چشم پزشكی جدید در ایران

چشم پزشكی به شیوه‌ی جدید در ایران از تأسیس مدرسه‌ی دارالفنون (1268) آغاز شد. پیش از آن، شغل كحّالی از طبابت یا حكیم باشی گری جدا بود و حتی مهارت برخی از كحالان سنّتی زبانزد بود. كحالان جراحی‌های
يکشنبه، 18 مرداد 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چشم پزشكی جدید در ایران
 چشم پزشكی جدید در ایران

 

نویسنده: نگار نادری




 

چشم پزشكی به شیوه‌ی جدید در ایران از تأسیس مدرسه‌ی دارالفنون (1) (1268) آغاز شد. پیش از آن، شغل كحّالی از طبابت یا حكیم باشی گری جدا بود و حتی مهارت برخی از كحالان سنّتی زبانزد بود. (2) كحالان جراحی‌های گوناگونی می‌كردند، از جمله برای درمان كجی مژگان، تراخم، ناخنك و آب مروارید. برخی كحالان زن نیز به دلیل مهارتشان شهرت داشتند. (3) كحالی سنّتی تا سال‌ها پس از تأسیس دارالفنون ادامه یافت. درباره‌ی كاربرد عینك قدیم‌ترین سند، دو تصویر از رضا عباسی در حال نقاشی است متعلق به 1087 در اصفهان، كه در هر دو رضا عباسی عینك به چشم دارد. (4)
پس از تأسیس دارالفنون تا سال‌ها كسی عنوان چشم پزشك نداشت و این رشته نیز از جمله خدمات عام پزشكان بود (5) و دارالفنون به پزشكان فارغ التحصیل آنجا تصدیق توأمان طب و كحالی می‌داد. (6) پس از تأسیس مدارس خارجیان در ایران، برخی از آنها (از جمله مدرسه‌ی آلیانس همدان) نیز به فارغ التحصیلان خود تصدیق طب و كحالی می‌دادند. (7)
نخستین مدرسّ چشم پزشكی جدید در دارالفنون، دكتر یاكوب ادوارد پولاك (8) (1234-1308/ 1818-1891)، نخستین معلم طب و جراحیِ مدرسه بود كه جراحی چشم نیز انجام می‌داد. (9) كتاب جلاء العیونِ او در معالجه‌ی بیماری‌های چشم كه میرزامحمدحسین افشار آن را به فارسی ترجمه كرد و در 1273 چاپ سنگی شد، و علاج الاسقام (درباره‌ی جراحی همراه با رساله‌ای در كحالی) نخستین كتاب‌ها در چشم پزشكی جدید به زبان فارسی هستند. (10)
یوهان لوئی شلیمر هلندی، دیگر مدرّس پزشكی و كحالیِ دارالفنون، نیز كتابی با نام جلاء العیون در بیماری‌های چشم نوشت. (11)
در 1310 دكتر گالزوفسكی (12)، چشم پزشك صاحب نامِ لهستانی الاصل فرانسوی، به درخواست ظل السلطان به ایران آمد. وی علاوه بر درمان چشم درباریان، در دارالفنون تدریس و در بیمارستان دولتی كار و جراحی می‌كرد. (13)
در 1311، مخبرالدوله، وزیر علوم وقت، شاگرد وی دكتر راتولد (14) را استخدام كرد كه دو سال در تهران بود و در دارالفنون كرسی مخصوص تعلیم كحالی داشت و شماری از نخستین چشم پزشكان ایرانی به معنای جدید، از شاگردان او بودند، از جمله یحیی میرزا شمس لسان الحكما، محمد شیخ احیاء الملك، علی رضاخان بهرامی مهذب السلطنه، و اسماعیل خان مرزبان. (15)
از نخستین چشم پزشكان ایرانی، كه در فرانسه نیز تحصیل كردند، این اشخاص بودند: یحیی میرزا شمس لسان الحكما (متوفی 1324 ش)، كه پس از فارغ التحصیل شدن از دارالفنون، به فرانسه رفت و در 1316-1318/ 1899-1901 در فرانسه نزد گالزوفسكی كار و تحصیل كرد و پس از گرفتن تصدیق رسمی در چشم پزشكی، به ایران بازگشت. به این اعتبار، او نخستین چشم پزشك ایرانی به مفهوم امروزی بود. وی پس از بازگشت، رئیس چشم پزشكی (كحالی) بیمارستان دولتی (سینا) شد و در دارالفنون نیز تدریس می‌كرد (16) او كتابی به نام شفاء العیون نوشت كه چاپ شد. (17) در 1336 عده‌ای از شاگردان او در دارالفنون تصدیق نامه‌ی مستقل كحالی دریافت كردند. (18) با جدا شدن مدرسه‌ی طب از دارالفنون در محرّمِ 1337، لسان الحكما در آنجا نیز تدریس كرد. (19) او كشفیات و ابتكاراتی نیز در چشم پزشكی داشت، از جمله یافتنِ ظفره (ناخنكِ) مخصوصی كه تراخم سبب آن است و نیز سالك قرنیه. روش درمان او برای تراخم، چند دهه بین پزشكان ایرانی متداول بود. (20) از خانواده‌ی لسان الحكما چند نفر چشم پزشك بودند.
دكتر محمدشیخ احیاء الملك (متوفی 1317 ش) نیز پس از اتمام مدرسه‌ی دارالفنون به پاریس رفت و نزد گالزوفسكی كار كرد. پایان‌نامه‌اش در چشم پزشكی در 1310 در تهران چاپ سنگی شد. (21)
دكتر علی رضا بهرامی مهذب السلطنه (متوفی 1317ش) نیز پس از دارالفنون در پاریس درس خواند و بعد از بازگشت، رئیس وقت قسمت كحالی مریض خانه‌ی احمدیه شد. در 1335 شعبه‌ی كحالی مریض خانه‌ی نسوان تحت نظر و ریاست او افتتاح گردید. (22)
اسماعیل خان مرزبان (متوفی 1339 ش) نیز در دارالفنون و پاریس درس خواند و پس از بازگشت به ایران، به چشم پزشكی هم پرداخت. (23)
با شروع اعزام مرتب دانشجو به خارج در دوره‌ی رضاشاه، شمار كسانی كه در چشم پزشكی تحصیل كردند، افزایش یافت. (24) با تأسیس دانشگاه تهران در 1313ش، مدرسه‌ی طب به دانشكده‌ی پزشكی دانشگاه تهران منتقل شد. از جمله چشم پزشكان ایرانی نسل بعد، فتحعلی و محمدقلی شمس، دو تن از فرزندان لسان الحكماء و نصرت الله باستان بودند. (25)
پرفسور محمدقلی شمس (متوفی 1375 ش)، استاد كرسی چشم پزشكی دانشگاه تهران، بانی ریشه كنی تراخم است. این بیماری در شهرهای جنوبی ایران، خصوصاً دزفول، بسیار شایع بود. او نخستین پیوند قرنیه را در ایران انجام داد و به همت او بود كه بیمارستان تخصصی چشم پزشكی فارابی در 1319 ش پاگرفت و به دانشكده‌ی پزشكی ملحق شد. در همان سال بیمارستان وزیری هم به دانشكده‌ی پزشكی ملحق شد و بخش چشم پزشكی آن تحت ریاست دكتر نصرت الله باستان قرار گرفت. (26) انجمن پزشكی ایران در 1326 ش به سعی او به ثبت رسید و در 1347 ش مجله‌ی چشم پزشكی ایران به مدیریت و صاحب امتیازی او بنیان نهاده شد. (27)

پی‌نوشت‌ها:

1. ر. ك. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «دارالفنون».
2. ر. ك. مستوفی، ج1، ص 528؛ نجمی، ص 157.
3. ر. ك. پولاك (Polak)، ج2، ص 206-346؛ هدایت ص 36؛ مستوفی، ج1، ص 528-529، نفیسی، ص 32.
4. ر. ك. سودآور، ص 264.
5. برای نمونه ر. ك. روزنامه‌ی دولت علیّه‌ی ایران، ش 479، ص 6-7، ش 482، ص [5-6]؛ روستایی، ج2، ص 561، 574-577، 644-645، 647.
6. ر.ك. روستایی، ج2، ص 43، 201.
7. ر. ك. همان، ج2، ص 254، 333.
8. ر. ك. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «پولاك».
9. پولاك، ج1، ص 306؛ نجم آبادی، 1354ش، ص 205-206.
10. ر. ك. نجم آبادی، 1342ش، ج1، ستون 282، 541-547؛ همو، 1354 ش، ص 206.
11. آدمیت،ص 363-365؛ نجم آبادی، 1342ش، ج1، ستون 281-282؛ همو، 1354ش، ص 215-216.
12. Xavier Gelezowski
13. هدایت، ص 69؛ هاشمیان، ج1، ص 243.
14. Ratulde
15. هدایت، همان جا، روستایی، ج2، ص 420، 423.
16. روستایی، ج1، ص یك صدو هشتاد و پنج- یك صد و هشتاد و شش؛ هاشمیان، ج1، ص 135.
17. همان، ج2، ص 419-422.
18. هاشمیان، ج1، ص 136.
19. روستایی، همان جا، محبوبی اردكانی، ص 252-255.
20. روستایی، ج2، ص 422-423.
21. همان، ج2، ص 38؛ هاشمیان، ج1، ص 463-464.
22. روستایی، ج 1، ص دویست و بیست و شش، ج 2، ص 558 - 559.
23. همان، ج2، ص 451.
24. ر. ك. دانشجویان ایرانی در اروپا، ص 663-664، 666.
25. ر. ك. روستایی، ج2، ص 423؛ برای زندگی نصرت الله باستان ر. ك. موحدی، ج1، ص 219-321.
26. محبوبی اردكانی، ص 339-342.
27. موحدی، ج2، ص 121-123، 135-137.

منابع تحقیق:
فریدون آدمیت، امیركبیر و ایران، تهران 1354 ش.
دانشجویان ایرانی در اروپا: اسناد مربوط به قانون اعزام محصل (از سال 1307 تا 1313) به كوشش عبدالحسین نوایی و الهام ملك زاده، تهران: سازمان اسناد و كتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، 1382 ش.
دانشنامه‌ی جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران: بنیاد دایرة المعارف اسلامی، 1375ش-.
روزنامه‌ی دولت علیّه‌ی ایران، ش 479 (29 جمادی الاولی 1277)، ش 482 (12 رجب 1277).
محسن روستایی، تاریخ طب و طبابت در ایران از عهد قاجار تا پایان عصر رضاشاه به روایت اسناد، تهران 1382ش.
ابوالعلاء سودآور، هنر دربارهای ایران، ترجمه‌ی ناهید محمدشمیرانی، تهران، 1380ش.
حسین محبوبی اردكانی، تاریخ تحول دانشگاه تهران و مؤسسات عالی آموزش ایرانی- تهران، 1350 ش.
عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من، یا، تاریخ اجتماعی و ادواری دوره‌ی قاجار، تهران، 1377 ش.
محمدمهدی موحدی، زندگینامه‌ی مشاهیر و رجال پزشكی معاصر ایران، تهران1371-1379 ش.
محمود نجم آبادی، «طب دارالفنون و كتب درسی آن»، در امیركبیر و دارالفنون، مجموعه‌ی خطابه‌های ایرادشده در كتابخانه‌ی مركزی و مركز اسناد دانشگاه تهران، به كوشش قدرت الله روشنی زعفرانلو، تهران: دانشگاه تهران، كتابخانه مركزی، 1354 ش.
___، فهرست كتابهای چاپی فارسی طبی و فنون وابسته به طب، ج1، تهران 1342 ش.
ناصر نجمی، تهران در یكصد سال پیش، تهران 1375 ش.
ابوتراب نفیسی، «خاطراتی از وضع طبابت ایران در گذشته»، خاطرات وحید، ش 23 (15 شهریور-15 مهر 1352).
احمد هاشمیان، تحولات فرهنگی ایران در دوره‌ی قاجاریه و مدرسه‌ی دارالفنون، ج1، تهران 1379 ش.
مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات، تهران 1363 ش.
Jacob Eduard Polak, Persian: das land und seine Bewohner, Leipzig 1865.

منبع مقاله :
هوشنگ اعلم ... ‍[و دیگران]؛ (1391)، تاریخ پزشكی در ایران و تمدن اسلامی (2)، تهران: نشر كتاب مرجع، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط