شيطان در تعابير قرآنى

از موضوعاتى که در قرآن به صورت گسترده مطرح شده است موضوع شيطان است و در اين کتاب مقدس مطالب بى‌‌نهايت مهمى پيرامون «شيطان» آمده است که هر عاقلى را سخت تکان مى‌دهد و به تامل جدى وا مى‌دارد.
جمعه، 3 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شيطان در تعابير قرآنى
 شيطان در تعابير قرآنى
شيطان در تعابير قرآنى
نويسنده:منيژه محمود پور
منبع:روزنامه رسالت
از موضوعاتى که در قرآن به صورت گسترده مطرح شده است موضوع شيطان است و در اين کتاب مقدس مطالب بى‌‌نهايت مهمى پيرامون «شيطان» آمده است که هر عاقلى را سخت تکان مى‌دهد و به تامل جدى وا مى‌دارد. شيطان نسبت به پروردگارش بسيار ناسپاس بود «و کان الشيطان لربه کفورا» (1)
شيطان نسبت به پروردگارش نافرمان بود «ان الشيطان کان للرحمن عصيا» (2) شيطان دشمن آشکار انسان است «ان الشيطان للانسان عدو مبين» (3)
شيطان بسيار شکست دهنده و خوار کننده است «و کان الشيطان للانسان خذو لا» (4)
«فاز لهما الشيطان فاخرجهما مما کان فيه» (5)
شيطان تصميم دارد بنى آدم را به سرنوشت پدر و مادرشان مبتلا کند پس بايد شديدا از فتنه او برحذر باشيد «يا بنى آدم لا يفتننکم الشيطان کما اخرج ابويکم من الجنه» (6)
آنچه ذکر شد نمونه بود از آنچه در قرآن مجيد راجع به شيطان آمده است و همين مقدار هم به وضوح ضرورت تحقيق از موضوع شيطان نشان مى‌دهد زيرا طبق آيات قرآن شيطان دشمن آشکار انسان است و شناخت دشمن به حکم عقل و شرع از ضروريات است.
شيطان به حقيقت مانع و سد تکامل انسان، به سوى تقرب خدا است. شيطان از خداوند، مهلت خواسته که تا روز قيامت در انسان‌ها القاى وسوسه کند. شيطان قسم ياد کرده که همه انسان‌ها را به جز مخلصين به گمراهى بکشاند. همه انسان‌ها حتى اوليا و متقيان از شر او، ايمن و مصون نيستند و در قرآن کريم شيطان به عنوان مظهر فساد و منشا بدى‌ها معرفى شده که انسان را از روشنايى ايمان به تاريکى کفر و شرک دعوت مى‌کند و در احاديث، مبارزه با اين دشمن درونى که همان نفس اماره مى‌باشد به عنوان جهاد اکبر، معرفى شده است.
انسان داراى ابعاد وجودى مختلفى است و يکى از ابعاد وجودى او، بعد منفى همان بعد شيطان صفتى او است و انسان اگر بخواهد، به هدف متعالى خويش که همان تقرب به خدا است واصل شود بايد ابعاد وجودى مثبت و منفى خويش را بشناسد. پس مى‌توان بيان کرد که در واقع شيطان‌شناسي، يکى از ابعاد وجودى انسان است و در اهميت انسان‌شناسى همين بس که در احاديث، مقدمه و زمينه معرفى شده است.
در مورد مسئله شيطان در قرآن در کتاب‌هاى زيادى به صورت پراکنده از موضوعات مختلف در اين زمينه بحث شده است از جمله کتب تفسيري، کتب روايي، صحيفه سجاديه، کتب اخلاقي، عرفاني، نهج البلاغه و در زمينه پرداختن به مبحث شيطان در قرآن توسط آقاى احمد زمرديان کتاب شيطان کيست و آيات شيطان چيست توسط آقاى کريم برزگر شيطان‌شناسى به نگارش در آمده است.
براى نجات از شر اين دشمن خطرناک بايد «استعاذه» کرد.
خداوند متعال، به حبيبش مى‌فرمايد که چون از شيطان رجيم به تو وسوسه‌اى رسيد از خداوند متعال پناه بخواه زيرا او شنواى داناست «اما نيز عنک من الشيطان نزع فاستعذ بالله سميع عليم»
واژه شيطان در قرآن کريم به صورت مفرد هفتاد بار و به صورت جمله شياطين هجده بار استعمال شده است و شيطان اسم عام است براى هر موجود متمرد شرير و احيانا در روايات بر موجودات موذى و مضر هم اطلاق مى‌شود و اين کلمه در واقع وصف است نه اسم علم، اکثر لغت شناسان اصل کلمه شيطان را از «شطن يشطن» به معناى دور شده از خير مى‌دانند و در مورد عربى بودن با غير عربى بودن اين کلمه ميان لغت‌شناسان اختلاف وجود دارد ولى اکثريت لغت شناسان آن را عربى و مشتق از ابليس مى‌دانند که به معناى کسى است که از رحمت خدا مايوس شده است و کلمه ابليس نيز يازده بار در قرآن کريم آمده است . (7) بعضى اين کلمه را عربى و مشتق از ابليس» مى‌دانند و بعضى مى‌گويند عجمى و جامد است که از زبان ديگر وارد عربى شده است ولى راى اکثريت اين است که مشتق از «ابليس» و به معناى کسى است که از رحمت خدا مايوس شده است.
قرآن کريم افعال و کارهايى را به شيطان نسبت داده است برخى از آنها عبارتند از: استکبار، کفر، حرص، حسد، تعصب، جهالت و شيطان در زمره عالمان نبوده و نيست بلکه اهل کشف و شهود محقق است که اهل سفسطه و غلط‌اندازى است و محور کارش مغالطه و وهم‌اندازى است، القاى وسوسه، امر به فحشا، ايجاد نسيان از ذکر خدا، ايجاد دشمنى وى به مردم، تعليم سحر و در واقع مى‌توان گفت که محور همه افعال زشت شيطان است که ايجاد وسوسه در دل انسان‌ها مى‌کند و همچنين ابليس داراى ذريه است و گروهى ابليس را از جن و گروهى او را از ملائکه مى‌دانند ولى ابليس از جن است چون ابليس داراى اولاد و ذريه است کار شيطان وسوسه است و وسوسه شيطان به قدرى قوى است که ابوين ما آدم و حوا (ع) تحت تاثير قرار گرفتند شيطان ما را به پيروى از امور غير قرآنى و شرعى و پيروى از افکار بد و سوء‌ظن به مردم و به پيروى از گذشتگان که خلاف احکام الهى عمل مى‌کرده و مى‌زيسته‌اند و به تعليم دروغ و ترس‌هاى واهى و بيهوده شدن و به تسليم شدن به وسوسه‌هاى شيطان و پيروى از وحى باطل و به زياده‌روى در کارها و زياده‌روى در مال و سوء استفاده از صحت و سلامتى و شراب‌خوارى و خوابيدن در اوقات اختصاصى نماز مخصوصا نماز صبح و دزدى و سرقت بويژه از نماز و خشمناک شدن و شوخى بى‌حد و حصر نمودن و درگوشى سخن گفتن در مجالس و غيبت و بدگويى ديگران در حضورشان و فراموشى ياد و ذکر خداوند متعال و ترسيدن از فقر و در نتيجه کارهاى خير و خوب را انجام ندادن و جدال و کشمکش و حرام کردن حلال‌هاى الهى و کاشتن نااميدى‌ها و کوچک شمردن مسلمانان و مردم و کوچک پنداشتن گناهان و مايوس و نااميد بودن از رحمت‌هاى الهى و اظهار نگرانى شديد درگرفتارى‌ها و مصائب و جهل و غرور و کبر دعوت مى‌کند.
شيطان در اين برنامه‌ها از ابزار و شيوه‌هايى مانند خطوات و همزات که در واقع طرق و راه‌هاى او به صورت تدريجى مى‌باشد استفاده مى‌کند. در اين برنامه‌ها او به تنهايى عمل نمى‌کند، بلکه داراى نيروهايى از قبيل ذريه، حزب، اولياء و جنود مى‌باشد. راه مقابله با شيطان اين است که به خداوند متعال پناه برد و استعاذه و توبه کرد و به او توکل نمود زيرا خداوند متعال شنوا و دانا است.
پناه خواهى از خداوند عالى‌ترين مراحل پناهندگى و بزرگترين ضامن اجراى مقررات اخلاقى است. کسانى که به خدا ايمان دارند و از روى حقيقت او را يگانه معبود شايسته پرستش مى‌دانند بر هواپرستى و مال پرستى و شهوت‌پرستى و نظائر اينها نمى‌گرايند.
خداوند شيطان را به سجده کردن در مقابل آدم امر کرد ولى شيطان با عدم اطاعت از فرمان خدا در واقع اولين گناه در عالم را انجام داد و در مقابل خداوند ادعاى بزرگى و تکبر کرد و به دليل استکبار و ادعاى استقلال ذاتى خويش از درگاه الهى رانده شد و مشمول لعنت الهى گرديد و از زمره کافران محسوب شد.
ابليس بعد از آنکه بر اثر اباى استکبارى از سجده مورد رجم و لعن قرار گرفت درخواست انظار کرد و از خداوند مهلت خواست تا روز قيامت، به منظور بقاء در دنيا و ايجاد انحراف و گمراهى در انسان‌ها، خداوند تبارک و تعالى نيز با تقاضاى او موافقت کرد. برخى از مفسران معتقدند که شيطان ابتدا مومن بوده ولى قبل از اعلان به فرمان خدا به سجده در مقابل آدم کافر گشته ولى اين صفت را کتمان کرد تا اينکه هنگام اعلان فرمان خدا اين صفت درونى را آشکار. در قيامت همه شياطين برانگيخته مى‌شوند و خداوند مى‌فرمايد: بحق سوگند که جهنم را از تو و پيروانت پر مى‌کنم. جهنم کيفر شماست کيفرى فراوان. شيطان به پيروانش در روز قيامت مى‌گويد: ‌من هيچ گونه سلطه‌اى بر شما نداشته‌ام جز اينکه شما را دعوت کردم و شما پذيرفتيد پس مرا سرزنش نکنيد. نه من فريادرس شما هستم و نه شما فريادرس من و من بيزارم از اينکه مرا در دنيا شريک خدا و طاعت قرار داديد و به تحقيق براى ستمکاران عذاب دردناکى است. شيطان رانده شده از درگاه الهى سمبل و مصداق زشتى‌ها و بدى‌هايى است که در اميال و خواسته‌ها و نيات انسانى تجلى کرده و ميوه‌اش رفتار و کردار زشتى است که از آدمى صادر مى‌شود.
در همه اديان مشهور (زردشتي- يهوديت و مسيحيت) مثل اسلام از يک موجود شرير، بدخواه و بدکار که با انسان و مصالح او ستيز نام برده است ولى صنع اين موجود از حيث ماهيت، صفات و حدود اختيارات کاملا مختلف است، يکى او را در مقابل ذات خداوند نيک‌ها قرار داده و ديگرى در برابر ملائکه و آن ديگرى مخلوقى ضعيف در حد کلب معلم (سگ آموخته)
بى‌شک اين اختلاف از ناحيه آن اديان نيامده است زيرا همه اديان از صدر عالم تا خاتم يک دين بيش نيستند که در چهره‌هاى مختلف ظاهر شده‌اند «ان الدين عندالله الاسلام» و همه پيامبران يکسان هستند «لا نفرق بين احد من رسله» بلکه اين اختلاف از آنجا ناشى شده است که کتب اصلى آن اديان آن طور که وحى مستقيم بوده است از بين رفته است.
عدو شود سبب خير اگر خدا بخواهد اين مطلب واقعا در مورد دشمنى شيطان با انسان صادق است زيرا: ادامه حيات ابليس براى موجود مختارى مثل انسان که با ايمان به اختيارى به تکامل برسد نه تنها ضرر نداشت بلکه به عنوان يک نقطه منفى براى تقويت نقاط مثبت موثر نيز بود.
خداوند متعال مى‌فرمايد: چون کار پايان گيرد شيطان به پيروانش مى‌گويد: خدا به شما وعده حق داد و به من وعده داد و تخلف کردم «و قال الشيطان لما قضى الامران الله وعدکم و عدالحق و وعدتکم فاخلفتکم» من هيچ گونه سلطه بر شما نداشتم جز اينکه شما را دعوت کردم و شما پذيرفتيد «و ما کان لى عليکم من سلطان الا ان دعوتکم فاستجبتم» پس مرا سرزنش نکنيد و خود را سرزنش کنيد «فلا تلومونى ولو موالانفسکم»
نه من فريادرس شما هستم و نه شما فريادرس «ما انا بمصرخکم و امانتم بمصرفي» من بيزارم از اينکه مرا در دنيا شريک خدا در طاعت قرار داديد.
«انى کفرت بما اشد کتمون من قبل» به تحقيق براى ستمکاران عذاب دردناکى است «ان الظالمين لهم عذاب اليم» روى همين جهت در روايات از «نفس»‌به عنوان دشمن‌ترين دشمن‌ها ياد شده است.

پى‌نوشتها:

1- اسرا/ 27
2- مريم/ 44
3- يوسف/5
4- فرقان/ 29
5- بقره/ 36
6- اعراف/27
7- شعراء/ 95 و سباء/20

منابع:

1- قرآن کريم.
2- نهج البلاغه، على بن ابيطالب، گردآوري، ابوالحسن محمد بن الحسين معروف به سيد رضي، ترجمه جعفر شهيدي، علمى و فرهنگى .1380
3- صحيفه سجاديه، على بن الحسين (زين العابدين)، مترجم محسن غرويان، و عبدالجواد ابراهيم، چاپ اول .1376
4- ابليس، عباس محمود العقاد، راز نهفته مصر للطبع و النشر الفجاله، القاهره، بى‌تا.
5- ابليس نامه يا قصه‌هاى شيطان، محسن غفاري، انتشارات پيام آزادي، چاپ اول .1377
6- اخلاق در قرآن، محمد تقى مصباح يزدي، انتشارات اميرکبير، تهران چاپ دوم 1372 ش.
7- جن و شيطان در ادبيات و اديان، زين العابدين دست داده، ناشر مجتمع فرهنگى و هنرى شهيد عبدالرضا مصلى نژاد جهرم، چاپ اول .1377
8- جن و شيطان، تحقيقى قرآني، روايى و عقلي، عليرضا رجالى تهراني، انتشارات نبوغ چاپ اول زمستان .85





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط