نویسنده: دکتر سیدکاظم صدر
خمس
منبع دیگر درآمد مالیاتی بیت المال خمس است كه با نزول آیه چهلم و یکم سوره انفاق تشریع شد:وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبَى وَ الْیَتَامَى وَ الْمَسَاکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ مَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا یَوْمَ الْفُرْقَانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَ اللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ.
برداشت علمای امامیه از كلمه «غنمتم» با فقهای عامه متفاوت است. علمای امامیه معتقدند كه بر حسب معنای لغوی و روایات وارده نبی اكرم و ائمه اطهار، این كلمه شامل هر دستآورد اقتصادی میشود بویژه وقتی عبارت «من شی» همراه است و بنابراین بر هر نوع آن خمس تعلق میگیرد. در مقابل، فقهای عامه «غنمتم» را یا منحصر به غنایم جنگی میدانند یا اضافه بر آن مشتمل بررُ كاز (گنج) و احیاناً معدن نیز میدانند (ابوعبید، 467-553). آیت... احمدی تحقیق ارزشمندی پیرامون خمس انجام داده است (مجله نور علم، شماره 1 ،2، 5). وی پس از مراجعه به كتب لغت، نظر مفسران و برداشتهای فقهای عامه و امامیه، چنین نتیجه میگیرد: «مراد از كلمه غنمتم در آیه مباركه هر مالی است كه انسان آن را به دست میآورد، خواه با زحمت باشد یا بی زحمت، سرمایهگذاری در آن كرده باشد یا نه، در جنگ با كفار به دست آید یا از راه تجارت و كشاورزی و صنعت ... بنابراین، بر هر مسلمانی واجب است هر مالی كه از راه حلال به دستش آمده، یك پنجم آن را به عنوان خمس به خدا و رسول و ذی القربی بپردازد، كم باشد یا زیاد، در متن آیه هیچ قید و شرطی جز این كه غنیمت باشد ذكر نشده است.»
آیت الله احمدی با نقل متن بسیاری از فرمان نامههای نبی اكرم به مأموران خویش در نواحی مختلف و نیز به قبیلههای عرب نشان میدهد كه رسول خدا دستور به جمعآوری خمس از تازه مسلمانان میفرماید؛ از هر آنچه ایشان از راههای مختلف اقتصادی به دست میآوردند و نه فقط از غنایم جنگی. نظر به اهمیتی كه این موضوع در تبیین موارد تعلق خمس و شیوه رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در جمعآوری آن دارد، برخی از شواهد یاد شده در اینجا آورده میشود.
الف) نبی اكرم برای قبیلههایی نامه ارسال فرمود و سفارش به پرداخت خمس غنایم كرده كه در جزیرةالعرب، عمان بحرین، یمن و شام پراكنده و برخی حتی دارای افراد و نیروهای جنگی بسیار اندكی بودهاند. پیداست كه توان مقابله و جنگاوری ایشان با كفار بسیار ناچیز بوده است. به همین جهت، دستور رسول خدا به ایشان برای پرداخت خمس نمیتواند متعلق به غنایم جنگی باشد.
ب) اگر مراد از غنایم در نامههای رسول اكرم غنایم جنگی باشد، معنای دستور این است كه هر كس اجازه دارد در هر زمان و مكانی با كفار بجنگد. این اجازه باعث بروز هرج و مرج میشود و مغایر سیره نبی اكرم میباشد و در تاریخ اسلام سابقه ندارد.
ج) در فرمانی كه نبی عظیمالشأن برای عَمر و بنِ حَزْم تحریر فرمود، به او دستور میدهد كه خمس غنایم را در یمن بگیرد. همچنانكه موظف است زكات را وصول نماید. «... و امره ان یأخذ من الغنائم خمس الله و ما كتب علی المومنین فی الصدقه ...».
این مأموریت هنگامی است كه مورخان میدانند در یمن هیچ جنگی صورت نگرفته بود تا این خمس متعلق به غنایم جنگی باشد.
د) در نامهای كه پیامبر خدا برای دو قبیله سَعد و جُذْلم ارسال فرموده است این دو قبیله را موظف میفرماید كه زكات و خمس خود را به دو فرستاده رسول اكرم اُبَیْ و عَنْبَسِه یا به اشخاصی كه نماینده این دو نفر باشند، بپردازند. هنگامی این دو دستور برای دو قبیله یاد شده صادر میشود كه ایشان تازه مسلمان شده بودند و در راه اسلام جنگی نكرده بودند تا غنایمی به دست آورده باشند.
هـ) در بسیاری از نامههایی كه حضرت رسول به عنوان امان نامه برای قبیلههای عرب ارسال فرمودند، ایشان را ملزم به پرداخت خمس غنایم و سایر واجبات میفرمایند. اخذ این تعهد نشانه آن است كه تكلیف متوجه افراد آن قبیله است و بدهی بابت خمس در اموال آنان است.
آیت ا ... احمدی همچنین شواهد زیاد دیگری را نقل میكند و نشان میدهد وجوه خمس به اندازهای زیاد بوده است كه پیامبر گرامی برای جمعآوری آنها مأموران ویژهای داشت، همانگونه كه برای گردآوری زكات، مأموران خاصی داشته است.
«در ماه رجب و آغاز هفدهمین ماه هجرت گروهی به فرماندهی عبدالله بن جَحْش به نَخْله اعزام شدند. چون عبدالله از نخله مراجعت كرد غنایم را پنج بخش كرد و چهار بخش آن را تقسیم كرد، و این نخستین خمس در اسلام بود و بعدها آیه 41 سوره انفال نازل شد» (واقدی، 13).
همانطور كه آورده شد، خمس مالیاتی است كه از انواع غنیمتها گرفته میشود و شاید مهمترین مورد تعلق آن پسانداز مصرفكنندگان و سود تولیدكنندگان باشد. بیست درصد وجوه مزبور هر ساله بابت خمس اخذ میشود.
ویژگی مهم خمس به عنوان یك ابزار مالیاتی، نسبی بودن آن است. این ویژگی باعث تثبیت اوضاع اقتصادی میشود؛ از یك سو، از تشدید تورم هنگام پیش گرفتن تقاضای كل از عرضه كل جلوگیری میكند و از سوی دیگر، از گسترش ركود هنگامی كه عكس وضعیت سابق رخ میدهد، ممانعت به عمل میآورد.
اضافه بر تأمین درآمد برای بخش عمومی و تثبیت اوضاع اقتصادی، امتیاز دیگر خمس این است كه اخذ آن انگیزه افزایش تولید را برای عرضهكنندگان كاهش نمیدهد؛ چه خمس از سود خالص تولیدكنندگان یا ارزش افزوده فعالیتهای ایشان گرفته میشود.
جزیه
منبع دیگر مالیاتی در صدر اسلام جزیه بود كه از غیرمسلمانانی كه در زیر لوای حكومت اسلام زندگی میكردند، ولی مایل نبودند كه مسلمان شوند، در مقابل ارائه خدمات اقتصادی، اجتماعی، و رفاهی و نیز تأمین امنیت جانی و مالی برای ایشان از آنان اخذ میشد. این مالیات، شباهت زیادی به زكات فطره داشت كه هر مسلمانی سالانه میپرداخت.اولین گروهی كه پذیرفتند به پیامبر اسلام جزیه بپردازند، مسیحیان نجران بودند. سپس حضرت از اهالی بحرین كه زردشتی بودند جزیه قبول فرمود: نوشتهاند كه پیامبر در سال هشتم هجرت عمرو بن عاص را به عمان فرستاد تا صدقات آنان را بگیرد. وی از مجوسان بومی نیز جزیه گرفت (آیتی،570). از جمله كسانی كه ظاهراً متولی جمعآوری در زمان حضرت رسول گشتهاند، ابوعُِبَیْدهِ بنِ الجَراح و مَعاذِبنِ جَبَل میباشند (كتانی، ج1، 392 و ابوعبید، 39).
مبلغ جزیه در زمان پیامبر یك دینار بود كه سالانه از مردان گرفته میشد. به گزارش واقدی، پیامبر برای اهل ایله كه سیصد مرد داشت سیصد دینار سالانه جزیه تعیین كردند (786).
جزیه تنها مالیات سرانه در صدر اسلام نبود. مالیات مشابه آن زكات فطره است كه از مسلمانان اخذ میشد. فقرا، سالمندان، زنان و كودكان از پرداخت جزیه معاف بودند در حالی كه زكات فطره همیر و كودكان نابالغ بر پدر یا ولی هر خانواده واجب است.
علاوه بر این، كسانی كه مسلمان نبودند هیچگونه مالیات دیگری نمیپرداختند، جز آن دسته از ایشان كه در زمینهای خراج به كشاورزی اشتغال داشتند و مانند مسلمانان خراج میپرداختند. جزیهپردازان برخلاف مسلمانان، در هیچ جنگی موظف نبودند شركت كنند.
منبع مقاله :
صدر، سیدکاظم، (1387)، اقتصاد صدر اسلام، تهران: دانشگاه شهید بهشتی، چاپ دوم