زیرعنوان: برداشتهایی از بیانات امام خمینی (ره)
البته شما گمان نكنید كه اینهایی كه این كارهای ابلهانه را میكنند اینها چندان قدرتی دارند. این مگسها در آخر عمرشان یك حركت شدیدی میكنند و دور خودشان، آن وقتی نزدیك میشود مرگشان، میچرخند و نفسهای آخر را میكشند. الآن مَثل اینها، مَثل آن مگسهایی است كه لحظات آخر عمر خودشان را دارند طی میكنند. از این جهت، یك حركتی میكنند؛ این حركت همان حركتی است كه مگسها در آخر عمر میكنند. اینها چیزی نیستند. آنهایی كه قابل ذكر بودند رفتند و شكست خوردند و از بین رفتند. رژیم سلطنتی 2500 ساله با آن همه قدرت و با آن همه طرفدار، در مقابل شما ملت مسلمان و متعهد به اسلام، نتوانستند بمانند. این چند تا بچه صغیری كه اینها وادار میكنند و این مفسدین وادار میكنند به این كه این بچههای گولخورده یك خرابكاری بكنند، این همان حال مگسی است كه در آخر عمرش یك جولانی میخواهد بكند و نفس آخرش را بكشد. قابل آدم اینها نیستند. و ملت ما گمان نكنند كه چهار نفر آدم را اگر اینها كشتند، هرچند آن آدم شخصیتش بزرگ باشد، این اسباب این بشود كه ما و ملت ما شكست بخورند. (1)همچو دستجات مختلفی با صورتهای مختلف و مرام واحد، و آن این كه نه اسلام را میخواهند و نه روحانیت را. این مشترك بین همهشان است. همه این دستههای فاسد، اینها از این دو چیز میترسند؛ یكی از اسلام میترسند؛ برای اینكه اگر اسلام در یك مملكتی بیاید جای اینها دیگر نیست. و اینها جا میخواهند؛ با این كه اگر گرایش به اسلام بكنند جا دارند، لكن توهّم این را میكنند كه اگر اسلام... البته یك چیزهایی كه آنها میخواهند اسلام نمیتواند به آنها بدهد. آنها یك آزادی بی بند و بار میخواهند. آنها میخواهند آزاد باشند كه شراب بخورند، قمار بكنند و در فحشا وارد بشوند و اینها. اینها یك چیزهایی است كه اسلام به آنها نمیدهد و اینها میترسند. یك قشر دیگری هم كه اینها از آن میترسند عبارت از روحانیین است. از آنها ضربه دیده اند، و اینها هم میترسند از آنها. رضاخان هم از آنها میترسید، پسرش هم میترسید؛ و همیشه هم درصدد بودند كه آنها را فاسد بكنند، یا در داخل خودشان یك كاری بكنند كه فساد پیدا بشود، و ضربه بزنند و چه بكنند. (2)
ما الحمدلله جمعیتمان الآن خوب است. لكن در مقابل قدرتهای بزرگ، اگر منهای اسلام، و قدرت اسلام باشد، چیزی نیستیم. لكن با اسلام همه چیز هستیم. با اتكال به خدا همان سربازهای صدر اسلام هستیم، كه سی نفر بر شصت هزار نفر غلبه كردند. شصت نفر با شصت هزار نفر. اول میخواستند سی نفر بروند، بعد شصت نفر شدند. شصت نفر مجاهد؛ مجاهد برای خدا زدند شبیخون، بر شصت هزار نفر غلبه كردند. اسلام غلبه داد آنها را. الآن وضعیت كشور ما و وضعیت اسلام در كشور ما وضعیت صدر اسلام است. یعنی همان طوری كه ابوسفیان و دار و دسته ابوسفیان و كسانی كه با او متحد بودند و همپیوند بودند، بر ضد اسلام قیام كردند كه نگذارند اسلام تحقق پیدا بكند. حالا هم همان قضایاست. الآن هم آنهایی كه در مقابل اسلام ایستادهاند و ضربه از اسلام خوردهاند و فهمیدهاند كه اگر اسلام تحقق پیدا بكند به آن طوری كه باید تحقق پیدا كند، دست اجانب و دست آنهایی كه دنبال اجانب هستند و تأیید اجانب را میكنند، از ذخایر ما كوتاه میشود، نمیتوانند دیگر در مملكت ما حكومت كنند. اینها این طور ادراك كردند و در این نهضت ضربه دیدند. و دست بردار نیستند و میخواهند نگذارند اسلام تحقق پیدا كند. همان طوری كه در صدر اسلام دار و دسته ابوسفیان نمیگذاشتند این طور بشود. به بهانههای مختلف، به اشكالات مختلف، با اشكال مختلف توطئه میكنند كه نگذارند در ایران یك رژیم جمهوری اسلامی متكی بر قانون اساسیای كه از روی اسلام است، متكی بر اسلام، و احكام اسلام، نگذارند این تحقق پیدا كند. هر روز به یك بهانهای، یك بساط درست كنند. (3)
من امیدوارم كه دیگر آسیب نبیند اینها. این شخصیتها را یكی بعد از دیگر ترور میكنند، به خیال اینكه یك ضربهای بزنند. در صورتی كه در هر تروری ما میبینیم كه این بازار نهضت گرمتر میشود. مرحوم آقای مطهری را شهید كردند؛ خوب، دیدیم این مردم ننشستند عقب. ایشان را شهید كردند مردم نمینشینند عقب. دیگر مردم آن طور نیستند حالا اگر یكی ازشان شهید شد بترسند و بروند كنار. اینها بیخود این طور دست و پا میزنند. این ملت حالا جوری شده است كه آسیب نمیتواند ببیند. نمیشود بهش آسیب رساند. این كه ما را میترسانند از اینكه نظامی میآید، این حرفها شعر است. بر فرض اینكه بیاید، یك مملكتی است كه از نظامی نمیترسند. مملكتی كه زن و مردش در توی خیابانها ریخت و در مقابل یك همچو قدرت شیطانی سفاك ایستاد، و فریاد زد و پیش برد، این دیگر نمیترسد از اینكه یك كسی بیاید و بخواهد- فرض كنید كه- قتل عام كند. این خوفی نیست. اصلش شعر است این حرفها. (4)
راهبردهای تصریحی:
1- دشمن توانایی زدن ضربهی جدّی به نظام جمهوری اسلامی را ندارد.2- دشمن از اسلام و قدرت روحانیت و حضور ملت میترسد.
نكات استنباطی:
1- تمام ضرباتی كه دشمن در طول این سالیان سال به نظام وارد كرده است به خاطر پایبندی ملت به اسلام و هوشیاری روحانیت بینتیجه بوده است.2- هدف دشمن از ترور شخصیتها، محاصرهی اقتصادی، تهدید به حمله نظامی، از بین بردن نظام جمهوری اسلامی است.
پینوشتها:
1.صحیفه امام (رحمه الله علیه)، ج15، ص 110.
2.صحیفه امام (رحمه الله علیه)، ج10، ص 23.
3.صحیفه امام (رحمه الله علیه)،ج 11، صص 361 و 362.
4.صحیفه امام (رحمه الله علیه)، ج11، ص 392.
مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، (1390)، سیره سیاسی حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه) (جلد هشتم) اصل شناخت دشمنان و ضرورت مرزبندی شفاف با آنان، تهران: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، چاپ اول