حوزه و بایسته های تبلیغی (1)

مکتب ها و حکومت ها برای تبلیغ اهمیّت ویژه ای قایلند و خود را نیازمند آن می دانند، و از این راه است که به توسعه فکر و بسط نفوذ خویش دست می یابند. تبلیغات را به جریان خون در بدن تشبیه کرده اند. همان گونه که جریان
شنبه، 23 خرداد 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حوزه و بایسته های تبلیغی (1)
 حوزه و بایسته های تبلیغی (1)

 

نویسنده: محمدصادق مزینانی




 

مکتب ها و حکومت ها برای تبلیغ اهمیّت ویژه ای قایلند و خود را نیازمند آن می دانند، و از این راه است که به توسعه فکر و بسط نفوذ خویش دست می یابند. تبلیغات را به جریان خون در بدن تشبیه کرده اند. همان گونه که جریان درست و نادرست خون مایه حیات بدن و مرگ آن است، حیات، رشد و بالندگی و یا زوال و سقوط بسیاری از اندیشه ها و تمدن ها بستگی به تبلیغات دارد. اهرم «تبلیغ» حضور مکتب را در معادلات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی حفظ می کند، و حیات پویا و مستمر مکتب را به صورت همگام و هماهنگ با زمان تضمین می کند.
در طول تاریخ تفکراتی جاودان مانده اند و یا در اعصار طولانی حفظ شده اند که از داعیان زیردست سود برده اند و حاکمانی سلطه ی بی دغدغه داشته اند که از اهرم تبلیغ، غافل نمانده بودند.
انتقال از ابزارها و شیوه های تبلیغاتی قدیم به جدید موجب شده است که انسان ها در اقالیم مختلف در معرض تهاجم مدام پیام های تبلیغاتی قرار گیرند، تحقیقات دانشمندان آمریکایی نشان می دهد که در شهرهای بزرگ، هر فرد به طور متوسط 1500 بار مورد هجوم پیام های وسائل مختلف ارتباطی واقع می شود. رقم مذکور نشان دهنده ی آن است که در این شهرها، انسان ها به سختی قادرند که خود تصمیم بگیرند و مراکز تبلیغی، تفکّر ساز جامعه بشری امروزی هستند و جز گروهی اندک از افسون این بت جدید ایمن نیستند.
در جهان امروز، «تبلیغ اهرم، سیاست، تجارت، قدرت نظامی و ... به حساب می آید. در جنگ دیپلماسی، تهاجم و برتری تبلیغاتی اساسی کار است، و آن قدرتی در این میدان قادر است که رقیب را از میدان بدر کند که از وسایل کارآ و کارآزموده برخوردار باشد. کاربرد و کارآیی این سلاح امروزه بر کسی پوشیده نیست. رشد کیفی و کمّی ابزار تبلیغی، همگان را به این اندیشه وا می دارد که در راه نفوذ قدرت و یا مکتب خود از آن سود برند.
در نظام جهانی الحاد، تبلیغات زیربنای سلطه جهانی و ستون فقرات آن را تشکیل می دهد. از دیدگاه استکبار جهانی هر یک دلاری که خرج تبلیغات می شود از هر ده دلاری که خرج تسلیحات می شود سودمندتر است. (1) بر این اساس، استکبار جهانی کارآمدترین ابزارها، شیوه ها و حتّی مغزها را برای برنامه ریزی تبلیغاتی به کار گرفته اند و با مجهزترین امکانات و مجرب ترین شگردها و آزموده ترین روش های تبلیغی به ستیز با اسلام و حرکت های اسلامی و انقلابی برخاسته اند.

اهمیّت تبلیغ در اسلام

تبلیغ و دعوت، ارشاد و هدایت مردم به ارزش های الهی از اصول رسالت پیامبران الهی بوده و خطّ اصلی برنامه آنان را تشکیل می داده است. حضرت نوح (علیه السلام) (2)، هود (علیه السلام)(3)، صالح (علیه السلام) (4)، لوط (علیه السلام) (5) و ... خود را مبلّغ و پیام رسان پروردگار و اندرزگویی امین خوانده اند.
«الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ...» (6) در شأن پیامبران الهی و مبلغین راستین است. قرآن کریم این سیره را سنّت پیامبران معرّفی می کند و با تعبیر «سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا... اشعار می دارد که روش پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز همین است.
افزون بر این، قرآن کریم، دعوت الی الله را بهترین گفتار، (7) و داعیان الی الله را برترین امّت (8) و فلاح و رستگاری جامعه اسلامی را مرهون تلاش داعیان الی الله و دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر دانسته است. (9) و از هدایت انسان ها، به حیات بخشیدن و از گمراه کردن آن ها به میراندن تعبیر کرده است. (10)
و در همین راستا است که: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هدایت انسانی را برتر «از آن چه خورشید بر آن طلوع و غروب می کند. (11) دانسته است و علی (علیه السلام) در تجلیل از مبلّغان به دیدار آنان اظهار اشتیاق می کند؛ (12) و در مقایسه دعوت و ارشاد مردم با سایر ارزش ها آنها را چون دریای پهناور در برابر آب دهان می داند. (13)
و امام صادق (علیه السلام) وجود مبلغان راستین را مایه احیای دین و آثار امامت و نبود آنان را سبب نابودی دین دانسته است. (14) آیات و روایات در این زمینه فراوان است و آن چه آوردیم نمونه ای بود اندک از آیات و روایاتی که در قرآن و متون روایی ما آورده شده است.
با توجّه به آن چه که درباره ی تبلیغ و دعوت به ارزش ها و پیاده کردن آن در صحنه زندگی انسان ها گفتیم، «امر به معروف و نهی از منکر» از اساسی ترین و ارزشمندترین وظایف امّت اسلام است.
بر این اساس، هر فردی از اعضای جامعه اسلامی موظف است که مردم را به ارزش ها دعوت و از ضدّ ارزش ها بازدارد. در طول تاریخ، مؤمنان به انبیا پس از ایمان خویش نخستین وظیفه خود را ارشاد و دعوت مردم می دانستند. پس از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز این سیره ادامه داشت. مسلمانان از هر فرصتی برای تبلیغ اسلام استفاده می کردند. براساس همین وظیفه، تاجری که برای تحصیل معاش به دورترین نقاط گیتی سفر می کرد، از دعوت به اسلام غافل نبود، بلکه شغل اصلی خود را تبلیغ تلقی می کرد و در راه انتشار و گسترش اسلام از هیچ کوششی فروگذار نمی کرد، و از همین راه بود که اسلام به دورترین نقاط عالم راه یافت و به جاهایی رسید که فاتحان صدر اسلام و پس از آن به آن جاها نرسیده بودند.
هم اکنون نیز تبلیغ وظیفه ای همگانی است و هر مسلمانی وظیفه دارد که به اندازه توان خود، اسلام را با کردار و گفتار خود معرّفی نماید.
علاوه بر این، ضروری است که گروهی تحت نظر سازمان تشکیلاتی به این مهمّ اقدام کنند و با برنامه ریزی دقیق، با توجه به نیازهای زمان به تبلیغ اسلام بپردازند و عینیت بخشیدن ارزش های دینی را در زندگی مردم به عهده بگیرند. قرآن کریم، از این گروه به نام «امت» یاد کرده است:
«وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ... » (15)
از این آیه روشن می شود که همواره باید گروهی با شناخت اسلام به دعوت و ارشاد همت گمارند و از عقاید و اخلاق مردم حراست و پاسداری نمایند و با هر فساد و منکری که مانع اجرا و گسترش ارزش های دینی است، مبارزه نمایند. به همین جهت، با این که در اسلام جهاد بسیار با اهمیّت است و برای مسلمانان جنبه ی حیاتی دارد و تخلّف از آن ننگ و گناه به شمار می رود، ولی در مواردی که ایجاب نمی کند که همه در میدان جنگ شرکت کنند، لازم است که عدّه ای فریضه جهاد را انجام دهند و گروهی دیگر معارف و احکام اسلامی را فرا گیرند و وظیفه مقدس تبلیغ و نشر احکام دین (انذار) را بر عهده گیرند. قرآن کریم در این زمینه می فرماید:
«فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّیَتَفَقَّهُواْ فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ». (16)
چرا از هر گروهی دسته ای به سفر نروند تا دانش دین خویش را بیاموزند و چون بازگشتند مردم خود را هشدار دهند، باشد که از زشتکاری حذر کنند.
این چنین است که از نخستین روزهای دعوت اسلام، گروهی با تفقّه در دین رسالت تبلیغ و پاسداری از اسلام و گسترش آن را به عهده گرفتند. از همان روزهایی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مصعب ابن عمیرها، معاذ ابن جبل ها و عبدالله ابن رواحه ها را برای ابلاغ رسالت و تعلیم اسلام به مناطق دور و نزدیک فرستاد، هسته اوّلیه «دُعاة» و مبلغین تشکیل شد. (17)
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز شخصاً به تشکیل اجتماعات مختلف اقدام کرد و با خواندن خطبه در اجتماعات جمعه و جماعات و تبلیغ انفرادی مردم و گاه با نوشتن نامه به تبلیغ و نشر معارف و احکام اسلام پرداخت. در سال هفتم هجری، با تامین نسبی امنیّت داخلی به گسترش دامنه تبلیغ پرداخت و داعیانی را برای هدایت زمامداران و ملت های آن روز گسیل داشت. (18)
این سیره پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در میان مسلمانان همچنان رایج بود. در این میان ائمه ی معصومین (علیه السلام) بیش از همه به این مهمّ اهمیت می دادند. مبلغان را تشویق می کردند. به مناظره با ملحدان و مخالفان می پرداختند. به شبهات پاسخ می گفتند (19) و افرادی را با آموزش های مختلف جهت نشر و پاسداری از اسلام تربیت می کردند. (20)
پس از دوره غیبت کبری و تکوّن حوزه های علمی شیعه، علما یکی از رسالت های مهمّ خویش را تبلیغ دین شمردند و با توجّه به شرایط حاکم بر مردم و جامعه، با اشکال گوناگون به تبلیغ دست یازیدند و با عشق و سوز به نشر و گسترش اسلام و هدایت دیگران پرداختند و از زمینه ها و مناسبت های مختلف تبلیغی هم چون: محرم و صفر، اعیاد و وفیات، رمضان، نماز جمعه و ... در رساندن پیام دین به مردم و استحکام عقاید آنان سود می بردند.
در گذشته، در راستای تبلیغ مردم، اکثریت عالمان پس از پایان تحصیل به زادگاه خویش باز می گشتند و در نتیجه همه شهرها و اکثر روستاها از وجود روحانیون معتبر بهره می گرفتند. بالاتر این که، بسیاری از شهرها و روستاهای بزرگ دارای حوزه علمیه بودند و شخصیت هایی نام آور در آن به تبلیغ و ترویج اسلام مشغول بوده اند. (21)
متأسفانه این سیره حسنه اندک اندک در حوزه نجف منسوخ شد و علما زندگی حوزوی و تمرکز در نجف را به جای زندگی در میان مردم برگزیدند وعظ و خطابه دون شأن علما و منافی با قداست و حرمت عالم و فقیه شمرده شد. واعظان متهم به بی سوادی شدند. این رویّه باعث ایجاد فاصله میان مردم و عالمان دینی شد. با این رویّه، میدان برای اغیار خالی گشت. مبلّغان بیگانه در مراکز آموزشی، شهرها و روستاها راه یافتند و با انحراف جوانان زمینه را برای سقوط حاکمیت مذهب فراهم کردند، و آن چه را که امروز در عراق شاهد آنیم از ثمرات آن است.
امام خمینی (رحمه الله) درباره صاحبان این اندیشه و این تصور غلط و ناپسند چنین می فرماید:
«ممکن است دست های ناپاکی با سم پاشی ها و تبلیغات سوء برنامه های اخلاقی و اصلاحی را بی اهمیّت وانمود کرده، منبر رفتن برای پند و موعظه را مغایر با مقام علمی جلوه دهند... امروز، در بعضی از حوزه ها شاید منبر رفتن و موعظه کردن را ننگ بدانند! غافل از این که حضرت امیر، (علیه السلام) منبری بودند و در منابر مردم را نصیحت فرموده ... و راهنمایی می کردند. سایر ائمه (علیه السلام) نیز چنین بودند.» (22)
ولی در ایران اسلامی تفکّر غالب در حوزه های علمیه، به ویژه در میان طلاب جوان و دلسوز، بر تداوم این سیره حسنه (تبلیغ سنتی) بوده است و آن را از راه های موفق تبلیغ دانسته اند. و در مناسبت های تبلیغی برای تبلیغ و منبر و دعوت مردم به سوی معارف و احکام دینی و معرّفی استعمارگران و ایادی خائن آنان به میان رفته اند. به اعتراف دوست و دشمن پیروزی انقلاب اسلامی و تداوم آن ثمره همین تبلیغات سنتی بوده است.
پایگاه مردمی مبلغان و تبلیغ مداوم آنان بود که به افکار رشد و شکوفایی داد و آنان را به قیام فرا خواند و به تعبیر امام امت (رحمه الله):
«این قدرت روحانیون بود که در همه جا مردم را بسیح کرد. هر جا رفتید آخوند آن شهر مردم را بسیج کرد و همه را با هم متحد کردند و همه در محراب و منبر مردم را جمع کردند و جوش دادند به هم، تا این سدّ شکست». (23)
حرکت جنوب لبنان و دیگر مناطق مسلمان نشین نشأت گرفته از همین مجالس و اجتماعات مذهبی است. بنابراین، محراب و مسجد و منبر، از سنگرهای پربرکتی است که از قدیم الایام پایگاه نشر اندیشه های دینی بوده است. اما امروزه، ضمن حفظ این سنگرها، استفاده از سنگرهای جدید ضروری است.

ضرورت ساماندهی تبلیغات

مقایسه وضع کنونی تبلیغات در حوزه های علمیه، با گذشته و حتی با قبل از انقلاب اسلامی به هیچ وجه صحیح نیست. در گذشته، دست حوزه از امکانات مادی وسیع و وسایل تبلیغی گسترده کوتاه بوده و همواره از سوی طاغوتها و مستکبران و دولتمردان جامعه تهدید می شد. و برای نشر و گسترش اسلام و ارشاد جامعه و ابلاغ رسالت اسلامی خویش با محدودیت ها و فشارهای زیادی روبرو بود.
حوزویان تا پیش از انقلاب در مراکز فرهنگی جامعه اجازه ورود نداشتند، و اگر وارد می شدند زمینه مساعدی برای فعالیت هایشان موجود نبود.
زمینه حضور و تبلیغی و فرهنگی حوزویان تا پیش از انقلاب در خارج از کشور بسیار محدود بود و ... اما امروز، به برکت انقلاب اسلامی بسیاری از وسایل و امکانات تبلیغی را در اختیار دارد. همه جا، در داخل و خارج از کشور راه دارد. صدایش از مرزها گذشته و به دورترین سرزمین های اسلامی و غیراسلامی رسیده است. میلیون ها مسلمان و غیرمسلمان چشم به راه کلام و پیام او به سر می برند.
بنابراین، مسؤولیت حوزه ها سنگین تر و حساس تر از گذشته و قلمرو زمینه فعالیت هایش نیز صدها بار گسترده تر شده است. با تحقق انقلاب اسلامی و فراهم آمدن زمینه های حاکمیت قوانین الله و روی آوردن نسل ها به شناخت اسلام راستین و پذیرش آن از سوی بسیاری از ملت های مستضعف جهان و ... نسل امروز از حوزه و روحانیت انتظاراتی دارد غیر از انتظاراتی که در گذشته داشته است. این انتظارات هم از جهت کیفی و هم از جهت کمّی تغییر کرده است.
استاد شهید مرتضی مطهری «رحمه الله» درباره ی این تغییر چنین می فرماید:
«اگر وضع امروز خود را با هشتاد سال پیش مقایسه کنیم، می بینیم که روحانیت آن روز با جامعه ای بسته و راکد مواجه بوده، با جامعه ای که هیچ گونه واردات فکری نداشته جز آن چه که از حوزه علمی دینی صادر می شده، فرضاً از آن حوزه ها جز رساله ای عملی یا کتاب هایی در حدّ «جلاء العیون»، و «حلیة المتقین» و «معراج السعاده» صادر نمی شده است، آن جامعه نیز مصرف فکری جز این ها نداشته است.
امروز این توازن به شدت به هم خورده، امروز به طور مستمر از طریق دبستان ها، دبیرستان ها، دانشگاه ها، مؤسسات پنهان و آشکار، نشر کتاب، وسایل ارتباط جمعی، از قبیل: رادیو و تلویزیون، سینماها، روزنامه ها، مجلات فرهنگی ماهانه و سالانه، کنفرانس ها، سخنرانیها و از طریق برخوردهای مردمی که از سرزمین های دیگر آمده اند و از طریق مسافرت ها به کشورهای خارج، هزاران نوع اندیشه به این جامعه صادر می شود که اگر اندیشه هایی که از حوزه های علمی و دینی و با شخصیت های مبرز مذهبی در خارج از حوزه ها صادر می شود با این که نسبت به گذشته در سطح بالاتری قرار گرفته است، با آن چه از جاهای دیگر صادر می شود رقم ناچیزی را تشکیل می دهد. و می توان گفت: نزدیک به صفر است!...این جاست که هر فرد متدین آگاه، ضرورت تجدید نظر در برنامه های حوزه های علمیه را شدیداً احساس می کند.» (24)
با توجه به آن چه گفته شد حوزه اگر بخواهد با همان سیستمی به تبلیغاتش ادامه دهد که سال ها پیش ادامه داشته، توان تحمل بار مسؤولیت عظیم خویش را در مقطع کنونی نخواهد داشت. بنابراین، حوزه باید شعاع هدایت و بیدارگری خویش را گسترده تر، منسجم و هماهنگی و حساب شده تر کند و با توجه به واقعیت های موجود جامعه و جهان و مقتضیات زمان به تبلیغ و پاسداری اسلام بپردازد. چنان که استاد اشاره کردند، حوزه امروز با جریان های عظیم تبلیغاتی که با مجهزترین وسایل و امکانات و مجرب ترین شگردها و آزموده ترین روش های تبلیغی به ستیز با اسلام و حرکت های برخواسته اند. مواجه است.
حوزه امروزه، علاوه بر ارشاد عوام و بیان مسائل شرعی برای توده مردم و استفاده از منبر و محراب و نشر اسلام در دورترین قوای کشور، مسؤولیتی بس خطیرتر و سنگین تر و حساس تر بر عهده دارد و آن مواجهه با جریان های هجومنده تبلیغی ضدّ اسلام و آگاهی بخشی به مسلمانان از خطرات و ترفندهای دشمنان جهانی اسلام است.
مهم تر از آن، این که حوزویان باید در صحنه جهانی اسلام را به گونه ای بیان کنند که همه فرهنگ ها و قوم ها بیانش را درک کنند. و در صحنه جهانی از حالت تدافعی به مرحله ابتکار و خلاقیت رسیده و دشمنان فکری و عقیدتی و سیاسی خود را به موضوع دفاع بکشاند.
امروز حوزه در برابر دانشگاه ها و میلیون ها اندیشه جوان و تازه نفس و در برابر همه مؤسسات فرهنگی، علمی و هنری کشور مسؤول است و باید آنها را به شکل صحیح و قابل قبول تغذیه نماید.
و به گفته استاد شهید مرتضی مطهری «رحمه الله»:
«حقّ این است که در برابر هر یک رساله عملیه که از طرف مراجع تقلید و روحانیت نوشته می شود، دهها رساله علمیه و فکریه و اصولیه و اجتماعیه و اقتصادیه و سیاسیه بر طبق احتیاج و درک و قبول مردم و شأن زمان راجع به اصول عقاید و افکار و مراسم اسلام نوشته شود... حوزه های علمیه و محیط های روحانی ما مسؤول پاسداری ایمان جامعه اسلامی و دفاع از اصول و فروع دین مقدس اسلام از دیدگاه مذهب شیعه، و تعلیم و تبلیغ آنها و عهده دار پاسخگویی به نیازهای مذهبی مردم مسلمانند. دشواری و سنگینی این مسؤولیت ها در همه زمان ها یکسان نیست، بستگی دارد به درجه تمدن و سطح فرهنگ جامعه و میزان آگاهی مردم به مسائل مختلف از یک طرف و درجه فعالیت نیروهای مخالف از طرف دیگر». (25)
تا اینجا گوشه ای از نیازهای روزافزون تبلیغاتی را ذکر کردیم و بخشی از وظایف حتمی و مسوولیت های سنگین حوزه را یادآور شدیم و عدم هماهنگی لازم و تناسب قابل قبول میان عرضه و تقاضا و به تعبیر دیگر، میان آنچه حوزه ارائه می کند با آنچه جامعه و جهان می طلبد متذکر شدیم. با توجّه به آنچه آوردیم حوزه در تبلیغات همانند بقیّه امور نیازمند یک تحولّ عظیم است و باید هر چه زودتر نظامی مقبول و نظمی معقول را در تمامی ابعاد از جمله تبلیغات، که از مهم ترین امور است، محقّق سازد.
برای رسیدن به وضعیت مطلوب تبلیغاتی چند کار مهمّ و اساسی باید صورت پذیرد.
1-تبیین دقیق و همه جانبه اسلام در تمامی زمینه ها، به گونه ای که با عقول بشر موجود همخوانی داشته باشد، جهت هماهنگی مبلغان در ارائه مسائل تبلیغی.
2- شناسایی نواقص و کاستی های شیوه سنّتی تبلیغ (خطابه و نگارش) و اصلاح آن.
3- برداشتن گام های جدید در جهت رشد و توسعه تبلیغات.
در این مقال، سومین بخش، محور سخن ماست. پرداختن به این بخش ما را از ذکر نواقص و کاستیهای «شیوه سنّتی تبلیغ» بی نیاز می کند، زیرا در ضمن طرح اقدامات لازم و گام های بایسته به مشکلات و نابسامانیهای تبلیغ موجود نیز پی خواهیم برد. بخش نخست هم برای تبلیغ جنبه مقدمیت دارد.

گام های بایسته

برای رسیدن به یک نظام تبلیغاتی مطلوب و رفع مشکلات و کاستی های تبلیغات موجود باید اقداماتی مهمّ و اساسی صورت پذیرد از جمله:

1-بهره گیری از ابزارها و شیوه های نوین:

جهانی بودن اسلام و وظیفه نشر و گسترش آن در جهان از یک سو و جریان های عظیم تبلیغاتی که با مجهزترین وسایل و امکانات و مجرب ترین شگردها و آزموده ترین روش ها و تکنیک های تبلیغاتی به ستیز با اسلام و حرکت های اسلامی برخاسته اند از سوی دیگر، ایجاب می کند که مبلغان دینی، ابزارها، شیوه ها و تکنیک های تبلیغاتی را بشناسند و از آن در راه معرفی و نشر اسلام و مقابله با این جریان های مهاجم استفاده کنند.
امروزه، رادیو، تلویزیون، سینما، تأتر، موسیقی، روزنامه، مجلّه، رمان، داستان، طنز، کاریکاتور، نقاشی شعر و ... از ابزارهایی هستند که در تبلیغات به کار گرفته می شوند. حضور فرهنگی، تبلیغی و سیاسی در سطح جهان، پاسخگویی فکری، فرهنگی، تفریحی و ... نسل معاصر تنها و تنها با استفاده معقول از این ابزارها امکان پذیر است. متأسفانه بسیاری از نثرها، شعرها و برنامه های مذهبی، حتی خطابه ها و خطبه های مذهبی که با استفاده از این امکانات عرضه می شود جذّاب نیست. و در برخی از موارد برای بسیاری از مردم غیرقابل استفاده و حتّی غیرقابل تحمّل است. این گونه برنامه ها نه تنها تبلیغ نیست که ضدّ تبلیغ هم است.
به فرموده امام خمینی «رحمه الله»:
«مجلّه نویسی آسان است، ولی مجلّه صحیح نوشتن مشکل است. چهارتا عکس، چهار تا مقاله، چهار تا شعر، چهار تا فکاهی، این آسان است؛ تخصّص نمی خواهد. باید مجلّه ای راه بیندازید که وقتی جوان ها باز می کنند شکل و صورت و عکس های مجلّه و تیترهای مجلّه طوری باشد، مقابل آن که پنجاه سال ما را به نابودی کشید...» (26)
از این روی، در بهره گیری از این امکانات به مدیریتی قوی و صاحب نظرانی چیره دست و خوش فکر، نیازشناس و زمان شناس نیاز داریم که بتوانند آن چنان که شایسته است بگویند و بنویسند و بِسرایند و بسازند و ...
از این ابزارها، هنر و ابزارهای هنری از اهمیت ویژه ای برخوردارند. از این روی ما در این جا اشاره ای هر چند گذرا به نقش هنر و مسائل هنری در تبلیغات داریم:

نقش هنر و مسائل هنری در تبلیغات

هنر در جهان امروز دارای قدرت و نفوذ شگفت انگیزی است. هم می سازد و هم تباه می کند. هم نگهبان و یادآور ارزش هاست و هم مایه ناهنجاریها، دردها و کمبودها. هم عامل هدایت و روشنایی و بیداری است و هم قوی ترین عامل فریب و انحراف و تخدیر و لذّت جویی قدرتمندان، خواب کردن مردم، فلج کردن جوانان و اشباع تصنعی نیازها و ... است. و این همه بستگی به آن دارد که چه کسی و چگونه از هنر استفاده می کند. هنر، اگر همراه مذهب عمل کند عامل بیداری و سازندگی است و اگر هنر و مذهب را از هم جدا کنیم، چنان که استکبار و ایادی خائن آنان کرده اند مایه نابودی، غفلت آفرینی، مسخ و تحمیق انسانهاست.
اسلام به همان اندازه که هنر انحرافی و هنرمندان غیرمتعهد را می کوبد و سرزنش می کند، حامی و ستایشگر هنر مسؤول و هنرمندان متعهد است. اسلام ارزش های هنری و ادبی و قدرت زیبایی را گرامی می دارد. خدای اسلام مظهر جمال و زیبایی مطلق است، زیبایی را دوست دارد. زیبایی های طبیعت همواره در زبان قرآن تکرار می شود و چنان ستایش می شود که خدا گاهی به آنها سوگند می خورد. قرآن، به عنوان متن وحی و سخن خداوند مظهر زیبایی بیان و اعجاز کلام است. و از نظر فصاحت و بلاغت، آهنگ، تناسب در عرضه و القا سرآمد کتاب های تاریخ انسان است.از نظر موسیقی نیز قرآن یک متن آهنگین و نیز سرود مانندی است که گویی برای ترنّم یا آواز تدوین شده است. حتّی به صراحت دستور می دهد که آن را به ترتیل بخوانید.
تحقیقات برخی موسیقیدانان غربی نشان داده است که قرآن یک سمفونی دقیق و علمی است که آگاهانه تنظیم شده و ترکیبی از آهنگ های هنرمندانه و اعجازگری را پدید آورده است. (27)
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان نیز حامی و ستایشگر هنر و هنرمندان متعهد بوده اند. پیام های پیامبرمان و امامانمان از دید هنری چنانند که سخن سنجان به حقّ آن ها را «نهج الفصاحه» و «نهج البلاغه» نام نهاده اند. غالب متون دعایی شیعی به سرود می مانند و در آن موسیقی، نثر شعری، هنر و ادب را در خدمت بیان حقایق بزرگ و القای احساسات متعالی درآورده اند. امامان نیز به شعر و شاعران متعهد ارج می نهاده اند. کتاب مناقب ابن شهر آشوب سرشار از یاد شاعرانی است که همواره پیرامون پیامبر و ائمه معصومین (علیهم السلام) سروده اند.
بنابراین، برخلاف آن چه برخی پنداشته اند، فرهنگ اسلامی حامی و ستایشگر هنر و هنرمندان متعهد است و در طول تاریخ مبلّغان اسلام به تناسب زمان از هنر رایج زمان در القای و تبلیغ اسلام استفاده کرده اند.
و چنین بوده که هم اکنون در فرهنگ اسلامی گنجینه ی بسیار غنی و گرانبهایی از هنر و ادب و زیبایی نهفته است که امروزه باید به وسیله کسانی که وارث آن به شمار می آیند کشف و استخراج شود و در دسترس نسل امروز قرار گیرد.
امروزه، هنر به معنای عامش با قدرتی بی نظیر در حال رشد و توسعه و تنوع است. و عمیق ترین نقش ها را در تحوّل فکری، فرهنگی، تبلیغی، تغییر فرهنگ ها، ذائقه ها، اساس ها و دگرگونی ارزش های اخلاقی و گرایش های معنوی، اجتماعی و مذهبی بازی می کند.
قدرت ها، نظام های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نیز مکتب ها همه و همه هنر و مسائل هنری را به استخدام خود درآورده اند. در این میان استکبار جهانی، از انواع گوناگون آن در تکامل یافته ترین اشکال آن در راه مسخ انسان ها و هجوم به ارزش های معنوی و حرکت های انقلابی و اسلامی استفاده می کند. در مقابل، ما موظّفیم از هنر و مسائل هنری در راه نشر ارزش های اسلامی، تقویت حرکت های انقلابی و اسلامی، مبارزه با شرک و کفر و نفاق و فساد اخلاقی سود جوییم و پیام اسلام و انقلاب اسلامی را به تمامی جهان برسانیم.
بدیهی ترین حقیقتی که باید بدان باور داشته باشیم این است که:
«پیام انقلاب با هنر یک آرایش و جاذبه مخصوص پیدا می کند که بدون این بیان، بدون آن آرایش هنر، آن پیام آن اندازه قابل جذب در دلها نیست. یک شعر خوب، یک قطعه زیبا و خوب، یک نمایشنامه خوب، یک فیلم و یک آهنگ منطبق با موازین شرع و خوب می تواند اثری داشته باشد که گاهی ده سخنرانی یا چند کتاب در ذهن خواننده، آن اثر را نمی تواند داشته باشد. (28)
زبان هنر، زبانی است گویا، فراگیر، جاذب و موثر، به ویژه هنر تجسمی که فراگیرتر، جاذب تر و موثرتر است. شنیدن پیام ها و یا مطالعه خطوط نگارش، نوعی زبان و بیان است که هدف را به شنونده منتقل می کند. امّا ذهن و خیال انسان صورت هایی که از خارج کسب می کند بهتر می تواند در خود حفظ کند. امروزه مردم، حتّی در تفهیم مقاصد خود به یکدیگر از شیوه های نمایشی استفاده می کنند و با حرکات سر، دست، چشم و قیافه مقاصد خود را به یکدیگر تفهیم می کنند.
هربرت اسپنسر می گوید:
«سخن گفتن تأثیرش از اشاره کمتر است. با ایما و اشاره به آسانی نمی توان افکار خود را منتقل کرد. واقعاً برای جمله از اطاق بیرون برو، می توان درب اطاق را نشان داد و تأثیرش را ملاحظه کرد. انگشتی که بر لبها گذاشته می شود صد بار مؤثرتر از دعوت به سکوت با کلام است. هیچ کلامی نمی تواند، حالت تعجب را به اندازه گشاد شدن چشم و بالا رفتن ابروان نشان دهد.» (29)
از این روی، در تبلیغات باید برای نمایش و پیام های بصری ارزش بیشتری قایل شویم. فیلم به عنوان یک تجربه تکامل یافته زبان تصویری، این امکان را دارد که در یک زمان تمام انسان ها را از پیام خود برخوردار کند. و لذا گفته اند:
«ارزش یک تصویر از ده هزار واژه بیشتر است» (30)
زبان طنز، کاریکاتور، رمان، داستان، شعر، موسیقی و ... در صورتی که درست از آن استفاده شود، زبانی گیرا و گویا برای نشر فضایل و ارزش ها و نقد رذایل و اندیشه های غیراسلامی است.
متأسفانه پس ازچندین سال که از انقلاب اسلامی می گذرد، هنوز «هنر به طور جدّی در عرصه تبلیغات ما به کار گرفته نشده است، و این در حالی است که دشمنان اسلام و انقلاب با بهره گیری از رمان، داستان، فیلم، تأتر و ... و دیگر ابزار مشروع و نامشروع، بی پایه ترین سخنان خویش را به ذهن امت اسلامی تزریق می کنند. و از آن در جهت هجوم به مبانی فرهنگی، ارزش و انقلاب اسلامی ما استفاده می کنند.
غفلت از هنر و مسائل هنری در تبلیغات ضربات جبران ناپذیری را به دنبال دارد. لذا مراکز تبلیغی کشور باید با هماهنگی لازم، برای تربیت نویسندگانی توانمند و هنرمندانی متعهد سرمایه گذاری اساسی کنند و بپذیرند که آینده تبلیغات در دست هنرمندان قدرتمند است.
و این حقیقتی است که:
«هر ایده، اندیشه و انقلابی که در قالب هنر نگنجد ماندنی نخواهد بود.» (31)

2- بهره گیری از تکنیک های تبلیغاتی:

امروزه، جهان از اصول و تکنیک های بسیاری در تبلیغات خود استفاده می کند. بهره گیری درست از تکنیک، از عوامل موفقیت در تبلیغات است. مراعات تکنیک های تبلیغاتی و توجّه به آن در ارائه پیام های تبلیغاتی نقش مهمّی را در اقناع مردم ایفا می کند.
از این روی، در ذیل به برخی از آن ها اشاره می کنیم:

الف - جلب توجّه مخاطبین به پیام و علاقمند نمودن آنان به پیام:

بی تردید اگر پیام جدید نتواند توجه پیام گیرندگانش را جلب کند، در همان مرحله نخست متوقف می ماند. چه بسیار از پیام ها که به آگاهی جامعه رسیده اند ولی به دلیل این که نتوانسته اند علاقه و توجه مردم را جلب کنند بایگانی شده اند. به عنوان مثال: استفاده از موسیقی جذّاب، طنز و برنامه های تفریحی به همراه پیام های تبلیغی از شیوه های رایج رسانه ها تبلیغی برای جذب مخاطبین خویش است.

ب - قابلیت تصدیق پیام و زمینه سازی برای پذیرش آن.

پیام رسان در دو مورد نیازمند چنین امری است. الف - در صورتی که خلاف واقعی را بخواهد واقع نشان دهد. ب - واقعیتی که باور آن دشوار و مشکل است. از آن جا که استکبار جهانی نوعاً تبلیغاتش برخلاف واقع است، به این اصل توجّه بسیاری دارد.
به عنوان مثال: در جنگ تحمیلی که برای تضعیف روحیه ملت مسلمان ایران باید دروغ پردازی می کردند، به جای این که بدون مقدمه بگویند: ایران در فلان حمله متحمل تلفات سنگین شد، و 20 یا 30 هزار تن از نیروهایش را از دست داد.
به عنوان زمینه پذیرش اخباری را به شرح ذیل پخش می کردند:
جمهوری اسلامی ایران بیمارستان های خود را برای مجروحین احتمالی حمله آینده آماده کرده، و از پذیرش بیماران عادی خودداری می کند... جمهوری اسلامی ایران عده زیادی از پزشکان را روانه جبهه ها کرده است... نیروهایی که جمهوری اسلامی از آنان در عملیات استفاده می کند اکثراً نوجوان و تعلیم ندیده اند.
هر یک از این اخبار به صورت جداگانه شاید اهمیت چندان نداشته باشد، ولی وقتی این خبرها در کنار هم گذاشته شود و زمان پخش آن ها را در نظر بگیریم به این نتیجه می رسیم که همه اینها اخباری هستند که برای اثبات ادّعای فوق (تلفات سنگین) و پذیرش آن از سوی پیام پذیران تنظیم شده اند.

ج - کنایه و اشاره:

از آن جا که کنایه و اشاره نوعاً در رساندن پیام موثرتر است، چنان که گفته اند: «الکنایه ابلغ من التصریح، استکبار جهانی در تبلیغات خود از این شیوه در اتهام به افراد و جریان های انقلابی و آزادیخواه استفاده بسیاری می کند. به عنوان مثال: گفته می شود: «می گویند در زندان های فلان کشور شکنجه وجود دارد. و با حقوق بشر مراعات نمی شود و ... . این تبلیغات تأثیر زیادی بر مخاطبین نمی گذارد، و تا جایی که ممکن است تکرار این تبلیغات، آن کشور را از نظر گیرندگان پیام تبلیغاتی به کلّی از اعتبار ساقط کند.

د - تجاهل عمدی:

اگر مقابله کننده عناصر قویی که به او امکان رویارویی با بعضی از عناصر تبلیغات مخالف را می دهد نداشته باشد، در مورد آن چه طرف او به عنوان پیام های تبلیغاتی در بعضی از امور انتشار می دهد، به تجاهل متوسل می شود. به عنوان مثال: اکثر رادیوهای غربی، رادیو اسرائیل در رابطه با تظاهرات روز قدس در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان این گونه عمل می کنند.

هـ . وضوح:

در بسیاری از مواقع مبلّغ در پیام تبلیغاتی خویش عباراتی را به عنوان این که به اندازه کافی روشن هستند به کار می گیرد، با وجود این که محلّ بحث است و صحت آن مسلّم نیست.

و - توجّه به انگیزه هایی که مخاطب پیام تبلیغاتی را به حرکت وا می دارد یکی دیگر از تکنیک های تبلیغاتی است.

تکرار پیام تبلیغاتی با توجّه به شرایط خاصّ آن، مبالغه در مواقع و وقایع معیّن، جعل خیر و دروغ پردازی به نحوی که کشف نشود، ارائه نظر به عنوان حقیقت، اعتماد به منابع موثق، ارتباط دروغین، استخدام عاطفه و غریزه اتحاد در تبلیغات جمعیت هایی که روابط مشترکی مثل: دین، نژاد، جنس زن و مرد، محیط اجتماعی، کار و تابعیت آنها را به هم مربوط می سازد و ... از دیگر تکنیک های تبلیغاتی به شمار می آیند. (32)
بخشی از این تکنیکها از جمله: دروغ، ارائه نظر به عنوان حقیقت، ارتباط دروغین و ... که امروزه از سوی مستکبران و ایادی آنان به کار گرفته می شود، از دیدگاه اسلام مشروع نیست، ولی در هر حال شناخت آن ها و نحوه به کارگیری آن امری لازم و ضروری است.

3- آگاهی از نیازها:

پیامبران الهی، افزون بر دعوت مردم به اصول مشترک، به شرایط خاص زمان و اجتماع خویش توجه داشته و در تبلیغ بر نیاز زمان تکیه می کردند. سرّ تفاوت محتوای دعوت پیامبران پس از اشتراک در اصول همین است، به عنوان مثال: «ابراهیم» با خرافه پرستی، بت پرستی، خضوع در برابر کواکب که چهره خدایی گرفته اند، مبارزه می کند. (33) اما لوط در دعوت خویش به بُعد اخلاقی آن توجه بیشتری دارد، چرا که انحراف جنسی و اخلاقی دامن گیر قوم او بوده است. (34)
در دعوت شعیب بعد اقتصادی بیشتر مورد توجه است، چون غارت گری و تجاوز به اموال دیگران در قوم او رایج بود. (35)
و در دعوت صالح مبارزه با دنیاگرایی و مظاهر آن از قبیل: تجمل پرستی اشرافی گری، جاه طلبی و ... نمایان است. (36)
و در دعوت موسی اصلاحات سیاسی و اجتماعی و مبارزه بلا استکبار فرعونی، ثروت و نیرنگ و سحر و در دعوت عیسی زهد و پارسایی و ... غلبه دارد. (37)
کوتاه سخن این که: پیامبران الهی به نیاز زمان در تبلیغات خویش توجه داشتند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین (علیهم السلام) علاوه بر رعایت نیاز زمان در دعوت و هدایت مردم، دیگران را نیز به شناخت زمان و اهل زمان توصیه و سفارش کرده اند از جمله پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:
«علی العاقل ان یکون بصیراً بزمانه مقباً علی شأنه حافظاً للسانه». (38)
انسان عاقل باید به زمان خویش بصیر و آگاه باشد، و به شأنی که شایسته است روی آورد و زبان خویش را از سخنان نابه جا نگه دارد.
در برخی از روایات به جای شناخت زمان، به شناخت اهل زمان توصیه و سفارش شده است. (39)
امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
«العالم بزمان لا تهجم علیه اللوابس.» (40)
آن که زمان خود را بشناسد مورد هجوم اشتباهات واقع نمی شود.
مفهوم مخالف حدیث شریف این است که: هر کس زمان و نیاززمان خویش را نشناسد به لغزش های فراوانی دچار خواهد شد و به هیچ وجه نمی تواند پاسخگوی نیاز زمان باشد و به موقع با نیروهای مهاجم به اسلام به مقابله برخیزد.
سلف صالح ما با تأسی به پیامبران الهی و روایات فوق به این امر اهمیت بسیار می دادند.
شیخ طوسی «رحمه الله» در این باره می فرماید:
«کان شیوخنا (رحمهم الله) المتقدمون منهم و المتاخرون... بلغوا النهایه القصوی من استقصاء ما اقتفت ازمنتهم من الادّله و الکلام علی المخالفین فانه قد تجدد من شبهات القوم ما یحتاج معها الی ترتیبات آخر.» (41)
«علمای بزرگ ما، چه آنان که در قدیم بوده اند و چه آنان که سپس آمده اند، همه درباره دلیل های زمان پسند و آن چه طبیعت زمان اقتضا می کرده است، تا نهایت درجه ممکن کوشیده اند و پیش تاخته اند، و در برابر دیگران و مخالفان موضع آگاهانه ای داشته اند، چون همواره شبهه ها و مسائل تازه ای القا می شده است، از این رو آنان نیز آگاهی ها و دلیل های تازه ای عرضه می کرده اند.»
کلام فوق، ملاک تبلیغات را به خوبی ارائه داده است. و آن شناخت زمان و عرضه مسائل تبلیغی با توجّه به نیازهای زمان است. با توجه به آنچه که آوردیم: شناخت زمان، اهل زمان و نیازهای آن برای موفقیت تبلیغات و هماهنگی و تناسب آن با نیازها امری است لازم و ضروری.

4- گسترش تبلیغات:

اگر به جهانی بودن اسلام بیندیشیم و بخواهیم اسلام و انقلاب اسلامی را در گستره وسیعی مطرح کنیم، حضور تبلیغی ما در سراسر جهان: کشورهای اسلامی و غیر اسلامی امری لازم و ضروری است، البته پیش از آن لازم است از آن کشورها تا حدودی از نظر فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و تاریخی آگاهی داشته باشیم. این شناخت نسبت به کشورهای اسلامی باید دقیق تر باشد.
باید بدانیم وضع داخلی و مردم آنها چگونه است؟ سیاست خارجی آنها چیست؟ رابطه استعمارگران با آنان چگونه است؟ حکومت های آنان تا چه اندازه مستقلند؟ آیا مکاتب الحادی، مسیحیت و یهودیت در آن کشورها حضوری دارند یا ندارند؟ نیازهای تبلیغی و فرهنگی آنان چیست؟ و چندین مسأله دیگر که شناخت آن برای حضور تبلیغی موفق دارای اهمیت است.
متأسفانه، تاکنون شناخت و حضور ما در خارج از کشور بسیار ضعیف بوده است و در مواردی که اقدامی صورت گرفته کمتر کسانی فرستاده شده اند که کارآمد و ساخته شده برای چنین امری باشند. حوزه های علمیه با وضعیت کنونی توان تغذیه فکری جهان تشیع را ندارد، جهان اسلام و غیر اسلام با این گستره وسیع که جای خود دارد.
بنابراین، یکی از وظایف حوزه های علمیه، شناخت جهان معاصر و فرهنگ بشری معاصر و تربیت مبلغانی شایسته، برای حضور در این جهان و این فرهنگ است.

5- حضور علمی - فرهنگی در سطح جهان:

یکی از راههای تبلیغ و گسترش یک فکر، حضور فعّال در عرصه های علمی و فرهنگی جهانی است. به هر میزانی که حضور اندیشه ای جدّی تر و اساسی تر باشد، رشد و حیات آن نیز بیشتر خواهد بود. بنابراین، باید هر جا و به هر مقدار که فضای عرضه و ارائه فرهنگ اسلام امکان پذیر باشد، حضور یابیم و از راه حضور جدّی و پیگیر در صحنه های مختلف: علمی، فرهنگی به القا و گسترش ارزشهای اسلامی در جهان بپردازیم. امروز شرکت در کنفرانس ها، سمینارها، نمایشگاههای بین المللی کتاب، دانشگاه ها و سایر مراکز فرهنگی باید از نظرگاه کار تبلیغی مورد توجه قرار گیرد.
همانگونه که این حضور ضروری می نماید غیبت از آن آثاری تضعیف کننده و ویرانگر برای مکتب خواهد داشت. بی تفاوتی و غفلت مکتب، در هر جا که حضور و بیان موضع ضرورت دارد موجب تضعیف آن خواهد شد. استعمارگران بقا و گسترشِ سلطه خود را در پرتو فعالیت های علمی و فرهنگی از قبیل:
انتشار کتاب ها و نشریات گوناگون به زبان های مختلف، اعزام دانشمندان و خبرنگاران و برپایی کنفرانس های مختلف تعقیب می کنند.
بنابراین، حوزه های علمیه، باید خود را از جهت عرضه تحقیقات، نشریات و دیگر فعالیت های فرهنگی، خود را در سطحی آماده سازند که بتوانند در مجامع بین المللی مطرح شوند. انقلاب اسلامی، و در پی آن، موج اسلام گرایی و گرایش به اسلام و آثار اسلامی، ضرورت این حضور را ملموس تر می کند.
روزنامه الاهرام، از نمایشگاه بین المللی کتاب در قاهره، چنین گزارش می دهد:
«کتاب های اسلامی، جدید و یا قدیم، بیشترین فروش را در نمایشگاه داشته اند.»
از جمله پرطرفدارترین آثار اسلامی اخیر، بازگشت به خویشتن اثر دکتر علی شریعتی می باشد که با عنوان: «العود الی الذات» به عربی ترجمه شده است.
کتاب های اسلامی در مورد زن و حقوق زن و مسائل شرعی، از جمله کتاب هایی بوده اند که طرفداران زیادی داشته اند. (42)
گزارش فوق نمونه ای از واقعیت و جریانی است که امروز در جای جای سرزمین های اسلامی و غیر آن چهره نشان داده است.

6- جامع نگری:

اسلام، شریعتی است جامع و کامل که در آن به تمام ابعاد وجودی انسانی توجه شده است. قوانین و دستوراتش منسجم و مرتبط به یکدیگر است. اسلام، مسائل مادّی و معنوی را در کنار یکدیگر در تکامل انسان سهمی دانسته است. بنابراین به هنگام تبلیغ و ارائه چهره اسلام باید به تمامی ابعاد آن توجه شود و از یک سو نگری اجتناب گردد. چنان که پرداختن به مسائل فردی و نادیده گرفتن جنبه های اجتماعی، به دشمنان دستاویزی برای حمله به اسلام داده است تا اسلام را همانند مسیحیت منحصر به امور عبادی فردی معرفی نمایند. تکیه بیش از حدّ بر مسائل سیاسی و اجتماعی و بی توجهی به مسائل اخلاقی و اعتقادی نیز باعث دلزدگی مردم از تبلیغات می گردد.
متأسفانه پس از انقلاب اسلامی گروهی از نویسندگان و سخنرانان که عرق انقلابی داشتند، بیشتر روی مسائل سیاسی تأکید داشتند، و مسائل عقیدتی، اخلاقی و تفسیری را کمتر مطرح می کردند و گروهی که با انقلاب اسلامی همراهی چندانی نداشتند به گونه ای مسائل را مطرح می کردند که گویی انقلابی رخ نداده است. مباحث مطروحه از جانب اینان، بیشتر مسائل سنّتی بی ارتباط به زمان و بیگانه با سیاست های جاری و گرفتاری مسلمانان بود. به عقیده ما هر دو شیوه نادرست است. مبلّغ دینی باید به طور جامع مسائل تبلیغی را مطرح کند.
لذا، امام خمینی (رحمه الله) علمای اسلام را موظف می نماید که در تبلیغ به تمام ابعاد آن توجه کنند:
«بر علمای اعلام است که تمام شوؤن اسلام را تدوین و بیان کنند وبه تمام دنیا عرضه نمایند...» (43)
و از کسانی که با پرداختن به یک بُعد و نادیده گرفتن ابعاد دیگر اسلام را دینی غیر جامع و ناهماهنگ می نمایاندند، با تأسف شدید گله می کرد که:
«مع الاسف، اسلام همیشه مبتلا بوده به این یک طرف دیدنها... همیشه یک ورق را گرفته اند و آن ورق دیگر را حذفش کرده اند، یا مخالفت کرده اند. مدتی گرفتار عرفا بودیم ... آنها خدمت شان خوب بود؛ امّا گرفتاری برای این بود که: همه چیز را بر می گردانند به آن طرف [معنویت].
... یک وقت هم گرفتار شدیم به یک دسته دیگری که همه معنویات را بر می گردانند به این طرف، اصلاً به معنویات کاری ندارند.» (44)
آن گاه در ادامه سخن، با اندیشه همه سو نگرش چنین می فرماید:
«... اسلام همه چیز است. اسلام آمده انسان درست کند و انسان همه چیز است، همه عالم است انسان. آن که مربی انسان است، باید همه ی عالم را آشنا بر آن باشد... تا بتواند این انسان را به مدارجی که دارد برساند، اسلام را به همه جهاتش بشناسد...» (45)

7- کیفیّت و کمیّت:

در اسلام کیفیت و چگونگی عمل ارزشمند است نه کمیت و مقدار آن. لذا امام صادق (علیه السلام) در ذیل آیه شریفه:
«الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَكُمْ أَیُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» (46)
خدایی که زندگی و مرگ را آفرید تا شما را بیازماید که کدامتان از حیث عمل نیکوترید.
می فرماید:
لیس یعنی اکثر عملاً و لکن اصوبکم عملاً... (47)
مقصود از «احسن عملاً» کثرت عمل نیست، بلکه درستی و استواری آن است.
در کار تبلیغ نیز باید کیفیت مدّ نظر باشد نه کمیت. کثرت مبلغان، تعدد جلسات و سخنرانی ها، تعداد و تیراژ زیاد کتاب و نشریات، بسیاری از تلاش های هنری و ... در صورتی که از کیفیت عالی و جاذبه خوبی برخوردار نباشد ارزش چندانی ندارد و ایفا کننده رسالت حوزویان در زمینه تبلیغات نخواهد بود.
تبلیغ در هر زمینه ای باید مستدل، حساب شده و منظم باشد نه شعاری و عاطفی. نسل امروز آگاه است. بسیاری از مردم اهل مطالعه اند. چه بسا افرادی در جلسات حضور می یابند و یا کتاب ها و دیوان شعر و ... را می خوانند و نسبت به مسائل مطروحه مطالعاتی دارند، از این روی، مبلغان باید از کیفیت خوبی برخوردار باشد تا همگان از آنان استفاده کنند.
این اصل همانگونه که بر محتوا باید حاکم باشد، مراعات آن در شکل و فرم انتشارات مذهبی نیز لازم است. باید نویسندگان ما با آگاهی کامل از مسأله ای که به طرح آن پرداخته اند و با آگاهی از موازین فارسی نویسی و درست نویسی و چاپ خانه های ما با حروف و صفحه بندی و صحافی مناسب رغبت مطالعه را در خوانندگان برانگیزانند.
متأسفانه، امروزه، بسیاری از ناشران و سرمایه گذاران، کمترین توجهی به این امر ندارند. ایشان بیشترین قصدشان از این کار، کسب و تجارت و سود بیشتر است.

8- اهم و مهمّ در تبلیغات:

رعایت اهم و مهمّ و تقدم امور مهمتر از اصول عقلایی است. و باید در انجام او هدایت و ارشاد مردم که از مهم ترین وظایف حوزه های علمیه است این اصل عقلایی را مراعات کرد. برای تحقق این منظور باید مسائل تبلیغی را درجه بندی کرد. برخی از مسائل در همه وقت و برای همگان در اولویت قرار دارند، مانند: تبیین معارف و برخی مسائل اعتقادی و اولویت برخی دیگر از مسائل موسمی و فصلی و یا منطقه ای است. در هر حال، در کار تبلیغ باید اهم و مهمّ را شناخت و مسائل اهمّ را در نخستین فرصت مورد تبلیغ قرار داد.
امام علی می فرماید:
«یستدلّ علی ادبار الدوّل باربع تضییع الاصول و التمسک بالفروع و ...» (48)
بهترین گواه عقبگرد و سقوط دولت ها چهار چیز است: 1- تباه کردن اصول 2- دست زدن به کارهای فرعی و ...
و در جای دیگر می فرماید:
«من اشتغل بغیر المهمّ ضیع الاهم.» (49)
هر کس به کارهای غیر مهم دست زند، کارهای با اهمیت را تباه می سازد.
پس، در کار تبلیغ باید اهم و مهمّ رعایت شود و این گونه نباشد که به جای پرداختن به اصول به فروع بپردازیم و به جای هدف قرار دادن علت ها به سراغ معلول ها برویم و به جای ریشه یابی مسائل به شاخ و برگها بپردازیم که در این صورت وقت را تلف کرده و نیروها را هدر داده ایم و تبلیغات ما نیز اثر مطلوب را نخواهد داشت.

پی‌نوشت‌ها:

1.از سخنان جیمی کارتر رییس جمهور پیشین آمریکا، به نقل از: «مبانی تبلیغ محمّدحسن زروق، ص 175.
2.«سوره اعراف»، آیه ی 62.
3.«سوره اعراف»، آیه ی 68.
4.«سوره اعراف»، آیه ی 79.
5.«سوره اعراف»، آیه ی 93.
6.«سوره اعراف»، آیه ی 39.
7.«سوره فصلت»، آیه ی 33.
8.«سوره آل عمران»، آیه ی 110.
9.«سوره آل عمران»، آیه ی 104.
10.«سوره مائده»، آیه ی 32. هر چند ظاهر آیه حیات و مرگ مادّی است، ولی در روایات متعدی تفسیر به حیات و مرگ معنوی؛ یعنی گمراه ساختن و یا نجات فردی از گمراهی تفسیر شده است. نگاه شود به «تفسیر نور الثقلین، ج 620/1.
11.«بحار الانوار»، ج 167/19.
12.... اولئک خلفاء الله فی ارضه و الدّعاة الی دینه آه شوقاً الی رؤیتهم.، نهج البلاغه، حکمت 147، صبحی صالح فیض الاسلام، حکمت 139/.
13.«نهج البلاغه»، حمت 374، صبحی صالح، فیض الاسلام، حکمت 336.
14.«لولا زراره و نظراته اندرست احادیث ابی علیه السلام، نگاه شود به «بهجة الامال فی شرح زیدة المقال» ج 168/4.
15.«سوره آل عمران»، آیه 104.
16.«سوره توبه»، آیه 122.
17.«سیره ابن هشان»، ج 178/3؛ اسامی برخی از مبلّغین را که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای تعلیم قرآن و شرایع دین فرستاده بود و آن ها در این راه به شهادت رسیدند آورده است.
18.«سیره ابن هشام»، ج 178/4.
19.هر یک از ائمه معصومین (علیهم السلام) و زمینه های مختلف، به ویژه اعتقادات دارای مناظرات و احتیاجات متعددی بودند، که در کتاب «احتجاج طبرسی و «بحارالانوار، ج 9 و 10 موجود است.
20.«احتجاج»، ج 125/2 و 123؛ «بحارالانوار، ج 295/10.
21.مرحوم آیت الله بروجردی (رحمه الله) پیش از اقامت در قم، در مناسبت های تبلیغی محرّم و ماه رمضان منبر می رفتند و به تبلغ مردم می پرداختند.
22.«جهاد اکبر»، ص 44.
23.«در جستجوی راه از کلام امام، ج 139/8.
24.«پیرامون جمهوری اسلامی»، ص 32.
25.«همان»، ص 31.
26.«صحیفه نو»، ج 37/15.
27.«چه باید کرد»، شریعتی، ص 117.
28.«مقام معظم رهبری»، «روزنامه کیهان»، 17 تیرماه 1370.
29.«آیین سخنرانی»، دیل کارنگی، ترجمه: محمدرضا عسکری، ص 153.
30.ضرب المثل چینی به نقل از: «آیین سخنرانی»، ص 245.
31.«مقام معظم رهبری، «روزنامه کیهان»، 17 تیرماه 1370.
32.در این باره به کتاب «امپریالیسم تبلیغی یا تبلیغات بین المللی، دکتر محمّدعلی العوینی، ترجمه: محمّد سپهری، ص 81 - 76 مراجعه شود.
33.«سوره انعام»، ص 81 - 74.
34.«سوره شعراء» آیه 166 و 165.
35.«سوره هود»، ص 85.
36.«سوره شعراء»، ص 130 - 128.
37.«سوره قصص»، آیه 4.
38.«سفینة البحار»، ج 510/2.
39.«امالی شیخ طوسی»، ج 146/1.
40.«تحف العقول»، ص 261.
41.«مجلّه حوزه»، 33/1.
42.«روزنامه کیهان»، 68/4/8.
43.«در جستجوی راه از کلام امام»، دفتر هشتم، ص 269.
44.«صحیفه نور»، ج 172/8 - 171.
45.همان.
46.«سوره ملک»، آیه 2.
47.«الحیاة»، ج 272/1.
48.«الحیاة»، ج 308/1.
49.«الحیاة»، ج 308/1.

منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان؛ (1371)، کاستی ها و بایسته‌ها، قم: روابط عمومی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما