احیاگر فرهنگ اسلام
منبع:مجله ديدار آشنا
دوران امامت امام صادقعلیه السلام، مصادف استبا ترجمه آثار یونانی و گسترش مبارزات فكری و ایدئولوژیكی و نیز ظهور مذاهب و مكتبهای انحرافی. در طول صد سال گذشته، دستگاه فاسد حكومتی با صرف هزینههای هنگفت، سعی در جعل احادیث و ایجاد انحراف در مكتب تشیع كرده بود و در حد توان در نشر بدعتها كوشیده بود. همچنین، از دیدگاه نظری و عملی در افكار و روش مردم، عقیدهای روشن و دارای خطوط كلی وجود نداشت و آن نتیجه گسترش حكومت عباسیان جدید بود كه مردم را در فساد و تباهی غرق كرده بودند. این كار با تزویر و از طریق جعل حدیث و فتاوی به رای همراه بود. به علاوه، در داخل امت كشمكشهای سیاسی و مذهبی شدید پیدا شد، به طوری كه مردم آن سامان فرصت نمییافتند تا واقعیت اسلام را دریافته یا آن را زنده نگه دارند. بنابراین، امام صادقعلیه السلام ناچار بود با همه آن تناقضات و امواج منحرف و مخالف، كه هستی اسلام را تهدید میكرد، روبهرو گردد. امام با دوگونه انحراف مواجه بود: انحراف در سطح سیاسی كه در هیات حاكمه و حكومت مجسم بود و ناآگاهی و انحراف عقیدتی. آنگاه كه امامعلیه السلام، واقعیت امت را از لحاظ فكری و عملی و نیز شرایط سیاسی و اجتماعی و محیطی و قدرت و امكاناتی را كه میتوانستبا آن مبارزه سیاسی را آغاز كند، شناخت. قیام به شمشیر و پیروزی مسلحانه و فوری را برای برپاداشتن حكومت اسلامی كافی ندانست; زیرا برپاداشتن حكومت و نفوذ میان مردم، به مجرد آماده كردن قوا برای حمله نظامی هرگز كافی نیست. بلكه پیش از آن، بایستی سپاهی عقیدتی تهیه میشد كه به امام و عصمت او ایمان مطلق داشته باشند و هدفهای بزرگ او را ادراك كنند و در زمینه حكومت، از برنامه او پشتیبانی كرده، دستآوردهایی را كه برای امتحاصل میگردید پاسبانی نمایند.
امامعلیه السلام در برابر این واقعیت، به ناچار باید برنامهای جامع تنظیم میكرد كه دو هدف را تعقیب كند: اول، تاسیس پایگاههای مردمی و نفوذ در آن و ارائه روشهای عملی برای اصلاح در هنگام انحراف; دوم، تحریك و تقویت وجدان و اراده امت اسلامی به درجهای كه امت را در برابر تنازل مطلق از شخصیت و كرامت او در مقابل زمامداران منحرف محفوظ نگاه دارد. (1)
جامعه عصر امامعلیه السلام در برنامهریزی اصلاحی خود برای بناسازی جامعه اسلامی با دو دشواری اساسی روبهرو بود: 1. واقعیت فاسد و اوضاع نامطلوب اجتماعی و اخلاقی كه اجرای احكام اسلام را با مشكل مواجه مینمود. 2. مراقبتشدیدی كه پیرامون امام در جریان بود و فشار و شكنجه و تعقیب نسبتبه اصحاب و بستگان و طرفداران و پیروان راستین او.
حاصل این محدودیت و مراقبتشدید; پدید آمدن اندیشههای مختلف و گفتوگوهای گوناگون بین شیعیان بود و برای امام صادقعلیه السلام هیچ مجالی به دست نیامد تا صفوف شیعه و عقاید گوناگون مذهبی را كه بین آنان وجود داشت، متحد كند. زیرا تماس با شیعیان دشوار بود و حكومت درباره آنان بسی سختگیری میكرد. (2)
در سال 135 هجری همزمان با روی كارآمدن عباسیان و به قدرت رسیدن منصور، علویان آزارها و شكنجههای فراوان دیدند. منصور آنان را داخل ستونها میگذاشت و به دیوارها میخكوب میكرد و سقف را بر سر زندانیان علوی خراب میكرد.
براساس این اوضاع و شرایط، امام صادقعلیه السلام به دو شكل فعالیتخود را آغاز نمود:
اول، فعالیتهای جنبشی. یعنی ایجاد رابطه و ارتباط هماهنگ با قوای امت - قوای خارجی و این خود در دو زمینه قابل توجه بود: الف) توجیه كردن عواطف امتبا سیره اهلبیتعلیهم السلام ب) تلاش در جهت اعطای قدرت معنوی به ملتبا هدف تحقق اهداف دین اسلام.
دوم، كارهای زیربنایی از جمله ایجاد پایگاههای مردمی متنوع و آگاه به زمان با هدف ارتباط با امام و نظارت بر كار امت. (3) فعالیت و تلاش امامعلیه السلام برای ایجاد ارتباطی هماهنگ با امت آشكار بود; چه انتقال قدرت كه پس از زوال حكومتبنیامیه مستقیما روی داده بود، امام را از خشم و حمله فرمانروایان و مراقبتشدید آنان در امان نگاه داشت، نیز روی آوری مسلمانان به فقها و دانشمندان برای شناخت اسلام و احكام دینی در حل مشكلات فردی و اجتماعی آنان، امام را از فشارهای دولت مصون میداشت.
این عوامل و عواملی از این دست، به امامعلیه السلام یاری میكرد تا امور خویش را با روش علنی و ظاهری ادامه دهد بیآنكه فعالیت آشكار خود را با عمل سیاسی بیپرده همراه كند. بلكه، امام فعالیت فكری و عملی و ثمربخش خویش را آغاز کرد كه حاصل آن تربیتبزرگان و فقها و اندیشمندان بزرگی در حوزه فكر و اندیشه و فرهنگ دینی بود.
امام صادقعلیه السلام دانشمندان برجستهای را در زمینههای اعتقادی، علمی، فقهی و... تربیت مینمود و آنان را برای تبلیغ اسلام و مناظره با مخالفین به سراسر كشور پهناور اسلامی گسیل میداشت. از آن جمله میتوان به هشام بن حكم (متفكر و متكلم معروف)، جابر بن حیان (شیمیدان نامی كه او را پدر علم شیمی نامیدهاند)، مؤمن الطاق (متكلم معروف)، محمد بن مسلم و زرارة بن اعین اشاره كرد. همچنین هشام بن محمد كلبی مورخ بزرگ و شاگرد امام صادقعلیه السلام به تنهایی بیش از دویست كتاب تالیف كرده است. در تاریخ، نام و یاد چهارصد تن از شاگردان امام صادقعلیه السلام كه دارای تالیفاتی بزرگ بودهاند
آمده است. (4)
جاحظ در مورد امام جعفر صادقعلیه السلام گوید: «امام صادقعلیه السلام چشمههای دانش و حكمت را در روی زمین شكافت و برای مردم درهایی از دانش گشود كه پیش از او معهود نبود و جهان از دانش وی سرشار گردید.» (5)
فعالیتهای امام در زمینه علمی به دو شیوه بود:
1) روش ویرانگری: این روش در ایستادگی قاطعانه در برابر شبهههای غرضآلود در عقاید و نظریات دینی بود. روش آن حضرت در این ویرانگری پیآمد اعمال زیر بود:
مقابله و مبارزه با امواج ناشناخته و فاسدی كه اوضاع سیاسی عهد امویان و عباسیان آن را به وجود آورده بود و از طرفی مملو از كشمكشهای مذهبی و قبیلهای و قومی در این دو دوره بود. از سوی دیگر، در نتیجه ارتباط با بیگانگان، و ترجمه كتابهای یونانی و فارسی و هندی، زمینهساز ایجاد گروههای خطرناك از جمله «غلات» و «زندیقان» و «جاعلان حدیث» و «اهل رای و متصوفه»، شده بود كه بستری مساعد برای رشد انحراف جامعه اسلامی بود. امام صادقعلیه السلام در برابر آنان مقاومت و در سطح علمی، با همه مناظره و مباحثه كرد و خط افكارشان را برای ملت اسلام سست نموده و از بین برد. (6)
2) روش بنیادی: این روش با كوشش و تلاش علمی و فكری خستگیناپذیر در راستای تعمیق مبادی و احكام دینی شكل میگرفت. در این زمینه امامعلیه السلام به اقدامات زیر همت گمارد:
مفاهیم عقیدتی و احكام شریعت را منتشر ساخت و آگاهی علمی را پراكنده و تودههای عظیم دانشمندان را به منظور برپای داشتن آموزش مسلمانان مجهز كرد.
امام درعصر خود بزرگترین آموزشگاه مكتب تشیع را پیریزی كرد و یثرب را كه سرای هجرت بود و مهبط وحی، مركز آموزشگاه خود قرار داد و مسجد پیامبراكرمصلی الله علیه وآله را محل تدریس خویش به طوری كه همه متون در آن تدریس میشد. (7) از جمله شاگردان آن امام بزرگوار، پیشوایان مذاهب معروف اسلام مانند: مالك بن انس (پیشوای مذهب مالكی)، ابوسفیان ثوری (از مشاهیر اهل سنت)، ابوحنیفه (پیشوای مذهب حنفی)، شافعی (پیشوای مذهب شافعی)، احمد حنبل (پیشوای مذهب حنبلی)، ابن عینیه، محمد بن حسن شیبانی و یحیی بن سعید و غیر ایشان از دانشمندان و محدثان و فقیهان مانند: ایوب سجستانی و شعبة بن حجاج و عبدالملك بن جریح و... بودند. یكی از آثار باقیمانده، كتابی استبه نام «توحید مفضل» كه امام صادقعلیه السلام در زمینه خداشناسی به یكی از اصحاب خود به نام «مفضل» تعلیم داده است. از آن حضرت دهها هزار حدیث در زمینههای گوناگون بر جای مانده و تنها «ابو سعید ابان» یكی از شاگردان امام، سی هزار حدیث از آن حضرت نقل كرده است.
مجموع شاگردان امام علیه السلام بالغ بر چهار هزار تن بودند. (8)
آن حضرت باب علم را در فلسفه و علم كلام و ریاضیات و شیمی گشود.«مفضل بن عمرو» و «مؤمن الطاق» و «هشام بن حكم» و «هشام بن سالم» در فلسفه و علم كلام تخصص داشتند و «جابر بن حیان» در ریاضیات و شیمی و «زرارة بن اعین» و «محمد بن مسلم» و «جمیل بن دراج» و «حمران بن اعین» و «ابی بصیر» و «عبدالله بن سنان» در فقه و اصول و تفسیر متخصص بودند. (9)
امام برای اصول و فقه قواعدی وضع فرمود تا شاگردان خود را با ملكه اجتهاد و استنباط آشنا و تربیت كند. از جمله قواعد اصولی كه حضرتش بنا نهاد، قاعده «برائت» و «تمییز» و «استصحاب» است و از قواعد فقهی، قاعده «فراغ» و «تجاوز» و «ید» و «ضمان». (10)
اهداف مهم امام صادقعلیه السلام در این زمینه، سه چیز بود:الف. تنظیم قواعدی استوار برای تشریع احكام اسلامی. تا بدین ترتیب استمرار و بقای اسلام را تضمین نماید.
ب. پاسخ به شبهات و اصلاح احادیث جعلی.
ج. اثبات امامت و مرجعیت دینی خویش و توجیه وجوب اطاعت از امام عصر. آنسان كه بزرگان علمای سایر مذاهب اسلامی جز اعتراف به برتری و مرجعیت او كاری نتوانستند كنند، همچون اعتراف ابوحنیفه، كه پس از دو سال علمآموزی نزد امام صادقعلیه السلام چنین یاد كرده است: «اگر آن دو سال نبود، نعمان (ابوحنیفه) از بین رفته بود.» (11)
روشن است كه اگر فعالیتهای علمی امام صادقعلیه السلام در اشاعه فرهنگ دینی و مكتب تشیع نبود، از تشیع و اسلام پس از قرنها اینك خبری نبود.
امام صادقعلیه السلام دستبه پاكسازی وسیعی در دین زدند. دین را از انحرافات دینی به وجود آمده پس از دوران طلایی اسلام پیراستند. از اینرو، نقش ایشان در احیای فرهنگ اسلام و غنا بخشیدن به معارف اسلامی بسیار چشمگیر است. به همین دلیل، شیعه اثنی عشری را شیعه جعفری نیز مینامند; زیرا شیعه بسیاری از معارف خود را از پیشوای ششم خود امام جعفر صادقعلیه السلام دریافت داشته است. و بدینسان امام صادقعلیه السلام مؤسس شیعه جعفری لقب گرفت.
امامعلیه السلام در برابر این واقعیت، به ناچار باید برنامهای جامع تنظیم میكرد كه دو هدف را تعقیب كند: اول، تاسیس پایگاههای مردمی و نفوذ در آن و ارائه روشهای عملی برای اصلاح در هنگام انحراف; دوم، تحریك و تقویت وجدان و اراده امت اسلامی به درجهای كه امت را در برابر تنازل مطلق از شخصیت و كرامت او در مقابل زمامداران منحرف محفوظ نگاه دارد. (1)
جامعه عصر امامعلیه السلام در برنامهریزی اصلاحی خود برای بناسازی جامعه اسلامی با دو دشواری اساسی روبهرو بود: 1. واقعیت فاسد و اوضاع نامطلوب اجتماعی و اخلاقی كه اجرای احكام اسلام را با مشكل مواجه مینمود. 2. مراقبتشدیدی كه پیرامون امام در جریان بود و فشار و شكنجه و تعقیب نسبتبه اصحاب و بستگان و طرفداران و پیروان راستین او.
حاصل این محدودیت و مراقبتشدید; پدید آمدن اندیشههای مختلف و گفتوگوهای گوناگون بین شیعیان بود و برای امام صادقعلیه السلام هیچ مجالی به دست نیامد تا صفوف شیعه و عقاید گوناگون مذهبی را كه بین آنان وجود داشت، متحد كند. زیرا تماس با شیعیان دشوار بود و حكومت درباره آنان بسی سختگیری میكرد. (2)
در سال 135 هجری همزمان با روی كارآمدن عباسیان و به قدرت رسیدن منصور، علویان آزارها و شكنجههای فراوان دیدند. منصور آنان را داخل ستونها میگذاشت و به دیوارها میخكوب میكرد و سقف را بر سر زندانیان علوی خراب میكرد.
براساس این اوضاع و شرایط، امام صادقعلیه السلام به دو شكل فعالیتخود را آغاز نمود:
اول، فعالیتهای جنبشی. یعنی ایجاد رابطه و ارتباط هماهنگ با قوای امت - قوای خارجی و این خود در دو زمینه قابل توجه بود: الف) توجیه كردن عواطف امتبا سیره اهلبیتعلیهم السلام ب) تلاش در جهت اعطای قدرت معنوی به ملتبا هدف تحقق اهداف دین اسلام.
دوم، كارهای زیربنایی از جمله ایجاد پایگاههای مردمی متنوع و آگاه به زمان با هدف ارتباط با امام و نظارت بر كار امت. (3) فعالیت و تلاش امامعلیه السلام برای ایجاد ارتباطی هماهنگ با امت آشكار بود; چه انتقال قدرت كه پس از زوال حكومتبنیامیه مستقیما روی داده بود، امام را از خشم و حمله فرمانروایان و مراقبتشدید آنان در امان نگاه داشت، نیز روی آوری مسلمانان به فقها و دانشمندان برای شناخت اسلام و احكام دینی در حل مشكلات فردی و اجتماعی آنان، امام را از فشارهای دولت مصون میداشت.
این عوامل و عواملی از این دست، به امامعلیه السلام یاری میكرد تا امور خویش را با روش علنی و ظاهری ادامه دهد بیآنكه فعالیت آشكار خود را با عمل سیاسی بیپرده همراه كند. بلكه، امام فعالیت فكری و عملی و ثمربخش خویش را آغاز کرد كه حاصل آن تربیتبزرگان و فقها و اندیشمندان بزرگی در حوزه فكر و اندیشه و فرهنگ دینی بود.
امام صادقعلیه السلام دانشمندان برجستهای را در زمینههای اعتقادی، علمی، فقهی و... تربیت مینمود و آنان را برای تبلیغ اسلام و مناظره با مخالفین به سراسر كشور پهناور اسلامی گسیل میداشت. از آن جمله میتوان به هشام بن حكم (متفكر و متكلم معروف)، جابر بن حیان (شیمیدان نامی كه او را پدر علم شیمی نامیدهاند)، مؤمن الطاق (متكلم معروف)، محمد بن مسلم و زرارة بن اعین اشاره كرد. همچنین هشام بن محمد كلبی مورخ بزرگ و شاگرد امام صادقعلیه السلام به تنهایی بیش از دویست كتاب تالیف كرده است. در تاریخ، نام و یاد چهارصد تن از شاگردان امام صادقعلیه السلام كه دارای تالیفاتی بزرگ بودهاند
آمده است. (4)
جاحظ در مورد امام جعفر صادقعلیه السلام گوید: «امام صادقعلیه السلام چشمههای دانش و حكمت را در روی زمین شكافت و برای مردم درهایی از دانش گشود كه پیش از او معهود نبود و جهان از دانش وی سرشار گردید.» (5)
فعالیتهای امام در زمینه علمی به دو شیوه بود:
1) روش ویرانگری: این روش در ایستادگی قاطعانه در برابر شبهههای غرضآلود در عقاید و نظریات دینی بود. روش آن حضرت در این ویرانگری پیآمد اعمال زیر بود:
مقابله و مبارزه با امواج ناشناخته و فاسدی كه اوضاع سیاسی عهد امویان و عباسیان آن را به وجود آورده بود و از طرفی مملو از كشمكشهای مذهبی و قبیلهای و قومی در این دو دوره بود. از سوی دیگر، در نتیجه ارتباط با بیگانگان، و ترجمه كتابهای یونانی و فارسی و هندی، زمینهساز ایجاد گروههای خطرناك از جمله «غلات» و «زندیقان» و «جاعلان حدیث» و «اهل رای و متصوفه»، شده بود كه بستری مساعد برای رشد انحراف جامعه اسلامی بود. امام صادقعلیه السلام در برابر آنان مقاومت و در سطح علمی، با همه مناظره و مباحثه كرد و خط افكارشان را برای ملت اسلام سست نموده و از بین برد. (6)
2) روش بنیادی: این روش با كوشش و تلاش علمی و فكری خستگیناپذیر در راستای تعمیق مبادی و احكام دینی شكل میگرفت. در این زمینه امامعلیه السلام به اقدامات زیر همت گمارد:
مفاهیم عقیدتی و احكام شریعت را منتشر ساخت و آگاهی علمی را پراكنده و تودههای عظیم دانشمندان را به منظور برپای داشتن آموزش مسلمانان مجهز كرد.
امام درعصر خود بزرگترین آموزشگاه مكتب تشیع را پیریزی كرد و یثرب را كه سرای هجرت بود و مهبط وحی، مركز آموزشگاه خود قرار داد و مسجد پیامبراكرمصلی الله علیه وآله را محل تدریس خویش به طوری كه همه متون در آن تدریس میشد. (7) از جمله شاگردان آن امام بزرگوار، پیشوایان مذاهب معروف اسلام مانند: مالك بن انس (پیشوای مذهب مالكی)، ابوسفیان ثوری (از مشاهیر اهل سنت)، ابوحنیفه (پیشوای مذهب حنفی)، شافعی (پیشوای مذهب شافعی)، احمد حنبل (پیشوای مذهب حنبلی)، ابن عینیه، محمد بن حسن شیبانی و یحیی بن سعید و غیر ایشان از دانشمندان و محدثان و فقیهان مانند: ایوب سجستانی و شعبة بن حجاج و عبدالملك بن جریح و... بودند. یكی از آثار باقیمانده، كتابی استبه نام «توحید مفضل» كه امام صادقعلیه السلام در زمینه خداشناسی به یكی از اصحاب خود به نام «مفضل» تعلیم داده است. از آن حضرت دهها هزار حدیث در زمینههای گوناگون بر جای مانده و تنها «ابو سعید ابان» یكی از شاگردان امام، سی هزار حدیث از آن حضرت نقل كرده است.
مجموع شاگردان امام علیه السلام بالغ بر چهار هزار تن بودند. (8)
آن حضرت باب علم را در فلسفه و علم كلام و ریاضیات و شیمی گشود.«مفضل بن عمرو» و «مؤمن الطاق» و «هشام بن حكم» و «هشام بن سالم» در فلسفه و علم كلام تخصص داشتند و «جابر بن حیان» در ریاضیات و شیمی و «زرارة بن اعین» و «محمد بن مسلم» و «جمیل بن دراج» و «حمران بن اعین» و «ابی بصیر» و «عبدالله بن سنان» در فقه و اصول و تفسیر متخصص بودند. (9)
امام برای اصول و فقه قواعدی وضع فرمود تا شاگردان خود را با ملكه اجتهاد و استنباط آشنا و تربیت كند. از جمله قواعد اصولی كه حضرتش بنا نهاد، قاعده «برائت» و «تمییز» و «استصحاب» است و از قواعد فقهی، قاعده «فراغ» و «تجاوز» و «ید» و «ضمان». (10)
اهداف مهم امام صادقعلیه السلام در این زمینه، سه چیز بود:
روشن است كه اگر فعالیتهای علمی امام صادقعلیه السلام در اشاعه فرهنگ دینی و مكتب تشیع نبود، از تشیع و اسلام پس از قرنها اینك خبری نبود.
امام صادقعلیه السلام دستبه پاكسازی وسیعی در دین زدند. دین را از انحرافات دینی به وجود آمده پس از دوران طلایی اسلام پیراستند. از اینرو، نقش ایشان در احیای فرهنگ اسلام و غنا بخشیدن به معارف اسلامی بسیار چشمگیر است. به همین دلیل، شیعه اثنی عشری را شیعه جعفری نیز مینامند; زیرا شیعه بسیاری از معارف خود را از پیشوای ششم خود امام جعفر صادقعلیه السلام دریافت داشته است. و بدینسان امام صادقعلیه السلام مؤسس شیعه جعفری لقب گرفت.
پینوشتها:
1و2و3. پیشوایان ما ائمه دوازدهگانه، تالیف استاد عادل ادیب، ص 183 الی 189
4. الفهرستشیخ طوسی، چاپ دانشگاه مشهد، ص 3و4
5. رسایل جاحظ از سند وبی، ص 106
6. پیشوایان ما ائمه دوازدهگانه، تالیف استاد عادل ادیب، ص 190 و 191
7. زندگی امام موسیعلیه السلام، از قریشی، ص 76
8. امام صادقعلیه السلام و مذاهب چهارگانه، اسد حیدر، ج 3، ص 27 -28 - 46
9. امام صادقعلیه السلام، مظفر، ج 1، ص 157
10. پیشین، تالیف استاد عادل ادیب، ص 192
11. سیری در سیره ائمه اطهار، استاد مطهری، ص 147