عبادت در روايات(5)

107ـ قال الامام الصادق ـ عليه السّلام ـ : لا تُكَرِّهوا الي أنفسكم العبادة[1]. امام صادق ـ عليه السّلام ـ : عبادت را به نفس‌هاي خود تحميل نكنيد.
چهارشنبه، 8 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عبادت در روايات(5)
عبادت در روايات(5)
عبادت در روايات(5)
نويسنده:محمد محمدي ري شهري
منبع: ميزان الحكمة
107ـ قال الامام الصادق ـ عليه السّلام ـ : لا تُكَرِّهوا الي أنفسكم العبادة[1].
امام صادق ـ عليه السّلام ـ : عبادت را به نفس‌هاي خود تحميل نكنيد.

كوتاهي در عبادت

108ـ قال الامام علي ـ عليه السّلام ـ (في صفة الملائكة): و انّهم علي مكانهم منك، و منزلتهم عندك، و استجماع أهوائهم فيك، و كثرة طاعتهم لك، و قلّة غفلتهم عن أمرك، لو عاينوا كنه ما خفي عليهم منك لحقّروا أعمالهم، و لزرفا أنفسهم، و لعرفوا أنّهم لم يعبدوك حقّ عبادتك، و لم يطيعوك حقّ طاعتك[2].
امام علي ـ عليه السّلام ـ در توصيف فرشتگان مي‌فرمايد: آنان با همه مقام و منزلتي كه نزد تو دارند و با اين كه همه‌ي دلخواهشان منحصر در توست و با وجود كثرت طاعتشان از تو و اندك بودن غفلتشان از امر تو، اگر حقيقت آنچه از تو را كه بر آنان پوشيده است مشاهده كنند، بي گمان اعمال خود را ناچيز شمارند و خويشتن را سرزنش كنند و پي برند كه تو را چنان كه شايسته‌ي عبادت توست عبادت نكرده‌اند و آن سان كه سزاوار فرمانبري از توست فرمان نبرده اند.

109ـ قال رسول اللّه ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ : قال اللّه عزّوجّل: لا يتّكل العاملون علي أعمالهم الّتي يعملون بها لثوابي؛ فانّهم لو اجتهدوا و أتعبوا أنفسهم أعمارهم في عبادتي كانوا مقصّرين، غير بالغين في عبادتهم كنه عبادتي فيما يطلبون من كرامتي[3].
پيامبر خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ : خداي عزوجل فرموده است: آنها كه براي ثواب من عمل مي‌كنند، نبايد به اعمالي كه انجام مي‌دهند تكيه كنند; زيرا اگر همه‌ي عمر در عبادت من بكوشند و خود را به رنج و زحمت اندازند، باز حقّ آن را ادا نكنند و به كنه عبادت من كه در طلب بخشش و كرامت من انجام مي‌دهند نرسند.

110ـ قال الامام الكاظم ـ عليه السّلام ـ : عليك بالجدّ، لا تخرجنّ نفسك من حدّ التّقصير في عبادة اللّه عزّوجّل و طاعته; فانّ اللّه لا يعبد حقّ عبادته[4].
امام كاظم ـ عليه السّلام ـ : همواره بكوش و هرگز خود را در عبادت و طاعت خداي عزّوجلّ بي‌تقصير مدان; زيرا خداوند آن گونه كه شايسته‌ي پرستش است، پرستش نمي‌شود.

111ـ عنه ـ عليه السّلام ـ : أكثر من أن تقول: اللّهم لا تجعلني من المعارين و لا تخرجني من التّقصير. قال: قلت: أمّا المعارون فقد عرفت أنّ الرّجل يعار الدّين ثمّ يخرج منه، فما معني لا تخرجني من التّقصير؟ فقال: كلّ عمل تريد به اللّه عزّوّجل فكن فيه مقصّرا عند نفسك; فانّ النّاس كلّهم في أعمالهم فيما بينهم و بين اللّه مقصّرون الاّ من عَصَمَهُ اللّه عزّوجّل[5].
بسيار بگو: خدايا! مرا از عاريه داران قرار مده و از حد تقصير بيرونم مبر. راوي مي‌گويد: عرض كردم: معناي عاريه داران را مي‌دانم كه مردي دين را به طور عاريه مي‌گيرد و سپس از آن خارج مي‌شود. اما معناي «مرا از حد تقصير بيرونم مبر» چيست؟ حضرت فرمود: هر كاري كه براي خدا انجام مي‌دهي خود را در آن مقصر بدان; زيرا همه‌ي مردم در كارهايي كه براي خدا مي‌كنند، مقصر هستند مگر كسي كه خداي عزوجل نگهش دارد.

112ـ قال الامام الباقر ـ عليه السّلام ـ (لجابر): يا جابر! لا أخرجك اللّه مِن النّقص و (لا) التّقصير[6].
امام باقر ـ عليه السّلام ـ به جابر فرمود: اي جابر! خداوند تو را از كاستي و تقصير بيرون نبرد.[7]

113ـ قال الامام علي ـ عليه السّلام ـ (في خلقه الملائكة): أما انّهم علي مكانتهم منك، و طاعتهم ايّاك، و منزلتهم عندك، و قلّة غفلتهم عن أمرك، لو عاينوا ما خفي عنهم منك لاحتقروا أعمالهم، و لأزروا علي أنفسهم، و لعلموا أنّهم لم يعبدوك حقّ عبادتك، سبحانك خالقا و معبودا![8].
امام علي ـ عليه السّلام ـ درباره آفرينش فرشتگان مي‌فرمايد: آنان با همه‌ي منزلتي كه نزد تو دارند و طاعتي كه مي‌كنند و جايگاهي كه نزدت دارند و كمتر از كار تو غافل و بي خبرند، اگر آن چه را از (عظمت) تو بر آنها پوشيده است مشاهده كنند، هر آينه اعمال خود را ناچيز شمارند و خويشتن را سر زنش نمايند و در يابند كه تو را چنان كه حق توست بندگي نكرده اند. پاكي تو اي آفريدگار و اي معبود!

114ـ عنه ـ عليه السّلام ـ (في المناجاة): الهي! ان كنت لا ترحم الاّ المجدّين في طاعتك فإلي من يفزع المقصّرون؟! و ان كنت لا تقبل الاّ من المجتهدين فإلي من يلتجئُ المفرّطون؟![9].
امام علي ـ عليه السّلام ـ (در مناجات): الهي! اگر تو تنها به كساني رحم كني كه در طاعت تو مي‌كوشند، پس تقصير كاران به سوي چه كسي بگريزند و اگر تنها از كساني مي‌پذيري كه سختكوشند پس كوتاهي كنندگان به چه كسي پناه برند؟

پاداش اخلاص در عبادت

115ـ قال الامام الحسين ـ عليه السّلام ـ : من عبداللّه حقّ عبادته آتاه فوق أمانيه و كفايته[10].
امام حسين ـ عليه السّلام ـ : هر كه خدا را چنان كه حق عبادت اوست عبادت كند، خداوند برتر از آرزوها و بيشتر از حد كفايتش به او عطا فرمايد.

116ـ قال رسول اللّه ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ : اذا قال (أي العبد): ايّاك نعبد، قال اللّه عزّوجّل: صدق عبدي ايّاي يعبد، اشهدكم لاثيبنّه علي عبادته ثوابا يغبطه كلّ من خالفه في عبادته لي[11].
پيامبر خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ : هر گاه (بنده) بگويد: تنها تو را بندگي مي‌كنيم. خداي عزّوجلّ فرمايد: بنده ام راست مي‌گويد. او فقط مرا بندگي مي‌كند; شما را گواه مي‌گيرم كه به او براي عبادتش چنان پاداشي دهم كه هر كس بر خلاف عبادت او رفته بر وي رشك برد.

117ـ قال الامام الباقر ـ عليه السّلام ـ : لا يكون العبد عابداً لله حقّ عبادته حتّي ينقطع عن الخلق كلّه اليه، فحينئذ يقول: هذا خالص لي فيتقبّله بكرمه[12].
امام باقر ـ عليه السّلام ـ : بنده، خدا را چنان كه سزاوار است عبادت نكند مگر آن گاه كه از همه‌ي خلايق ببرد و به او روي آورد; در اين هنگام است كه خداوند مي‌فرمايد: اين بنده‌ي خالص من است; پس با كَرَم خود او را مي‌پذيرد.

موانع لذت بردن از عبادت

118ـ قال الامام علي ـ عليه السّلام ـ : كيف يجد لذّة العبادة من لا يصوم عن الهوي؟![13].
امام علي ـ عليه السّلام ـ : چگونه لذت عبادت را بچشد، كسي كه از هوي و هوس باز نمي‌ايستد؟

119ـ قال المسيح ـ عليه السّلام ـ : بحقّ أقول لكم: انّه كما ينظر المريض الي طيّب الطّعام فلا يلتذه مع ما يجده من شدّة الوجع، كذلك صاحب الدّنيا لا يلتذّ بالعبادة و لا يجد حلاوتها مع ما يجد من حبّ المال[14].
مسيح ـ عليه السّلام ـ : حقيقتي را به شما بگويم:همان گونه كه شخص بيمار به خوراك خوب و خوشمزه مي‌نگرد اما به سبب درد شديدي كه دارد از آن لذتي نمي‌برد، دنيا دار نيز با وجود مال دوستي از عبادت لذت نمي‌برد و طعم شيرين آن را نمي‌چشد.

120ـ عنه ـ عليه السّلام ـ : بحقّ أقول لكم: من لا ينقّي من زرعه الحشيش يَكثُر فيه حتّي يغمره فيفسده، و كذلك من لا يخرج من قلبه حبّ الدّنيا يغمره حتّي لا يجد لحبّ الآخرة طعما[15].
حقيقتي را به شما بگويم: كسي كه علف‌هاي هرز زراعت خود را وجين نكند، آن علف‌ها زياد مي‌شود تا جايي كه تمام مزرعه را فرا مي‌گيرد و زراعت را از بين مي‌برد; همچنين كسي كه دوستي دنيا را از دلش بيرون نكند، دنيا دوستي دلش را فرا گيرد تا جايي كه طعم آخرت دوستي را نچشد.

121ـ في أخبار داود ـ عليه السّلام ـ : ما لأوليائي و الهمّ بالدّنيا؟ انّ الهمّ يذهب حلاوة مناجاتي من قلوبهم. يا داود! انّ محبّتي من أوليائي ان يكونوا روحانيّين لايغتمّون[16].
در خبرهاي داود ـ عليه السّلام ـ آمده است: دوستان مرا چه به غم دنيا خوردن؟ غم دنيا شيرني مناجات را از دل‌هايشان مي‌برد. اي داود! من دوست دارم كه دوستان من روحاني باشند و غم دنيا را به خود راه ندهند.

رها كردن عبادت

122ـ قال رسول اللّه ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ : ما أقبح الفقر بعد الغني، و أقبح الخطيئة بعد المسكنة! و أقبح من ذلك العابد للّه ثمّ يدع عبادته[17].
پيامبر خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ : چه زشت است نيازمندي پس از توانگري و چه زشت است گناه با وجود درويشي و ضعف و زشت‌تر از اينها كار كسي است كه عبادت خدا را پيشه كند و سپس آن را رها سازد.

123ـ قال الامام الكاظم ـ عليه السّلام ـ : ما أقبح الفقر بعد الغني، و أقبح الخطيئة بعد النّسك! و أقبح من ذلك العابد للّه ثمّ يترك عبادته[18].
امام كاظم ـ عليه السّلام ـ : چه زشت است نيازمندي بعد از توانگري و چه زشت است گناه به دنبال عبادت و زشت تر از اينها كار كسي است كه عبادت خدا را پيشه كند و سپس از عبادتش دست شويد.

همه‌ مردم بندگان خدايند

124ـ قال رسول اللّه ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ : لا يقولنّ أحدكم: عبدي و لا أَمَتي، كلّكم عبيد اللّه و كلّ نسائكم إِماءُ اللّه، و لكن ليقل: غلامي و جاريتي و خادمي و فِتياني[19].
پيامبر خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ : مبادا كسي از شما بگويد: بنده‌ي من، كنيز من. همه‌ي شما بندگان خداييد و زنانتان همگي كنيزان اويند. بلكه بايد بگويد: غلام من، كلفت من، خدمتكار من و نوكر من.

پی نوشت ها:

[1]. الكافيف: 2 / 86 / 2.
[2]. نهج البلاغه: الخطبة 109.
[3]. أمالي الطوسّي: 212 / 368، التمحيص: 57 / 115.
[4]. الكافي: 2 / 72 / 1 و ص 72 / 4 و ح 2.
[5]. همان.
[6]. همان.
[7] . يعني خداوند توفيقت دهد كه هميشه عبادتت را ناقص و خودت را در طاعت و بندگي خدا مقصّر بداني. يا خودت را ناقص و مقصر بداني؛ زيرا با احساس نقص و كمبود آدمي از تكبّر بيرون مي‌آيد و با احساس تقصير از خودپسندي و غرور و تنبلي در عبادت، دست مي‌شويد.
[8]. نور الثقلين: 4 / 350 / 22.
[9]. البلد الأمين: 314.
[10]. التفسير المنسوب الي الامام العسكري ـ عليه السّلام ـ : 327/179.
[11]. أمالي الصدوق: 147 / 1.
[12]. مستدرك الوسائل: 1 / 101 / 91.
[13]. غرر الحكم: 6985.
[14]. تحف العقول: 507، 509.
[15]. همان.
[16]. مسكّن الفؤاد: 80.
[17]. الكافي: 2 / 84 / 6.
[18]. تحف العقول: 397.
[19]. تنبيه الخواطر: 1 / 9.





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط