ژنتیک رفتاری حیوانات (4)

تفسیرهای بیولوژیک مختلفی در مورد رفتارهای مخالف اجتماع و رفتارهای تبهکاری، در طول زمان ارائه شده است اما هیچ کدام از آنها، یک آنالیز مناسب برای حصول یک راه حل مناسب در مورد مسائل ایجاد شده در یک چنین
پنجشنبه، 28 خرداد 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ژنتیک رفتاری حیوانات (4)
ژنتیک رفتاری حیوانات (4)

 

مترجم: حبیب الله علیخانی
منبع:راسخون




 
رفتارهای مخالف اجتماع
مقدمه
تفسیرهای بیولوژیک مختلفی در مورد رفتارهای مخالف اجتماع و رفتارهای تبهکاری، در طول زمان ارائه شده است اما هیچ کدام از آنها، یک آنالیز مناسب برای حصول یک راه حل مناسب در مورد مسائل ایجاد شده در یک چنین رفتارهایی، ارائه نمی دهند. این مسئله به طور گسترده مورد قبول است که رفتارهای ضد اجتماعی و مجرمانه، نتیجه‌ای از اثرات مختلف می باشد. برخی از این آثار مانند محرومیت و تهیدستی، هم اکنون در بسیار از تحقیقات مورد بررسی خواهد قرار گرفت. این فصل تلاش‌های انجام شده به وسیله‌ی محققین ژنتیک رفتاری را مورد بررسی قرار داده است که در مورد سهم بالقوه‌ی ژنتیک در زمینه‌ی بروز چنین رفتارهایی را مورد بررسی قرار داده اند.
تعریف و اندازه گیری خصوصیت
رفتار ضد اجتماعی به وسیله‌ی رشته های مختلف، مورد بررسی قرار گرفته است. هر کدام از این رشته ها، با توجه به جنبه‌ی خود، این رفتارها را تعریف و اندازه گیری کرده اند. متخصصان بالینی سلامت روان، جرم شناسان، روانشناسان شخصیت، رفتارهای ضد اجتماعی را تجسم و اندازه گیری کرده اند که تا حدی متفاوت هستند اما تمام این زمینه ها عموما فرض هایی را در نظر گرفته اند که در آن رفتار ضد اجتماعی به عنوان رفتاری شناخته می شود که ضد قانون است و موجب به خطر افتادن ایمنی انسان ها می شود.
متخصصان بالینی سلامت روان علاقه مندند تا رفتارهای آسیب شناختی را مورد بررسی قرار دهند که در آنها، رفتار ضد اجتماعی به عنوان یک اختلال ذهنی تلقی می شود. به عنوان یک نتیجه، تعاریف آنها، بر این دلالت دارد که این رفتار به طور جدی به دیگران آسیب برساند. این رفتار شامل یک تعداد از اعمال های ضد اجتماعی است که در طی دوره‌ی زمانی طولانی، انجام می شود. طبقه بندی اولیه که به آسیب شناسی ضد اجتماعی مربوط می باشد عبارتست از: اختلالات رفتاری در افراد جوان زیر 18 سال و اختلالات شخصیتی، ضد اجتماعی و جامعه ستیزی در افراد بزرگسال. این تعاریف بالینی، در چیزی کمتر از 5 تا 10 % از جمعیت بروز می کند و به سن وابسته است. یک چنین اختلالات ذهنی به طور نمونه وار به عنوان گروه های تشخیصی، اندازه گیری می شوند. به هر حال، ابزارهایی وجود دارد که این اختلالات را به صورت توزیع پیوسته، اندازه گیری می کنند که در آن، تعداد علامت های مختلف ظاهر شده، شمارش می شود. مثال هایی از ابزارهای ابعادی که در تحقیقات مربوط به ژنتیک رفتاری کودکان، مورد استفاده قرار می گیرد، شامل چک لیست های رفتاری کودکان برای بررسی رفتارها و مقیاس ضد اجتماعی روتر (Rutter antisocial scale) می باشد. یک مثال از اندازه گیری ابعادی مورد استفاده در تحقیقات بر روی بزرگسالان، عبارتند از سنجش جامعه ستیزی با استفاده از پرسشنامه‌ی شخصیت چند فازی مینی سوتا (MMPI). این سنجش به طور خلاصه در پاراگراف 8.1 (در مورد تست های شخصیت) توصیف شد. اطلاعات مربوط به حضور یا عدم حضور نشانه های بیماری، معمولا در کودکان ، از طریق گزارش‌هایی حاصل می شود که به وسیله‌ی والدین و معلمین انها ارائه شده است. در مورد کودکان بزرگتر، این کار از طریق گزارش‌های اراسالی به وسیله‌ی والدین، معلمین و گزارش‌های خود این افراد، بدست می آید. همچنین این کار در افراد بزرگسال از طریق گزارش‌های خود این افراد و داده های ثبت شده‌ی بالینی، حاصل می شود.
جرم شناسان تصور می کنند که رفتارهای ضد اجتماعی، رفتارهایی هستند که مخالف قانون هستند. به عنوان یک نتیجه، تعاریف آنها نیازمند این نیست که این عمل منجر به آزار و اذیت شدید گردد. با وجود این، در عمل، بیشتر جرم شناسان، میان متخلفین کوچک که یک بار کاری مخالف قانون انجام دادند با افرادی که به کرار این قانون شکنی را انجام داده اند (متخلفین قهار یا ماهر )، تمایز قائل شده اند. زیرا مورد آخر یکی از دغدغه های ضوابط سیاسی، مطرح می شوند. اولین واژه ای که برای این افراد در زمان نوجوانی، به کار گرفته می شود، واژه‌ی بزهکار (delinquency) است. سن قانونی این گروه تعریف شده است. این تعاریف قانونی، بسته به سن به 20 تا 30 % از جمعیت گفته می شود. این ساختار برخی اوقات به عنوان گروه بندی های قانونی، سنجیده می شوند. به هر حال، آنها معمولا به عنوان توزیع های پیوسته اندازه گیری می شوند که در آنها، تعداد رفتارهای غیر قانونی مرتکب شده و فرکانس ارتکاب آنها، اندازه گیری می شود. اطلاعات مربوط به حضور و عدم حضور اعمال غیر قانونی، معمولا از طریق گزارش‌هایی جمع آوری می شود که یا به وسیله‌ی خود افراد ارسال شده اند و یا اطلاعاتی است که به وسیله‌ی پلیس ثبت شده است.
روانشناسان شخصیتی، ویژگی های ضد اجتماعی را از لحاظ نگرش، اعتقاد، علایق و برتری هایی مورد ارزیابی قرار می دهند که نشان‌دهنده‌ی یک انحراف از مزیت های مد نظر، نشانه ای از آسیب دیدن دیگری و رضایت در زمینه‌ی قانون شکنی است. به عنوان یک نتیجه، تعاریف آنها نیازمند این نیست که یک عمل ضد اجتماعی، رخ دهد. تفکر روانشناسان شخصیتی در مورد تجاوزکاری، مشابه تردی شیشه است. احتمال انجام این تجاوزکاری همواره وجود دارد اما این تجاوزکاری ضرورتا بیان نمی شود. اگر چه اشخاص بزرگ‌تر، که برخی اوقات به عنوان تجاوزکار نامیده می شوند، از لحاظ اعمال فیزیکی مورد پرس و جو قرار می گیرند، این نشان داده شده است که اندازه گیری یک چنین اعمالی، صحیح نمی باشد. نشانه های اولیه‌ی اختصاص یافته، عداوت (hostility) نامیده می شوند. این ویژگی شامل خصوصیت هایی همچون دیانت و درستکاری یا پرخاشگری، هستند. این تمایل وجود دارد که تعاریف مربوط به خصیصه های شخصیتی، برای کل جامعه بدست آید. مقیاس آخر پرخاشگری، ممکن است نشاندهنده‌ی شور و اشتیاق برای پرخاشگری باشد در حالی که مقیاس پایین آن، ممکن است بزدلی نامیده شود. این ساختار شخصیتی در واقع هیچگاه به عنوان گروه های گسسته سنجیده نمی شوند زیرا یک فرض اساسی در مورد خصوصیت های شخصیتی این است که آنها به طور پیوسته در جمعیت توزیع شده اند. آنها عموما با استفاده از چک لیست هایی اندازه گیری می شوند که تعداد گرایش‌ها ضد اجتماعی مختلف را ارائه می دهند. مثال های ابزارهای ابعادی که در تحقیقات مربوط به ژنتیک رفتاری مورد استفاده قرار می گیرند، عبارتند از پرسشنامه های شخصیتی چند بعدی (MPQ) برای سنجش پرخاشگری، مقیاس خصومت باس- دورکی (Buss-Durkee hostility scales) و پرسشنامه‌ی روانشناختی کالیفرنیا (CPI) برای بررسی اجتماعی شدن. اطلاعات در مورد خصوصیت های شخصیتی ضد اجتماعی، معمولا از طریق گزارش‌هایی بدست می آید که در افراد بزرگتر، به وسیله‌ی خود افراد ارسال می شوند.
اگرچه بحث بالا، تفاوت های میان سه روش اصلی از تصور و اندازه گیری رفتار ضد اجتماعی را نشان داده است، تحقیقاتی که به طور مشترک در بین رشته های مختلف، انجام شده است، نشان داده است که اندازه گیری بالینی، قانونی و شخصیتی، به طور معمولی، با همدیگر در ارتباط هستند. برای مثال، تجاوزگاری اندازه گیری شده در نوجوانان، به طور قابل توجهی به محکومیت های دادگاهی این افراد در بزرگسالی، در ارتباط است. این مسئله همچنین با تشخیص روانپزشکی اختلالات ضد اجتماعی شخصیتی در ارتباط است. علاوه بر این، همانگونه که ما باید مشاهده می کردیم، تخمین های مربوط به اثرات محیط زیستی بر روی این سه نوع از سنجش، مشابه تر از تفاوت های موجود می باشد.
طبقه بندی افراد به گروه های دوگانه بر اساس رفتار ضد اجتماعی آنها، با سختی هایی همراه است و طبقه بندی عمومی قابل اطمینان نیست. آیا یک فرد، بیمار روانی است یا نه؟ آیا یک فرد مجرم است یا نه؟ آیا او دارای اختلالات رفتاری تشخیصی است یا نه؟ آیا او دارای اختلالات جامعه ستیزی تشخیصی است یا نه؟ اختصاص یک فرد به یک چنین گروه هایی، موضوعی است که بر طبق آن، رفتار او بر اساس برخی شاخص ها، تعیین می گردد. این شاخص ها، به طور قراردادی، بر اساس شواهد، تعیین می شوند. تخصیص های غیر قابل اعتماد به طور مکرر بوجود می آید زیرا امتیازات افراد اندکی بالاتر یا پایین تر از نقاط معیار است. تئوری ژنتیک کمی، تئوری روان سنجی و یافته های تحقیقاتی متراکم، این را پیشنهاد می دهد که یک اندازه گیری حقیقی تر و قابل اطمینان تر از تفاوت های افراد در زمینه‌ی رفتار ضد اجتماعی، وقتی بدست می آید که پیوستگی طبیعی، یک برش قراردادی را در گروه ها ایجاد کند. به همین دلیل، ما رفتارهای ضد اجتماعی را در این گزارش به عنوان یک ویژگی در نظر گرفته ایم که به طور نرمال توزیع شده است و بنابراین، با این کار قادر به اندازه گیری بخشی از تغییرات ایجاد شده در گستره‌ی نرمال، هستیم.
مزیت های قانون اندازه گیری های ابعادی پیوسته، تنها برای تحقیقات مربوط به ژنتیک رفتاری، اعمال نمی شود. به جای آن، اندازه گیری رفتارهای ضد اجتماعی نشاندهنده‌ی تنوعی از رفتارها می باشد، در سایر انواع تحقیقات نیز مفید می باشد. برای مثال، تحقیقات طولی نشان داده است که انواع مختلفی از اعمال ضد اجتماعی مختلف که یک کودک انجام می دهد، بهترین شاخص برای این است که بفهمیم خروجی آن در آینده، چگونه است. بنابراین، یک اتفاق نظر وجود دارد که می گوید، رفتار ضد اجتماعی باید اطلاعاتی را در مورد یک تعداد زیاد از رفتارهای مختلف، جمع آوری کند که این رفتارها، گستره‌ی وسیعی از خشونت های ضد اجتماعی را پوشش دهی می کند و باید شامل یک دوره از مشاهدات نیز باشد به نحوی که زمان کافی برای مشارکت تحقیقی و بررسی چنین رفتارهایی وجود داشته باشد.
یافته های کنونی: ژنتیک کمی
رفتارهای ضد اجتماعی
تخمین های مربوط به وراثت برای رفتار ضد اجتماعی که از تحقیقات اخیر در این زمینه، بدست آمده است، نشاندهنده‌ی یک نسبت 0.50 برای این ارتباط می باشد. قابل اطمینان ترین تخمین از مطالعات همزمان در هلند، انگلیس، سوئد، استرالیا و آمریکا، بدست آمده است زیرا این مطالعات نمونه های بزرگ و شاخصی را با استفاده از تکنیک های مدل سازی کمی پیچیده، مورد بررسی قرار داده اند. یک شبه آنالیز تکمیلی که بر روی 51 دوقلو انجام شده است و مطالعات انطباقی، به یک میزان 0.41 از توارث (اثر ژنتیک بر روی رفتار ضد اجتماعی) اشاره کرده اند. تخمین میزان کمتر از 0.20 برای توارث، برای مطالعاتی گزارش شده است که در آن از ویژگی های طراحی غیر معمولی استفاده شده است. برای مثال، اندازه گیری های مبتنی بر مشاهده، اندازه‌ی کوچک نمونه، گستره‌ی وسیع سنی، تعداد کم دختران در گروه های انتخابی یا سوال از والدین در مورد ویژگی های کودکانی که امروزه سن بالایی دارند، از جمله این مطالعات غیر معمول است. به طور مشابه، مطالعاتی که به تخمین هایی در حدود 0.70 رسیده اند، نیز وجود دارد. در این مطالعات نیز مشکلات اشاره شده در بالا، وجود دارد.
اندازه‌ی تخمین ها در مورد توارث، برخی اوقات بر اساس انواع مختلف اندازه گیری های انجام شده در محیط ضد اجتماعی، تغییر می کنند. این مسئله انعکاس دهنده‌ی این حقیقت است که تخمین های بالاتر در مورد توارث، از مطالعاتی بدست آمده اند که در آن، از نمونه های دارای انواع مختلف رفتارهای ضد اجتماعی، استفاده شده است. در نمونه هایی که دارای رفتارهای مختلفی است، تخمین های دقیق تری بدست آمده است، زیرا امتیاز آنها کمتر با خطا روبرو هستند. همچنین این نمونه ها نسبت به گستره‌ی کامل از رفتارهای موجود در جمعیت، حساس می باشند. تخمین های کمتر نیز از نمونه هایی بدست آمده، که در آنها انواع کمتری از رفتارها موجود می باشد. تخمین های کمتر دیگر از اندازه گیری هایی بدست آمده است که در آنها تخلف های اداری در نوجوانان، مورد بررسی قرار گرفته است. این نمونه ها همچنین شامل گستره‌ی اندکی از رفتارها می باشد که رفتارهای غیرقانونی نامیده می شوند و به ندرت تشخیص داده می شوند. در این مورد، کمتر از نیمی از نوجوانان، آنهایی بودند که تخلف آنها مشخص شده بود و 75 از دستگیر شدگان، برای بار اول یا دوم، مرتکب تخلف شده بودند. تخمین های متوسط در مورد توارث، از اندازه گیری هایی حاصل شده است که به وسیله‌ی خود متخلفین گزارش شده بود، یا به وسیله‌ی نشانه های مربوط به اختلالات رفتاری و تخلف های اداری در بزرگسالان بدست آمده بود.
بزرگتری تخمین ها در مورد توارث، از مطالعاتی بدست آمده است که در آنها از اندازه گیری هایی استفاده شده است که در آن امکان طبقه بندی افراد در گروه های اجتماعی و گروه های مسر به انجام کارهای ضد اجتماعی، وجود دارد. در این مطالعات نیز از گزارش‌های ارائه شده به وسیله‌ی خود متخلفین یا رفتارهای تهاجمی و ویژگی های شخصیتی استفاده شده است که به وسیله‌ی خود افراد گزارش شده است. این مطالعات تمایل دارند تا یک تعداد بزرگ از آیتم ها را در نظر بگیرد که از آنها در مورد انواع مختلف تمایلات ضد اجتماعی و رفتارها، پرسش می شود. برخی از این آیتم ها مانند سرقت، به ندرت در این افراد مشاهده شده است اما سایر آیتم ها مانند لذت بردن از فیلم های خشونتی، در اکثر آنها مشاهده می شود. به عنوان یک نتیجه، این ابزارها به تغییرات جمعیتی در میزان خشونت رفتارهای ضد اجتماعی، حساس هستند. در کل، توزیع بیش از 100 تخمین توارث از مقالات اخیر، یک نمودار نرمال شبه ناقوسی دارد. این توزیع از نمونه هایی مورد انتظار است که در آنها بیش از 100 تخمین ناقص از اثرات واقعی وجود دارد که برابر با 50 % می باشد.
علاوه بر این احتمال که در آن ژن ها بر روی رفتار ضد اجتماعی اثر گذار هستند، همچنین این ممکن است که تجربیات ضد اجتماعی، بتوانند ر روی نحوه‌ی توزیع ژن ها در جمعیت، اثرگذار باشند. این یکی از مفاهیمی بدست آمده از یافته هایی است که در آن، جفت گیری مردان و زنان در اصل مشابه رفتارهای ضد اجتماعی شریک های جنسی (Assortative mating) است و آن زوج هایی که هر دو دارای رفتارهای ضد اجتماعی هستند، تمایل دارند تا بچه هایی داشته باشند که هنجارپذیر باشند. رفتارهای ضد اجتماعی شریک های جنسی بر روی رخ مانه های متأثر از ژنتیک مانند رفتارهای ضد اجتماعی، نتیجه ای از تغییر ژنتیک در جمعیت است. به دلیل اینکه افراد با افراد شبیه خود وصلت می کنند، نتیجه‌ی این کار، این است که خانواده ها نسبت به حالتی که در آن به صورت رندوم ازدواج می کنند، نسبت به همدیگر متفاوت هستند. اگر نسل های متوالی نامشروع با هم ازدواج کنند، ژن های مربوط به رخ مانه ها، در داخل خانواده، تغلیظ می شود. به عنوان مثال، قد انسان را در نظر بگیرید. تمام خانواده ها به طور واضح از لحاظ قد از همدیگر متفاوت می شوند و بنابراین افراد یک خانواده همگی قد یکسانی خواهند داشت. بخشی از توضیح این پدیده، مشابه با چیزی است که در مورد ازدواج افراد یک خانواده گفته شد.
بصیرت مهم دیگری که از این تحقیق و در ژنتیک رفتاری، بدست می آید، این است که در حالی که ژن ها تمایل دارند بر روی شخصیت ضد اجتماعی و رفتارهای ضد اجتماعی، اثر بگذارند، آنها اثر اندکی بر روی احتمال تبدیل شدن یک فرد به یک مجرم رسمی (در یک دادگاه) دارد. تعیین مجرم یک ویژگی است که به وسیله‌ی رفتار دوستان متخلف، پلیس، والدین، وکیل و قاضی تحت تأثیر قرار می گیرد و کمتر به وسیله‌ی رفتار افراد جوان تحت تأثیر قرار می گیرد.
خشونت
مباحث عمومی در مورد مفاهیم وراثت و اثر آنها بر روی مسئولیت کیفری، اغلب بر روی جرم های مربوط به خشونت تمرکز دارد. یافته های بدست آمده در مورد اثرات ژنتیکی بر روی خشونت، نادر و متناقض است. سه مطالعات شواهدی ارائه کرده اند که میزان سهم مشارکت توارث بر روی خشونت صفر است. این در حالی است که سه مطالعات ی دیگر، میزان توارثی را گزارش کرده اند که نزدیک به توارث موجود در سایر رفتارهای ضد اجتماعی است (0.50).
دو مشکل اصلی در مطالعات مربوط به تفاوت های فردی بدست آمده از داده های ثبت شده در اطلاعات کیفری، ایجاد می شود. اول از همه، حتی در بزرگترین نمونه ها نیز، محکومیت های اداری مرتبط با جرم های خشونتی، به ندرت رخ می دهد. یافته های متناقض از یک چنین شاخص های اندکی، بدست می آید، زیرا آنها این داده ها دارای پیوستگی مناسب نیستند. دوما، برخلاف فرض های کلی، علت این مسئله که متخلفین به خشونت متوسل می شوند، این است که محکومیت دادگاهی ضرورتا جدیدترین تبهکاری ماندگار در حد نهایی مخالفت های اجتماعی، نیست. برای نشان دادن این مسئله، مطالعات انجام شده بر روی قاتلین، نشان داده است که تقریبا نیمی از سابقه‌ی طولانی در ضرب و جرح، سرقت و سایر انواع تخلف، داشته اند. اما نیم دیگر، تنها یک عمل خشونت بار در کل عمر خود داشته اند. این نشاندهنده‌ی این است که جدی ترین نوع خشونت( یعنی قتل)، به عنوان یک حالت ساختاری قانونی، در افرادی ایجاد می شود که به احتمال زیاد دارای ناهماهنگی در وضعیت ژنتیکی هستند. نرخ پایه‌ی پایین و افراد گوناگونی که اقدام به آدم کشی می کنند، ممکن است توضیح دهد که چرا مطالعاتی که از داده های مربوط به محکومیت استفاده کرده اند، هیچ توارثی در خشونت را پیدا نکرده اند.
پادزهر مطالعات انجام شده بر روی محکومیت، اندازه گیری خشونت هایی است که دارای تفاوت های فیزیکی هستند و یک گستره از خشونت را دارا می باشند (مانند نزاع، آزار حیوانات، سرقت، ضرب و شتم، حملات مسلحانه، نزاع های دسته جمعی، تجاوز به عنف و ... ). این همچنین مفید است که از دوره های گزارش دهی مناسب برای جمع آوری اطلاعات استفاده کنیم. این روش دو دو مطالعه استفاده شده است که در انها گزارش های ارسال شده به وسیله‌ی دو قلوها و افراد هم نژاد مد نظر قرار گرفته است. این کار تخمین های قابل توجهی در مورد وراثت ارائه کرده است.
محققین ژنتیک رفتاری، معمولا خشونت را به طور مجزا مورد بررسی قرار نمی دهند. محققینی که از انجام این کار با استفاده از شواهد روان سنجی، دلسرد شده اند، که در آن، رفتار ضد اجتماعی، یک ساختار متحد است و بنابراین، یک تحقیق مجزا بر روی خشونت، ضمانت ندارد. بیشتر مطالعات انجام شده بر روی ساختار رفتار ضد اجتماعی، پیشنهاد می دهند که پرخاشگری فیزیکی به همراه سایر آیتم ها مانند سرقت، دروغگویی، کلاهبرداری، فسق و فجور، بی ملاحظگی و سایر رفتارهای ضد اجتماعی، مورد بررسی قرار گیرد.
بسیاری از مطالعات انجام شده بر روی ژنتیک رفتاری، مقیاس هایی را مورد بررسی قرار می دهند که عوامل پیش گویی کننده‌ی قوی و خاص برای خشونت های فیزیکی، نامیده می شوند. برای مثال، بسیاری از مقیاس پرخاشگری MPQ استفاده کرده اند و تخمین های قوی در مورد توارث، گزارش کرده اند. مقیاس پرخاشگری MPQ نگرش ها، ارزش ها و اعتقاداتی را اندازه گیری می کند که با مسئله‌ی استفاده از خشونت فیزیکی سازگار است. تحقیقات طولی نشان داده است که مقیاس پرخاشگری MPQ به صورت تجربی، محکومیت های آینده را برای افرادی پیش بینی می کند که دارای جرم خشونت هستند.
در کل، سوال مطرح شده در زمینه‌ی اثرات ژنتیکی جرم خشونت مسئله‌ی مورد توجه ژنتیک رفتاری نمی باشد زیرا این زمینه دارای جنبه ای کلی است. به عنوان یک نتیجه، شواهد به اندازه‌ی کافی نیست که بتوان به این سوال به طور قطعی پاسخ گفت. به هرحال، شواهد خوبی وجود دارد که به وسیله‌ی آنها نشان داده می شود که توارث برای ویژگی های مربوط به اعمال و رفتار ضد اجتماعی، با ریسک مربوط به اتفاق افتادن جرم خشونت، در ارتباط است. این مسئله پیشنهاد می دهد که استعداد توارث برای ایجاد خشونت، یک فرضیه‌ی قابل توجه است. یک زمینه که در تحقیقات مرتبط با ژنتیک رفتاری، مورد بررسی قرار نگرفته است، خشونت در بین روابط خانوادگی است. این نوع از خشونت به گونه ای است که دارای ابزارهای اندازه گیری تجمعی و قابل اطمینان است.
تفاوت های جنسیتی
تفاوت های جنسیتی در توارث رفتارهای ضد اجتماعی ممکن است وجود داشته باشد اما این تفاوت ها اندک است. این مسئله هنوز مشخص نشده است که آیا این تفاوت های اندک باید یک حقیقت تفسیر شود یا به عنوان اثر تصنعی تفاوت های جنسیتی در اندازه گیری در نظر گرفته شود. در حالت تعادل، نتایج آزمون های مدل که بر روی نمونه های بزرگ انجام شده است، نشان می دهد که تخمین های مربوط به توارث ممکن است در مردها اندکی بیشتر از زن ها باشد اما مدل های خاص جنسیتی، هنوز مورد تأیید قرار نگرفته اند.
تخمین های مربوط به توارث، ممکن است اندکی برای زن ها کمتر باشد زیرا اندازه گیری های انجام شده برروی رفتار ضد اجتماعی در میان زن ها، دارای سختی بالایی نسبت به اندازه گیری آنها در میان مردهاست. رفتارهای ضد اجتماعی که به وسیله‌ی زن ها انجام می شود، کمتر جدی است و نسبت به مردها، کمتر متداول است همچنین زن ها نسبت به مردها، زمان های کمتری را در فعالیت های ضد اجتماعی شرکت می کنند. کمیابی و اندک بودن رفتارهای ضد اجتماعی زنان، اندازه گیری را با مشکل روبرو می کند و این مسئله ممکن است بر روی تخمین های انجام شده در این زمینه، اثرگذار باشد.
یافته های کنونی: ژنتیک مولکولی
تخمین های قوی در زمینه‌ی نقش توارث در خصیصه های رفتاری، عموما، یکی از پیشنهاد ها برای مطالعات آتی در زمینه‌ی تحقیقات ژنتیک مولکولی است. با استفاده از این کار، ژن های خاصی شناسایی می شوند که دارای ارتباط با خصیصه‌ی خاص هستند و علاوه بر این، تابعیت آنها با مغز نیز تعیین می شود. رفتارهای ضد اجتماعی هم اکنون جزء اولویت های مربوط به تحقیقات ژنتیک مولکولی نیست. زیرا این مسئله مهم تر از بیماری هایی همچون جنون حیوانی و اوتیسم نیست. با وجود این، تحقیقات ژنتیک مولکولی در زمینه‌ی رفتارهای ضد اجتماعی، در آینده مورد توجه قرار می گیرد زیرا رفتارهای ضد اجتماعی، بخشی از یک سلسله علائمی را تشکیل می دهد که هم اکنون در ژنتیک مولکولی مد نظر است. این بخش ها عبارتند از اختلالات فزونکاری مربوط به کمبود توجه (Attention Deficit Hyperactivity Disorder) و وابستگی ذاتی. ر فتار ضد اجتماعی یک ناهنجاری پیچیده است که کمی در جمعیت توزیع شده است و به عنوان یک نتیجه، رفتار ضد اجتماعی باید به وسیله‌ی ژنهای زیادی، تحت تأثیر قرار گیرد.
یک مطالعه وجود دارد که در آن، ادعا شده است که یک رابطه میان تغییر ژنتیکی و تشکیل رفتار ضد اجتماعی، وجود دارد. در دهه‌ی 1980، محققین علاقه مند شدند تا خانواده‌ی خاصی در هلند را مورد بررسی قرار دهند. بسیاری از مردهای این خانواده با خشونت عمل می کردند و روش پرخاشگرانه داشتند. این افراد سابقه‌ی تجاوز و آتش به راه انداختن داشتند. آنالیز شجره‌ی این خانواده منجر شد تا محققین به دنبال ژنی بگردند که بر روی کروموزوم X واقع شده است و به احتمال زیاد این ژن با تمایلات این مردها در ارتباط بود. آنها بر روی ژنی تمرکز کردند که مسئول ایجاد پروتئنی به نام اکسیداز مونوآمین (MAOA) بود. این پروتئین متابولیسم سروتونین در داخل مغز را تنظیم می کرد. این دیده شد که اعضای مرد این خانواده که دارای رفتارهای پرخاشگرانه بودند، دارای میزان کمی MAOA در داخل بدن خود هستند و یک عیب در این ژن، در سال 1993، شناسایی شد. آنها همچنین فهمیدند که این افراد دارای IQ متوسط در حدود 80 هستند.
در آگوست 2002، یک مطالعه انتشار یافت که در آن، ارتباط میان MAOA و رفتارهای ضد اجتماعی در یک گروه متشکل از 500 پسر، مورد ارزیابی قرار گرفت. این مطالعه، نژاد های پسر بچه هارا مورد بررسی قرار داد و یک متغیر در ژن MAOA شناسایی کرد که به سطح بالای فعالیت MAOA در مغز رابطه داشت. این مطالعه همچنین متغیری در ژن MAOA را شناسایی کرد که با سطح پایین فعالیت MAOA در مغز رابطه داشت. این محققین، فهمیدند که بچه هایی دارای سطح پایین از فعالیت MAOA، تمایل بیشتری برای انجام اعمال ضد اجتماعی دارند اما این مسئله در صورتی رخ می داد که تنها با آنها بدرفتاری یا سوء استفاده می شد. به عبارت دیگر، این برهمکنش متغیر ژنتیکی و محیطی بود که موجب می شد کودکان این رفتارهای را بروز دهند. کودکان با سطح فعالیت پایین MAOA که با آنها بدرفتاری نشده بود، از خود رفتارهای ضد اجتماعی نشان ندادند. این مسئله در کودکان با سطح فعالیت بالای MAOA مشاهده نشد. محققین گفتند که یافته های آنها ممکن است به طور جزئی این مسئله را توصیف کند که چرا برخی از قربانیان بدرفتاری، دیگران را مورد آزار قرار می دهند. این تحقیق به طور خاص، مورد توجه قرار گرفت زیرا در این تحقیق، ارتباط میان اثرات ژنتیکی و محیطی بر روی رفتار، نشان داده شده است. ما مفاهیم این موضوع را در پاراگراف های 14.34 و 14.44 را برای پیش بینی رفتارهای مجرمانه و ضد اجتماعی، توضیح داده ایم.
یافته های کنونی: تحقیقات بر روی حیوانات
ارتباط مدل های حیوانی خشونت با رفتارهای ضد اجتماعی انسان ها، هنوز به طور کامل تدوین نشده است. به هر حال، جانوران جونده، مزیت های واضحی در آزمون های مربوط به بررسی اثرات ژن های خاص بر روی خشونت، دارند. بررسی اثرات خشونتی در حیواناتی چون موش می تواند موجب ایجاد یافته هایی در زمینه‌ی ژنتیک مولکولی مرتبط با رفتارهای ضد اجتماعی انسانی می شود.
یک مثال از چنین مطالعه ای، در می 2002 گزارش شده است. در این مطالعه، ادعا شده است که یک جهش ژنتیکی در موش ها شناسایی شده است که بر روی رفتار خشونتی این حیوانات اثر دارد. این جهش که دارای نام مستعار ژیان (fierce) است، دارای یک گستره از اثرات بر روی موش هاست. این اثرات موجب بروز رفتارهای خشونت بار موش نسبت به سایر موش ها می شود. علاوه بر این، این جهش ها، موجب بروز عیوب مغزی و تفاوت های فیزیکی (مانند کاهش اندازه، بدن چاق و ناهنجاری های چشمی، می شود. یک ژن مشابه با این ژن در بدن انسان نیز وجود دارد اما عملکرد دقیق آن هنوز شناخته شده، نیست.
جهتگیری های تحقیقاتی دیگر
تکنیک های تحقیقاتی کمی، برای آشکار ساختن سهم مشارکت فاکتورهای محیطی بر روی پی آمدهای ضد اجتماعی، مفید می باشند. این موضوع، اولویت تحقیقاتی آینده است زیرا این موضوع نشاندهنده‌ی احتمال جلوگیری از بروز این استراتژی ها، می باشد. محققین ژنتیک رفتاری، در تحقیقات خود، اندازه گیری فاکتورهای محیطی را شروع کردند که به نظر می رسد بر روی رفتار ضد اجتماعی مانند بدرفتاری با کودکان، تنگدستی و ... ، اثر دارند. این مطالعات امیدوارند تا معلوم کنند که چگونه محیطی که افراد جوان در آن زندگی می کنند، بر آسیب پذیری ژنتیکی آنها اثرگذار است. تحقیقات طولانی، از نمونه هایی استفاده می کند که در انها از دو قلوها و فرزند خوانده های هم سن، استفاده شده است. به وسیله‌ی این نمونه، تعادل شانس میان فاکتورهای ژنتیکی و محیطی مورد بررسی قرار می گیرد که بر روی رفتار ضد اجتماعی آنها در طول زندگی، اثرگذار است. به دلیل اینکه جرم به خودی خود، به ارث نمی رسد، محققین بر روی این مسئله مطالعه می کنند که کدام ویژگی های شخصیت و عملکرد شناختی، ممکن است با رفتار ضد اجتماعی در ارتباط باشند. با توجه به تکنیک تحقیقات مولکولی، تحقیقات در زمینه‌ی MAOA ادامه خواهد داشت و علاوه بر این زمینه، تحقیقات در زمینه‌ی تشخیص سایر ژن ها نیز در حیوانات در حال انجام است. با انجام این تحقیقات، ژن های اثرگذار بر روی مغز، تعیین می شوند. از همه مهمتر، کارهای کمی و مولکولی در حول این احتمال می چرخند که ژن ها به گونه ای عمل می کنند که مقاومت افراد جوان در برابر فاکتورهای محیطی تقویت گردد در غیر اینصورت، احتمال بروز رفتارهای ضد اجتماعی، افزایش می یابد.
استفاده از مطالب این مقاله با ذکر منبع راسخون، بلامانع می باشد.



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط