خاطراتی از علامه سیدحسین طباطبائی و خاطره علامه از هانری کربن درباره شیعه

خاطراتی از علامه سیدحسین طباطبائی و خاطره علامه سیدحسین طباطبائی از هانری کربن درباره شیعه را در این مطلب راسخون مطالعه بفرمائید.
چهارشنبه، 8 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خاطراتی از علامه سیدحسین طباطبائی و خاطره علامه از هانری کربن درباره شیعه
مقدمه:
خاطره علامه سیدحسین طباطبائی از هانری کربن درباره شیعه را با این نکته آغاز می کنیم که سید محمدحسین طباطبایی(۱۲۸۱- ۱۳۶۰ش) مشهور به علامه طباطبایی مفسر، فیلسوف، اصولی، فقیه و عارف.

وی از عالمان تأثیرگذار شیعه در فضای فکری و مذهبی ایران در قرن ۱۴ش بود. او نویسنده تفسیر المیزان و شیعه در اسلام و کتاب‌های فلسفی بدایة الحکمة، نهایة الحکمة و اصول فلسفه و روش رئالیسم است.

خاطره علامه سیدحسین طباطبائی از هانری کربن درباره شیعه
علاّمه سیّد محمّد حسین طباطبائى ؛ فرمود: کُرُبن معتقد بود که در دنیا یگانه مذهب زنده و اصیل که نمرده است مذهب شیعه است. روزى به هانرى کربن گفتم : در دین مقدّس اسلام تمام زمینها و مکانها بدون استثناء محل عبادت است.

، اگر فردى بخواهد نماز یا قرآن بخواند یا سجده کند یا دعا کند در هر جا مى تواند، بنابراین اگر فردى از مسیحیان در وقتى از اوقات حالى پیدا کرد.

مثلاً در نیمه شب در خوابگاه منزل خود است و خواست خدا را بخواند چه مى کند؟ او باید صبر کند تا روز یکشنبه ، کلیسا را باز کنند، این معنى قطع رابطه بنده است با خدا.

در پاسخ گفت : بلى این اشکال در مذهب مسیحیت هست .همچنین روزى به کربن گفتم : اگر در دین مقدس اسلام ، انسان حاجتمند حالى پیدا کند، طبق همان حال و حاجت خدا را مى خواند امّا در دین مسیح ، خدا اسماء حسنى ندارد.

اگر شما مثلاً حالى پیدا کردید چه خواهید کرد؟! در پاسخ گفت : من در مناجاتهاى خود صحیفه مهدّویه علیه السّلام را مى خوانم . کربن کراراً صحیفه سجّادیه را مى خواند و گریه مى کرد.[1]

.رویای صادقه و علامه سیدحسین طباطبائی
همسر شهید مطهری نقل می کنند:«حدود یک هفته به شهادت استاد مطهری، مرحوم علامه طباطبائی یک روز صبح، ساعت نه، به منزل ما زنگ زدند و خود استاد گوشی را برداشتند.

علامه فرموده بودند که «دیشب حضرت امام حسین علیه السلام را در خواب دیدم و از حضرت پرسیدم: حال آقا مطهری چطور است؟

ایشان تبسم فرموده و جواب دادند: آقا مطهری از دوستان ماست.»[من هنگام گفت و گوی استاد مطهری و علامه، تنها شاهد بودم که] آقا مطهری در مقابل علامه تواضع و تعارف می کند.

ما علامه را «حاج آقا» صدا می کردیم. پس از مکالمه آن دو، من از آقا مطهری سؤال کردم: «حاج آقا چه می فرمودند؟» پس از اصرار زیاد من، خواب علامه را برای ما تعریف کردند.

با این که شهید مطهری هنوز در قید حیات بود، علامه در خواب حال او را از حضرت سید الشهداء علیه السلام رسیده بودند و ما بعدها فهمیدیم که این بشارتی برای شهادت مرحوم مطهری بوده است.»

خون گریستن موجوداتِ عالم در رثای امام حسین(ع) و علامه سیدحسین طباطبائی
مرحوم حجت السلام وجدانی فخر می گوید: «بعد از ظهر عاشورایی به قبرستان «حاج شیخ ( قبرستان نو) » در قم رفته بودم که دیدم مرحوم علامه در گوشه ای از قبرستان هستند.

برای عرض ارادت نزدیک شده و عرض سلام و ادب کردم. آن بزرگ چند بار از سوز و گداز به من فرمودند: «آقا وجدانی! می دانید امروز چه روزی است؟!»

عرض کردم: «بله؛ امروز عاشوراست.» فرمودند: «می بینی همه دنیا، موجودات، آسمان، زمین و جمادات ـ همه ـ در حال اشکِ خون ریختن و گریستن بر حضرت سیدالشهدا علیه السلام هستند؟!»

متعجب شده و دانستم که ایشان خبر از حقایق هستی می دهند. در همین حال، ایشان خم شده و سنگی از زمین برداشته، آن را به سان سیبی با دست از وسط شکافتند و میان آن را به من نشان دادند.

با چشمان خودم، در میان سنگ، خون دیدم! و ساعتی با بهت و حیرت غرق مشاهده آن بودم. وقتی به خود آمدم، متوجه شدم که علامه از قبرستان رفته اند و من در تنهایی به نظاره آن سنگ خونین جگر مشغولم!»

.گوش شنوا و علامه سیدحسین طباطبائی
استاد فاطمی نیا می گفتند: «یکی از شاگردان استاد طباطبائی می گفت: با مرحوم علامه کاری داشتم؛ به خانه ایشان رفته و در زدم، اما کسی در را باز نکرد. هیچ کس هم در کوچه نبود و درها و پنجره های همسایگان ایشان هم، همگی، بسته بود. ناگاه شنیدم صدایی گفت:

«علامه در قبرستان حاج شیخ است!» هر چه به اطراف نگریستم، کسی را ندیدم. با خود گفتم: «به قبرستان حاج شیخ (نو) می روم؛ اگر علامه آن جا بود، هم مطلبم را عرض می کنم و هم درستی و راستی این آوای (صدای) ناشناس برایم روشن می شود.»

به قبرستان که رسیدم، علامه را دیدم و ایشان تا متوجه بنده شدند، فرمودند: «دست و پایت را گم نکن! از این اصوات، بسیار است؛ گوش شنوا نیست!»

توسل به امام زادگان و علامه سیدحسین طباطبائی
یکی از آشنایان علامه نقل می کند:«برای استاد مشکلی فلسفی رخ داده بود؛ همان ایام به زیارت امامزاده ای رفت و پس از آن، همان امامزاده به خواب ایشان آمده و مشکل علمی استاد را حل کرد!»

نگاه طبیبانه! و علامه سیدحسین طباطبائی
باز ایشان نقل می کنند که: «اهل علمی دیوانه شده بود. او را نزد علامه آوردند و استاد علامه یک ربع ساعت به وی نگریست؛ در اثر داروی نگاه ایشان، بیمار عاقل و سالم شد.»

خاطراتی از علامه سیدحسین طباطبائی و خاطره علامه از هانری کربن درباره شیعه

 روح علامه سیدحسین طباطبائی
آقا سید حسین احمدی می گوید: «یکی از شاگردان و مریدان آیت الله طباطبائی می گفت: در خانه علامه با ایشان به گفت و گو نشستیم. وقتی بازگشتم و به منزل خود رسیدم، روح علامه ( البته در زمان حیات ایشان ) نزدم حاضر شده و فرمود: «راضی نیستم گفت و شنودهای این جلسه را جایی بازگو کنی! »

ذکر الهی علامه سیدحسین طباطبائی
علامه می فرمودند: «روزی در باغ بودم. ناگهان متوجه شدم همه کلاغ های روی درخت، یک پارچه «الله! الله! » می گویند!» و نیز می فرمود:«هنگامی که به «ذکر» مشغولم، مشاهده می کنم درخت های حیاط خانه هم با من ذکر می گویند.»

 همه عالم، عالِم است! از منظر علامه سیدحسین طباطبائی
استاد امجد از قول علامه طباطبائی نقل می کنند که: «شبی در نجف، بر پشت بام خانه، آماده خوابیدن می شدم که مکاشفه ای برایم رخ داد و دیدم دستم و همه اعضایم، می بینند و می شنوند.

و همان زمان دیدم که همه عالم، عالِم است.»باز ایشان می گوید: «هرگاه سوالی داشتم و خدمت علامه می رسیدم، قبل از این که پرسش را بیان کنم، جوابش را می فرمودند.»

خبر از آینده علامه سیدحسین طباطبائی
مهندس عبدالباقی فرزند علامه نقل می کند: «روزی مرحوم مادرم به من گفت: « پس از مرگ من، فلان خانم را ـ که خانم شایسته ای است ـ به همسری پدرتان برگزینید.» گفتم:

«مادرجان! زندگی و عمر، دست خداست و کسی از آن خبر ندارد. شما چه می دانید [کدامتان زودتر از دیگری از جهان خواهد رفت؟!]» مادرم گفت: «خودِ پدرت گفته که عمر من زودتر به پایان می رسد.»

و همین طور هم شد! هنگامی که مادرم در بستر بیماری بود، یک روز پدر ما به شدت نگران، غمگین و هیجان زده بود و آرام نداشت و دائم قدم می زد و یاد خدا می کرد و همان روز هم، مادر ما درگذشت و برایم روشن شد که گفته پدرم درست بود و از پاره ای وقایع آینده خبر داشت.»

علامه سیدحسین طباطبائی و خوشا آنان که دائم در نمازند!
نجمه السادات ( دختر علامه ) نقل می کردند: «زمانی در درکه ی تهران بودیم که دیدم مرحوم پدر بر سجاده نماز، مشغول عبادت اند.

همان لحظه به حیاط رفتم و مشاهده کردم که ایشان در حیاط قدم می زنند. باز به اتاق رفته و دیدم همان لحظه، سرگرم عبادت اند! تعجب کردم که چطور در یک لحظه ایشان در دو جا هستند! این مطلب را با مادرم در میان گذاشتم و مادر فرمود:

«دخترم! مگر نمی دانی این دست از انسانها (اولیاء خدا) هنگامی که دست از عبادت می کشند، خداوند فرشته ای را به شکل آنان می آفریند تا به جای آنان عبادت کند؟!»

بحث علمی علامه سیدحسین طباطبائی
آیت الله جوادی می فرمودند: «وقتی سوره «اسراء» از المیزان نوشته شد، مرحوم علامه جلسه ای داشتند که ما نیز شرکت می کردیم و احیاناً نکاتی که به نظر می رسید،

به ایشان عرض می کردیم. در یکی از کلمات آیات آخر سوره «اسراء» ایشان بحثی کرده بودند که این «ال» در کلمه چگونه است؟ برای جنس است یا استغراق یا عهد؟

ما وقتی مراجعه کردیم، دیدیم اصلاً «ال» در آیه وجود ندارد. به ایشان گفتیم که آقا! اصلاً «ال» در این آیه نیست! فرمودند: «بله؛ تنها خداوند است که منزه از خطا و نسیان است.»

 حفاظت الهی وعلامه سیدحسین طباطبائی
حجت الاسلام ممدوحی نقل می کنند: «مرحوم علامه طباطبائی جلساتی داشتند که گاهی در منزل خودشان و گاهی در خانه بعضی شاگردانشان تشکیل می شد. یک بار که در اواخر عمرشان قرار بود برای حضور در یکی از جلسات، شبانه از کوچه پس کوچه های تاریک شهر قم عبور کنند؛

با ارتعاشی که در بدن داشتند و راه ناهموار منزلی که آن شب قرار بود بروند و تاریکی کوچه ها، یکی از اطرافیان عرض کرد: احتمال دارد ـ خدای نکرده ـ با این وضع، به زمین بخورید. می شود.

جلسه این هفته را مثلاً در خانه خود حضرت عالی برپا کرد تا اذیت نشوید. علامه فرمودند:«مگر ما در روز به وسیله نور خورشید خود را نگه می داریم و مگر نور خورشید باعث می شود.

زمین نخوریم؟!»«قل من یکلؤکم بالیل و النهار من الرحمن؟! بگو: چه کسی شما را در شب و روز از [ هر آسیب] خدای رحمان حفظ می کند؟! سوره انبیاء آیه 42»

 داروی همه دردها و علامه سیدحسین طباطبائی
حجت الاسلام عبدالقائم شوشتری می گوید: به مرحوم علامه طباطبائی عرض کردم: «من چله نشستم؛ عبادت ها کردم؛ خدمت بزرگان رسیدم و... اما مشکلم حل نشد!» ناگهان حال ایشان دگرگون شد و دست بر صورت نهادند و گریستند و در میان گریه فرمودند: «داروی همه دردها خداست! داروی همه دردها خداست!»

 راز خلقت انسان! و علامه سیدحسین طباطبائی
از قول آیت الله حسن زاده نقل شده: «شبی در این موضوع فکر می کردم که چرا خداوند، انسان ها را آفرید؟ آیاتی مانند و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون را هم که از نظر می گذراندم و این که در تفسیرش فرموده اند:

لیعبدون، یعنی لتعرفون، باز این اشکال به ذهنم می آمد که عبادت، فرع معرفت است، و ما که معرفتی نسبت به خدا نداریم، پس چه عبادتی؟! و...»

صبح، اول وقت، به حضور استاد علامه طباطبائی رسیده و سؤال را با ایشان در میان گذاشتم که « حضرت استاد! پس چه کسی بناست خداوند را عبادت کند؟!» ایشان در بیانی کوتاه فرمودند:

«گرچه یک نفر!» تا این جمله را فرمودند، من آرام شدم؛ همان دم به یاد وجود مقدس امام زمان علیه السلام افتادم و خاطرم آمد که زمین و عالم، هماره چنین شخصی را دارد.

دیگران همگی طفیلی وجود انسان کامل (معصوم) هستند و گویی هدف از خلقت آنان، به خلقت موجود تام و کامل باز می گردد.»

امیر بیان، علی علیه السلام، خود پرده از راز خلقت برداشته اند: «فانا صنائع ربنا والناس بعد صنائع لنا: ما ساخته پرودگاریم خویشتنیم و مردم ـ همگی ـ پس از ما برای ما ساخته و آفریده شده اند.»

خاطراتی از علامه سیدحسین طباطبائی و خاطره علامه از هانری کربن درباره شیعه

ازدواج و فرزندان علامه سیدحسین طباطبائی
همسر علامه، قمرالسادات مهدوی، از خانواده سادات طباطبایی بود.[2] سه فرزند اولی علامه در کودکی و در نجف از دنیا رفتند. فرزند بعدی آن‌ها، پسری بود که طباطبایی، به سفارش استادش سید علی قاضی طباطبایی، اسم او را عبدالباقی گذاشت.[3] 

سید عبدالباقی طباطبائی دارای تحصیلات فنی بود و در حوزه ریاضیات و هندسه از علامه طباطبایی بهره برده بود.[4]

نجمه سادات طباطبائی، فرزند دیگر او و قمرالسادات مهدوی است. همسر او شهید علی قدوسی، از شاگردان علامه طباطبائی بود.[5] جواد مناقبی داماد دیگر علامه طباطبایی بود.[6]

دوران تحصیل و تدریس علامه سیدحسین طباطبائی
سید محمدحسین به مدت شش سال (۱۲۹۰ تا ۱۲۹۶ش) پس از آموزش قرآن که در روش درسی آن روزها قبل از هر چیز تدریس می‌شد، آثاری چون گلستان و بوستان را فراگرفت.[7]

 سپس وارد مدرسه طالبیه تبریز شد و به فراگیری ادبیات عرب، علوم نقلی، فقه و اصول پرداخت و از سال ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۴ش مشغول فراگیری دانش‌های مختلف اسلامی گردید.[8]

 او زیر نظر میرزا علینقی خطاط به یادگیری فنون خوشنویسی پرداخت و در تعلیم خط به مقام استادی رسید.[9]

علامه طباطبایی بعد از تحصیل در مدرسه طالبیه، همراه برادرش،‌ سید محمدحسن، به نجف رفت و از سال ۱۳۰۴ تا ۱۳۱۴ش به تحصیل علوم دینی پرداخت.[10] 

در ۱۳۱۴ش به تبریز برگشت و تا ۱۳۲۵ش که در آنجا ساکن بود، به کشاورزی مشغول شد و در کنار کار کشاورزی به تألیف و تحقیق می‌پرداخت.[11] 

وی در ۱۳۲۵ش به قم رفت و تا پایان عمر، آنجا ماند و مشغول تدریس، تحقیق و تألیف شد.[12]

درگذشت علامه سیدحسین طباطبائی
علامه طباطبائی در ۲۵ آبان سال ۱۳۶۰ش برابر با ۱۸ محرم ۱۴۰۲ق از دنیا رفت.[13] جنازه‌اش، فردای آن روز از مسجد امام حسن عسکری تا حرم حضرت معصومه، تشییع شد.

 آیت‌الله سید محمدرضا گلپایگانی، از مراجع تقلید شیعه، بر پیکرش نماز خواند و در حرم حضرت معصومه به خاک سپرده شد.[14]

نتیجه:
خاطره دیگری از علامه که به نظر جالب است، برای ما بگویید.
مرحوم استاد روزبه برادر همسر علامه از پایه‌گذاران مدرسه علوی تهران بود که حقا آن دوره خدمت بزرگی کردند. مرحوم علامه را یک جلسه به مدرسه دعوت کرد و او به یکی از کلاس‌ها وارد شد.

شاگردان پرسش‌های زیادی داشتند و مرحوم علامه به شوخی به بچه‌ها گفتند: «چه کسی به شما گفته که من بلدم به همه سوالات پاسخ دهم؟»

مرحوم علامه طباطبایی می‌فرمود: استادم حضرت سیدعلی قاضی طباطبایی اجازه نمی‌دادند کسی از او عکس بگیرد تا اینکه برای شناسنامه باید عکس می‌انداخت و آنها هم شماری عکس از او گرفتند و شاگردان هم سر تصاحب عکس‌ها دعوایشان شد.

مرحوم آقای قاضی هم کشمکش آنها را نظاره می‌کرد و آخر فرمود شما عقل ندارید من خودم اینجا نشسته‌ام؛ شما سر عکس من دعوا می‌کنید! مرحوم علامه طباطبایی هم فرمود: من یکی از آنها بودم!

نتیجه اینکه بزرگان و علما و عارفان دینی چه زنده باشند چه از دنیا رفته باشند خاطرات انها سرمشق و نکات و الگو و آینه ای تمام نمای رفتار و کردار و سیره و منش آنهاست برای کسانی که که از این چشمه می خواهند سیراب شوند.
 

پی نوشت:
1. مهر تابان ، ص 48.

2.جعفر سبحانی
3.غلامحسین ابراهیمی دینانی
4.حسن حسن‌زاده آملی
5.سید محمد حسین حسینی تهرانی
6.سید علی حسینی خامنه‌ای
7.ابراهیم امینی
8.سید جلال الدین آشتیانی
9.ناصر مکارم شیرازی
10.احمد احمدی
11.سید حسن طاهری خرم‌آبادی
12.علی قدوسی
13.علی‌اکبر غفاری [۴۱]
14.محمد محمدی گیلانی

منبع:
https://fa.wikishia.net/view
https://www.google.com/search?q
https://hawzah.net/fa/Note/View/72020
https://www.farsnews.ir/news/13990822000830
سایت اندیشه قم
این مقاله در تاریخ 1401/12/15 بروز رسانی شده است.


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.