بازسازی نهادهای علمی در دوره‌ی ایلخانی

هجوم تاتار و مغول با ویران کردن آبادانی‌ها و شهرها عامل‌های انحطاط و ویرانی را دنبال خود به جای نهاد. یعنی در آن جاهایی که به یکباره ویران شد، مدرسه‌ها و مرکزهای دانش را از میان برد و در آن جاهایی که به تمامی ویران
سه‌شنبه، 16 تير 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بازسازی نهادهای علمی در دوره‌ی ایلخانی
بازسازی نهادهای علمی در دوره‌ی ایلخانی

 

نویسنده: دکتر سیدمحمد ترابی




 

هجوم تاتار و مغول با ویران کردن آبادانی‌ها و شهرها عامل‌های انحطاط و ویرانی را دنبال خود به جای نهاد. یعنی در آن جاهایی که به یکباره ویران شد، مدرسه‌ها و مرکزهای دانش را از میان برد و در آن جاهایی که به تمامی ویران نشد تهیدستی و نابسامانی و پریشانی مردم را از میان برد و در آن جاهایی که به تمامی ویران نشد تهیدستی و نابسامانی و پریشانی مردم انگیزه‌ی از میان رفتن آن‌ها را فراهم آورد. تنها در پناهگاه‌های فرهنگ ایرانی که پیش از این برشمردیم، مدرسه‌ها و مرکزهای علمی و عالمانی باقی ماندند و به ادامه دادن سنت‌های علمی قدیم سرگرم بودند. علاوه بر این چون آتش فتنه اهریمنان مغولی آهنگ فرو نشستن کرد جمعیت دانشمندان و طالبان علم از پریشانی رست و اندک اندک به همت ایرانیانی که در این مناطق گرد آمده بودند بازار دانش نیم رونقی گرفت و نیز در آن ناحیت‌ها که از آسیب کلی برکنار مانده بود همان مدرسه‌ها و مسجدهای قدیم با امکان‌های خود بر جای ماند و به همین سبب‌ها بود که در ایران عهد مغول مدرسه‌هایی به صورت‌های کم و بیش مرتب یافت می‌شد.
در این دوره در بغداد هنوز مدرسه‌ی نظامیه باقی بود و بر آن موقوفه‌ها و کتابخانه‌ای افزوده بودند اگر چه بنای مدرسه‌ی مُستَنصریه از اهمیت آن کاسته بود. مدرسه‌ی مُستَنصریه که آسیب دیده بود، در سال 668 به فرمان عطا ملک جوینی حاکم بغداد تعمیر شد. افزون بر این مدارس دیگری بودند از جمله‌ی مدرسه‌ی شرابیّه که اقبال شرابی (م 653) در سال 628 آن را در بازار عجم بنا کرد، مدرسه‌ی مجاهدیه که مجاهدالدّین ایبک در سال 637 برای حنبلیان ساخت، مدرسه‌ی بشیریّه که یکی از کنیزکان مُستَنصر به سال 653 بنا کرد، مدرسه‌ی عصمتیه که زوجه‌ی عطاملک جوینی به سال 671 در بیرون بغداد ساخت و چند مدرسه‌ی دیگر مانند مدرسه‌ی تَتَشیّه، مدرسه‌ی سعاده، مدرسة الاصحاب، مدرسة عبدالقادر گیلانی و مدرسه‌های ابوحنیفه و المرجانیه.
ابن بَطوطه سیاح مشهور از مدرسه‌هایی در ایران نام برده است از آن جمله مدرسه‌ای در شوشتر منسوب به شرف الدّین موسی بن صدرالدّین سلیمان، مدرسه‌ای در ایذج به همراه مسجدی و حمامی که اطراف آن را باغ‌ها احاطه می‌نمود، مدرسه‌ای در شیراز، مدرسه‌ی زیبا و مهمی در نیشابور که ابن بطوطه آن را از مدرسه‌های خراسان و عراقین بهتر شمرده بود، دو مدرسه در خوارزم، و مدرسه‌ای در کنار مشهد امام هشتم.

از مدرسه‌هایی که در دوره‌ی تسلط مغولان ایجاد شد یکی مدرسه‌ای بود در بخارا که مادر مونکاقاآن بانی آن بود. غازان خان نیز در شام غازان یا شنب غازان بر گرد مقبره‌ی عظیمی که برای خود ساخت بناهای وسیعی از جمله مدرسه‌ای برای شافعیان و مدرسه‌ای برای حنفیان بنا کرد و و موقوفه ها‌یی برای نگاهداشت آن‌ها تعیین نمود. سلطان محمد خدابنده نیز در شهر سلطانیه مسجدها و خانقاه‌ها و مدرسه‌ها و دارالسیاده‌ها بنا کرد و ملک هایی بر آن‌ها وقف کرد و نیابت تولیتش را به خواجه رشیدالدّین فضل الله وزیر داد. در این مجموعه ده مدرّس و بیست مُعِید و صد طالب علم و بیست صوفی و دوازده حافظ قرآن و هشت مؤذن و چهار معلم (آموزگار کودکان) کار می‌کردند و ماهانه مواجب دریافت می‌کردند. وصّاف الحضره از «مدرسه‌ی سیار سلطانی» که همراه اردوی سلطان خدابنده در حرکت بود یاد می‌کند. صندوق‌هایی از کتاب همراه این مدرسه‌ی سیار سلطانی حمل می‌شد که هرگاه مدرسان و محصلان را به کتاب حاجت افتد به آن‌ها رجوع کنند.

خواجه رشید الدّین فضل الله در شهر سلطانیه مدرسه و خانقاه و دارالسیاده‌ای و در یزد مدرسه و خانقاهی ساخت (سال 715) که به مدرسه رشید معروف شد. وزیر دیگر اولجایتو یعنی تاج الدّین علیشاه نیز در تبریز مسجدی و در آن زاویه و مدرسه‌ای بنا کرد. از مدرسه‌های دیگر، «مدرسه‌ی کردوجین» شیراز و «مدرسه‌ی درب نو کرمان» و مدرسه‌هایی در یزد و میبد بودند. مدرسه‌هایی هم در این دوره در ناحیت‌های ویران ناشده‌ی ایران باقی مانده بود، مانند مدرسه‌های یزد، مدرسه‌ی اتابک عزالدین (م604)، مدرسه‌ی کیکاوس فرزند عزالدین و مدرسه‌های صفوتیّه، نصرتیّه، رُکنیه، شمسیه و چندین مدرسه‌ی دیگر. (1) گذشته از اینها در ابرقو و اصفهان و کازرون و شیراز و قم و کاشان و ساوه و ری و همدان و قزوین و سلطانیه و تبریز مدرسه‌ها و خانقاه‌ها و مؤسسه‌های خیریّه متعدد به همت شمس الدّین محمد (م 733) فرزند رکن الدّین محمد بن نظام الحسینی به وجود آمد.
در قرن هفتم و هشتم بعضی از شهرها مانند شیراز، مراغه، تبریز، سلطانیه، کرمان و در خارج از ایران بغداد و بعضی از بلاد روم و شام و هندوستان موقعیت فرهنگی خود را حفظ کردند یا اهمیت فرهنگی یافتند. سبزوار و مشهد و آمل و ساری و نجف و حلّه هم حوزه‌های علمی شیعیان بود که در همه‌ی این مراکز بازمانده‌ی فرهنگ و تمدن ایران و سنن علمی و ادبی ایرانیان دوره‌ی اسلامی حفظ شد و دوباره نیرویی به دست آورد. در این میان مراغه از برکت وجود خواجه نصیرالدّین طوسی و رصد خانه‌ای که ترتیب داده و کتابخانه‌ای که با چهارصد هزار مجلد کتاب ایجاد کرده و دانشمندانی که از همه سوی کشور برای همکاری خود گرد آورده بود، به واقع قابل توجه و از مهم‌ترین مرکزهای معتبر انتشار دانش‌های عقلی در ایران قرن هفتم بود.

پی‌نوشت‌:

1. برای آگاهی بیش تر از وضع مدرسه‌های یزد در این دوره نیز مدرسه‌ی رکنیه و رصد وقت ساعت آن رجوع کنید به تاریخ ادبیات در ایران، ج. 3، بخش اول، صص. 15 - 212.

منبع مقاله :
ترابی، سیّدمحمد؛ (1392)، نگاهی به تاریخ و ادبیات ایران (جلد اول) (از روزگار پیش از اسلام تا پایان قرن هشتم)، تهران، انتشارات ققنوس، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما