ترجمه: محمود کریمی شرودانی
منبع:راسخون
شوروی یک نهاد روسی نیست بلکه نهادیست یهودی. خلاقیت و نوآوری یهودیان روسی در زمان حاضر هم نیست، ابزار سیاسی جدیدیست که مانند وسیله یا ماشینی از ایدههای لنین و تروتسکی بنا شده است؛ این نهاد از تبار یهود قدیم منشعب است، ابزاری که خود یهودیان بوجود آوردند تا نژاد برجسته و زندگی عمومی خود را پس از تسخیر فلسطین بوسیله انجیل حفظ کنند.
کمونیسم مدرن، که اکنون تنها با نام پوشش بیرونی یک کودتای برنامه ریزی شده دراز مدت برای آغاز تسلط این فرقه شناخته میشود، بی درنگ شوروی را در شکل نوعی حکومت بوجود آورد زیرا یهودیانی از تمام کشورها که باعث کمونیسم روسی شدند مدت زمان زیادی در محیط و ساختار شوروی تحصیل کرده بودند.
شوروی در "پروتکل دانشوران یهودی" تحت نام باستانی Kahal درآمده است. در هفدهمین پروتکل، این نوشتار آمده است:
"همین الآن برادران ما تحت ذمه اتهام ارتداد وخیانت به خانواده آنها یا هر کسی که مخالف و دشمن Kahal است، هستند. هرگاه سلطنت ما برقرار شود، برای تمامی تحت سلطه گان ما لازم میشود تا با روشی یکسان به این دولت خدمت کنند."
هرکسی که با زندگی یهودیان معاصر آشنایی داشته باشد میداند که این نکوهش خیانت چه معنی دارد. تلخی شکنجه و آزاری که غالب بر واگرداندن و تبدیل به مسیحیت کردن یا بر پسر یا دختر خانوادهی یهودی راست آیین که ازدواج با یک غیر یهودی را برمیگزیند، بدون همسانی و مشابهت در بین مردم وجود دارد. در همین زمان ما در ایالت غربی یک دختر یهودی خوب میخواست تا با فردی غیر یهودی ازدواج کند، که مردی بود روزنامه نگار. از زمان اعلان این دختر برای نیت ازدواجش، با این دختر مانند یک خائن رفتار شد. آیا او به طرز فلاکت باری مرگ را تجربه کرده بود، آیا او به جایگاهی ننگ آور و شرم آور تنزل یافته بود، احساساتی که سرنوشت او برایش برانگیخته کرده بود بدتر از این نمیتوانست باشد. مراسم سوگواری تیره و تاری برای او برگزار شد و روز ازدواجش او اعلام کرد که برای مردمش مرده به حساب میاید.
این نمونه از حالت عادی بسیار بعیدتر مینماید. شاید یکی از سوگناک ترین تعابیر از این جریان چیزی باشد که در جریان زندگی (Spinoza) باروخ اسپینوزا (فیلسوف هلندی) یافت میشود، فیلسوف بزرگی که یهودیان مدرن شیفته به نمایش گذاشتن او به عنوان ستارهای درخشان و مایهی مباهات مردمشان هستند. مطالعات اسپینوزا او را به سمت سوال و مسئله تفکر خاخامهای متعصب کشانید، آنهایی که فرمانهای مذهبی افراد که عهد جدید دربارهاش صحبت میکند، و همان طور که اسپینوزا در پیش از این فردی بود بانفوذ که راهبردهای رشوهدهی بسیار عادی یهودی حاصل زحمات او بود.
تردیدهایی در استفاده از این کلمات وجود دارد – " تاکتیک بسیار رایج یهودی در رشوه گیری"—اگر آن ها از صحت آن اطلاع نداشتند. هیچ علاقهای در تهمت زدن که از بدجنسی سرچشمه میگیرد وجود ندارد. اما آن طور که در تاریخ یهودی توسط یهودیان نوشته شده است انبوهی ار مدارک وجود دارد که رشوه بوده است، هر چند اطلاعات اکنون سخاوتمندانه گواهیمی دهد این همیشه هست، سلاح محبوب و بسیارمورد اعتماد یهودیان است. نویسندهای یهودی، ژاکوب اسرائیل د هان Jacob Israel De Haan وکیل هلندی مقیم اورشلیم، اخیرا بیان کرده است که یکی از آرزوهایی که درباره مستعمره عرب در فلسطین دارند این است که بتوانند به آنها رشوه بدهند. این گونه نوشته است:" در اینجا مستعمرهی قوی در میان عربهای مخالف وجود دارد که صهیونیست را خطرناک میدانند. اما عرب ها و به خصوص نشریات عربی، رشوه را قبول میکنند. این به علت ضعف آن ها در این مسابقهی طولانی برای شکست دادن ماست."
همان طور که اسپینوزا جوان پیشنهاد کرد تا هر ساله 1000 سکهی طلا به او بپردازند تا در برابر جرمهای آن ها سکوت کند و در زمان مشخصی خود را در کنیسه نشان دهد. او ازتحقیرهای سزاوار خودش سرباز میزد. او حاضر بود برای به دست آوردن چشمان خود را به نور ببندد. به همین دلیل او تکفیر شده بود، شرح مذاکراتی که موجود بود:
" روز تکفیر پس از زمانی طولانی فرا رسید و جمعیت بسیار عظیمی جمع شده بودند تا شاهد رویداد وحشتناک باشند. مراسم با سکوت و نور روحانی تعدادی شمع سیاه پارافینی و با باز کردن کلیسایی آغاز شد که در آن کتابهای قانون موسی به ودیعه گذاشته شده بود. به این نحو افکار مذهبی برای تمام صحنههای ترسناک آماده شد. خاخام اعظم، هوادار پیر و حاکم که اکنون دشمنان بیرحم محکوم شده بودند، دستور اعدام را میدهند. او خسته و رنجور ولی سرسخت ایستاده بود؛ مردم چشمان منتظر خود را به او دوخته بودند. در بالا خوانندهی مذهبی ایستاده بود و با صدای بلند و لحن حزن انگیزی کلمات نفرین را با آواز میخواند؛ در حالی که از سمت مقابل گروهی دیگر این نفرین ها را با ریتم نامرتب شیپورها میآمیختند. و حال شمعهای سیاه برده شد و قطره قطره در تشتی بزرگی که با خون پر شده بود ذوب میشد." ( لوس: تاریخ بیوگرافی فلسفه) (Lewes: Biographical History of Philosophy.)
سپس نوبت تکفیر نهایی بود. "با قضاوت فرشتگان و قدیسان، ما او را تکفیر کرده، اخراج نموده و نفرین میکنیم و لعنت انجیل باروخ Baruch de Espinoza بر او باد. با رضایت بزرگان و تمام این راهبان مقدس، در حضور کتابهای مقدس: با 613 اصلی که در آن نوشته شده است، آن گونه که یوشع (ع) Joshua شهر اریحا Jericho را نفرین کرد، همان طور که الیشه Elisha کودکان را لعن کرد، و با تمام لعن هایی که در قانون نوشته شده بود. او در روز و شب لعن شده بود. فرمانروا Lord نباید او را عفو میکرد، غضب و خشم فرمانروا Lord باید بعد از این، آن مرد را میسوزاند و باید تمام لعن هایی که در کتاب قانون the Book of the Law نوشته بود را با او دفن میکرد. فرمانروا باید نام او را زیر نور خورشید از بین میبرد و او را تمام قبایل اسراییل پاک میکرد، تمام این لعنهای آسمانی که در قانون Law نوشته شده است*** و ما به شما هشدار میدهیم که اجازه ندارید با او صحبت کنید، چه بخواهید با کلماتی بیان کنید یا بنویسید، یا هر علاقهای به او نشان دهید، و نه با او زیر یک سقف با او بمانید، و نه هیچ کاغذی که نوشتهی او باشد را بخوانید." (پلک: زندگی اسپینوزا) (Pollock: Life of Spinoza.)
" با کلمات انتقاد آمیزی که گفته شد، روشنایی ناگهان در خون مردم جوشید، فریادی از وحشت مذهبی و انفجار نفرت از همه؛ و در تاریکی عمیق و نفرت ی عظیم، آن ها فریاد زدند آمین، آمین!" (پروفسور جی. کی. هوسمر: یهودیان.)
این گزارشی از دستور محکوم کردن است. هم چنین نوری بسیار قوی، در فشاری که بر روی بسیاری از یهودیان آورده شد، شروع به تابیدن کرد، کسانی که بر عقاید ضد اجتماعی مردم شان فریاد زدند اما شهامت نداشتند تا با تاوان آن روبه رو شوند.
این نحوهی محکوم کردن که پروتکل هفدهم آن را پیشنهاد میدهد، برای هر کسی که" به عنوان مخالف کاهال Kahal شناخته شود" یا مخالف سیستم متحد و قدیمی یهودیان باشد، ساخته شده است.
بعد از تخریب حکومت یهودی به دست رومیان Romans، یهودیان مرکزی را در پطر پارخ حفظ کردند؛ بعد از پراکنده شدن یهودیان از Palestine، این مرکز ملی در پادشاهی اکسیل یا همان اکسیلارخ the Prince of the Exile, or Exilarch حفظ شد، سازمانی که معتقد بود نباید در زمان حاضر تسلیم شد، و برخی معتقدند که اکنون به وسیلهی یهودیان امریکایی حفظ شده است. در کینه ورزی تمام مدعیان در برابر طرف مخالف شان، یهودیان هرگز از اینکه "یک امت" باشند دست نکشیده اند؛ به این معنی که گروهی رادیکالی، متحد، و هدفمند و متفاوت از دیگران اند و اهداف و عقایدی دارند که تنها از یهودیان بر میآید و به دست یهودیان و برای یهودیان که برتر از جهان به خواب فرو رفته اند. بنابراین آن ها ملتی در داخل سایر ملت ها تاسیس کردند. مسئولیت پذیرترین متفکران یهودی نه تنها آن را اعلام میکنند بلکه بر آن اصرار نیز میکنند. و این سرتاسر مطابق با حقایقی است که مشاهده میشود. یهود نه تنها خواستار زندگی جدای از سایر مردم است بلکه به کمک مردش علیه دیگران کار میکند. او تا جایی که امکان دارد تمایل دارد تا تحت قوانین خودش زندگی کند. در شهر امروزی نیویورک، یهودیان موفق شده اند که دادگاه هایی برای خودشان ترتیب داده اند که حل و فصل مسائل خودشان با قوانین خودشان در آن انجام میشود. و این دقیقا تجربهی کاهال شوروی Soviet-Kahal است.
از اول قرن آینده هر خوانندهای میتواند با رجوع به لغت نامههای یهودی ببیند، "همزیستی" community،" گردهمایی" assembly یا "کاهال" Kahal مرکز زندگی یهودی شده است. زمان آن خیلی قبل تر از اسارت در بابل (اسارت یهودیان در بابل و آزادی آنان توسط کورش کبیر) بوده است. و آخرین حضور تشریفاتی آن در کنفرانس صلح بود، جایی که یهودیان مطابق با برنامهی جهانی شان که تنها طرحی است که موفق شده و در کنفرانس صلح تغییر نکرده است، برای خودشان حقی در کاهال Kahal برای حکومت و اهداف اجتماعی علاوه بر بسیاری از دیگر امتیازات در کشورها حفظ کردند، کشورهایی که در آن ها فعالیت یهودیان مورد اعتراض است. مسالهی اصلی کاملا مسالهای یهودی است، و شکست پدرفسکی Paderewski به عنوان یکی از دولتمردان تماما به خاطر غلبهی اثرات یهودی بود. هم چنین مسالهی رومانی Rumanian نیز مسالهای یهودی است و تمام صحبتهای رومانی با ایالات متحده به عنوان "کشوری یهودی" The Jews' Country است چرا که آن ها میدانند که تمام دولتمردان شان تحت فشاری هستند که از سوی یهودیان امریکایی علیه کشور رومانی وارد میشود، فشاری که شامل هر نیاز ضروری زندگی میشود. و رومانی را مجبور به امضای توافق نامه هایی میکند که به همان اندازه که کشور اتریش صربستان را خفیف کرد، آن ها را حقیر میکند، حتی بیش تر از آن چه جنگ جهانی برای شان به بار آورد. همهی مسالهی یهود Jewish Question از فشارهایی نوشته شده است که باعث جنگ میشود و از صلحی جلوگیری میکند که جهان تا کنون داشته است.
تحت کاهال Kahal یا شوروی قدیم، یهودیان با خودشان زندگی میکردند و خودشان حکومن میکردند، اگر با حکومت تجارتی میکردند، تنها از طریق نمایندگان شان بود. این همان کمونیسم بود که توانایی آن بیش تر از همهی جاهایی بود که در خارج از روسیه وجود داشت. آموزش، سلامت، مالیات، کارهای خانگی، همگی تحت کنترل مطلق افراد کمی بودند که شورای قانون گذاری را ناسیس کردند. هدف این بود که شورا، همانند آن چه رتبههای بالای یهودی امروزه هستند، بتواند همیشه بماند، ادارهای که اغلب خطوط شکست ناپذیر که نسل به نسل به ارث رسیده بود را زیر پا میگذاشت. تمام این خصوصیات مشروع بود به نحوی که از ثروتمند شدن رهبران جلوگیری نمی کرد. این کاهال ها Kahals یا شوروی هاSoviets در رم Rome، فرانسه France، هلند Holland، آلمان Germany، استرالیا Austria، روسیه Russia، دانمارک Denmark، ایتالیا Italy، رومانی Rumania، ترکیه Turkey، و انگلستان England. وجود داشتند. در ایالات متحده عقاید دربارهی کنیسه و دربارهی میهن و جوامع پنهان و چند ملیتی یهودیان پیشرفت کرده است که در مقالات آینده بیشتر گفته خواهد شد.
کاهال Kahal سنت دیرینه و قدیمی سیاست یهودی طی پراکنده شدن این نژاد بین ملت هاست. چهرهی بین المللی اش در بالاترین انجمن ها دیده شده است. این انجمن ها هم زمان با پخش شدن یهودیان در جهان گسترده شدند. ارجاعات دایره المعارف یهودی انجمن سه سرزمین، انجمن چهار سرزمین و انجمن پنج سرزمین نشان دهندهی ارتباط بین المللی در سالهای اخیر است. اما همانند تمام اسناد دیگر دسترسی مردم به آن ها راحت نیست به نحوی که آن ها دورتر از ارتباطهای زمان امروزی است. کنگرهی اخیر صهیونیست در لندن، که بی شک بیش تر تجارتی که انجام میشود مربوط به مردم یهودی سرتاسر دنیاست، با وجود این در گردهماییهای عمومی به هیچ نحوی وجود ندارد، ممکن است آن را کنگرهی سی وهفت سرزمین به آن بگویند، البته برای نمایندگان کنگره که از تمام قسمتهای جهان میآیند، حتی از دورترین نقاط لاپلند Lapland (نقاطی از شمال اسکاندیناوی و روسیه) و شمال افریقا، پاریس و نیوزیلند.هدف این کنگرههای جهانی اتحاد یهودیان بود، و مدارک گردهمایی هایشان به کشورهایشان برگردانده میشد.
نتیجه آن شد که هیچ چیز تازهای به روسیه Russia اضافه نشد. این تحمیلی از طرف انقلابیون یهودی علیه غیریهود روسیه برای شکلی از کنترل است که مذهب یهود در امروزی ترین تماس با دنیا به آن ها آموخته است. مردم روس شوروی Soviet Russia امکان نداشت که بفهمند که 90 درصد از وزرا یهودی بودند. مردم مجارستان شورویSoviet Hungary این امکان را برای بلا کن Bela Kun، سردستهی قرمزها نداشتند که بدانند که او یک یهودی است و این که 18 نفر از 24 نفر کمیسرش یهودی اند. یهودیان تنها گروهی که تاسیس و مدیریت کاهالKahal را ترتیب میدهد.
انجمن یک انتشارات در روز 12 آگوست یک توافق غیررسمی از سیستم شوروی و تفکر یهودی منتشر کرد. سخنران شهرها و روستاهای لهستانی زبان، آن ها را به پیشروی اخیر نیروهای کمونیست سرگرم کرد، این پیام بیان میکند:
" جمعیتهای محلی یهودی طرفدار کلیسا، هم اکنون گزارش رسید که شوروی و حکومت کمونیست Communist تاسیس شد."
البته. هنوز تفاوت عجیبی با چیزی که ما در چاپ آسیب یهودیان تحت پوشش شوروی پیوسته گفته ایم و نفرت شان از قرمز ها وجود دارد. اگرچه بیش تر از آن چه ما دراین باره در انتشارات عمومی خواندیم تبلیغ یهودی ساده و بی عیب است. گزارشهای افراد از نقص و کاستی، آن را اثبات میکند. یک خدمتکار پشتیبان شهادت میدهد که کار آرام سازی در لهستان اغلب " نگران کننده بود چون تعدادی از مالکان یهودی تقاضای اجارهی کمرشکن برای املاک شان دارند"، در حالی که دیگران شهادت میدهند که هر چند راه آهن فرضا در نواحی خشک و ویران 1000 درصد باشد، بهترین و پر شتاب ترین قطارها "تماما از یهودی ها پر شده است". او دربارهی سفر کوتاهش به مجارستان Hungary میگوید: " مردم مجارستان پول زیادی ندارند ولییهودیان دارند."
" اما یهودیان امریکایی از لئون تروتسکی (کمونیست روسی) Trotsky و حکومت شوروی متنفر اند" که این بهانهای است که گاهی آن ها دارند. آیا آن ها این طور نیستند؟
در صفحهی 9 دنیای یهودیان امریکایی، در 30 جولای، نامهای با امضای "خانم ساموئل راش" Mrs. Samuel Rush وجود دارد. این عنوان آن است: "آیا ما واقعا از تروتسکی Trotsky شرمنده ایم؟" قطعه هایی از آن را بخوانید:
"در بسیاری از روضههای اخیر که از ویراستارهای انتشارات یهودی خوانده ام که به یهود تهمت رادیکال بودن زده شده است.
" این درست است که بسیاری از یهودیان رادیکال هستند. هم چنین این درست است که بعضی از رهبران رادیکال یهودیان اند.
"اما قبل از این که برای سقوط ملت the race اشک بریزیم، بیایید کمی فکر کنیم.
"تروتسکس خودش هرگز چیزی را تصور نکرد اما مردی بافرهنگ، محققی در اقتصاد جهانی، رهبری قدرتمند و باکفایت و متفکری بود که قطعا در تاریخ از او به عنوان یکی از بزرگترین مردان قوم ما که به جهان هدیه شده نوشته خواهد شد.
"*** تعداد بسیار کمی از ما به شک کردن ادامه میدهیم وقتی که پشت نوشتههای بی معنا دربارهی روسیه حقیقت بزرگی است، روسیه در چنان هرج و مرجی است که بازسازی صورت گیرد. طرحی پشت این منظرهی بی نظمی وجود دارد و خارج از آشوب نظم خواهد آمد. این آرمانشهر utopia نخواهد بود ولی به خوبی حکومتی خواهد بود که بی شک در عمل پایبند به اصول اخلاقی و مردم و آرمان گرا است که میتواند با وجود کاستی در مواد ضروری روسیه را بسازد – وجود انسانی – با این که آن ها باید کار کنند.
"و یکی از رهبران لئون تروتسکی Leon Trotsky است!
"ما واقعا شرمندهی تروتسکی هستیم؟"
ظاهرا این خانم شرمندهی تروتسکی Trotsky یا همان آقای برونستین Mr. Braunstein نیست.
یا قاضی هری فیشر Judge Harry Fisher از شیکاگو را خرسند نکردند. زمان برداشت حقوق کار از حساب، قاضی فیشر از کار آرام سازی یهودی خارج میشود. طرح هایش تا اندازهای بعد از رفتنش فرق کرده بود و برای سکونت به روسیه رفت. او در مصاحبههای زیادی اعلام کرد که او بود که برای رسیدن به روسیه آن شرایط و بدون در نظر گرفتن مسائل سیاسی اجازه داد. هیچ محدودیتی برای بازگشت وی به روسیه اعمال نشده بود، او وکیل آزادی در تمام روابط تجاری با حکومت شوروی Soviet Government در روسیه است.
شیکاگو تریبون Chicago Tribune هم چنین از وی نقل قول میکند:
"او به طور خلاصه دیدگاه هایش را بیان میکند" ما باید روسیه را به حال خود بگذاریم". " ما باید تجارت را با شوروی از سر بگیریم. حکومت کمونیست Bolshevist Government ماندگار است.***زمانی که تنها 700000 عضو انجمن کمونیست Communist party رعیت هستند، کسانی که تقریبا 100000000 مردم را مجسم میکنند و سرسختانه از رژیم لنین پیروی میکنند."
در بین تدابیر شوروی که 100000000 رعیت روسی میگویند " سرسختانه پیروی میکنیم،" ادامه اش این است ( در دیدگاه حقیقی قاضی فیشر، قضاوت دادگاه مرال Morals Court شیکاگو فوق العاده جالب است):
"او میگوید: " در زمانی قبل، زنانی روسی اعلام کرده بودند که حق مالکیت ملی دارند." این طبیعی است اما آسایش با ازدواج و طلاق ممکن بود دچار تغییرات سریعی شود. هر کسی که میخواست ازدواج کند باید به اصطلاح به تالار شهر رفته و ثبت میکرد.
""انگیزه برای ازدواج زیاد است. وقتی مردم برای تهیه لباس و غذا سخت میگذراندند، آن ها گاهی برای ازدواج در یک روز وعده میگرفتند.
""روز بعد آن ها به تالار شهر رفته و باز ثبت میکردند. این زمان نام شان در کنار یکدیگر در دفتر طلاق نوشته میشد. این تمام چیزی بود که برای طلاق لازم بود و آن ها غذای خوبی در این معامله خورده بودند.""
قاضی Harry Fisher از شیکاگو که از کار پشتیبانی یهودی در نقاط دور دست بازگشته است، ظاهرا کسی است که همراه با دیگران از Trotsky (لئون تروتسکی (بلشویک روسی )) شرمنده نشده است.
همینطور Max Pine که برای مدت زیادی دفتر دار اتحادیه صنف یهود در نیویورک بود، در شوروی به عنوان "نماینده کارگران" بوده است. همچنین او درباره شوروی حرفهای خوب زیادی ، در بین چیزهای دیگر و تناقض عجیبی که یهودیان در حال انجام آن به نحو احسن در روسیه اند برای گفتن داشت، البته آنهایی که پیش=کمونیست نیستند!
اینجا سه نفر هستند از گسترههای متفاوت زندگانی، و با این وجود هر کدام از آنها علاقهای طبیعی و غریزی به Kahal یا شوروی نشان میدهد، ستایشی از این متدها، و احساسات ناهمسان ولی خوبی در راستای اهداف آن. برای حکومت شوروی نظمی دقیق از آتوکراسی وجود دارد و قوانین ازدواج شوروی روسی در نهایت تناسب با برنامهای که در پروتکل ها مقرر شده هستند:
"ما اثرات زندگی در خانواده را در بین غیریهودیان خواهیم شکست و نابود خواهیم کرد"
اینکه آیا سیستم Kahal شوروی روسی در درک کامل زندگی خانوادگی روسی موفق خواهد بود امریست در فوق العاده غیر قابل پیش بینی. ضعف قوانین شوروی مانند ضعف موجود پروتکل ها ست- ضعفی اخلاقی که باید مانند سرطان پیش رود تا کاملا نهادی که آنرا بوجود آورده را از بین ببرد.
روسیه امروزی، آنگونه که در پروتکل ها به وضوح بدان نگریسته شده، حکومتی وابسته به یهود را نشان نمیدهد ولی حکومتی غیریهودی را نشان میدهد که توسط نیروهای یهودی شکل بندی شده است. سه مرحله از عمل هست که در پروتکل ها مطرح شده است. اول اینکه فرایند مخفی تفکیک یکپارچگی جامعه توسط آمیزهای از وسوسه ها که البته ایده هایی مختل کننده دارد. این کاریست که فتنه گران غیریهودی بکار بسته اند. وقتی این ایده ها به خوبی کارگر افتاد تا جامعه را تفکیک کند و موجب بحران شود، در این هنگام همانطور که در آلمان رخ داد، نیروهایی که در خفا به سرعت کار کرده اند به روی کار میایند و ظاهر میشوند تا عنان کار را در دست گیرند و آشوب را هدایت کنند. در آلمان این جریان فورا متعاقب از هم پاشیدگی رخ داد که در پس آتش بس موقت آمد ولی آلمانها آنقدر فهمیده بودند که معنی هجوم یهود به تمامی موقعیتهای رسمی شکل دهنده امپراطوری را بدانند و خیلی نگذشته بود که آنها از نظر سیاسی جایگاهی نداشتند و از سیاست خارج گشته بودند. در روسیه، بی درنگ یهود به مناسب رسمیخیزشی کرد و توانست در آن سمت ها باقی بماند. این کار با الکساندر کرنسکی (نخست وزیر روسیه هنگام انقلاب کمونیستی) که تحمیلگر تزار به کنار رفتن از سلطنت او بود شروع شد؛ سپس توسط لئون تروتسکی (بلشویک روسی) و نیروهایش در گلوگاه اروپا ادامه یافت.
ولی این نوع تصرف کشور، همانگونه که در آلمان مورد تلاش واقع شد، و در روسیه نه تنها تلاش در زمینه اش شد بلکه به هدف هم رسید، پایان برنامه نیست. این تنها ابتدا و شروعی برای جنبه علنی و ظاهریست. Kahal روسی کاملا برای از هم پاشاندن جامعه ساخته شد، یک قطع ارتباط کامل در همکاری و ارتباط، قانونگذاری در هر مقطع کوتاه روشی ست که خواسته شد تا اینکه تمام کشور در ذرههای جدای از هم در زیر یأس دفن شد. این جریان شامل از هم پاشیدگی صنعت، انبوه سازی بسیاری از غیریهود در ارتش و یک ویرانی کلی برای اخلاقیات و نظم عمومی هم هست. این آخرین مرحله پروتکلها قبل از شروع بازسازی ست که بایست کشوری تحت استیلای دولت یهود ساخته شود.
جهان هنوز این مرحله آخر را ندیده است. این مرحله هنوز نیامده حتی در روسیه. اگر مردم روسیه از حیرت و سردرگمی به رانش و پیشرانی که داشته اند بیداری یابند، این مرحله نخواهد رسید. یهود با صدای بلند میخواند تا اعلام کند که شوروی روسی آمده است که بماند. تنها صدای قابل اعتماد و مقتدر در مورد این موضوع، ندای روسیه است و روسیه هم تا کنون ساکت مانده است. امروزه دنیا در حال لرزش بر گوشه ها و لبههای بیداری واقعی روسی ست و با این اوضاع عقوبتی هولناک باید بر سر شوروی ها بیاید.
زمانی که طرح پروتکل ها در انقلاب فرانسه به موفقیت نزدیک شد، لازم بود فساد اخلاقی به خودی خود گسترش یابد. در روسیه یک مرحله به موفقیت نزدیک تر شدند و آن ازدیاد نافرمانی از قوانین مجازی بود که آن را از بین خواهد برد. مسالهی یهود Jewish Question امروزی باعث گسترش درگیری در روسیه و لهستان شده است و قدرت نیروهای یهودی بزرگ تر و بیش تر از آن چیزی است که در ایالات متحده امریکا اتفاق افتاده است. جای تعجب نیست که کشورهای کوچک اروپای شرقی مستقل از کسانی هستند و برای زندگی شان میجنگند، به کشور ما به عنوان "سرزمین یهودیان" The Land of the Jews میآیند.
پروتکل ها بیان میکنند که "ما قدرت مان را به یک نفر نشان خواهیم داد." "به منظور اثبات بردگی حکومتهای غیریهود اروپا قدرت مان را به یکی از آن ها با جنایتهای خشونت آمیز نشان خواهیم داد، که این همان حکومت کردن ترس است." (پروتکل هفت.)
یکی یکی ملتهای غیریهود اروپایی قانع میشوند که از سربازان روسی عقب نشینی کنند. یک به یک رهبران اروپا غل و زنجیرهای سنگینی را بر دستان شان قبول میکنند. و امروزه دنیا شاهد زمان اندکی از لهستان است، ظاهرا دومین کشور در لیست قربانیان کمونیست است که حس انتقام جویی سنگینی بخاطر گستاخی قدرت مستقل یهود در وی به وجود آمده است. روسیه توجه زیادی به استقلال یهود کرده است؛ لهستان نیز اکنون در حال انجام همین کار است. این عشقی است که یهودیان شرق اروپا امید آن را دارند، و بسیاری از یهودیان امریکا نیز این گونه اند، حرکتی که به سرعت تمام جهان را طی خواهد کرد.
اگر نقش یهودیان جهان آرزوی داشتن آزادی مردم روسیه باشد، اگر آن ها امید آن را داشته باشند که آتشکمونیست خاموش شود، اگر آن ها به مداخلهی یهودی با حرکاتی انقلابی برای برکناری امیدوار باشند، آن ها میتوانند در یک هفته به آن برسند. چیزی که امروزه آن را دنبال میکنند، ادامهی پیروی از دستوری است که قدرتهای جهانی یهودی خواستار آن است.
ظاهرا هیچ میلی به کوتاه کردن زمان حرکتی در جهت امریکای یهودی وجود ندارد. این طرح "نشان دادن قدرت مان به یکی" است. و این طرح را دنبال خواهند کرد. "نشان دادن" showing اگرچه دوطرف دارد، نمایشی از قدرت است، هم چنین نمایشی از مردمی که از قدرت استفاده میکنند، و در پایان ممکن است به خوبی قدرت ؟
هر کسی که بخواهد حقیقت تخمین پروتکل ها را در مورد طبیعت انسانی امتحان کند، ممکن است با واکنشهای بسیاری نسبت به موقعیت کمونیست روسیه روبه رو شود. این غیر قابل انکار است که در میان تمام طبقات غیریهودیان در امریکا نمونهای مورد تحسین برای کودتا coup وجود دارد که لنین Lenin و تروتسکی Trotsky در مقیاس بزرگی آن را انجام داده اند. بی باکی audacity آن و توانایی سرپیچی از قوانین بسیار زیادی که برای مدت طولانی زبانزد بودند، با این حال برای اینکه تمجیدهای با بی میلی را بیرون بکشند، تبانی کردند.
پس به این متن از پروتکل دهم توجه کنید:
"مردم عشق ویژه و احترامی نسبت به فرد باهوش genius دارند که قدرت سیاسی نیز داشته باشد، و آن ها دربارهی تمام افعال مستبدانه وی میگویند: این خفت آمیز اما هوشمندانه است! این یک فریب است اما چگونه او این کار را کرد! بسیار باشکوه! بسیار گستاخ!"
" ما به جذب همهی ملت ها به سمت کار ساختن پایهی بنیادین برای ساختمانی که طرحماست اهمیت میدهیم. بر ما لازم است اول از همه صاحب سرویسهای بی باک و عوامل نترس شویم، کسانی که بر تمام موانعی که بر سر راه است چیره شوند.
"وقتی که ما کودتای coup d'etat حکومتی مان را انجام دادیم، به مردم خواهیم گفت:
"همه چیز بد انجام شده است، همه رنج کشیده ایم. ما عوامل رنجهای شما را حذف خواهیم کرد—ملیت و مرزها و تفاوت سیستمهای پولی. البته شما آزاد هستید تا با زبان خود برای ما صحبت کنید، اما فقط اندکی این کار را میتوانید انجام دهید، قبل از آن که ما آزمون پیشنهادی خود را بدهیم."
تصور خیلی خوبی است، و این راهی است که در آن، تا این زمان، کار شده است. اما واکنشی قوی شروع خواهد شد. وعدههای اشتباه بی نظمی میآورد. بنیانگذاران حقیقی، اهداف حقیقی این حرکت پنهان در قالب کمونیست را آشکار خواهند کرد. و سپس دنیا علیه طرح جهانی که بارها به نظر میرسید بسیار به موفقیت نزدیک شده است، متحد خواهند شد.
شاید جلوههای بیش تری برای این طرح جهانی به عنوان نتیجهای در سیستم شوروی کاهال روسیه Russian Kahal-Soviet به وجود خواهد آمد که از هر کوشش دیگری برای درک آن نباید گذشت. برای پنج نسل جهان با سیمایی فرضی و اشتباه که توسط انقلاب فرانسه French Revolution پایه ریزی شد، زندگی کرده است. اکنون فهمیده اند که انقلاب، انقلاب مردم فرانسه Revolution of the French People نبود، بلکه اغتشاش اقلیتی بود که در جستجوی قبولاندن طرحهای زیادی به مردم فرانسه بودند که اکنون مورد بازبینی قرار گرفته است. مردم فرانسه در پایان اصطلاح انقلاب فرانسه را بنا گذاشتند. و فرانسه نتیجهی آشوبی بود که آن اقلیت خوب برنامهریزی کرده بودند که هر زمان، آن با مرزهای کنترل یهودی روبهرو میشد.
انقلاب روسیه در تاریخ غروب خواهد کرد بدون اینکه که هالهای از دروغ اطراف آن باشد. جهان اکنون آن را همان طور که هست میشناسد. جهان خیلی زود کسانی که با پول و ذهنهای خود آن را پروراندند، خواهد شناخت و ازگوشهای از جهان انگیزهی اصلی میآید. آشوب upheaval روسیه رادیکالی است، نه سیاسی و نه اقتصادی. این در زیر تمام سوسیالیسم اشتباهش و شعار پوشالیاش دربارهی "برادری انسانها" human brotherhood پنهان شده است، طرح واضحی از امپریالیسم رادیکالی، که نه در روسیه، بلکه احساس رایج و جالب جهان است که به سرعت زوال خواهد یافت.
/ج