش استعدادها و تواناییهاست.
مدرسه، مركز درمان و توان بخشی است.
مدرسه، منبع معتبر یادگیری و محرك یادگیری است.
مدرسه، بهترین فرصت تجربه و تمرین چگونه زیستن است.
مدرسه، هویت اجتماعی هر كشور است.
مدرسه، فرصت كمك كردن به رشد و تقویت خودپنداری مثبت و عزت نفس كودكان و نوجوانان است.
مدرسه، مركز یادگیری مطمئن، اندیشیدن متفاوت، اندیشیدن انتقادی، اندیشیدن خلاق، بازاندیشی، و فراتراندیشی است.
مدرسه، مركز و فرصت تربیت همزمان و هماهنگ مغزها، دستها، و دلهاست: مغزهای پر از معلومات مورد نیاز برای حل مسائل روز، دستهای مجهز به تكنولوژی زمان، و دلهای نرم و مهربان.
مدرسه، مركز تربیت شهروندان آگاه، فعال، خلاق، همیار و همساز است.
مدرسه، مركز تمرین مؤثر همیاری و همدلی و همكاری است.
مدرسه، مركز ادامه ی حیات و بقای انبیاء و اولیاء و پیشگامان علوم و معارف است.
مدرسه، مركز تولد و تقویت پیشگامان علوم و معارف امروز و فرداست.
مدرسه، مظهر زنده فرهنگ جامعه و جهان است.
مدرسه، ارزیاب معتبر و مطمئن فرهنگهاست.
مدرسه، تقریباً بهترین معیار ارزیابی چند و چون جامعه و حتی جهان است. به این معنا كه مدنیت و سلامت هر جامعه را می توان از كیفیت مدیریت و چالشهای مدارس آن، دریافت. (1)
پس انسان امروز و حتی فردا هرگز از وجود مدرسه بی نیاز نخواهد بود بلكه بیش از پیش هم به آن نیازمند خواهد شد.
اما، اما و متأسفانه!
هنگامی كه كلمه یا مفهوم «مدرسه» را می خوانیم یا می شنویم طبعاً ساختاری اجتماعی در ذهن و نظر ما مجسم می شود دربرگیرنده ی:
- یك عده اتاقهای همسان به نام كلاسهای درسی
- یك عده نیمكتهای همسان و از كارافتاده
- گروهی به نام مدیر و معلمان مسئول تدریس و مدیریت، عمدتاً، شكل اداری
- گروهی به نام دانش آموز یا دانشجو مأمور و مسئول حفظ و از بر كردن دروس و شركت در امتحانات كلیشه ای
- یك عده مواد و موضوعات درسی غالباً كلیشه ای و بسته بندی شده زیرعنوان برنامه های درسی و رسمی
- كتابهای درسی عمدتاً بی روح و بی جاذبه.
همه ی آنها با این ویژگی سنتی كه هیچ كدام از معلمان و محصلان مجاز نیستند یا جرئتش را ندارند كه چند و چون این ساختار (مدرسه) و مؤلفه های آن را، بر اساس یافته های علوم رفتاری خصوصاً در حوزه ی فرایندهای یادگیری و آموزش، مورد بررسی انتقادی قرار دهند بلكه معلمان، مؤظف اند آنها را، بدون هرگونه كم و كاست، تدریس كنند؛ و دانش آموزان یا دانشجویان، موظف اند، بدون هرگونه كم و كاست، آنها را حفظ و ازبر كنند و در اوقات معین (امتحانات)، آنها را به صاحبانشان پس دهند! بدون اینكه دریابند آموزش و یادگیری آنها، به كدام نیازهای واقعی انسان معاصر، خصوصاً در دوران كودكی و نوجوانی، پاسخ می دهند.
به عبارت دیگر، مسئولان آموزش- پرورش كشور، اعم از تصمیم گیران، برنامه ریزان، و مجریان، به رسالت فلسفی و علمی و هنری «مدرسه» نمی اندیشند و به وجودش بیش از محتوا و مؤلفه هایش، اهمیت می دهند. به میزان و چند و چون ارتباط مواد و موضوعات درسی با مسائل زندگی امروز و فردا توجه ندارند یا كم توجه اند. عملاً چنین برداشت می شود كه مدرسه و زندگی، دو پدیده ی كاملاً جدا و مستقل از یكدیگراند! به همین سبب، نمی توان از این مواد درسی انتظار داشت كه به نیازهای واقعی كودكان و نوجوانان، و مآلاً جامعه و جهان، پاسخ دهند. ادبیات كودكان و نوجوانان می تواند تا حدی این خلأ را پر كند و به آن نیازها پاسخ دهد. به شرط اینكه متنهای آن در همه ی حوزه ها با توجه به خصایص مذكور تهیه و تدوین شوند. به عبارت دیگر، هر متن تهیه شده برای كودكان و نوجوانان در علوم و معارف گوناگون باید با معیارهایی تقریباً شناخته شده ادبیات كودكان و نوجوانان درجهان معاصر هماهنگ باشد. ادبیات كودكان و نوجوانان به مدرسه اختصاص ندارد و موضوع مشترك خانواده ها و مدارس است؛ به این معنا كه پدران و مادران هم به اندازه معلمان، و در مواردی بیشتر از ایشان، ناگزیرند با تأثیر غیرمستقیم و فعال ادبیات كودكان و نوجوانان در شخصیت و زندگی آنان آشنا شوند و به موقع و درست و مؤثرانه از آن استفاده كنند.
پینوشت:
1. در كتاب مبانی روان شناختی تربیت بیش از این درباره مدرسه بحث شده است. (از همین مؤلف)
منبع مقاله :شعاری نژاد، علی اکبر؛ (1390)، ادبیات کودکان، تهران: انتشارات اطلاعات، چاپ بیست و هفتم