مشکلات دانش آموزان در روابط بین فردی

« محمّدرضا دانش آموز 14 ساله‌ای است که بنا به گفته‌ی والدین اخیراً رفتارش تغییر کرده است. تا قبل از این، در باره‌ی آن چه که در ذهنش بود ویا در طی روز برایش اتّفاق می‌افتاد با پدر یا مادر صحبت می‌کرد و به حرف‌هایشان گوش
پنجشنبه، 18 تير 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مشکلات دانش آموزان در روابط بین فردی
 مشکلات دانش آموزان در روابط بین فردی

 






 

« محمّدرضا دانش آموز 14 ساله‌ای است که بنا به گفته‌ی والدین اخیراً رفتارش تغییر کرده است. تا قبل از این، در باره‌ی آن چه که در ذهنش بود ویا در طی روز برایش اتّفاق می‌افتاد با پدر یا مادر صحبت می‌کرد و به حرف‌هایشان گوش می‌داد. امّا حالا هیچ چیز درباره‌ی خودش به آن‌ها نمی‌گوید و وقتی که والدین با او صحبت می‌کنند، اهمّیّتی نمی‌دهد، روی خود را بر می‌گرداند و یا پرخاشگری می‌کند. در اغلب مواقع ساکت است و یا با برادرش کتک کاری و جر و بحث می‌کند. »
وقتی با محمّدرضا در باره‌ی این مشکل صحبت می‌کنیم، می‌گوید: « مادرم نمی‌خواهد با من صحبت کند بلکه می‌خواهد برایم سخنرانی کند. می‌ترسم درباره‌ی خودم چیزی به آن‌ها بگویم چون دنبال سوژه‌ای می‌گردند تا از من انتقاد کنند. »
همه‌ی ما در زندگی روزمرّه با افراد مختلف و در موقعیّت‌های گوناگون ارتباط برقرار می‌کنیم امّا تنها عدّه‌ای از ما می‌توانند رابطه‌ای صمیمی، مثبت و معنا دار با دیگران داشته باشند. ارتباط، نوعی عمل متقابل است که در آن پیام‌های کلامی و غیر کلامی ردّ و بدل می‌شود.
کودکان، نوجوانان و بزرگ‌ترها در طول روز پیام‌های کلامی زیادی ارسال می‌کنند و هنگامی که نخواهند یا نتوانند منظور خود را (عقاید، احساسات و نیازها) با حرف زدن بیان کنند به پیام‌های غیر کلامی متوسّل می‌شوند.
مشکل محمّدرضا و نوجوانان دیگر نشان می‌دهد اغلب ما قادر نیستیم پیام‌هایی را که در محیط اطرافمان برای برقراری ارتباط ارسال می‌شود، به خوبی دریافت کنیم. در نتیجه دچار آشفتگی در روابط بین فردی می‌شویم که در طبقه بندی‌های علمی به آن، مشکلات بین فردی می‌گویند.
مشکلات ارتباطی نه تنها موجب ناراحتی فرد می‌شوند بلکه در عملکرد و روابط اجتماعی فرد با والدین، اعضای خانواده و اولیای مدرسه اختلال ایجاد می‌کنند. بروز مشکلات در روابط بین فردی از عوامل متعدّدی نشأت می‌گیرد به عنوان مثال یا گوینده از روش‌های مؤثّر در برقراری رابطه آگاه نیست، یا شنونده مهارت‌های خوب گوش کردن را یاد نگرفته و یا بین منظور واقعی گوینده و روش ارتباطی او هماهنگی لازم وجود ندارد. در این نوع رابطه‌ها، گوینده به خواسته و هدف خود نمی‌رسد، شنونده هم دچار احساس افسردگی، دلسردی و دوری از فرد مقابل می‌شود. به علاوه در جایی که مهارت‌های ارتباطی وجود ندارد، علاقه و محبّت بین همسران، والدین و فرزندان و دوستان تا حدّ زیادی کاهش می‌یابد و مشکلاتی بروز می‌کند که بعضاً نیاز به درمان‌های طولانی مدّت دارد.
مشکلات بین فردی عبارت است از، آشفتگی یا داشتن مشکلات مشخص در روابط بین فردی و یا به هم خوردن روابط دو یا چند نفر بدون ارتباط با یک اختلال مشخص روان پزشکی (مانند افسردگی، عقب ماندگی ذهنی و.... ) به طوری که مشکل فوق باعث ناراحتی قابل ملاحظه‌ی یکی از افراد یا تخریب عملکرد اجتماعی فرد در یکی از حوزه‌های روابط با والدین، برقراری ارتباط با همسالان، ارتباط با خواهر و برادر و یا ارتباط با اولیای مدرسه یا وابستگی افراطی به دیگران شود.
در این طبقه، مشکلات ارتباطی به چهار دسته تقسیم می‌شوند:

1- مشکل در برقراری ارتباط با والدین

در این طبقه مشکلاتی قرار می‌گیرد که والدین برای فرزند ایجاد می‌کنند ( مانند پرخاشگری، تبعیض، غفلت، غیبت، حمایت مفرط، خلاف کاری و... ) و مشکلاتی که دانش آموز تک فرزند برای والدین ایجاد می‌کند (مانند، پرخاشگری، پر توقّعی، نافرمانی، خلاف کاری،... ).

2- مشکل در برقراری ارتباط باهمسالان

مشکلاتی که دانش آموز باهمسالان یا سایر دانش آموزان در مدرسه یا خارج از مدرسه دارد. ( مانند، بدرفتاری جسمی یا جنسی نسبت به دیگران، بدرفتاری عاطفی، زورگویی، درگیری و مشاجره، پرخاشگری و یا مورد آزار قرار گرفتن توسّط دیگران،... ) در این دسته قرار می‌گیرند.

3- مشکل دربرقراری ارتباط با خواهران و برادران

در این دسته مشکلاتی قرار می‌گیرد که دانش آموز با خواهر و برادرش دارد و یا برای آن‌ها ایجاد می‌کند (مانند پرخاشگری، حسادت، خلاف کاری، پر توقّعی،... )

4- مشکل در برقراری ارتباط با اولیای مدرسه

مشکلاتی که دانش آموز با اولیا و مربیّان مدرسه دارد و یا مشکلاتی که برای آن‌ها ایجاد می‌کند، در این دسته قرار دارند (مانند، پرخاشگری، بی‌احترامی، نافرمانی،... )

تظاهرات مشکلات ارتباطی

افرادی که در روابط بین فردی خود با مشکلاتی روبه رو هستند علایم زیر را در رفتار خود نشان می‌دهند.
1- پرخاشگری: رفتاری، کلامی یا عاطفی به قصد ایجاد صدمه روانی یا بدنی به فرد دیگر
2- تبعیض: فرق گذاشتن بین افراد از نظر امکانات اقتصادی و عاطفی بر اساس جنس، نژاد، قومیت و... که برخاسته از قضاوت شخصی است.
3- مداخله مفرط: عدم رعایت حریم خصوصی افراد یا کنجکاوی بدون دلیل در وسایل شخصی فرد یا تصمیم گیری و اعمال نظر در موارد مربوط به دیگری.
4- پر توقّعی: داشتن خواسته‌هایی از فرد که بر آوردن آن‌ها خارج از توان یا وظیفه‌ی متعارف و قابل انتظار فرد است.
5- غفلت: عدم ارضای عمدی آن دسته از نیازهای جسمی، روانی و اجتماعی طرف مقابل که مطابق با موازین عرفی بر عهده‌ی فرد است، مانند عدم پذیرش مسؤولیّت، بی‌اعتنایی یا ندادن پول توجیبی و... بدون وجود مشکلات مادی.
6- فرار: ترک فیزیکی خانه و خانواده یا مدرسه بر اثر فشار یا احساس تهدید از جانب فرد دیگر یا به تحریک دیگران.
7- بی‌اقتداری: ناتوانی فرد در ایفای نقش خود نسبت به دیگران، که موجب بی‌کفایتی فرد در رسیدن به اهداف و خواسته‌های مشروعش گردد.
8- بی‌اعتمادی: نداشتن اطمینان و اعتماد کافی به فرد یا افراد در انجام امور یا برقراری ارتباط عاطفی با آن‌ها.
9- تعلل: سرپیچی غیر مستقیم از دستور موجّه بالا دست با به تعویق انداختن انجام امور علی‌رغم توانایی انجام آن‌ها.
10- نافرمانی: سرپیچی مستقیم از دستورات موجّه علی‌رغم توانایی در انجام امور.
11- بدرفتاری جسمی: هر گونه رفتار نامناسب جسمانی که منجر به آسیب جسمی یا روانی می‌شود. مانند کتک زدن یا کتک خوردن.
12. بدرفتاری جنسی: برقراری هر نوع رابطه‌ی جنسی با فرد بر خلاف میل او یا خارج از موازین قانونی، مذهبی، اخلاقی یا مقرّرات.
13. محرم آمیزی: برقراری هر گونه رابطه جنسی نامشروع بین دو نفر از محارم مانند، خواهر و برادر، یا والد با فرزند.
14- بدرفتاری عاطفی: آسیب عاطفی یا هیجانی اساسی بر کارکردهای روان شناختی، رفتاری و رشدی فرد، مانند: طرد، محدودیت عاطفی، بی‌ثباتی خانواده، انتقاد، تهدید، تحقیر، انتظارات نامناسب و...
15- بدرفتاری تحصیلی: تحمیل وظایف آموزشی فراتر از توانایی دانش آموز.
16- رابطه‌ی تحمیلی: مجبور کردن فرد به داشتن روابط اجتماعی یا خانوادگی بر خلاف میل فرد.
17- بی‌مهارتی: فقدان مهارت لازم در فرد برای انجام وظیفه و رابطه با دیگران.
18- حمایت مفرط: رفع نیازهای جسمی، روانی و اجتماعی طرف مقابل علی رغم توانایی انجام آن‌ها.

موانع برقراری ارتباط مؤثّر

علی رغم این که اغلب افراد مایل به برقراری با دیگران هستند، امّا ایجاد رابطه‌ی اثر بخش کاری نسبتاً دشوار است. علّت اصلی این امر آن است که افراد موانع ارتباطی را وارد گفت وگوهای خود می‌کنند. موانع ارتباطی، پاسخ هایی هستند که در اغلب موارد اثر منفی بر ارتباط دارند و موجب توقّف گفت وگوها می‌شوند. هنگامی که گوینده یا شنونده خواسته‌های مهمّی دارند یا با مشکلی دست به گریبانند و یا دچار استرس‌های شدیدی هستند، احتمال ورود موانع ارتباطی به گفت و گوها افزایش می‌یابد. برخی از موانع ارتباطی ( پاسخ‌های بازدازنده‌ی ارتباط ) عبارتند از:

1- انتقاد کردن:

انتقاد یکی از موانع مربوط به قضاوت است. بسیاری از افراد فکر می‌کنند اگر عیب جو و منتقد نباشند دیگران پیشرفت نمی‌کنند. والدین فکر می‌کنند با انتقاد از کودکان آن‌ها سخت کوش و با تربیت خواهند شد. برخی معلّمان نیز معتقدند با انتقاد کردن از دانش آموزان، آن‌ها تلاش جدّی‌تری خواهند داشت. (به عنوان مثال، تو هیچ وقت کارت را درست انجام نمی‌دهی)

2- برچسب زدن:

گاهی با مشاهده‌ی یک صفت یا حالت رفتاری، عنوان کلیشه‌ای برای فرد در نظر گرفته می‌شود. برچسب زدن نه تنها موجب تحقیر فرد در روابط اجتماعی می‌شود بلکه بر خود پنداره‌ی او نیز اثر منفی می‌گذارد. (به عنوان مثال، استخوان، زنبورک، دست و پا چلفتی)

3- تهدید کردن:

در برخی موارد، فرد سعی می‌کند با هشدار دادن درباره‌ی پیامدهای منفی انجام ندادن یک کار، اعمال و رفتار فرد را کنترل نماید. (اگر آن کار را نکنی... )

4- پرسیدن سؤالات مکرّر و نامناسب:

بعضی افراد پیوسته سؤال می‌کنند طرح مهم سؤالات مکرّر معمولاً گفت و گو را از مسیر اصلی خود خارج می‌کند و موجب واکنش‌های دفاعی و مقاومت در فرد مقابل می‌شود. (به عنوان مثال، کجا رفتی؟ با کی رفتی؟ چرا دیر کردی؟)

5- نصیحت کردن افراطی:

نصیحت کردن در اغلب موارد، توهین به عقل و درایت فرد مقابل است و نشان دهنده‌ی عدم اعتماد به توانایی فرد در حل مشکلاتش می‌باشد.

6- بحث منطقی:

ارایه‌ی راه حل‌های منطقی در مواقعی که فرد دچار فشار روانی است و یا در بین افراد تعارض و کشمکش وجود دارد، معمولاً موجب عصبانیّت می‌شود گرچه در این مواقع افراد به منطق بیش‌تر نیاز دارند.

7- اخلاقی کردن (موعظه کردن):

برخی افراد مایلند در مواجهه با مشکلات دیگران راه حل‌های پیشنهادی خود را ارایه کنند. در موعظه کردن افراد بر بایدها و نبایدها تأکید دارند و از اعتقادات مذهبی، اخلاقی و اجتماعی خود دفاع می‌کنند. این شیوه‌ی ارتباطی نه تنها موجب افزایش اضطراب و رنجش فرد می‌شود بلکه او را به سمت عذر آوردن و بهانه تراشی سوق می‌دهد.

8- قضاوت کردن:

قضاوت کردن، اصلی ترین سد ارتباطی بین فردی است و عبارت است از تحمیل ارزش‌ها و عقاید خود به فرد دیگر.

9- امر و نهی کردن:

از آن جا که دستور دادن، با زور گویی همراه است اغلب موجب رنجش خاطر افراد می‌شود و ممکن است نتیجه‌ی آن خرابکاری باشد. به علاوه، افرادی که به طور پیوسته دستور می‌گیرند بسیار مطیع و فرمان بردار می‌شوند و اعتماد به نفسشان کاهش می‌یابد.
در اغلب موارد موانع ارتباطی، اعتماد به نفس فرد مقابل را کاهش می‌دهد و منجر به یک حالت دفاعی و مقاومت در فرد می‌شوند و یا به وابستگی، گوشه گیری و احساس شکست می‌انجامند. موانع ارتباطی، پاسخ‌های نامطلوبی هستند که باعث می‌شوند فرد نتواند احساسات واقعی خود را به روشی مؤثّر بیان کند. اگر به طور مکرّر از موانع ارتباطی استفاده شود، احتمال آسیب به روابط بین فردی افزایش می‌یابد.

چگونه می‌توانیم کمک کنیم؟

هنگامی که دو فرد با یکدیگر گفت و گو می‌کنند رابطه‌ای میان آن‌ها شکل می‌گیرد. درصورتی که این ارتباط، صریح، با احساس و صمیمی باشد، رابطه تداوم می‌یابد و زمانی که به شیوه‌ای تدافعی، پرخاشگرانه و غیره مؤثّر برقرار شود، رابطه تضعیف می‌گردد. این شیوه‌ها و روش‌های برقراری ارتباط، آموختنی هستند و والدین، معلّمان، فرهنگ جامعه و رسانه‌ها در شکل گیری و انتقال آن نقش دارند.
برخی از این شیوه‌های ارتباطی آموخته شده، ناکارآمد و مخرّب هستند و افراد در موقعیّت‌های روزمره‌ی زندگی پیامدهای منفی آن‌ها را تجربه کرده‌اند. در اغلب موارد، تنهایی، مشکلات خانوادگی، نارضایتی‌های شغلی و بیماری‌های جسمی و روانی معلول ناتوانی فرد در برقراری ارتباط خوب و مؤثّر با دیگران است.
باتغییر دادن راه‌های ارتباط با دیگران و استفاده از شیوه‌های کارآمدتر در روابط بین فردی، می‌توان به نحو مؤثّری از وقوع و تداوم مشکلات ارتباطی پیشگیری نمود.
در ایجاد روابط بین فردی اثر بخش، مهارت‌های گوش کردن از اهمّیّت ویژه‌ای برخوردار است. به علاوه، آشنایی با موانع برقراری یک ارتباط مؤثّر به افراد کمک می‌کند تا از بازدارنده‌های ارتباطی اجتناب کنند.

آموزش مهارت‌های ارتباطی

علی رغم این که بسیاری از افراد در طول روز و ساعات بیداری بیش‌ترین زمان را به گوش کردن اختصاص می‌دهند امّا فقط عدّه‌ی محدودی از افراد، شنونده‌ی خوبی محسوب می‌شوند. گاهی این جمله را از زبان دانش آموزان می‌شنویم که «دوستانم به آن چه می‌گویم گوش می‌دهند امّا والدینم فقط صحبت مرا می‌شوند. »
عبارت فوق، بیانگر این واقعیّت است که بین شنیدن و گوش کردن تفاوت اساسی وجود دارد. شنیدن یک عمل غیر ارادی است که طی آن فرد، محرّک‌های شنیداری را دریافت می‌کند بدون آن که به آن‌ها توجّهی داشته باشد، در حالی که گوش دادن فعّالیّتی اختیاری و آگاهانه است که شامل دریافت محرّک‌های شنیداری و تعبیر و تفسیر آن‌ها می‌باشد. به عبارت بهتر، افراد می‌توانند صحبت‌های دیگران را بشنوند بدون آن که با درک و فهم به آن‌ها گوش دهند. برای آن که بتوانیم ارتباط مؤثّری ایجاد نماییم باید از روش‌های گوش دادن فعّال استفاده کنیم. این روش‌ها عبارتند از:

1. توجّه کردن

توجّه کردن، ارتباط غیر کلامی است که نشان می‌دهد شنونده به فرد مقابل و صحبت‌های او علاقه‌مند است. ا ین مهارت به گوینده کمک می‌کند تا موضوعات مهمّی را که در ذهن و قلبش وجود دارد به راحتی بیان کند. شنونده‌ی خوب در جریان گفت وگو و برقراری ارتباط به نکات زیر توجّه می‌کند:
* شنونده باید به جای تکیه دادن به عقب و یا لم دادن روی مبل یا صندلی، نشستن روی لبه‌ی میز و یا ایستادن در هنگامی که گوینده نشسته است، سعی کند به سمت گوینده خم شود و در فاصله‌ای مناسب و رودرروی او قرار بگیرد و با حالتی گرم و پذیرا، آرامش و توجّه خود را به فرد مقابل انتقال دهد. دست به سینه نشستن و پا روی پا انداختن اغلب نشان دهنده‌ی حالت دفاعی شنونده است.
* از انجام دادن حرکات یا رفتارهایی که موجب حواس پرتی فرد مقابل می‌شود (نظیر، جابه جایی‌های مکرّر، بازی کردن با مداد، کاغذ، تکان دادن پا و... ) خودداری شود. شنونده‌ی فعّال هنگامی که گوینده در حال صحبت است تحرّک کم‌تری دارد و در هنگام پاسخ دادن، فعّالیّت بیش‌تری نشان می‌دهد.
* تماس چشمی یکی از مؤثّرترین مهارت‌های گوش کردن است برای برقراری تماس چشمی باید به فرد گوینده نگاه کرد و گاهی مسیر چشم را از صورت به دست یا قسمت‌های دیگر بدن فرد مقابل تغییر داد. تماس چشمی ضعیف هنگامی روی می‌دهد که شنونده نگاه خود را از گوینده برگرداند و یا به شکلی ثابت به او خیریه شود و یا به محض آن که گوینده او را نگاه می‌کند، به جای دیگر بنگرد.
* باید عوامل محیطی مزاحم را که موجب حواس پرتی گوینده و برهم خوردن ارتباط می‌شود به حدّاقل رساند (به عنوان مثال، خاموش کردن تلویزیون، قطع تلفن، بستن در اتاق و... )
* علاوه بر عوامل فوق، حضور روانی شنونده در برقراری ارتباط مؤثّر اهمّیّت به سزایی دارد. شنونده‌ای که با ذهن و قلبش به صبحت‌های گوینده توجّه می‌کند، علاقه‌ی خود را در چهره و بدنش منعکس می‌سازد.
* بسیاری از افراد در برقراری ارتباط صرفاً به شیوه‌های کلامی توجّه دارند در حالی که پژوهش‌ها نشان می‌دهد 85 درصد ارتباط‌های بین فردی را، ارتباطات غیر کلامی تشکیل می‌دهد. بنابراین، مهارت‌های توجّه کردن باید در روابط انسانی بیش‌تر مدّ نظر قرار گیرد.

2. گوش کردن

این مهارت در واقع پاسخی است به این سؤال که شنونده چگونه می‌تواند در ضمن صحبت کردن گوینده را به ادامه‌ی گفت وگو تشویق نماید.
* شنونده‌های فهیم زمانی دیگران را به صحبت دعوت می‌کنند که برای آن‌ها مناسب باشد و هرگز گفت و گو را تحمیل نمی‌کنند. در اغلب موارد، سکوت کردن (فرصت دادن به گوینده برای فکر کردن در باره‌ی صحبت‌ها و یا تصمیم گیری درباره‌ی ادامه‌ی صحبت) و توجّه کردن (تماس چشمی و نشان دادن علاقه)، مشوّق‌های خوبی برای ادامه‌ی گفت وگو هستند.
* گاهی می‌توان با استفاده از برخی عبارت‌ها و تشویق‌های کوتاه گوینده را به صحبت کردن دعوت نمود (به عنوان مثال، امروز سرحال به نظر نمی‌رسی، مایل هستی با هم صحبت کنیم. و یا به کار بردن کلماتی نظیر، اوهوم، خُب، بله، لطفاً ادامه بده، واقعاً؟، می‌فهمم). افرادی که به دقّت به صحبت‌های گوینده گوش می‌دهند می‌توانند از طریق حالت چهره و تن صدا، با گوینده همدلی کنند، حتّی وقتی یک یا دو کلمه بیان کنند. به عنوان مثال، وقتی دانش آموزی از عدم موفّقیّت خود در امتحانات برای مادرش صحبت می‌کند، مادر ممکن است فقط بگوید ( چه بدشانسی). امّا تن صدا و حالت چهره‌ی او می‌تواند عبارت کوتاهش را به پاسخی پراحساس تبدیل کند.
* سؤال کردن، علاوه بر این که روش مناسبی برای کسب اطلاعات در باره‌ی گوینده است، به فرد مقابل نشان می‌دهد که شنونده به صحبت‌هایش توجّه دارد. در هنگام برقراری ارتباط، بهتر است از سؤالات باز استفاده شود، زیرا سؤالات باز به گوینده فرصت می‌دهند تا به بررسی افکار خود بپردازد و درباره‌ی آن‌ها توضیح بیش‌تری دهد. در حالی که سؤالات بسته که با پاسخ‌های مشخّص و کوتاه (بله، خیر) پرسیده می‌شوند گوینده را در جهت یک پاسخ معیّن هدایت می‌کنند.

نمونه هایی از سؤالات بسته:

* چند نفر بودید؟
* کی تصمیم به این کار گرفتی؟
* کجا رفته بودی؟

نمونه هایی از سؤالات باز:

* فکر می‌کنی چرا این اتّفاق افتاد؟
* می‌توانی در این مورد مثالی بزنی؟
* این موضوع چه احساسی در شما ایجاد کرد؟
توجّه به این نکته، مهم است که هنگامی که در فاصله‌ی زمانی کوتاه دو یا چند سؤال مطرح می‌شود سؤال‌های آخر معمولاً به سؤال‌های بسته تبدیل می‌شود و این کار به تداوم گفت وگو لطمه وارد می‌سازد.

3. مهارت‌های انعکاسی ( باز خورد دادن )

هنگامی که شخصی شماره تلفن یا آدرس خود را به ما می‌دهد، در موقع نوشتن آن را تکرار می‌کنیم تا مطمئن شویم که درست شنیده‌ایم. این روش درمهارت‌های انعکاسی هم به شکل ماهرانه‌تری می‌تواند انجام شود. مهارت‌های انعکاسی به شنونده کمک می‌کند تا درک خود را از آن چه که گوینده گفته است مورد بررسی قرار دهد. شنونده‌ای که از مهارت‌های انعکاسی استفاده می‌کند در جریان گفت وگو برداشت خود را از گفته‌های فرد مقابل به زبان خود تکرار می‌کند در نتیجه اگر برداشت اشتباهی روی داده باشد، گوینده می‌تواند بلافاصله آن را تصحیح کند.
(به عنوان مثال، «آیا منظورت این است که دوست نداری لباسی را که برایت خریده‌ام بپوشی»، فرد ممکن است در پاسخ به این جمله بگوید «نه، این لباس برای محل کارم مناسب نیست»)
بازخورد دادن، باعث می‌شود سوء تفاهم‌ها و برداشت‌های غلط از کلام و گفتار طرفین گفت وگو به حدّاقل برسد و از این نظر به بهبودی روابط کمک می‌کند.
در برقراری یک ارتباط مؤثّر، علاوه بر توجّه به گفته‌های گوینده، باید به هیجانات و احساسات او نیز توجّه نمود. گاهی افراد احساسات خود را به طور مستقیم و از طریق کلمات بیان می‌کنند (به عنوان مثال، احساس تنهایی می‌کنم یا از چیزی لذّت نمی‌برم) امّا واژه‌ها همیشه نمی‌توانند احساسات را به خوبی توصیف کنند. یکی از کارآمدترین راه‌های درک احساسات دیگران، توجّه به عناصر غیر کلامی ارتباط است که نه تنها ا حساسات فرد را به تصویر می‌کشد بلکه اغلب نشان می‌دهند که فرد چگونه با احساسات خود کنار می‌آید.

عناصر غیر کلامی ارتباط

حالات چهره

با بررسی حالات چهره‌ی فرد می‌توان فهمید که او ترسیده، عصبانی، یا غمگین است. چشم‌ها و پوست اطراف آن گویاترین نشانه‌ها هستند. چشم‌ها در خوشی برق می‌زنند و در غمگینی، قرمز و اشک آلوده شده و در عصبانیت، خشمگینانه خیره می‌شوند. به علاوه، چشم ها، عشق و اعتماد به یک شخص، دور بودن، صمیمی نبودن و یا قطع رابطه با دیگری را به خوبی نشان می‌دهند.
* تن صدا
افرادی که به صورت یک‌نواخت صحبت می‌کنند معمولاً باعث خستگی و کسالت دیگران می‌شوند برای آن که ارتباط بهتری ایجاد کنید باید بکوشید احساسات و هیجانات خود را در آهنگ و تُن صدای خود نشان دهید.
* بلندی صدا
صحبت کردن با صدای خیلی آهسته اغلب نشان دهنده‌ی احساس خستگی و افسردگی است و تصوّر عدم اعتماد به خود، خجالت و ناتوانی را در مخاطب ایجاد می‌کند. صدای خیلی بلند موجب آزار دیگران و احساس خطر و تهدید در آن‌ها می‌شود. برخی افراد شادمانی خود را با صدای بلند نشان می‌دهند. بهتر است صدای خود را متناسب با موضوع صحبت بالا و پایین ببریم.
* حالات بدن
سبک نشستن، ایستادن و راه رفتن فرد نیز احساسات و عواطف درونی او را نشان می‌دهد. از مشاهده‌ی فردی که سرش پایین است و شانه‌های آویزان و گردن خم شده‌ای دارد می‌توان نتیجه گرفت که احتمالاً غمگین است.
* ژست ها
ژست ها، حرکاتی هستند که فرد انجام می‌دهد و معمولاً معنی خاصّی دارد به عنوان مثال، بالا انداختن شانه‌ها علامت ندانستن یا عدم علاقه‌مندی به موضوع می‌باشد. استفاده از حرکات بدن و ژست‌ها در انتقال بهتر پیام و جذّاب‌تر شدن ارتباط نقش مهمّی دارد.

پوشاک و وضع ظاهری

وضع ظاهری فرد و نحوه‌ی لباس پوشیدن او نیز بخشی از پیامی است که گوینده به دیگران ارسال می‌کند. موهای آشفته و بلند، لباس‌های رنگ و رو رفته و کثیف و عدم رعایت نظافت شخصی، اطّلاعاتی را درباره‌ی شیوه‌ی زندگی فرد در اختیار قرار می‌دهد. در مجموع، وقتی که شخص برای بیان احساساتش رغبتی ندارد و یا نمی‌تواند هیجانات خود را با کلمات توصیف کند و یا حتّی ممکن است احساسات خود را سرکوب کرده باشد، مشاهده‌ی رفتارهای غیر کلامی، احساسات واقعی گوینده را آشکار می‌سازد.
منبع مقاله :
محمدخانی، شهرام؛ ابراهیم‌زاده، ناهید؛ (1392)، مشکلات روانی و رفتاری دانش‌آموزان شناسایی و مداخله، تهران: ورای دانش، چاپ دوم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.